پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:12 AM
بيانات امام خمينى در جمع رئيس جمهور، رئيس ديوان عالى كشور، اعضاى شوراى نگهبان، هيأت رئيسه و نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى شوراى عالى قضايى، وزرا و روحانيون به مناسبت عيد سعيد فطر
غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمت است
بسم الله الرحمن الرحيم
من اميدوارم كه اين عيد پر بركت به همه ملتهاى اسلامى و به همه مستضعفان جهان، خصوصاً ملت بزرگ ايران، بركت خداوند عنايت كند و مبارك باشد و اميدوارم كه دست تواناى حضرت ولى امر، پشتيبان اين ملت عزيز باشد. آنچه كه انبيا براى او مبعوث شده بودند و تمام كارهاى ديگر، مقدمه اوست، بسط توحيد و شناخت مردم از عالم است كه چطور است. ارائه عالم به آن طورى كه هست، نه به آن طورى كه ما ادراك مىكنيم. و دنبال اين بودند كه همه تهذيبها، تعليمها و همه كوششها در اين باشد كه مردم را از اين ظلمتكدههايى كه همه عالم ظلمت است، نجات بدهند و به نور برسانند. غير حق تعالى نور نيست، همه ظلمتند و اگر چنانچه ما از اين حجابهاى ظلمانى بيرون برويم و همين طور اگر موفق بشويم از حجابهاى نورانى هم بيرون برويم و همه حجابها را خرق (3)كنيم، آن وقت حق را به همه صفات و اسمائش مشاهده مىكنيم و غير او كسى نيست، سراب است. البته به آن معناى كاملش، نادرى از اوليا خدا به تبع انبيا مؤفق شدند و ديگران مراتب پايينتر را، تا برسد به ما كه هيچ.
اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملائكه در شبهاى قدر را بدانيم، همه مشكلات ما آسان مىشود
ماه مبارك رمضان كه ماه، مبارك است / براى اين است كه / ممكن است براى اين باشد كه ماهى است كه ولى اعظم، يعنى رسول خدا واصل شده و بعد از وصول، ملايكه را و قرآن را نازل كرده است. به قدرت او ملايكه نازل مىشوند، به قدرت ولى اعظم است كه قرآن نازل مى شود و ملايك نازل مىشوند. ولى اعظم، به حقيقت قرآن مىرسد در ماه مبارك و شب قدر و پس از رسيدن، متنزل مىكند به وسيله ملايكه - كه همه تابع او هستند - قرآن شريف را، تا به حدى كه براى مردم بگويد. قرآن در حد ما نيست، در حد بشر نيست. قرآن سرى است بين حق و ولى الله اعظم كه رسول خداست، به تبع او
نازل مىشود تا مىرسد به اين جايى كه به صورت حروف و كتاب در مى آيد كه ما هم از آن استفاده ناقص مىكنيم. و اگر سر ليلة القدر و سر نزول ملايكه در شبهاى قدر - كه الان هم براى ولى الله اعظم حضرت صاحب سلام الله عليه اين معنا امتداد دارد - سر اينها را ما بدانيم، همهء مشكلات ما آسان مىشود. تمام مشكلاتى كه ما داريم براى اين است كه ما محجوبيم از اين كه واقعيت را آن طور كه هست و نظام هستى را به آن طورى كه تنظيم شده است، مشاهده كنيم. ما گمان مى كنيم كه حيات در اين جا چيزى است و نبودن در اين جا نقصى است. در صورتى كه حيات در اين جا نازله آن حقيقتى است كه از عالم غيب آمده است و موت - اگر چنانچه موت انسانى باشد - رجوع به همان مرتبهاى است كه در اول بوده است، و البته مراتب مختلف و شؤون مختلف است. و ما اميدواريم كه از فيض ماه مبارك و فيض عيد ماه مبارك - كه عيد وصال است - ما هم حظى ببريم كه بتوانيم در اين مشكلاتى كه بر ما وارد مىشود، سرفراز بيرون بياييم، تمام چيزهايى كه انبيا آوردند، /اينها/ مقصود آنها به ذات نبوده است، مقصود آنها به ذات نبوده است، تشكيل حكومت مقصود به ذات نيست براى انبيا. دعوتها هرچه مىشود مقدمه است براى اين كه انسان را بيدار كنند، انسان را بفهمانند به او، ارائه بدهند به او كه چه بوده است و چه هست و چه خواهد بود و عالم چه جور است وضعش با ذات مقدس حق تعالى. و ما دستمان از اين مسائل كوتاه است و اميدواريم كه به بركت اوليا خدا، ما هم يك آشنايى ضعيفى پيدا بكنيم و بعض از حجب، از پيش چشم ما برداشته بشود. خداى تبارك و تعالى كه مىفرمايد كه: الله نور السموات و الارض و هوالاول و الاخر و الظاهر و الباطن ، اين را ما با قلبمان، با وجودمان ادراك كنيم، نه ادراك علمى، مشاهده، ادراك علمى آسان است، لكن رسيدن به آن جايى كه انسان دريابد اين مسائل را، اين كار مشكلى است و محتاج به مجاهدت؛ و انبيا و اوليا با مجاهدات خودشان به اين مسائل رسيدهاند. ادعيهاى كه از ائمه عليهم السلام وارد شده است (كه به تعبير بعضى قرآن صاعد است) اين ادعيه به قدرى معارف الهيه در آن هست كه انسان متحير مىماند، آن قدر معارف در ادعيه هست. مسائلى كه ائمه عليهم السلام براى نوع مردم گفتهاند به طور مسالهگويى به طور تعيين وظايف، آنها يك باب است كه روى همان عرف عام صحبت شده است، وقتى كه رسيدند به مناجاتها و ادعيه، مسائل فرق كرده است. آن جا ديگر زبان عامهء مردم نيست، البته در آن همه چيز هست، لكن آن معارفى كه در ادعيه و مناجاتائمه عليهم السلام هست، آنها يك زبان ديگرى است غير زبان معمولى و غير زبان ذكر احكام الهيه. و مطالعه اين ادعيه راهگشايى است براى انسان و رسيدن به بعض مدارج الهيه. و من اميدوارم كه همان طورى كه اين كشور ما و اين ملت عزيز، در همه چيز متحول شده است، در اين معانى هم متحول بشود.
اسلام اين طور مردم را متحول كرده كه ترس را از دلهابرده است
و اميدوارم كه تحول همان طورى كه در ميدان جنگ و در تظاهرات، در اين ايام پيدا شد كه تظاهرات به طورى بود كه سابقه نداشت، و اين از هنر اسلام است و هنر ملت ايران. هنر اسلام؛ كه بعد
از اين همه فشارها و بعد از اين همه ارعابها و بعد ازاين همه تهديدها و بعداز اين همه تبليغات، بعد از چندين سال زحمت و جور، زحمت و اذيت يكدفعه تمام ايران در يك روز براى يك دعوت يك فرد - فرد عزيز - اين طور در خيابانها ريختند. اين از طرفى هنر اسلام است؛ اسلام اين طور مردم را متحول كرده است كه ترس را از دلهابرده است و جانها را الهى كرده است و روحها را روحانى كرده است كه بچههاى كوچكشان را مىآورند كفن مىپوشانند و مىگويند براى شهادت آمديم. اين در تاريخ دنيا هيچ سابقه ندارد، تمام تاريخ دنيا را شما بگرديد اين را پيدا نمىكنيد كه با اين وضع، با اين كيفيت، با اين ارعاب و ترساندنهاى مردم و با اين بمباران كردن مناطق - حتى تهران - اين طور مردم بريزند بيرون كه نتواند ديگر كسى بگويد كه مردم جنگ نمىخواهند! مردم جنگ نمىخواهند، اما دفاع دارند اين جنگ جنگ تا پيروزى كه مردم مىگويند، اين جنگ دفاعى است و الا ابتدائاً كه اگر اين مسائل نبود، ايران به هيچ جا نظر نداشت، الان هم ندارد.
راهپيمايى روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همه ابرقدرتها
تجربههايى كه كردند خارجى ها، آنهايى كه بىاطلاع بودند از اسلام، آنهايى كه اطلاع بودند از قدرت اسلام و هنر اسلام، آنها در حجاب بودند و نمىدانستند - حالا هم هستند - لكن يك پردهاى برداشته شد از اين حجاب. الان سرتا ته دنيا همه ابرقدرتها مىدانند قضيه چى هست. همه اين تبليغات هم كه دارند مىكنند، /همه/ براى اين است كه دانند قضيه چه قضيه بزرگى بوده است و بايد چه جورى با آن مقابله كرد؛ ابتدائش با اين كه سكوت كنند. اين سكوت نه اين است كه ندانند، آنهايى كه بايد بدانند مىدانند، سرانى كه در دنيا هستند، ابرقدرتها، آنها مىدانند (خبرگزارىهايى كه اين جا دارند، مسائل را آن طورى كه هست اطلاع مىدهند، لكن يك وضع ديگرى هم براى تبليغاتى درست مىكنند) نه اين كه ندانند، مسائل را مىدانند. مىدانند كه بعد از اين همه تبليغاتى كه كردند، اين همه تهديداتى كه كردند، حتى كاخ سفيد تهديد كرد ايران را، ملت ايران همه اين تهديدات را توى خيابان گذاشت و از رويش عبور كرد. آنها مىفهمند قضيه را و الان در فكر اينند كه از چه راه ديگر پيش بيايند. اينها خيال مىكردند كه اختلاف توانند ايجاد كنند در ايران، هى دامن زدند بهاين كه هى اختلاف است! هى اختلاف است! سران با هم اختلاف دارند! مردم ديگر خسته شدند رو به اختلاف رفتند! خيال مىكردند با دعوت به اختلاف، مردم اختلاف پيدا مىكنند. يك وقت چشمهاى بستهشان را باز كردند و ديدند كه ايران يكپارچه قيام كرد. يكدفعه از خواب بيدار شدند كه چه بود قضيه! الان متحيرند كه چه بود قضيه و بايد چه كرد. اختلافى كه آنها خيال كردند، ما كه مىدانستيم نيست قضيه چيزى، لكن آنها خواستند با همين كلمه اختلاف درست كنند. تبليغ به اختلاف خيال مىكردند اختلاف درست مىكند. تبليغ به اين كه مردم ديگر خسته شدند از جنگ، اين خستگى ايجاد مىكند؟ روز قدس يكدفعه سيلى زد به صورت همهشان و تحليل عملىاى كه ملت ايران كرد، تمام تحليلهاى آنها را نقش به آب كرد. اين هنر اسلام است از يك طرف و هنر ملت ايران است از طرف ديگر. در
روز قدس كه همه شاهد بوديد و سفرايى هم كه گفتند امروز هستند اين جا، آنها هم شاهد بودند. روز قدس يك مطلبى نبود كه در مخيله امثال كارتر و امثال روساى جمهور آمريكا (چه حالا و چه سابق) وارد بشود. آنها خيال مىكردند كه - از بس به آنها اشتباهى فهمانده بودند - خيالكردند كه ايران ديگر خسته شده است؛ اين قدر به مردم فشار آمده، خانهها بر رويشان خراب شده است، آواره شدهاند، اينها ديگر از ميدان در رفتهاند، بنابراين مىشود زود قضايا را ختم كرد، يكدفعه چشم باز كردند و ايران را ديدند كه يكپارچه قيام است و يكپارچه جنگ خواهى؛ يعنى مدافع.
اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه مىكند
ما نمىتوانيم از ملت ايران تشكر كنيم، ما خودمان يك نقطه ضعيفى هستيم در بين اين درياى بزرگ، يك قطره هستيم در بين اين درياى بزرگ. ما مىگوييم كه خدا از شما تشكر مىكند. ما كه تشكر مىكنيم، براى اين است كه تشكر خدا را كرده باشيم، شكر شما، شكر خداست. شما به مردم، به دنيا ثابت كرديد - ولو در گوش يك افرادى نگذاشتند برسد، لكن موجش بالاخره مىرسد - شما به دنيا ثابت كرديد كه ايران زيربار هيچ ظلمى نمىرود و ايران با هيچ تهديدى از ميدان بيرون نمىرود و ايران متكى به يك قدرت عظيم است و آن قدرت خدا. كسى كه متكى به قدرت خداست، كسى كه ايمان در قلب او هست، كسى كه علم به معاد دارد و خدا را مىشناسد و قضاى الهى را مىداند، اين از اين معانى از ميدان در نمىرود. فكر ديگرى بكنند؛ آنهايى كه نشسته بودند و براى خودشان خيالبافى مىكردند كه دو ماه ديگر، سه ماه ديگر، يك سال ديگر، دو سال ديگر، يك فكر ديگرى بكنند! اين فكر درست از كار درنيامد! ابرقدرتها هم يك فكر ديگرى بكنند و بهتر اين است كه دست از اين كارها بردارند، بهتر اين است كه اين عامل خبيث خودشان را كه اين طور رسوايى به بار آورد براى ابرقدرتها، دست از پشتيبانى اين بردارند. اين بدبخت را بازى دادند و بعد معلوم شد كه مسأله اين جور نبود. الان هم اين دست و پاها هيچ اثرى ندارد. اينها خيال كردند كه حالا ديگر چند تا بمب بيندازند به شهرهاى ايران، ايران از ميدان در رود. اينها هزاران بمب انداختند، بمباران كردند، همه مناطق طرفهاى مرز را بمباران كردند و شهرهاى بزرگ ما را هم بمباران كردند. و روز قدس آن طور جمعيت و فرياد بود كه به گفته بعض از مخبرين؛ صداى توپها را مردم ديگر نمىشنيدند، صداى بمبها را ديگر مردم نمىشنيدند، فرياد مردم غلبه كرده بود. اين فرياد از قلب مؤمن است و اين فريادى كه از قلب مؤمن است بر همه چيز غلبه كند، بر كاخ سفيد هم غلبه مىكند و غلبه كرده است و موج اين ايمان در سرتاسر دنيا. اين موج رفته است و دنيا /دارد/ از زير بار اين ظلمهايى كه در طول تاريخ بر آن شده است، از زير اين بار دارد در مىآيد. همه جا نغمه اين است كه ظلم نه! دست تواناى ملتها، ابرقدرتها را به جاى خودشان نشانده و مىنشاند. ملتهاى مستضعف در هر جاى جهان رو به بيدارى هستند، نمىپذيرند امروز ديگر آن حرفهايى كه سابق گفته مىشد. آن ارعابهايى كه مىكردند و كشتىهايى كه مىآوردند در اطراف خليج فارس و امثال اينها، يا كارهاى ديگرى كه
مىكردند، تمام اينها كهنه شده است، ديگر پيش مردم ارزش ندارد. ملتى كه بيرون آمده روز جمعه و مىگويد كه ما براى شهادت آمديم، آنها را از مردن نترسانيد! اين شهادت است. شما هر چه مىتوانيد بترسانيد، اين است كه؛ ما خانههاى شما را خراب مىكنيم، خود شما را همكشيم، آنها جلو آمدند، مىگويند ما براى اين آمديم! چطور اينها را ترسانيد؟ اين كار احمقانه است؛ اين كارى كه اخيرا صدام كرد و مخالف همه قواعد دنيا و قواعد الهى بود و همه دنيا او را تشويق كردند و يكى پيدا نشد بگويد چرا، اين كار احمقانه را تكرار نكند، ديديد كه اگر تكرار بشود بدتر از اول مىشود. ملت، هر چه تا كنون شما كرديد و هر چه جنايت كرديد، ديديد كه محكمتر شد. از اين به بعد هم اگر چنانچه سر عقل نياييد و باز شرارت بكنيد اين ملت /از آن وقت هم كه/ از حالا هم بالاتر مىشود. انشاء الله خداوند به همه ملت - ملت اسلامى - قدرت ايمان عنايت كند و قدرت ايمان ملت ما را روزافزون كند. و اميدوارم كه اين شرارتها، از آن دست بردارند تا ملتها به كار خودشان مشغول بشوند. و ما، هم از شرارتهاى آنها ناراحت هستيم و هم از مقابله به مثل، از هر دو ناراحت هستيم. ومن اميدوارم كه قطع بشود اين امور. و خداوند انشاء الله شما را مؤفق كند و از بركات اين عيد سعيد و اين ماه مبارك كه گذشت، شمهاى به ما و به شما عنايت بفرمايد.
والسلام عليكم و رحمه الله