0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:15 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه 269

تاريخ: 21/11/64

بيانات امام خمينى در جمع آقايان سيد على خامنه‏اى ريئس جمهور، موسوى اردبيلى رئيس ديوان عالى كشور، مير حسين موسوى نخست‏وزير، حجت‏الاسلام فلسفى و ميهمانان خارجى دهه فجر

انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين جشن بزرگ را و فى‏الحقيقه عيد اسلامى بزرگ را بر همه ملت‏هاى اسلامى بلكه محرومان تمام دنيا تبريك عرض مى‏كنم. تبريك براى اين كه اين انقلاب، انقلاب ايران نيست. اين انقلاب با انقلاب‏هاى ساير كشورها و انقلاب‏هايى كه در دنيا اتفاق افتاده است، فرق دارد. انقلاب‏هايى كه در دنيا تاكنون اتفاق افتاده است، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگرى كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلاب‏هايى كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايى كه هر روز واقع مى‏شود و شده است، ببينيد كه آيا وضع آن جا چطور است، جز اين است كه با اغفال مردم يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتى را كنار گذاشته‏اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده‏اند، هيچ در حال ملت‏ها فرق حاصل نشده است يا حال ملت‏ها بدتر شده است. اين انقلاب فرانسه، آن انقلاب شوروى، مطالعه كنند اشخاص ببينند كه آيا قبل از اين انقلاب‏ها چه بوده است و حالا چى هست و آيا به حال ملت‏ها يك اثرى حاصل شده است، فكرى براى ملت‏هاشان كرده‏اند يا همه‏اش اعمال زور است و قدرت؟ انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد، آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامى كه تا اين عصر خصوصاً در اين سده‏هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملت‏ها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او اول منقلب شد در معنويات، جوان‏هااز آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او اين انقلاب حاصل شد. اگر اين مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اين جا هم مثل يكى از انقلاب‏هاى ديگرى بود كه حالشان را مى‏بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اين جا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات ما حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دوره‏اى كه ما در آن هستيم، از اولى كه قيام شد و بعد اين انقلاب‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 270

مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الان، روز به روز مى‏بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است، براى انقلاب درونى است. انقلاب همه جا بوده است، بسيارى از جاها بوده است. اين انقلاب درونى است كه پيدا شد در اين كشور و در اين مملكت، و نيست الا به عنايات خداى تبارك و تعالى. ما از خود چيزى نداريم، هر چه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين انقلاب باطنى پيدا بشود و از آن حالتى كه همه خود ملت ما مى‏دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالا مى‏بينند متحول شده است، اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. پيروزى را ما بايد از انقلاب درونى / درونى / مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلاب‏ها يك انقلاب‏هاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر و وضع براى ملت همان جور كه بود باشد.

تحول معنوى در ملت حاصل شده و اين تحول به دست خداست

اين آقايانى كه از خارج آمدند و من از آنها تشكر مى‏كنم، ملاحظه كنند در كجاى دنيا الان شما پيدا مى‏كنيد يك همچو جلسه‏اى كه در اين جا هست، كشاورزش پهلوى رئيس جمهورش، نخست وزيرش پهلوى كارگرش، همه مقاماتش پهلوى هم نشستند به طورى كه كسى وارد اين جلسه بشود نمى‏داند كه آيا رئيس جمهور كدام است، نخست وزير كدام است، كشاورز كدام است، كجا پيدا مى‏كنيد اين را؟ اين تحول است كه موجب بروز اين اعجاز شده است. شما كجا پيداكنيد كه يك رئيس جمهور بيايد همدوش يك كشاورز بنشيند؟ شما هر جا ملاحظه مى‏كنيد رئيس جمهورهايش به يك وضعى هستند كه با مردم تماس ندارند، مردم را جزء موجودات حساب نمى‏كنند، هر چه مى‏بينند خودشان است. ما كه رژيم‏هاى سابق را ديديم و من كه از زمان قدرت قاجاريه و بعد هم قدرت رضاخان و اذنابش و اولادش مشاهد اين كشور بودم و ديدم كه يك حكومت جزء در يك بلد كوچك با مردم چه مى‏كرده است، دست مردم به يك حكومتى كه مال يك ده بود يا يك قصبه بود نمى‏رسيد، مردم از دور حشمت او را مى‏ديدند، آنها وقتى كه بيرون مى‏آمدند به مردم كار نداشتند، اتكال به سرنيزه بود. الان هم در دنيا وضع اين طورى است، اين طور نيست كه يك جلسه‏اى حاصل بشود و نخست وزيرش آن جا بنشيند و كشاورزش آن جا و رئيس جمهورش آن جا و / عرض مى‏كنم كه / عالمش آن جا و غير عالمش آن جا، اين طور نيست مساله. اين تحول اسباب اين شد كه اين پيروزى پيدا شد. من خدا را شكر مى‏كنم كه در يك ملتى واقع هستم، يك فرد از يك ملتى، يك خدمتگزار يك ملتى هستم كه تحول معنوى حاصل شده و اين تحول به دست خداست. امكان نداشت كه كسى بتواند يك نفر را اين طور متحول كند، از مركز فحشا به مركز عبادت و عرفان بياورد، به مركز جنگ با كفار بياورد، اگر همه ماها جمع مى‏شديم كه ده نفر را يك همچو قدرتى به آن بدهيم هرگز ممكن نبود براى ما، اين يك مسأله معنوى است كه دست خداست چنانچه همه چيز دست اوست. اين تحول يك تحولى است كه نمونه است در دنيا. هر حكومتى را شما ملاحظه كنيد در طول تاريخ، هر ملتى را ملاحظه كنيد در طول تاريخ، وضع اين طور نبوده است.

صحيفه نور ج 19 صفحه 271

شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، بيدار كنيد

آقايانى كه از خارج آمده‏اند بايد ملاحظه كنند اين معنا را كه بايد ملت‏هايشان را تربيت كنند و متحول كنند، نروند سراغ آن كسانى كه قدرتمند هستند و با آنها صحبت كنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت كنند. اگر بخواهند كه از زير بار گران اين جرم‏ها و اين جنايت‏هابيرون بيايند، بايد ملت‏ها را بيدار كنند، اين طور نباشد كه دهه فجرى تشريف بياوريد، همه ما اين جا با هم بنشينيم صحبت بكنيم، چه بكنيم و وقتى رفتيم تمام بشود، اگر اين طور باشد تا قيامت هم ما نمى‏توانيم كارى انجام بدهيم. ما دلخوش نبايد باشيم به اين كه وضع حاضر چى هست، ما بايد نگران وضع آتيه باشيم. شما كه از اطراف آمديد اين جا مشاهد هستيد و داريد مى‏بينيد وضع اين ملت را و داريد مى‏بينيد و مى‏شنويد تبليغات بر ضد اين ملت را، اين ملتى كه همه جا شما ديديد، در همه شهرها هر جا تشريف برديد ديديد و فردا هم مشاهده خواهيد كرد انشاءالله، اينها را زور آورده است به اين جا؟ آورده‏اند اينها را يا آمدند آنها؟ آن طورى كه تبليغات خارجى مى‏گويد، مى‏گويد: آوردند اينها را. يك ملت را آوردند؟! كدام قدرت مى‏تواند يك ملت را بياورد؟ يك ملت متحول شده است، وقتى به آن گفتند شرع اين طور مى‏گويد، خدا اين طورگويد، خداست كه در دل اينها اين طور علاقه را ايجاد كرده است. شما آقايان برويد ملت‏هايتان را الهى كنيد، ملت‏هايتان را بيدار كنيد، بيدار كنيد كه دنيا دست يك دسته اقليت ظالم، و ميلياردها انسان مظلوم در تحت يك سلطه‏هاى كوچك ظالم، كوچك نسبت به ملت‏ها. مع‏الاسف / به اندازه‏اى / تبليغات سوء مبلغين خارجى در طول اين صدها سال به اندازه‏اى بوده است كه به همه ماها باورانده‏اند كه در مقابل اين قدرت‏هانمى‏شود مقابله كرد. ما را ترساندند از اينها، با تبليغات ترساندند. وقتى كه يك قضيه‏اى پيدا مى‏شد، كافى بود كه يك نفر از خارجى‏ها كه در اين جا ماموريت داشت بيايد بگويد اين نبايد بشود، تمام مى‏شد ديگر. / در/ همان قدرت‏هاى بزرگى كه در اين جا بودند آن قدر ترسيده بودند از خارجى‏ها كه يك سفير فرض كنيد انگلستان در آن وقت، وقتى كه مى‏آمد يك چيزى مى‏گفت، امكان نداشت كه سلطانش بتواند خلاف بكند، براى اين كه تبليغات اين طور بود. ايران را خداى تبارك و تعالى آن طور متحول كرد كه اگر الان رئيس جمهور هر جا بيايد در اين جا، يك نفر آدم عادى به او اعتنا نمى‏كند، اين تحول معنوى است كه پيدا شده است. اگر اعتنا بكند، براى اين كه يك آدم است، اگر آدم باشد.

آنها كه مى‏گويند ايران منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند

اينها مى‏گويند كه ما، ايران منزوى است، الان هم مى‏گويند، مقصودشان اين كه پيش ملت‏ها منزوى است يا مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى است؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملت منزوى است، خوب! بيايند تجربه كنند، چند تا اتومبيل بياورند، يكى رئيس جمهور آمريكا را تويش بنشانند، يكى هم رئيس صدر كذاى شوروى را

صحيفه نور ج 19 صفحه 272

بنشانند، يكى هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكى هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكى هم آقاى رئيس جمهور ما را، بروند توى جمعيت. اينها، اين چند تا اتومبيل راه بيفتند توى جمعيت‏ها در دنيا، ما نمى‏گوييم ايران، مى‏رويم در آمريكاى لاتين، مى‏رويم در خود انگلستان، مى‏رويم در بلاد ديگر حتى بلاد غير مسلمين، بينيم كه معامله مردم با اين چند نفر سركرده فرض كنيد كه هست چه جورى است. آيا معامله همان معامله‏اى نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟ با آنها چى؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايى مى‏كنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملت‏ها ما منزوى هستيم، خوب! بيايند ببينند قضيه را. و اگر مقصود اين است كه پيش دولت‏ها منزوى هستيم، امروز هيچ دولتى نيست كه انتظار نداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد، آمريكا اين طور است، شوروى اين طور است، فرانسه اين طور است، آنها منزوى هستند. اين تبليغات زياد هى گفته مى‏شود، گفته مى‏شود و يك عده هم باور مى‏كنند. قبلاً البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عده‏اى خودشان را به باور مى‏زنند وليكن توده مردم ديگر اين حرف‏هاى تبليغاتى را باور نمى‏كنند.

شما نرويد ساكت بنشينيد، برويد مردم را متحول كنيد و وضع ايران را به اينها بگوييد

آن كه مى‏خواهم به آقايانى كه از خارج آمده‏اند اين جا عرض كنم اين است كه نياييد ببينيد و برويد ساكت بنشينيد تا آخر. بياييد ببينيد اين جا را، برويد وضع زندان‏هاى اين جا را ببينيد، برويد وضع اسراى عراقى اين جا را ببينيد، برويد وضع توده‏هاى مردم را ببينيد، برويد وضع كشاورزى‏ما را در دهات دور افتاده ببينيد، زمان سابق چه جور بوده، حالا چه جور هست، در صورتى كه ما الان مبتلا هستيم به آن همه مخالفت‏ها از همه دولت‏ها، الا مستثنايش كم است. معذلك در طول اين چند سال كه انقلاب پيروز شده و جنگ هم از طرف آمريكا شروع شده است، شما ببينيد كه اين ملت براى اين كه دولتش مردمى است، از خود همين مردم است، يكى بازارى بوده آمده نخست وزير شده است، يكى / فرض كنيد / كشاورز بوده آمده چيز شده، در دنيا كجايك همچو مسائلى شما پيدا مى‏كنيد؟ كجا پيدا مى‏كنيد طلبه‏اى بيايد رئيس جمهور بشود، يك بازارى هم بيايد نخست وزير بشود، يك كشاورز هم بيايد / نمى‏دانم / چه بشود؟ اين يك نمونه است. دنيا اين نمونه را ندارد. اين براى اين است كه مردم متحول شدند، اينها هم جزء مردمند. شما نرويد ساكت بنشينيد، مردم را برويد متحول كنيد، برويد وضع اينها را، ايران را به آنها بگوييد، به اين رسانه‏هاى گروهى اعتراض كنيد. آنها مى‏خواهند اسلام را كنار بگذارند، آنها به ما كارى ندارند، به اسلام كار دارند و اين قدرت مال ما نيست، اگر ما بوديم يك روز هم نمى‏توانستيم ادامه بدهيم حياتمان را. اين قدرت اسلام است، برويد به آنها بگوييد كه اين قدرت اسلام را شما نمى‏توانيد بشكنيد. اعتراض كنيد به اينهايى كه تبليغات سوء مى‏كنند ايران چه مى‏كند. شما حالا در بين مردم كه مى‏رويد، آيا بين مردم كه مى‏رويد در خيابان‏ها

صحيفه نور ج 19 صفحه 273

مى‏ريزند مردم را مى‏كشند؟ آيا زن‏ها در ايران ديگر كنار رفتند بكلى يا همدوش مردها در كارهاى سازنده داخلند؟ شما مى‏خواهيد كه زن‏هاى اين جا هم بى‏بند و بار باشند، هر جور مى‏خواهند باشند؟ اين بر خلاف آن تحولى است كه در خود زن‏ها پيدا شده، بر خلاف آن تحولى است كه در كشور ما بر ملت ما پيدا شده است، شما تماشاچى نباشيد كه بياييد ببينيد و برويد سراغ كارتان، ديگر كار نداريم تا سال ديگر دوباره دعوت كنند بياييد اين جا. صد سال هم اگر اين طور بشود يك پول سياه ارزش ندارد. اين جا كه مى‏آييد، برويد هم به مردمتان، هم به چه، خيال نكنيد نمى‏شود، ما ديديم شد.

مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام و اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد

ايران خيال كرديد اول اين طورى بوده است؟ نخير، اول اين جور نبود. چقدر اين ملت رنج كشيد، چقدر اين ملت جوان داد، چقدر اين ملت همه چيز خودش را فدا كرد و حالا هم دارد مى‏كند، اين براى اين است كه اين ملت بيدار شد، يك قدم برداشت براى خدا، خداى تبارك و تعالى عنايت كرد. برويد ملت‏تان را بيدار كنيد، هر كدام هر جا هستيد بگوييد مسائل را، خيال نكنيد كه اگر مسائل را بگوييد دولتتان چه مى‏كند، وقتى بكند بهتر است، بيشتر احترام پيدا مى‏كنيد. تبعيدتان كند بالاتر مى‏شويد، حبستان كند بالاتر مى‏شويد، اگر دنيا را مى‏خواهيد، اگر براى خدا هم هست كه كسى نبايد از اين چيزها بترسد. مردم را با خدا آشنا كنيد، با اسلام آشنا كنيد، با اخلاق اسلامى آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد. ملت ما هم مادامى كه همين حال را دارد، همين حال راهيان كربلا را دارد، اين روبه رشد مى‏رود. اگر خداى نخواسته يك وقت يك لغزش پيدا بكند اين حال از او برود، همان مسائل سابق است و همان اعليحضرت‏هاى سابق يا بدتر از آنها، يك رئيس جمهور بدتر از آنها مى‏آيد.

اگر بخواهيد كه كارهايتان براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد

شما هم اگر بخواهيد انسان باشيد، ارزش انسانى داشته باشيد، براى شكم نباشد، براى شرف باشد كارهايتان، براى انسانيت باشد، براى خدا باشد، اگر بخواهيد كه كارهايتان كه براى خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاى نفسانى برداريد. شيطان از انسان دست بردار نيست، قسم خورده است براى خدا، من در ذهنم اين است كه به خدا تشر رفته است، كه قسم خورده‏است كه نمى‏گذارم اينها چيزى بشوند، الا عبادك منهم المخلصين . شما با يك همچو دشمن قسم خورده‏اى مواجه هستيد، به جنگ او برويد، در شهرهايتان كه مى‏رويد به جنگ او برويد، مردم را آگاه كنيد به اين كه يك همچو دشمنى در باطن است كه موجب شده است اين دشمن باطنى كه دشمن‏هاى جبار ظاهرى هم به ما غلبه كنند. اگر آن دشمن را شما از بين ببريد يك انسجام بين‏تان حاصل مى‏شود، يك وحدت بين‏تان حاصل مى‏شود، يك اخوت و برادرى بين‏تان حاصل مى‏شود، قلب شما از خوف خالى مى‏شود، قلب شما از حب دنيا خالى مى‏شود، مى‏توانيد همه كارى را بكنيد، آن وقت يك همچو

صحيفه نور ج 19 صفحه 274

اعجازى مى‏شود.

ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم

من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به همه ملت‏هاى اسلامى و به همه مظلومان در جهان، به همه محرومان در جهان يك قدرت معنوى عنايت بفرمايد كه با آن قدرت معنوى بتوانند بر جباران و بر شياطين تسلط پيدا بكنند. و من اميدوارم كه اين آقايانى كه از شهرهاى مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به / اين / ايران آمدند، توجه كنند به مسائل ايران و براى ملت‏هاى خودشان نقل كنند، حامل پيام اين ملت باشند بر كشورهاى خودشان، حامل اين شورش و جوشى كه در اين ملت هست، حامل‏اين وضعى كه در اين ملت الان هست باشند براى كشور خودشان. ما كشور را، كشور ايران نمى‏دانيم، ما همه ممالك اسلامى را از خودمان مى‏دانيم، مسلم بايد اين طور باشد. ما دفاع از همه مسلمين را لازم مى‏دانيم. ما اگر چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاى دنيا معارضه مى‏كنيم. ما / اگر بتوانيم فرق / ما بين آن مسلمى كه در حبشه است، با آن مسلمى كه در اين جاست نمى‏توانيم فرق بگذاريم، اسلام نگذاشته اينها را فرق بگذاريم، همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست. شما هم به ملت‏هاى خودتان سفارش كنيد، بگوييد گوش به اين حرف‏هايى كه در اين رسانه‏هاى گروهى دنيا زده مى‏شود، گوش ندهيد به اين حرف‏ها، اينها مى‏خواهند شما را دور كنند از اسلام، اينها مى‏خواهند به شما بگويند كه ببينيد در ايران وقتى كه مى‏خواهند به اسم اسلام عمل كنند، الان بدترين جاهاست از حيث ظلم، از حيث ستم، مردم در خيابانشان كه مى‏روند جانشان خطر است، مى‏ترسند يك وقت پاسدارها بريزند بكشندشان. به مردم بفهمانيد كه اين براى انزواى اسلام است اين تبليغات، نه براى من و امثال من، براى اسلام است. شما ببينيد دنبال آن چيزى كه آقاى رئيس جمهور رفتند در پاكستان و آن طور با ايشان ملت پاكستان عمل كرد، دنبال او يك ورقه، يك كتابى آمد، يك رساله‏اى آمد، دنبال او تبليغات بر ضد. فتواى كى است؟ اين است فتوايش اين است، فتوايش اين است، فتوايش اين است، و لعن به خواجه نصير. اين براى چى است؟ براى اين كه اين آخوند اگر هست اين آخوند يك آخوندى است كه امريكايى است / در اين چيز / نشسته در پاكستان. اين يك همچو آدمى است براى اين كه ديده است كه يك همچو قصه‏اى واقع شده، ترسيده نبادا يك وقتى اسلام در آن جا هم بيايد، همان طورى كه در ايران آمده، به آن جا هم آن طور سرايت كند، پشت سر او برداشت يك همچو كتابى منتشر كرد.

آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى

در هر صورت تكليف زياد است، بزرگ است براى همه‏مان، ما براى ادامه اين انقلابى كه هست و ادامه اين، تكليف زياد داريم، دولت تكليف دارد، رئيس جمهور تكليف دارد، رئيس مجلس تكليف دارد، كشاورز تكليف دارد، كارگر تكليف دارد، هر كس در هر گوشه‏اى از اين كشور واقع شده

صحيفه نور ج 19 صفحه 275

است تكليف دارد، تكليف مال يك نفر دو نفر نيست، آحاد مردم يكى يكى‏شان تكليف دارند براى حفظ جمهورى اسلامى، يك واجب عينى، اهم مسائل واجبات دنيا، اهم است، از نماز اهميتش بيشتر است، براى اين كه اين حفظ اسلام است، نماز فرع اسلام است. اين تكليف براى همه‏ماست، هيچ فرقى ما بين ترك و فارس و / عرض مى‏كنم كه / كجا و كجايى ندارد، سيستانى و بلوچستانى و اينها. و اين تكليف براى همه دنياست. حفظ دين حق، يك حكمى است براى همه دنيا، در رأس واجبات براى همه دنيا واقع شده، منتها غير مسلمين چون اعتقاد به اسلام ندارند مى‏گويند خوب اسلام واجب كرده، به ما چه! اما مسلمين كه اعتقاد دارند. آن مسلمى كه در افريقاست، حفظ جمهورى اسلامى برايش واجب است، براى اين كه از اين جا ممكن است كه، يعنى انشاءالله خواهد شد، انعكاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان.

آنها معنويات اسلام را نمى‏توانند بفهمند

الان وضع دنيا منقلب شده است، الان دنبال اين هستند (در آمريكا هم همين طور است) دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند، يك اسلام شناسى ببينند چه خبر است قضيه، اينها خيال مى‏كنند با اين كه چند تا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است، آنها معنويات اسلام را كه نمى‏توانند بفهمند. آنها دنبال اين هستند، خيال كردند كه با اين كه فلان جنگ واقع شده در اسلام، فلان چيز واقع شده كار درست مى‏شود. حالا دنبال اين هستند كه اين قضيه چى است كه در ايران واقع شده است، برويم ببينيم چه خبر است قضيه. نمى‏دانند كه اينها نمى‏توانند اصل بفهمند اين مسائل را، اصل نمى‏توانند معنويات را بفهمند، آنها چشمشان جز به اين زرق و برق دنيا به هيچ نيست و اگر ما هم خداى نخواسته يك همچو مردمى باشيم كه نظرمان به اين باشد كه من بالا باشم و تو پايين باشى، ما هم از آنها منحطتر هستيم براى اين كه ما در كشور اسلامى واقع شديم، در يك همچو زمانى اگر يك همچو اخلاقى داشته باشيم، از آنها هم منحطتر هستيم. خداوند انشاءالله به همه ما توفيق بدهد كه به آداب اسلام عمل كنيم. خداوند انشاءالله پيروزى عنايت كند به رزمندگان ما و همه مسلمين را بر كسانى كه ظالم هستند غلبه دهد.

والسلام عليكم و رحمةالله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها