0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:13 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه 247

تاريخ:9/9/64

بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس مجلس، رئيس ديوان عالى كشور، نخست‏وزير، وزرا و گروهى از مسؤولان كشورى و لشكرى به همراه جمعى از كاركنان تأسيسات خارك به مناسبت ميلاد با سعادت حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع)

عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلاً اين عيد بزرگ را كه بايد بگوييم دو عيد است، عيد ولادت حضرت رسول صلى الله عليه وآله و عيد ولادت حضرت صادق سلام الله عليه، خداوند انشاء الله مبارك كند بر همه شما و بر همه مسلمين جهان و بر ملت‏هاى بزرگ اسلامى خصوصاً ملت ايران، انشاء الله مبارك باشد اين روز. و من از همه آقايان تشكر مى‏كنم كه زحمت كشيديد و خصوصاً از آنهايى كه در جزيره خارك مشغول خدمت هستند بسيار تشكر مى‏كنم و اميدوارم خداوند تبارك و تعالى زحمات آنها را و خدمت‏هاى آنها را قبول كند.

آن چيزى كه مى‏خواستم امروز عرض كنم اين است كه در ولادت حضرت رسول صلى الله عليه و آله قضايايى واقع شده است، قضاياى نادرى به حسب روايات ما و روايات اهل سنت وارد شده است كه اين قضايا بايد بررسى بشود كه چى هست. از جمله قضيه شكست خوردن طاق كسرى و فروريختن چهارده كنگره از آن قصر و از آن جمله خاموش شدن آتشكده‏فارس و ريختن بت‏هابه روى زمين. قضيه شكست خوردن شكست طاق كسرى شايد اشاره به اين باشد كه در عهد اين پيغمبر بزرگ طاق ظلم، طاق‏هاى ظلم مى‏شكند و مخصوصاً طاق كسرى شكسته شد براى اين كه آن وقت اين طاق كسرى مركز ظلم انوشيروان به خلاف آن چيزهايى كه به واسطه شعرا و به واسطه دربارى‏هاى آن وقت و موبدان آخوندهاى دربارى آن وقت درست كردند، يكى از ظالم ساسانيان است و دنبال او يك حديثى هم جعل شده است و به حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نسبت داده شده است كه من متولد شدم در عهد سلطان عادل انوشيروان! اين سند را اولاً سند ندارد و مرسل است و ثانياً كسانى كه اهل تفتيش در امور هستند، تكذيب كردند اين را و معلوم است كه يك دروغى است كه بستند. انوشيروان ظالم بايد گفت، نه عادل. در زمان انوشيروان چهار طبقه يا پنج طبقه ممتاز بودند، يعنى از هم ممتاز، علاوه بر خود دستگاه سلطنت با آن بساطى كه داشته است، يك دسته هم شاهزادگان بودند و دربارى‏ها، اينها يك طبقه عليحده ممتاز. يك دسته هم كسانى بودند كه داراى اموال هستند و

صحيفه نور ج 19 صفحه 248

به قول آنها شريف زاده‏ها، آنها هم يك دسته ممتاز. يك دسته ديگر هم عبارت از آنهايى بودند كه سران ارتش و امثال اينها بودند، آنها هم ممتاز. دسته آخر كه نوع مردم بودند پيشه‏وران بودند و پيشه وران بايد كار كنند آنها بخورند تكليف اين بوده. آنها ماليات آن طبقه بالا ماليات بده نبودند به نظام هم نمى‏رفتند. در نظام بايد طبقه پايين كه پيشه‏وران بودند، مى‏گفتند اينها بايد خدمت كنند و مال اينها صرف بشود در آن طبقات ديگر، اينها به نظام بروند، اينها جنگ بكنند، اينها كارها را انجام بدهند، آنها بخورند. اجازه نمى‏دادند كه اين طبقه پايين تحصيل كند، ممنوع بود. اين قصه در شاهنامه هم هست كه پيش او شكايت بردند كه بوذرجمهر پيش‏اش شكايت برد كه هزينه كم شده است و ارتش محتاج به معونه است و در بين اين طبقات پايين هستند اشخاصى كه مال داشته باشند. بعد رفتند و پيدا كردند يك نفرى كه حالا مى‏گويند كفشگر بوده، پيدا كردند و او گفت كه من مى‏دهم به حسب نقل شاهنامه من مى‏دهم لكن به شرط اين كه بچه من را اجازه بدهند درس بخواند. رفتند به او گفتند قبول نكرد. گفت نه، ما نه پولش راخواهيم، نه اجازه مى‏دهيم، براى اين كه اگر اجازه بدهيم كه يك آدم پايينى بيايد و درس بخواند، اين آن وقت بعد مى‏خواهد دخالت كند در امور و اين نمى‏شود. اين عدالتى است كه انوشيروان داشته است! و در تاريخ ثبت است اين جناياتى كه اينها مى‏كردند و من گمان ندارم در تمام سلسله سلاطين حتى يك نفرشان آدم حسابى باشد، منتها تبليغات زياد بوده است، براى شاه عباس آن قدر تبليغ كردند با اين كه در صفويه شايد از شاه عباس بدتر آدم نبوده، در قاجاريه آن قدر از ناصرالدين شاه تعريف كردند و شاه شهيد و نمى‏دانم امثال ذلك، در صورتى كه يك ظالم غدارى بود كه بدتر از ديگران شايد. آن تبليغات كه در آن وقت بود هميشه بوده است. عدالت گسترى انوشيروان مثل صلح دوستى رئيس جمهور آمريكاست و مثل كمونيستى شوروى است. ما الان در عصر حاضر اين چيزها را مى‏بينيم و اگر چنانچه تاريخ‏نويس و نمى‏دانم آنهايى كه شعرا هستند و آنهايى كه خطبا هستند و آنهايى كه دربارى هستند، اينها را، تبليغاتى كه الان دارد در دنيا مى‏شود، اين تبليغات به گوش اشخاص برسد كه مطلع از وقايع نيستند، آنها هم خيال مى‏كنند كه همان طورى كه انوشيروان عادل، عادل بوده است، آقاى رئيس جمهور آمريكا هم صلح دوست و عدالت‏پرور و امثال اينهاست و حال آن كه شما كه مطلعيد مى‏دانيد قضيه چى هست.

عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد، چون سجده كرد به آمريكا!!

اين قدر هياهو راه انداختند براى جلوگيرى از تروريست، آن قدر تبليغات كردند كه ايران درش تروريست‏پرور است و ايران چطور و جزء تروريست. عراق از جرگه تروريست‏ها خارج شد چون سجده كرد به آمريكا!! و ايران وارد شد براى اين كه اعتنايى به آنها نكرده!! ميزان تروريستى همين است پيش آنها و خود آنها مركز اين امور هستند. اگر فوج فوج مردم را بكشند، بريزند بكشند، قتل عام كنند هيچ اشكال نيست، بعد نسبت مى‏دهند به ايران كه در حبس‏هايش كشتار چه شد و چه شده، دليلتان چى هست؟ منافقين گفتند، سند صحيح!! دليلشان اين است كه مخالفين با جمهورى‏

صحيفه نور ج 19 صفحه 249

اسلامى گفتند كه اينها در محبس‏هايشان چه واقع مى‏شود، چه واقع شود، بدون اين كه محاكمه بشود مى‏كشند مردم را و امثال اينها. آن وقت يك مطلبى كه اين طورى است در رسانه‏هاى گروهى آنها آن قدر درش تبليغات مى‏شود و آن قدر گفته مى‏شود و ما از باب اين كه با آنها مخالفيم، رسانه‏هاى آنها اگر چنانچه يك مطلب صحيحى هم باشد نمى‏گويند و اگر چنانچه مطلبى را از امثال آنها بشنوند، چندين روز دنبال هم هى گفته مى‏شود، بعد هم دوباره تكرار مى‏شود.

جزيره خارك را خوب! زدند، بعضى جاهايش هم اشكال دارد. معلوم است زدند، اما توانستند كه نفت ايران را قطع كنند؟ نتوانستند، الان هم باز با اين كه گويند كه، خود آنها عده‏اى‏شان مى‏گويند به اين كه الان همانطور كه سابق جريان داشت نفت، حالا هم جريان دارد بلكه بيشتر يك قدرى، معذلك الان هم مى‏گويند كه نفت ايران تمام شد نفتش، تمام شد. من نمى‏دانم جزيره خارك چند دفعه نابود بايد بشود؟ اولى كه زدند گفتند ما با خاك يكسانش كرديم، پس بايد يك قطره نفت نداشته باشد، خاك است ديگر!! بعد چهل و نه مرتبه مى‏گويند يا چهل و چند مرتبه تازه زدند، هر دفعه هم مى‏گويند ما از بين برديمش. خوب! يك چيز را چند دفعه از بين مى‏بريد؟ اين وضع دنياست، آن وقت مناقشه نيست در اصلاً در راديوهاى خارجى راجع به اين غلطى كه اينها مى‏گويند، راجع به اين تناقض‏گويى‏اى كه اينها مى‏كنند هيچ كلمه‏اى، هيچ حرفى نيست، اما تا يك كلمه اين جا از يكى صادر مى‏شود، يك چيزى به آن مى‏چسبانند و در بوق‏هايشان شروع مى‏كنند به چيز كردن. وضع دنيا الان اين طورى است، روى دروغ باز شده است.

بت‏ها همه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت

اين كه چهارده كنگره از كنگره‏هاى قصر ظلم خراب شد، به نظر شما نمى‏آيد كه يعنى در قرن چهاردهم اين كار مى‏شود يا چهارده قرن بعد اين كار مى‏شود؟ به نظر شايد بيايد اين، محتمل هست كه اين بناى ظلم شاهنشاهى بعد از چهارده قرن از بين مى‏رود و بحمدالله رفت از بين. بت‏هاهمه به رو افتادند، اين بت‏ها هم خواهند از بين رفت، حالا چه بت‏هايى كه تراشيده بودند از سنگ يا بت‏هايى كه خود ملت‏هايا بعضى از ملت‏تراشند با آدم، اينها هم رفتنى است، منتها ما حوصله‏مان كم است. تمام دنيا از اول تا آخرش پيش حق تعالى يك جور پيداست، اين ور و آن ور ندارد كه يك راه دورى باشد. پيش ما اين طور است كه خيلى راه دور است كه هزار سال طول مى‏كشد، دو هزار سال طول مى‏كشد. نخير اينها قريب است، نزديك است و مى‏شود و بت‏ها شكسته خواهد شد انشاء الله و آتش افروزى‏ها و بت‏پرستى‏ها و آتش پرستى‏ها هم انشاء الله از بين خواهد رفت.

ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم

و اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالى به ملت قهرمان ايران سلامت بدهد و هفته وحدت را واقعاً وحدت درست كنند، نه اين كه فقط ما هفته وحدت مى‏گيريم، ما محتاج به وحدت هستيم در

صحيفه نور ج 19 صفحه 250

ساليان دراز هميشه. قرآن كريم كه به ما دستور داده و به مسلمين دستور وحدت داده، براى يك سال و ده سال و صد سال نيست، براى سرتاسر عالم است در سرتاسر تاريخ و ما محتاج به اين هستيم كه عملاً وحدت را محقق كنيم و محقق هست و نگه داريم اين وحدت را. ما الان هم در بين راه هستيم و بايد اين وحدت را حفظ كنيم و من اميدوارم كه با بركت وحدت ملت ايران، اين وحدت در ساير كشورهاى اسلامى هم پيدا بشود كه دارد پيدا مى‏شود و همه مسلمين دست واحد بشوند بر اعداء چنانچه در روايت هست.

و انشاء الله خداوند به همه شما تؤفيق عنايت كند و هيچ وقت از اين‏هاى و هوى‏ها و از اين تبليغات خارجى‏ها خوف به خودتان راه ندهيد، آن خوفى كه بايد باشد از خداى تبارك و تعالى باشد. از ديگر قدرت‏ها خوف نداشته باشيد براى اين كه قدرتى در كار نيست غير قدرت حق‏تعالى. قدرت حق تعالى است كه جلوه جلوه ضعيفش در سرتاسر عالم طبيعت پيدا شده است و شما هيچ وقت نترسيد و مستقيم و پاى برجا بايستيد و در مقابل همه قدرت استقامت كنيد و خداوند با شماست و شماها را انشاء الله حفظ مى‏كند از شر اشرار و مملكت شما را نجات مى‏دهد و مهم اين است كه از شما راضى باشد حق تعالى.

انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند

من بايد عرض كنم كه مقصد اصلى انبيا تا حالا كم حاصل شده است، خيلى كم. اگر فردا آخوندهاى دربارى نگويند كه فلانى گفت پيغمبر كارى ازش نيامد، اگر پيغمبر مقصدش حاصل شده بود، اين آخوندهاى دربارى حالا نبودند. اگر مقصد انبيا حاصل شده بود، اين دولت آمريكا و نمى‏دانم ديگران نبودند حالا. اگر اينها مى‏گويند كه الان مقصد انبيا حاصل شده است و اين همه فساد در دنيا هست؟ پس مقصد انبيا معلوم مى‏شود اين فسادها بوده كه حاصل شده مقصد انبيا حاصل نشده است، ما هم كه داريم مى‏گوييم مقصد انبيا، باز آن مقصدى كه آنها خواستند ما دستمان به آن نمى‏رسد، اين يك مسأله‏اى است فوق اينها. مقصد انبيا حكومت نبوده است، حكومت براى مقصد ديگر بوده، نه مقصد بوده. تمام مقاصد برمى‏گردد به معرفت الله، هر چه در دنيا واقع بشود و انبيا هر چه دنبالش بودند دنبال اين بودند كه خداشناسى، واقعاً خداشناسى، اگر او حاصل بشود همه چيز دنبالش حاصل است. تمام فسادهايى كه در دنيا واقع بشود از اين است كه ايمان ندارند به خدا، ... خداشناسى و معرفت باشد، ايمان ندارند. اگر ايمان به خدا پيدا شد همه چيز دنبالش است، تمام فضايل دنبالش است. انبيا هم دنبال اين بودند كه به تدريج آن طور كه مى‏شود اين بشر را سوق بدهند طرف معرفت الله. تمام چيزهاى ديگر هم مقدمه همين معناست و تمام چيزهايى كه از آن سوختند انبيا، اين بود كه مى‏ديدند مردم دارند خودشان را مى‏كشند طرف جهنم. انبيا مظهر رحمت حق تعالى هستند، مى‏خواهند كه همه

صحيفه نور ج 19 صفحه 251

مردم خوب باشند، مى‏خواهند همه مردم معرفت الله داشته باشند، مى‏خواهند همه مردم سعادت داشته باشند. وقتى مى‏بينند كه اين مردم دارند رو به جهنم مى‏روند، آنها افسوسش را خورند، در قرآن هم اشاره‏اى به اين هست، فلعك باخع نفسك اين كه اينها مؤمن نشدند. مسأله اين است كه همه دنبال اين بودند كه مردم را آشنا كنند با خدا.

قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدا همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است

اين طورى كه مى‏بينيد كه در ادعيه ائمه ما واقع شده است، در دعاى كميل شما ملاحظه كنيد كه چى مى‏گويد حضرت امير، عرض مى‏كند كه خوب! بر فرض اين كه من آتش را تحمل كردم اما فراق تو را چطور تحمل كنم؟ اينها چى مى‏گفتند! در دعاى مناجات شعبانيه چه حرف‏هايى هست؟ مقاصد انبيا در ادعيه كه در از ائمه عليهم السلام وارد شده است اشارات به آن هست زياد. قرآن كريم اشارات بسيار لطيفى دارد لكن چون براى عموم وارد شده است به يك صورتى گفته شده...است كه هم خواص از آن ادراك مى‏كنند، هم عموم از آن ادراك مى‏كنند. قرآن كريم مركز همه عرفان‏هاست، مبدأ همه معرفت‏هاست لكن فهمش مشكل است. آنهايى كه فهميدند كه من خوطب به بودند و كسانى كه متصل به رسول خدا بودند، آنها دانند قضيه چى هست، آنها مقاصد انبيا را مى‏دانند چى هست، مقصد رادانند چى هست. ما دوريم از آن و مهجور، لكن خوب! عنايات حق تعالى زياد است، از ما مهجورها هم اين قدرى كه ازمان مى‏آيد قبول مى‏كنند، لكن بايد ما اين قدرى كه ازمان مى‏آيد دنبالش برويم، در عمل، در علم و در اخلاق و در ساير چيزها و اگر همين قدر هم برويم خوب جنات عدن هست، جنات هست لكن آنى كه مقصد انبيا بود، جنات هم بود، چيز ديگرى ماوراى اينها بود، بهشت هم نبود، خوف جهنم هم نبود، عشق به بهشت هم نبود، يك مسأله ديگرى فوق اين مسائل بود. خوب! اين دست ما از آن كوتاه است. حالا ما كه اهل همين مسائل هستيم اگر چنانچه جديت نكنيم و به احكام ظاهرى انبيا عمل نكنيم، به احكام اسلام خداى نخواسته عمل نكنيم، خوب! دنبالش آن چيزهايى است كه هست در كتاب و سنت. و من اميدوارم كه خداوند به همه تؤفيق بدهد كه خدمت كنيم به اسلام و خدمت كنيم به بندگان خدا. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست و همه مؤفق باشيد انشاء الله و اميدوارم كه اسلام ما را قبول كند به اين كه مسلمان هستيم و پيغمبر اكرم در اين روز، روز مبارك ما را بپذيرد و حضرت صادق سلام الله عليه ما را قبول كند.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها