پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:09 AM
بيانات امام خمينى در جمع رؤساى جمهورى، مجلس شوراى اسلامى و ديوان عالى كشور و مسؤولان لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد فطر
زيربار ظلم رفتن، مثل ظلم كردن، از ناحيه عدم تزكيه است
بسم الله الرحمن الرحيم
اميدوارم خداى تبارك و تعالى اين عيد سعيد را به همه مسلمين و به كشور ما و ملت ما مبارك كند و اميدوارم كه با عنايت خودش با ما رفتار كند. ما مهمانهاى خوبى نبوديم براى خداى تبارك و تعالى. ما را دعوت كرد به ضيافت، او ميزبان بزرگ و ما ميهمانان هيچ. چه بگوييم در مقابل اين نعمت بزرگ الهى كه ملتها را دعوت كرده است به ضيافت الله، ضيافت الله با همهى اسماء و ما چگونه شكر اين نعمت را بجا بياوريم، ما كه خودمان را مىشناسيم كه هيچ نيستيم و هر چه هست، اوست، لكن او عنايات خاصه خودش را مبذول مىكند و ما را ميهمان و خودش را ميزبان ما قرار مىدهد. يا ما را بالا برده است تا آن حدى كه اين لياقت را داشته باشيم با عنايات او، يا عنايت خودش را متنزل كرده است، همان طورى كه قرآن را متنزل كرده است در ماه رمضان. قرآن نازلهاى است كه پس از عبور از حجابهاى نور، وارد شده است در ماه مبارك رمضان، آن هم بر قلب مبارك رسول خدا و از آن جا باز متنزل شده است تا رسيده است به آن جايى كه با زبان گفته مىشود، حالا كيفيت نزول قرآن خود يك مسأله مهم است و كيفيت گرفتن قرآن از وحى الهى و از ملكى كه مأمور اين كار است، آن هم يك بحث مهم است كه ما دستمان از آن كوتاه است. لكن آنى كه ما از خودمان اطلاع داريم، ما مهمانهاى خوبى نيستيم براى خدا. اگر ميهمانهاى خدا از قبيل رسول خدا و ائمه هدى هستند، ما چه بگوييم. و آن ميزبانىاى كه از آنها مىكند، دست ما از آن كوتاه است. لكن ما متكى هستيم به لطف او و ما متكى هستيم به عنايات او و ما در ماه رمضان هر چه قصور كرده باشيم، تقصير كرده باشيم، در اين روز مبارك از او عيدى مىخواهيم، او به فضل خودش با ما رفتار كند، نه به عدلش.
اميدوارم كه خداوند اين ملت كه مهيا شده است براى اين كه خدمت كند به مسلمين و اسلام، اين را تؤفيق بدهد كه بتواند از عهده اين خدمت بزرگ برآيد، خدمت به اسلام و خدمت به بندگان خدا. بندگان خدا امروز گرفتارند در دست آنهايى كه بر آنها سرپرستى مىكنند غاصبانه. ملتها همه گرفتار چنگال اين قدرتهاهستند كه خودشان را مصلح مىدانند، صلاح جو مىدانند، با اصلاح حرف مىزنند. چه بكنيم ما با اين وضعى كه در دنيا امروز هست؟ وضعى كه قدرتهاى بزرگ دارند با بشر و
بدتر از او، وضع انفعالى كه حكومتها دارند.
مصيبت براى مسلمين اين است كه گرفتار يك همچو حكومتهايى هستند كه همهاش انفعالى، وضع انفعالى دارند و براى عالم مصيبت اين است كه كسانى با ادعاى صلح دوستى و به ادعاى طرفدارى از تودهها به همه مردم ظلم مىكنند. آنها كه خودشان را طرفدار حضرت مسيح جا زدند و ادعا مىكنند كه حضرت مسيح فرموده است كه: اگر چنانچه كسى به شما سيلى زد آن طرف صورتتان را بگيريد تا سيلى بزند، گرچه اين دروغ است، حضرت مسيح، پيغمبر بزرگ خدا يك همچو حرف غيرصحيح را نخواهد زد. اگر به مسيح مجال داده بودند، همان طورى كه موسى با قوم خودش با فراعنه عمل كرده بود، آن هم عمل مىكرد. لكن مجال نداشت. مع الاسف اينهايى كه مىگويند ما طرفدار مسيح هستيم از آنهايى كه كمونيست هستند و اصلا به خدايش اعتقاد ندارند، اينها بدتر مىكنند. كه يعنى ديگر نمىشود گفت اين از او بدتر، او از او بدتر، همه از هم بدتر. آنها به مسيح اين نسبت را دادند آن هم دروغ، لكن خودشان كه مىگويند ما طرفدار همچو ايدهاى هستيم، ببينيد چه سيلى ها به مردم مىزنند. مردم چطور گرفتار اينها هستند. آنها از آن طرف، از اين طرف هم مسلمانها كه ملتهايشان تحت سلطه و دولت منفعل از اين قدرتهاى بزرگ. اگر همين ماه مبارك رمضان را مسلمين خودشان را به طور جمعى به ضيافت خدا وارد كرده بودند و تزكيه كرده بودند، تصفيه كرده بودند خودشان را، ممكن نبود زير بار ظلم بروند. زير بار ظلم رفتن مثل ظالم ظلم كردن، هر دوش از ناحيه عدم تزكيه است، قدافلح من تزكى، در نماز عيد، اين سوره را مستحب است بخوانند. امر به تزكيه و ذكرالله، ذكر اسم الله: قدافلح من تزكى و ذكر اسم ربه فصلى. تزكيه، ذكر اسم الله و صلوه، اينها مراتبى است، اگر ما به اين رسيده بوديم، نه حال انفعالى پيدا مىكرديم براى پذيرش ظلم و نه ظالم بوديم. همه از اين است كه تزكيه نشديم. دولتهاتزكيه نشدند و نخواهند شد مگر خدا عنايت كند و ظالمند. ملتهايى هم كه تزكيه نشدهاند، بار ظلم را به دوش مىگيرند. عذر ندارند ملتها در مقابل پذيرش ظلم، ايران اين عذر را از آنها منقطع كرد. آن قدرتى را كه ايران شكست، در آنها نيست، در بين حكومتهاى ديگر نيست، لكن مردم اول متحول روحى شدند و بعد هم آن كردند كه دنيا ديد. و اين كشورى كه الان در دست شما آقايان است، كشورى است كه با تحول روحى يك همچو مسأله را پيش آورد، لكن حفظ اين تحول اهميتش بيشتر از اصل تحول است. بايد همه كوشش كنند در حفظ اين تحول. اين جوان شما كه آنها مىخواستند بكشندشان به مراكز فساد و آنها را از خود بيخود كنند تا حكومت كنند، اين جوانها را خداى تبارك و تعالى تؤفيق داد از آن جا درآمدند به سنگرها رفتند، از آن مفاسد خودشان را خلاص كردند و به معابد رفتند، يعنى، همان سنگرهايى كه معابد الهى است.
آنهايى كه به ما اشكال مىكنند كه شما چرا سازش نمىكنيد با اين قدرتهاى فاسد، آنها از باب اين كه همه چيز را با چشم مادى ملاحظه مىكنند، با چشم طبيعى حل و فصل اشياء را مىكنند. آنها نمىدانند كه انبياى خدا چه رويهاى داشتند، با ظالم چطور برخورد مىكردند، يا مىدانند و خودشان را
به كورى و كرى زدند. سازش با ظالم، ظلم بر مظلومين است، سازش با ابرقدرتها، ظلم بر بشر است. آنهايى كه به ما مىگويند سازش كنيد، آنها يا جاهل هستند يا مزدور. سازش با ظالم، يعنى، اين كه دست ظالم را باز كن تا ظلم كند. اين خلاف رأى تمام انبياست. انبياى عظام، تا آن جا كه توانستند جديت كردند كه ظلم را از اين بشر ظالم بزدايند، به موعظه، به نصيحت، به امر به معروف، به نهى از منكر، به انزلنا الحديد و فيه باس شديد، آخر الدواء الكى. بعد از آنكه موعظه نشد، نصيحت نشد، آخر دوا اين است كه داغش كنند. شمشير، آخر دواست.
هر چه مفاسد در دنيا بر بشر وارد مىشود از فساد خود آدم و حكومت هاست
در عين حالى كه كشور اسلام، كشور اسلامى ايران و مسؤولين اين كشور دائماً اين مطلب را گوشزد مىكنند كه ما با اين دولتهاى اسلامى مىخواهيم دوست باشيم، دست اخوت به هم بدهيم، با ملت مىخواهيم همراه باشيم، همقدم باشيم و اگر اين طور بشود ديگر ظلمى در اين ممالك اسلامى از طرف قدرتهاى بزرگ نخواهد شد، لكن حكومتها تزكيه نشدهاند، حكومتها وارد به صيام نشدهاند، وارد به ضيافت الله نشدهاند. دامن مىزنند به جنگ و به اين كه جنگ را توسعه بدهند. نمىدانند كه توسعه اين جنگ، خانهخرابى براى آنهاست. آن كه با يك زندگى متوسط ساخته است، از جنگ نمىترسد. پاسدارهاى ما كه يك زندگى عادى هم كمتر دارند، از جنگ نمىترسند. ارتشى ما كه يك زندگى عادى دارد، از جنگ نمىترسد. جنگ به او ضررى نمىزند. آنهايى كه داراى كاخها و بساط هستند آنها بايد بترسند، ضرر به آنها مىرسد. ما مهيا كرديم خودمان را براى اين كه برويم دنبال رفع ظلم، تا آن جا كه مىتوانيم با نصيحت، با دست دوستى، با محبت با اين اشخاصى كه در همسايه ما هستند از اين كشورهاى اسلامى، با مودت، با دوستى، دائماً اين مسؤول ما مسؤولين ما اين حرف را مىزنند، لكن آنها از باب اين كه وارد به ضيافت الله نشدهاند على قلوبهم حجاب"صم بكم عمى فهم لايعقلون با دست خودشان، خودشان را فانى مىكنند. تمام مفاسد از خود آدم است. از نفس انسانى است، از جاى ديگر به ما چيزى نمىرسد، هر چى مىرسد از ماست - انما هى اعمالكم ترد اليكم همه چيزهايى است كه از خود ما هست، چه مفاسدى كه در دنيا بر بشر وارد مىشود، از فساد خود آدم است، فساد حكومتهاست، نفسخبيثه است و چيزهايى كه در آن عالم به ما مىرسد، آنها هم از خود ماست.
بهشت را اعمال شما آباد مىكند و جهنم را هم اعمال ما مىافروزد. ما الان در صراط هستيم، همان صراطى كه يك طرفش دنياست، يك طرفش عاقبت. و ما الان در صراط داريم حركت مىكنيم. اين پرده كه برداشته شد، آن وقت صراط جهنم كه از متن جهنم مىگذرد، يعنى، آتش دورش را گرفته، اين از وسط اين جا مىگذرد، بايد از اين جا عبور كنيد. دنيا همين جور است. فساد كه همان آتش است
بر شما احاطه كرده، بايد از همين بين فساد عبور كنيد، به طورى كه سالم عبور كنيد. انبيا عبور مىكنند، جز ناوهى خامده، آنها آتش خاموش است برايشان، همان طور كه براى حضرت ابراهيم در اين جا خاموش بود، سرد بود، آنها آتش خاموش است. مؤمنين هم با سلامت مىگذرند، آتش خاموش نيست اما آتش به آنها ضرر نمىزند. انعكاس همين دنياست، يك چيز ديگرى نيست، همين است كه اين جاست، همه چيزهايى كه در آن عالم واقع مىشود عكس العمل همين چيزهايى است كه در اين عالم است. الان صراط ما در صراط هستيم و الان صراط در متن جهنم است و الان صراط براى انبياى بزرگ و اولياى بزرگ خاموش است. جهنم خاموش است و الان براى مؤمنين سالم است و براى ديگران محيطه بالكافرين، و ان جهنم لمحيطه بالكافرين، اين الان احاطه دارد نه سيحيط الان محيط است، منتها نمىتوانيم حالا ادراك كنيم. اين چشم بسته است الان، آن حجاب است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل جهنم است مىبيند توى جهنم است. حجاب كه برداشته شد، آن كه اهل بهشت است مىبيند در بهشت است، برزخ هم براى او بهشت است. برزخ هم براى آن طرف ديگر جهنم است.القبر اما حفره من حفر النيران او روضه من رياض الجنه.
چشم از اين جا برداشته شد يك ورق ديگرى پيش مىآيد، آن ورقى كه يك وقتى پيش آمد، ديگر كار گذشته است، ما امروز بايد فكرش را بكنيم.
ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم و الان هم در حال دفاع هستيم
اگر تهذيب نفس باشد، نه از جنگ مىترسد كسى، نه از صلح هيچ ابا دارد، از هيچى باك ندارد. اما وقتى تهذيب نفس نيست، مىگويد: اگر جنگ نكنيم، شايد آن طرف ما چه بكند. اين جنگ افروزىهايى كه الان مىبينيد در منطقه دارد مىشود، روى همين معناست، روى هواى نفس است، هواى نفس وادار مىكند كه به يك كشورى حمله كنند. هواى نفس وادار مىكند كه منطقه را به آتش بكشند و انسان مىسوزد در اين هواى نفس خودش، در همين عالم هم مىسوزد. و ما حالا هم به همهى كشورهاى منطقه نصيحت مىكنيم، نصيحت بر همه، همه بايد نصيحت كنند هم را. نصيحت مىكنيم كه از اين جانور دست برداريد، اين آدم شدنى نيست. اين صدام محال است كه آدم بشود. از اين دست برداريد، خودتان را مبتلا نكنيد به آن چيزى كهنبايد مبتلا بشويد. ما نصيحت مىكنيم، ما خيرخواه شما هستيم. ما هيچ روزى به عراق حمله نكرديم، الان هم ما در حال دفاع هستيم. يك روز اگر مهلت بدهيم، ايران را به هم مىزند. ما الان در حال دفاع هستيم از خودمان و از ملت عراق. ملت عراق با ما دو تا نيستند، برادر ما هستند. ما در حال دفاع هستيم از يك ملتى كه گرفتار شده، ارتشش گرفتار است، ادارىاش گرفتار است، همه چيزش گرفتار يك حزب جهنمى است.
اين اخبارى كه از آن جا مىآيد، انسان را مىلرزاند كه اينها چه گرفتارى دارند. واسف در اين
است كه در بين همه كشورها، يك منحرفى با يك دستارى سرش و يك تحت الحنك، در بين جماعت مسلمين اينها هستند و دامن مىزنند به اين امور، يعنى، اسلام را با آن دشمنند، آن آخوندهاى دربارى بدتر براى اين كه اگر اسلام بيايد، آخوند دربارى بدتر لطمه مىبيند تا آن ارتشى، آنها به صلاح نزديكترند. اين طايفهاند كه اگر فاسد شدند، عالم را فاسد مىكنند.
بايد كوشش كنيم اين تحولى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند
و ما بايد كوشش كنيم كه انشاء الله اين چيزى كه در ايران پيدا شده است، ادامه پيدا كند، و اين تحولى كه در جوانهاى ما پيدا شده است در همه ما پيدا بشود. من وقتى فكر اين پاسدارها را، اين ژاندارمرى را، اين ارتش را كه در آن گرماى شديد خوزستان دارند براى اسلام خدمت مىكنند، واقعاً از خودم خجالت مىكشم كه ما چه هستيم و آنها چه هستند، ماها چكارهايم و آنها چكارهاند. آنها تهذيب شدند تا اندازهاى البته و ما مانديم در اين صف نعال. و از خدا مىخواهيم كه با ما با لطف و عنايات خودش رفتار كند، به ما رحم كند و ما را از اين گردابى كه در آن مبتلا هستيم و آن گرداب خودمان هست، اعمال خودمان هست، ما را نجات بدهد. خداوند انشاء الله به همه شما تؤفيق بدهد كه براى اين ملت خدمت بكنيد. به ملت تؤفيق بدهد كه براى اين دولت خدمت بكند. به همه ما تؤفيق بدهد كه براى اسلام خدمت كنيم و همت ما رفع ظلم از مظلومين و قطع يد مستكبرين باشد.
والسلام عليكم و رحمه الله