پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:10 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با حجت الاسلام عباس واعظ طبسى، استاندار و مسؤولان نهادهاى استان خراسان، جمعى از طلاب و مدرسين حوزه علميه مشهد و گروهى از خدام و كاركنان آستان قدس رضوى به مناسبت عيد غدير
حضرت امير شخصيتى است داراى ابعاد بسيار و مظهر اسم جمع الهى
بسم الله الرحمن الرحيم
متقابلا اين عيد بزرگ را بر مهمانان عزيزى كه از محضر مقدس امام ثامن سلام الله عليه تشريف آوردند...، ما قدمهاى شما را بسيار گرامى مىداريم. شما از مركزى آمديد كه مركز نور است، مركز علم الهى است، مركزى است كهبايد همهدر آن مركز آستان بوسى كنيد، و بايد اظهار تأسف كنم كه دست ما كوتاه است، و از شما آقايان، روحانيون و ديگر قشرها مستدعى هستيم كه آن جا كه رفتيد عرض ارادت ما را برسانيد. امروز كه روز عيد غدير است و از بزرگترين اعياد مذهبى است، اين عيد، عيدى است كه مال مستضعفان است، عيد محرومان است، عيد مظلومان جهان است، عيدى است كه خداى تبارك و تعالى به وسيله رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى اجراى مقاصد الهى و ادامه تبليغات و ادامه راه انبيا، حضرت امير سلام الله عليه را منصوب فرمودند. بايد ما تأسف بخوريم از اين كه نگذاشتند دستهاى خائن، براى جنگهايى كه در زمان تصدى ايشان به امور بود، آن جنگها و جنگ افروزها نگذاشتند كه چهره اين مرد بزرگ در ابعاد مختلفى كه دارد نمايان بشود. اين بزرگوار شخصيتى است كه داراى ابعاد بسيار است و مظهر اسم جمع الهى است كه داراى تمام اسماء و صفات است. تمام اسماء و صفات الهى در ظهور و در بروز در دنيا و در عالم، با واسطه رسول اكرم در اين شخصيت ظهور كرده است. و ابعادى كه از او مخفى است، بيشتر از آن ابعادى است كه از او ظاهر است. همين ابعادى هم كه دست بشر به آن رسيده است و مىرسد، در يك مردى، در يك شخصيتى جمع شده است، جهات متناقض، جهات متضاد. انسانى كه در حال اين كه زاهد و بزرگترين زاهد است، جنگجو و بزرگترين جنگجوست در دفاع از اسلام. اينها در افراد عادى جمع نمىشود، آن كه زاهد است، به حسب افراد عادى، جنگجو نيست، آن كه جنگجوست زاهد نيست. در عين حالى كه در معيشت آن طور زهد مىكردند و آن طور در خوراك و در آن طور چيزها به حداقل قناعت مىكردند، قدرت بازو داشتند، آن قدرت بازو را و اين هم جزء امورى است كه جمعش، جمع متضادين است. در عين حالى كه داراى علوم متعدده و داراى علوم معنويه و روحانيه و ساير علوم اسلامى است، در عين
حال مىبينيم كه در هر رشتهاى، مردمى كه اهل آن رشتهاند او را از خودشان مىدانند، پهلوانها حضرت امير را از خودشان مىدانند، فلاسفه حضرت امير را از خودشان مىدانند، عرفا حضرت امير را از خودشان مىدانند، فقها حضرت امير را از خودشان مىدانند، هر قشرى كه اهل يك رشته است، حضرت امير را از خودش مىداند. و حضرت امير از همه است، داراى همه اوصاف است و داراى همه كمالات.
بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود
بعضى كمالات حضرت كه شايد يك قدرى مخفى مانده باشد از ادعيه حضرت معلوم مىشود. دعاى كميل يك دعاى عجيبى است، بسيار عجيب. بعض فقرات دعاى كميل از بشر عادى نمىتواند صادر بشود. الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف اصبر على فراقك كى مىتواند اين طور بگويد؟ كى اين طور عشق به جمال خدا دارد كه از جهنم نمىترسد لكن مىترسد كه وقتى در جهنم برود، نازل شده از مقام خودش و به مرتبهاى برسد كه محروم بشود از عشق او؟ از فراق حضرت حق تعالى ناله مىزند. اين عشقى است كه در باطن قلب او گداخته شده هميشه و تمام اعمالى كه از او صادر مىشود، از اين عشق صادر مىشود، از اين عشق به خدا صادر مىشود. ارزش اعمال روى اين عشق و محبتى است كه به حق تعالى هست، روى اين فنا و توحيدى است كه در انسان هست و اين سبب شده است كه ضربه على يوم الخندق افضل من عباده الثقلين. فرضا كه اين ضربت را كس ديگر از دفاع اسلام زده بود اما از روى عشق نبود، كارش هم اسباب اين شده بود كه اسلام ترويج پيدا كند، لكن چون مبداء، مبداء عشقى نبود، افضل من عباده ثقلين. نخواهد شد. انگيزه اعمال، انگيزه روحانيت اوست نه صورت او. شمشير زدن، يك دست پايين آوردن است و يك كافر را كشتن، اين دست پايين آوردن و كافر را كشتن، از خيلى اشخاص ممكن است صادر بشود، لكن گاهى اصلا اجر ندارد و اصلا فضيلت ندارد و گاهى فضيلت دارد تا برسد به آن جايى كه افضل من عباده ثقلين. اين روى آن عشق و توحيدى است كه در قلب او هست، روى آن است كه دست دست او نيست، چشم، چشم او نيست، يد الله است، عين الله است. اينها را ما با لقلقه لسان مىگوييم و نمىتوانيم تصورش را بكنيم، البته تصديقش كرديم به اين كه اين طور است اما تصورش را نمىتوانيم بكنيم كه چه جور است وضعيت.
ما كه مىگوييم شيعه حضرت على هستيم، بايد ببينيم شيوه حضرت على چه بود
آنهايى كه شيعه اين مرد بزرگ هستند البته نمىتوانند مثل او باشند، خود ايشان هم فرمود شما قدرت اين را نداريد، حتى قدرت همين زهد ظاهريش را، چه برسد به معنوياتش، لكن نبايد ما گمان كنيم كه ما شيعه اميرالمؤمنين سلام الله عليه هستيم. و خود او در دعاى كميل و ساير ادعيههايش و در روش آن طور خوف از خدا داشت و آن طور از عاقبت مىترسيد كه منعكس شده است اين در دعاى
كميل و در حالات او و ما اصلا دنبال اين مسائل نباشيم و بگوييم ما شيعه هستيم. آن طور بسط عدالت، اگر مؤفق شده بود، كرده بود كه الگو شده بود براى همه حكومتهاى عالم، نگذاشتند. ما بگوييم شيعه هستيم و خداى نخواسته ظلم بكنيم، نمىشود اين. اگر در روايات فرمودهاند كه پيروان على، اهل سعادتند، بايد ما ببينيم ما پيرو هستيم يا نيستيم؟ ما به وظايفمان، حتى به همان وظايف صورىمان عمل مىكنيم يا نمىكنيم؟ ما در اين جمهورى اسلامى چه كرديم و چه مىخواهيم بكنيم؟ و با ما چه كردند و چه خواهند كرد؟ شما ملت عزيز با قدرت خودتان، با ايمان خودتان، با تحولى كه درتان واقع شد، دست تبهكاران را در داخل و دست غارتگران را كه از خارج دراز شده بود قطع كرديد، شما يك حكومت طاغوتى را برداشتيد و به جاى او يك حكومت اسلامى گذاشتيد. شمايى كه اين كار را كرديد بايد دنبالش باشيد تا نگهش داريد، نمىشود كه انسان يك كارى بكند و نيمه كاره رهايش كند. امروز كه اسلام و جمهورى اسلامى در دست شما و ما و همه ملت ايران امانت است، اگر چنانچه خلاف بكنيم، خلاف مصالح جمهورى اسلامى بكنيم، خلاف مصالح اسلام بكنيم، به اين امانت خيانت كرديم و در پيشگاه مقدس حق تعالى مجرم و خائن هستيم. خيانت همهاش اين نيست كه منافقين مىكنند، آنها هم يك قسمش است. خيانت آن نيست كه صدام مىكند، آن هم يك قسمش است. آنهايى كه در داخل با اسمهاى مختلف ضربه مىخواهند بزنند به اسلام و با اسم امور مختلفهاى به حكومت اسلامى مىخواهند ضربه بزنند، اينها هم خيانت كردند. گاهى خيانت اينها راه را باز مىكند براى اين كه آنهايى كه مثل صدام و منافقين هستند راهشان باز بشود و خيانت بالاتر را بكنند. ما كه مىگوييم كه مسلمان هستيم، شيعه على بن ابى طالب هستيم، بايد ببينيم كه شيوه على بن ابى طالب چى بود، همين على بن ابيطالب كه رسول خدا او را به جاى خودش نصب كرد، بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد با اشخاصى كه به عقيده او غاصب مقام بودند، براى اين كه مصالح اسلام اقتضا مىكرد. اگر حضرت آن وقت مىخواست معارضه بكند، اسلام در خطر بود. مايى كه مىگوييم مسلمان هستيم، بايد مصالح اسلام را در نظر بگيريم، نه مصالح شخصى خودمان را. بايد ببينيم كه امروز ضربه زدن به مجلس شوراى اسلامى، ضربه زدن به شوراى نگهبان، ضربه زدن به رئيس جمهور، ضربه زدن به دولت اسلامى، اين مىسازد با شيعه بودن با على بن ابى طالب؟ آن بيست و چند سال براى مصالح اسلامى موافقت كرد، بچههايش را به جنگ فرستاد.
كمك كنيد به اين دولتى كه براى اسلام و كشور شما جان مىكند
امروز مصالح اسلامى اقتضا مىكند كه همه ما با هم باشيم، هر روز يك نغمهاى بلند نكنيم براى تضغيف دولت، براى تضعيف مجلس، براى تضعيف شخصيتها. من يك صحبتى مىكنم كه نصيحت مىكنم به دولت كه شما مردم را شريك كنيد در اين كار، براى اين كه تنهايى نمىتوانيد بكنيد، و نمىتواند هم. يك دفعه مىبينيم كه شياطين از اطراف به دولت حمله مىكنند كه معلوم شد تو خلاف شرع هميشه كردى. خداى تبارك و تعالى كه پيغمبرش را نصيحت مىكند كه يا ايهاالنبى اتق الله
به حسب آن طورى كه شما مىگوييد پيغمبر متقى نبوده تا خدا به او گفته اتق الله ! خداى تبارك و تعالى كه به همه مؤمنين مىفرمايد يا ايها الذين امنوا اتقوا الله معلوم مىشود اينها متقى نبودند كه خدا مىگويند اتقوا الله اين شياطين چه مىگويند به اين ملت ما؟ اينها سلطنت طلبند و مىخواهند سلطنت را در اين جا دوباره برگردانند يا بازى خوردهاند از آنهايى كه مىخواهند اين كشور را دوباره به باد بدهند و تحت سلطه آمريكا قرار بدهند؟ مىفهمند اينها چه مىكنند؟ اينهايى كه هر كدام خودشان اگر حكومت يك محله باشند نمىتوانند اداره كنند آن جا را، چطور به خودشان اجازه مىدهند كه يك دولتى كه در عين همه گرفتارىهايى كه الان دارد و از شرق و غرب به او فشار دارند مىآورند، اين مملكت را دارد اداره مىكند و به خوبى هم اداره مىكند، چطور اجازه مىدهند به خودشان كه نسبت به اين جسارت كنند و هر روز يك صورت درست كنند. خوب، ما افراد را نمىشناسيم اما خداى تبارك و تعالى كه مىشناسد، ما افكار شما را نمىتوانيم بفهميم اما خدا كه مىداند. شمايى كه نمىتوانيد يك شهر را اداره كنيد، اگر نانوايى يك شهر را به شما بدهند نمىتوانيد ادارهاش كنيد، چطور مىگوييد كه چرا دولت نمىدانم چه نكرده، چه نكرده؟ شما مىفهميد كه كار دولت چى هست و تاكنون چه كرده است؟ شما مىدانيد كه كارهايى كه دولت در اين چند سال با همه اين فشارها كرده، عمقش از كارهايى كه در طول سلطنت فاسد پهلوى بوده است، بسيار بيشتر است، چى مىگوييد به جان اين دولت؟ دست برداريد، از خدا بترسيد، از غضب خدا بترسيد، شما خيال مىكنيد كه اگر دولت ساقط بشود، شما روى كار مىآييد؟ شما هيچ وقت نمىآييد روى كار. شما خيال مىكنيد به نفع اسلام اين حرفها را مىزنيد؟ شيطان در لباس شما، در باطن شما اين حرفها را مىزند و به ضرر اسلام دارد مىزند. دست برداريد از اين مسائل، كمك كنيد به دولت، كمك كنيد به اين دولتى كه دارد جان مىكند براى اسلام و براى كشور شما. چرا بايد هر روز نق بزنيد و هر روز هر جا فرصت پيدا مىكنيد يك چيزى بگوييد به ضد دولت يا يك چيزى را هم منتشر كنيد به ضد دولت؟ اينها مسائلى است كه بايد توجه داده شود به ملت ما. بايد توجه كنند كسانى كه در بين ملت هستند، علماى اعلام كه در هر جا هستند بايد تذكر بدهند به اينها، بايد توجه بدهند به اينها كه شما با دست خودتان مىخواهيد خودتان را دفن كنيد. بترسيد از آن روزى كه خدا غضب كند به ما و ما را دوباره در همان جهنمى وارد كند كه در سابق بوديم. شما يادتان رفته است كه سرتاسر ايران چه خبر بود از فحشا؟ شما نمىدانيد كه ما در تحت استعمار آمريكا بوديم در اين چند سال آخر و قبلا انگلستان؟ شما اين را نمىدانيد و يا مىدانيد و مىخواهيد دوباره او بشود؟ يا حسد داريد و مىخواهيد كه ولو خودتان كشته بشويد اين جمهورى هم به هم بخورد؟
اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد
من نصيحت مىكنم به شما، من در يك همچو روز مباركى به شما يادآور مىشوم كه امام شما اين طور نبود، امام شما مصالح اسلام را رويهمرفته ملاحظه مىكرد، مصالح شخصى را ملاحظه نمىكرد. آن روزى كه مصالح عمومى اقتضا مىكرد تبعيت مىكرد. آن روزى كه - مىخواست -
مصالح اسلام به اين بود كه خوارج را درو كند با شمشير، مىكرد. مشكلات را شما در نظر بگيريد، شياطينى كه از اطراف دنبال اين هستند كه يك چيزى پيدا كنند و در بوقها بزرگش كنند در نظر بگيريد، چرا هر روز براى بوقهاى خارجى يك چيزى درست مىكنيد و خوراكى درست مىكنيد كه آنها تبليغ بر ضد شما بكنند؟ من تكليف مىدانم اين را كه عرض كنم والا نمىخواستم چيزى بگويم، لكن ديدم كه يك تكليفى است، كه دوباره يك شياطينى شروع كردند، يك حرفى من زدم، كه فلانى اين را كه گفته معلوم شد دولت بر خلاف بوده. من گفتم دولت بر خلاف است؟ من نصيحت كردم، خدا هم نصيحت كرده پيغمبر را، خدا هم نصيحت كرده مؤمنين را. هر روز كه اين ائمه جمعه به مردم مىگويند اتقوا الله يعنى همهتان بىتقوا هستيد؟! روز جمعه الان در سرتاسر كشور از آداب نماز جمعه، از واجبات نماز جمعه در يك شيوه، احتياط هم در ديگرى اين است كه مردم را امر به تقوا بكنند، معنايش اين است كه خدا همه مردم را بىتقوا مىداند كه مىگويد امر كنيد به تقوا؟! من كه مىگويم يك كارى را بكنيد، نه اين است كه شما تا حالا تخلف كرديد و نه بگوييد حالا بكنيد. خير، بايد يك قدرى بيدار بشويد توجه كنيد، نگذاريد يك وقت خدا به ما غضب بكند و شما را نشان بدهند به ملت كه اينهايند كه دارند اين كارها را مىكنند. اين كار را نكنيد، توجه كنيد به مسائل. شما با شخصياتى كه داريد جانشان را فداى اسلام مىكنند و هر روز در معرض اينند كه كشته بشوند، با اينها مخالفت نكنيد. كمك كنيد به هم، با هم باشيد، اگر با هم نباشيد شكست مىخوريد، اگر شكست بخوريد اسلام شكست مىخورد، اگر خداى نخواسته در اين نهضتى كه شده است اسلام شكست بخورد ديگر سرش را تا سالهاى طولانى بلند نمىتواند بكند، براى اين كه ابرقدرتها مىفهميدند اسلام قدرت دارد. شما اين قدرت اسلام را حفظ كنيد. از خداى تبارك و تعالى عاجزانه تقاضا مىكنم كه ما را بيدار كند، مسلمين را بيدار كند، حكومتهايى كه در بلاد مسلمين هستند بيدارشان كند و ملت ما را پيروز كند و ارتش ما را پيروز كند و همه قواى مسلحه ما را با سعادت و سلامت پيروز كند و به همه و به همه ملت تؤفيق و سلامت وافر عنايت كند و همه ما خدمتگزار اسلام باشيم.
والسلام عليكم و رحمه الله