0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:09 AM

 

صحيفه نور ج 19 صفحه 34

تاريخ: 4/6/63

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور و اعضاى هيأت دولت به مناسبت هفته دولت‏

كارهايى كه جمهورى اسلامى در اين چند سال با همه گرفتاريها براى مردم انجام داده، بايد گفته بشود

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من، هم تبريك مؤفقيت آقايان در كسب اعتماد مجلس را عرض مى‏كنم و هم هفته دولت را. من بايد عرض كنم كه دولت ما دولتى است كه از بس حسن نيت دارد، مسائل خودش را ذكر نمى‏كند و اين از اول من مكرر اين را گفته‏ام كه شما كارهايى كه مى‏كنيد به مردم بگوييد. يك كارى شما در سيستان مى‏كنيد، در آن ور كشور مطلع نمى‏شوند. اگر آن جا يك كارى بكنيد، آن طرف كشور مطلع نمى‏شوند. شما بايد دايما مسائلى را كه، خدمت‏هايى را كه كرديد و من مى‏دانم خدمت‏هاى بسيار زياد و ارزنده‏اى بوده است اينها را ذكر كنيد براى مردم. مقدس مابى نكنيد كه مبادا خداى نخواسته چه بشود.

الان دنيا بر ضد شما، بر ضد حكومت شما، بر ضد اسلام حقيقتاً مجهز شده‏اند و مى‏خواهند كه يك چيزى پيدا كنند و علم كنند و هر چى دلشان مى‏خواهد بگويند. يكى از امورى كه ممكن است كه گفته بشود اين است كه دولت براى مردم كارى نكرده. چنانچه ديديد كه در بعضى افراد گفتند اين را كه دولت كارى براى مردم نكرده. خوب! اين براى اين است كه البته بعضى‏شان سوء نيت دارند، لكن مردم بايد بفهمند كه دولت چه كرده است براى مردم. اين قاعده‏اش بود كه قبل از، از اولى كه دولت تأسيس مى‏شود هركارى كه انجام مى‏دهند، براى مردم ذكر كنند كه مردم بفهمند كه چه كرده است دولت و چه كارهاى بزرگى كرده است دولت. و حالا كه مجال پيدا شده و هفته دولت است اين بايد بيشتر اين مطلب تعقيب بشود و آقايان، از دوسه نفرشان، در يك روز مسائلى را كه دارند، در وزارتخانه‏شان كه هستند و كارهايى را كه مردم براى مردم انجام دادند، كارهايى را كه جمهورى اسلامى براى مردم در اين چند سال با اين همه گرفتارى‏ها كه دارند انجام داده‏اند، اين بايد گفته بشود كه مردم بفهمند كه در اين چند سال با همه گرفتارى‏ها چه شده، برايشان چه كرده است دولت. اين يك مطلبى بود كه بايد عرض كنم كه، ما قصور كرديم در آن و بايد جبران بكنيم.

صحيفه نور ج 19 صفحه 35

دولت شما، دولت محرومين است، يعنى بايد براى محرومين كار كنيد

مطلب ديگر اين است كه خوب شما هم مى‏دانيد كه مردم اين دولت را و اين جمهورى را بپا كردند و آن هم، نه همه مردم، اين مردم پابرهنه، اين بازارى و اين متوسطين و اين محرومين. فشار روى اينها بوده است، يعنى فشار انقلاب روى دوش اين محرومين بوده. شما -، اگر در خيابان‏ها، در تظاهراتى كه مردم كردند در زمان رژيم سابق و بعد از او در اوايل انقلاب، اگر يك كسى بررسى كرده بود، مى‏ديد كه در بين اينها از آنهايى كه مرفه‏اند چند نفرند و محرومين چقدرند؟ محرومين‏اند كه اين كار را كردند. بنابراين، دولت شما دولت محرومين است، يعنى، بايد براى محرومين كاربكنيد. و از امورى كه لازم است عرض كنم، اين است كه شما مى‏دانيد و ذكر هم كرديد مكرر كه دولت بدون پشتيبانى مردم نمى‏تواند كار انجام بدهد. يعنى آن دولت‏هايى مى‏توانستند كه بدون پشتيبانى مردم انجام بدهند كارشان را انجام بدهند كه براى مردم نمى‏خواستند كار كنند، آنها مى‏خواستند براى ارباب‏هاى خودشان كار بكنند و روى آن مبنا مجهز براى آن جهت بودند. اما كارى به اين نداشتند كه حالا در بلوچستان چه مى‏گذرد، در كرمان چه مى‏گذرد، در جاهاى ديگر چه مى‏گذرد؟ اين را - به آن كارى نداشتند و شما كه مى‏خواهيد براى همه خدمت بكنيد، براى چهل ميليون جمعيت، يك دولت محدود نمى‏تواند كار بكند، بايد چهل ميليون جمعيت را در صحنه نگه دارد و نگهدارى به اين است كه شما بازار را مى‏خواهيد نگه داريد، بازار را شريك كنيد در كارها، بازار را كنار نگذاريد، يعنى، كارهايى كه از بازار نمى‏آيد و معلوم است كه نمى‏تواند بازار انجام بدهد، آن كارها را دولت انجام بدهد. كارهايى كه از بازار مى‏آيد، جلويش را نگيريد، يعنى، مشروع هم نيست. آزادى مردم نبايد سلب بشود، دولت بايد نظارت بكند. مثلاً، در كالاهايى كه مى‏خواهند از خارج بياورند مردم را آزاد بگذارند، آن قدرى را كه مى‏توانند، هم خود دولت بياورد، هم مردم. لكن دولت نظارت كند در اين كه يك كالاهايى كه برخلاف مصلحت جمهورى اسلامى است، برخلاف شرع است، آنها را نياورند. اين نظارت است. همچو نيست كه آزادشان كنيد كه فردا بازارها پر بشود از آن لوكس‏ها و از آن بساطى كه در سابق بود. اما راجع به تجارت، راجع به صنعت، راجع به اينها اگر مردم را شريك خودتان نكنيد، مؤفق نخواهيد شد. يعنى نمى‏شود يك جمعيت كثيرى را بدون شركت خود جمعيت، بدون شركت، مثل اين است كه ما بخواهيم چيز را كشاورزى را ما، خود دولت بكند، خوب! كشاورزى كه نمى‏تواند دولت كشاورزى بكند. كشاورزى را دولت بايد تأييد بكند تا كشاورزها كشاورزى كنند. تجارت هم همين جور است. صنعت هم همين جور است. صنايعى كه مردم ازشان نمى‏آيد، البته بايد دولت بكند، كارهايى را كه مردم نمى‏توانند انجام بدهند، دولت بايد انجام بدهد. كارهايى كه هم دولت مى‏تواند انجام بدهد و هم مردم مى‏توانند انجام بدهند، مردم را آزاد بگذاريد كه آنها بكنند، خودتان هم بكنيد، جلوى مردم را نگيريد. فقط يك نظارتى بكنيد كه مبادا انحراف پيدا بشود، مبادا يك وقتى كالاهايى بياورند كه مخالف با اسلام است، مخالف با صلاح جمهورى اسلامى است. اين يك مسأله‏اى است كه بسيار مهم است در نظر من. من كراراً هم گفتم، آقايان هم وعده دادند

صحيفه نور ج 19 صفحه 36

ولى نمى‏دانم چقدر عمل شده! در هر صورت اين هم از مسائلى است كه بسيار اهميت دارد و ما بايد چه بكنيم.

وزارتخانه‏ها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند

مسأله ديگرى كه عرض مى‏كنم، اين است كه آقايانى كه الان رأى اعتماد گرفتند از مجلس و احساس مى‏كنند كه مسؤوليتشان زيادتر شده است براى اين كه خوب رأى دادند اين بالايى مجلس دارد و من بايد از مجلس تشكر كنم راجع به اين، اينها بايد حالا فكر اين معنا باشند كه مردم را داشته باشند و يكى از راه‏هايش اين است كه وزارتخانه‏ها و ادارات يك جورى باشد كه نارضايى ايجاد نكند، به نظر مى‏آيد كه اگر چنانچه در هر وزارتخانه‏اى از طرف يا آقاى رئيس جمهور يا فرض كنيد كه آقاى نخست‏وزير يك چند، دو سه نفرى باشند براى اين معنا كه اگر چنانچه در آن اداره، در آن وزارتخانه از خود اهالى وزارتخانه شكايت داشتند، به اينها بگويند. اين اصل نفس اين كار مؤثر است در اين كه در وزارتخانه‏ها اگر بنا باشد يك كارى انجام بشود، برخلاف نشود. شما مى‏دانيد كه ما وارث يك كسى هستيم يك رژيمى هستيم، كه سر تا پاى اداراتش ، الا يك عده‏اى، دنبال اين بودند كه منافع خودشان را حفظ كنند و دنبال اين بودند چه بكنند. از آنها، هستند الان در جمهورى اسلامى، نمى‏توانيم بگوييم نيستند، همه جا هستند و ممكن است كه اينهايى كه هستند بخواهند مردم را ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه، بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. اصل خطش اين باشد كه مردم را ناراضى كنند، چه بهتر اين است كه مردم را در ادارات ناراضى كنند. فرض كنيد يك نفر برود در يك اداره‏اى، اين جا كارش را خوب انجام ندهند، اين به او مراجعه كند، آن به او مراجعه كند. من نمى‏گويم كه هست اين جور، لكن متوجه باشيد كه مبادا يك همچو مسائلى واقع بشود. و بهتر اين است كه يك همچو عملى انجام بگيرد كه مردم هم توجه به اين داشته باشند كه يك مرجعى دارند كه اگر در اداره يك كسى يك ضد انقلابى بود، خواست يك فضولى‏اى بكند، يك مرجعى دارند كه به آن مرجع بروند مراجعه كنند. و هم، خود اين عمل فى نفسه مؤثر در اين است كه جلوگيرى كند از بعضى از امور. و بالاخره ما مردم را لازم داريم، يعنى، جمهورى اسلامى تا آخر مردم را مى‏خواهد. اين مردمند كه اين جمهورى را به اين جا رساندند و اين مردمند كه بايد اين جمهورى را راه ببرند تا آخر، و اين شما آقايان هستيد كه مردم را مى‏توانيد، وزارتخانه‏هايتان مى‏تواند، اداراتتان مى‏تواند راضى نگه دارد و مى‏تواند خداى نخواسته اشخاصى در آن باشند كه ناراضى باشند. و اين را با قاطعيت عمل كنيد. التزام شما نداريد كه هر كس از سابق در اين اداره بوده، حالا اگر چنانچه ضد انقلاب هم باشد، بايد باشد. اين را بيرونش كنيد برود سراغ كارش، اگر يك كسى است مى‏خواهد ضدانقلاب باشد، اما اگر كسانى هستند كه از روى نادانى از چى خوب ارشادشان كنيد، توجيه‏شان كنيد كه كارها را انجام بدهند و مردم را ناراضى نكنند. در هر صورت ما بايد دنبال اين معنا باشيم كه مردم را نگه داريم و همين طورى كه آقايان مى‏گويند، بدون پشتيبانى مردم نمى‏شود كاركرد و پشتيبانى هم به اين نيست كه مردم الله اكبر

صحيفه نور ج 19 صفحه 37

بگويند اين -، اين پشتيبانى نيست. پشتيبانى اين است كه همكارى كنند، همكارى اين است كه در تجارت همكارى كنند، شما مجال به آنها بدهيد همكارى كنند. وقتى اين مجال را شما داديد، مردم كمك شما هستند و اين طور نيست كه بازار، مثلاً، سرتاته‏اش راخداى نخواسته يك اشخاص فاسد، در يك بازار، البته پيدا مى‏شود يك عده‏اى فاسد و يك عده‏اى سودجو هم پيدا مى‏شود، معلوم است اين، اما مردم صحيح و مردم متدين و مردم كاردان زياد هست در بازار. عامه بازار هم آن طور نيست كه خلافكار باشد. البته يك عده هم هستند. در چه جمعيتى است كه نيست اين چنين؟ همه جمعيت‏هااين طور. مثلاً يك عده فاسد هم درشان هست. بنابراين بايد ما مجال بدهيم به همه اينها، همان طورى كه در كشاورزى شما عمل مى‏كنيد، كه پشتيبانى مى‏كنيد و كشاورزى را آنها مى‏كنند، شما پشتيبانى را مى‏كنيد، در اين طور امور هم چيزهايى را كه مردم ازشان كار بر مى‏آيد، معنى پشتيبانى اين است كه خود آنها عمل بكنند، اگر اين طور عمل بشود، هم سرمايه‏هايى كه ممكن است نياورده باشند، وارد مى‏شود در بازار و هم در چيز بانك‏هاو هم مردم كمك كار مى‏شوند و مطمئن مى‏شوند، و هم اشخاصى كه خيال مى‏كنند كه جمهورى اسلامى نمى‏خواهد براى مردم كار كند، مى‏فهمند كه كار مى‏كند و چه مى‏كند، و هم اشخاصى كه در خارج هستند و ضد انقلاب نيستند، لكن بيخودى ترساندندشان، يعنى، تبليغات خارجى اين بيچاره‏هارا ترساندند كه‏اى مبادا برويد تهران! همچو كه از در وارد بشويد، فوراً پاسدارها شما را مى‏گيرند و چه مى‏كنند! خوب، اين تبليغاتى است كه در دنيا دارد مى‏شود بر ضد ما. ما بايد يك كارى بكنيم كه اين تبليغات را خنثى كنيم و با تبليغات، ما زورمان به آنها نمى‏رسد براى اين كه ما يك تبليغات محدود داريم، آنها يك تبليغات غيرمحدود دارند، دنيا دست آنهاست و تبليغاتشان غيرمحدود است.

بايد به همه دولت‏ها بگوييم كه ديگر خيال آمدن به اين جا را از سرتان بيرون كنيد

و بايد هم اين معنا را، ما به همه دولت‏ها، به همه جا بگوييم كه ديگر خيال اين كه بخواهيد بياييد اين جا و دوباره يك كارى انجام بدهيد، اين را از سرتان بيرون كنيد. يعنى، دنيا ديگر اين را نمى‏تواند قبول كند. دنيا ديگر وضعش جورى شده است كه نمى‏تواند قبول كند كه همه بنده باشند و يك عده‏اى آقا باشند، اين نمى‏شود. نمى‏شود كه آمريكا و فرانسه و شوروى و يكى دو تا ديگر آقا باشند و همه، فرض كنيد چندين ميليارد جمعيت دنبال آنها باشند و مطيع آنها باشند، اين گذشت وقتش. بايد اينها خودشان را تصحيح بكنند و بفهمند كه مسأله گذشته است كه شما بخواهيد، كه خير، باز هم مثل سابق باشيد. اين سابق يك جور ديگرى بود، دنيا الان جور ديگرى شده، تحولات ديگرى شده و ايران هم اثبات كرد اين مطلب را كه مى‏شود در مقابل همه چيز ايستاد و بايد آنها هم كه نشستند آن جا و فساد مى‏كنند و يك انفجارى مى‏كنند و يك ترقه در مى‏كنند، اينها بدانند كه اينها ديگر تأثيرى ندارد، جز اين كه مردم متنفرتر مى‏شوند از آنها. هر چه هم بخواهند خودشان را تبرئه كنند، مردم مى‏گويند شماييد براى اين كه وضعتان را جورى كرديد كه هر جا فسادى واقع بشود مى‏گويند اينها هستند، منافقين

صحيفه نور ج 19 صفحه 38

هستند نمى‏دانم سلطنت طلب هستند، اين طورى. چرا بايد وضعتان را اينجور بكنيد كه هر فسادى را به شما نسبت بدهند؟ آن وقت هم بنشينيد آن جا، بگوييد كه ما بله، مردم با ما هستند و ما چطور هستيم و مردم چه بكنند و دستور بدهيد! اينها حرف‏هاى بچه‏گانه‏اى است كه عمرتان را ضايع مى‏كنيد و از ايران هم كه فرار كرديد و فرانسه هم كه طرفدار شما هست. آن جا برويد بنشينيد. همان جا از فرانسه ارتزاق كنيد و از ساير جاها. البته اين حرف‏هايشان هم براى همان است والا همچو نيست كه اين قدر نادان باشند كه حالا ايران، همه‏شان چشم به راه آنها هستند كه چرا نيامديد يا كاغذ فدايت شوم برايشان مى‏نويسند! خود آنها مى‏دانند اين را، اما براى اين كه دل آنها را به دست بياورند از اين حرف‏ها مى‏زنند و از اين طرح‏ها مى‏دهند كه ارتزاق كنند. خوب! اگر همين است خوب بكنند، ارتزاقشان را بكنند واللهم اشغل الظالمين بالظالمين انشاءالله، اميدوارم كه هم مؤفق و مؤيد باشيد و عمده اين است كه براى اين مستضعفينى كه به شما خدمت كردند، خدمت بكنيد و خدمت هم به اين است كه آنها را بازارى‏ها را در كار وادار كنيد، شريك كنيد. كسانى كه مى‏توانند صنعت كوچك درست كنند، آنها صنعت‏هايشان را حفظ بكنيد و ساير كارها، آنهايى كه البته دولت نمى‏تواند، آن دولت مى‏تواند و ديگران نمى‏توانند، آنها بايد بكنند. و من اميدوارم كه انشاء الله مؤفق و مؤيد باشيد و سلامت.

والسلام عليكم و رحمه الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها