پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391 2:09 AM
بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس و نمايندگان دورههاى اول و دوم مجلس شوراى اسلامى
كليه چيزهائى كه از آن بوى اختلاف مىآيد، بلا اشكال از شيطان است
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلابايد از تشريف آوردن آقايان تشكر كنم و كارى كه از من بر مىآيد و آن دعاست براى تؤفيق شما بكنم و از خداى تبارك و تعالى خواستارم كه همه را مؤفق كند كه در خدمت اسلام باشيم. بيشتر مسائل در اين محفلهايى كه بوده است و در مجلس و در ساير جاها گفته شده است و بنده يك مسألهاى را كه در نظر دارم و لازم مىدانم كه به همه ملت اين مسأله را عرض كنم و درباره او احساس خطر مىكنم و ناراحتى دارم آن اين است كه ما در مسأله سابق كه بعضىهاراجع به شوراى نگهبان صحبتهائى كرده بودند احساس كرديم كه وظيفه هست ما مسأله را يك طورى حلش كنيم و مهم اين بود كه من از اختلافات كه داشت پيدا مىشد خائف بودم. مع الاسف اين نصيحتى كه من كردم كه اختلافات قطع بشود، نمىدانم چه دستهاى مرموزى در كار است كه همان را موجب اختلافات قرار دادند. در چندين روز پيش يك اعلاميه آوردند اينجا كه من ديدم (بدون امضا البته) اين اعلاميه بىاشكال يا از يك آدم بى عقلى صادر شده است و يا از يك آدم شيطانى يا از يك دوست نادانى يا از دشمن شيطان و او اينكه آن مطلبى را كه من راجع به شوراى محترم نگهبان نوشته بودم بالايش طبع كرده بودند و در ذيلش با يك عبارت زنندهاى گفته بودند كه اين آقايانند كه فلان هستند و اسماء اشخاص محترم و متعهد كه بعضى از اينها را من در طول انقلاب مىشناسم فعاليت كردند، كتك خوردند، زجر كشيدند، حبس رفتند و با انقلاب بودند تا حالا. آن چيزى كه من را نگران مىكند اين است كه دنبال هر مطلبى يك شيطان هم پيدا مىشود كه مىخواهد آن را منحرف كند. شيطان، خداى تبارك و تعالى را به تعبير من تهديد كرد به اينكه من نمىگذارم كه بندگان تو اطاعت تو را بكنند، وقتى خودش رانده شد، گفت كه من نمىگذارم آنها ديگر نمىتوانى ببينى ديگر اشخاصى را كه به تو علاقه مند باشند مگر آنهائى كه خالصاند. كليه چيزهائى كه در آن بوى اختلاف مىآيد اين بلا اشكال از شيطان است كه دشمن قسم خورده است كه ما را منحرف كند. من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد. گويندگان در مجالس، اهل منبر، اهل علم، خطباى جمعه، كسانى كه قبل از خطبه صحبت مىكنند بدانند كه مسألهاى كه بنده را ناراحت كرده است و
مىكند اين است كه در اين كشور اختلاف ايجاد بشود.
آن روز من براى رفع اختلاف يك كلمه گفتم. دنبالش يك مسائلى پيش آوردند كه خودش اختلاف انگيز بود. امروز من عرض مىكنم كه آقايانى كه در منابر در اين ماه مبارك يا بعدش، فرق نمىكند، خصوصاماه مبارك كه بيشتر منبر مىروند و بيشتر صحبت مىشود بدانند كه اسلام از آنها مىخواهد كه با هم باشيد. فرض مىكنيم كه يك مقام بسيار عالىاى هم از شما گرفته شده است (فرض مىكنيم و حال اينكه نيست اينجور) اين موجب اين نمىشود كه شما خداى تبارك و تعالى را ناراضى كنيد از خودتان، براى اينكه من حالا در اين قصه پيروز نشدم (اگر اسم اين پيروزى باشد) رضاى خدا را در نظر داشته باشيد و خودتان را بنده خدا بدانيد كه هر طور پيش بياورد آنطور را راضى هستيد، همانطورى كه بندگان خالص خدا، اولياى معظم خدا اينطور بودند. هر چه براى سيدالشهداء (به حسب روايت) نزديك مىشد ظهر عاشورا و جوانهايش يكى يكى از بين مىرفتند، صورتش افروخته تر مىشد براى اينكه مىديد رو به مقصد دارد مىرود. وقتى بنا شد كه همه ما مىخواهيم كه خدمت كنيم به اين كشور، مىخواهيم كه آن مسائل سابق برنگردد، مىخواهيم كه اسير نباشيم در دست مستشارهاى آمريكائى يا قلدرهاى روسى، ما كه بنا داريم اينطور باشيم، راهش اين است كه ما با هم باشيم يعنى همانطورى كه توده مردم، به حسب نوع اين توده مردم هستند سران مردم هم اينطور باشند.
اختلاف علما، اختلاف ملت است نه اختلاف افراد
من گاهى شايد بسيارى از اوقات خوف اين را دارم و از اين خوف هم گاهى ناراحتم كه نبادا مردم براى خاطر ما بهشت بروند و ما جهنم و آنوقت مشرف باشند آن بهشتىها بر ما، ما آن خجالت را چه بكنيم. آنها براى رضاى خدا عمل كردند و مىكنند و شما آقايان را به كرسى وكالت نشاندند و حالا هم باز دسته ديگر را نشاندند. آنها براى خدا كار كردند. اگر ما انحراف پيدا كنيم و بالخصوص اختلاف ايجاد كنيم، به واسطه حرفهايمان اختلاف ايجاد كنيم، اين خوف همان معنا هست كه فردا ما در عذاب باشيم و آنها در نعمت باشند و آنها به ما بگويند ما براى خاطر شما آمديم به بهشت و شما چرا رفتيد جهنم. و اين خجالتى كه انسان در آن روز خداى نخواسته مىكشد از آن آتش سختتر است. مجلس گمان نكند كه در يك مجلس صحبت مىكند، ائمه جمعه گمان نكنند كه در يك جاى محدود صحبت مىكنند، امروز ديگر حدود برداشته شده است، ديوارها ريخته شده است. اگر ديروز يك كسى در يك مجلسى مثلاً يا در محل اقامه جماعت و جمعه صحبت مىكرد، در يك جمعيت محدودى صحبت مىشد و تمام مىشد. امروز همه مىدانيد اينطور نيست، خصوصاً در ايران كه مجلسش منعكس مىشود مستقيما و راجع به خطب جمعه هم منعكس مىشود و من گاهى وقتهاچيزهائى را كه از راديوى خارج مىشنوم بعدش از راديوى خودمان مىشنوم، آنها زودتر از ما نقل مىكنند. در يك همچو محيطى تكليف خيلى زياد است. انحرافات اگر پيدا بشود، اين انحرافات، انحرافات محدود نيست،
انحراف نامحدود است. در داخل اگر خداى نخواسته ايجاد اختلاف بشود، منتهى به اين مىشود بىشك به اينكه شكست بخوريد دشمن پشت درهاى ايران ايستادهاند مراقبند آنها. تمام اين هياهوها ترس ندارد. اينها چيزى نيست، آمريكا چه مىفرستد به كجا و چه مىفرستد به كجا، اينها، اينها صحبت است، آنى كه آنها نقشه اصلى اين است كه در داخل يك كارى انجام بدهند. آمريكا مىداند كه عرضه اين را ندارد كه در ايران وارد بشود يك كارى انجام بدهد، خودش هم مىداند اين را خودشان هم گفتند كه ما نمىخواهيم كه سربازهاى آمريكا در خليج از بين بروند، آقايان هم گفتند اين را. آنها اين مسأله را ظاهر مىكنند كه با هو و جنجال ما را از ميدان بيرون كنند، آنها خوفى ندارد. آنى كه خوف دارد اين است كه با اين شيطنتها ايادى آنها كه باز هستند در كشور، با اين شيطنتهاايجاد اختلاف كنند، دو دسته كنند، يك دسته از آن ور، يك دسته از آن ور. بين علماى بلاد اختلاف ايجاد كنند دو دسته بشوند. اختلاف علما اختلاف ملت است، نه اختلاف افراد، اگر يك عالمى كه در يك شهرى نفوذ دارد مردم چشم و گوششان به آن است با يك عالم ديگرى كه آن هم نظير اوست اختلافشان ظاهر بشود، اختلاف سليقه را برسانند به اختلاف در جمعهها و جماعات و در جاهاى عمومى، اين همچو نيست كه اختلاف زيد و عمرو است، اين يك اختلافى است كه هر شهر را دو قسمت مىكند، دو بخش مىكند، يك بخش از آن ور، يك بخش به اين ور و اين كم كم اضافه مىشود. دشمنهاى ما هم حوصلهشان خيلى زياد است، حالا نقشه مىكشند براى پنجاه سال ديگر. اين همين طور كم كم جلو مىرود، اين فساد جلو مىرود تا يك روزى كه مهيا بشود كشور براى اينكه در داخل خودش يك انفجار حاصل بشود از ايادى آنها. ما از اين غافل نبايد باشيم.
بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه با دست خودمان اسلام را از بين نبريم
اينهائى كه اين اعلاميه مىدهند ديگرى را تضعيف مىكنند، آن يكى اعلاميه مىدهد به ديگرى بد مىگويد، تهمت مىزند، خيال نكنند كه اين، اگر اشخاصى كه هستند كه سالماند خيال نكنند كه اين يك خدمتى است. اين يك خيانتى است به همه ملت، به اسلام. اگر از شياطين هستند بايد ملت گوشش را باز كند چشمش را باز كند و احتمال زياد هست كه از شياطين باشند. ما بايد بعد از آنكه همه با ما دشمنند خودمان دشمن نباشيم با خودمان. دشمنى خودمان موجب مىشود كه آنهائى كه دشمن اصلى ما هستند بر هر دو غلبه كنند و روزگار همه را سياه كنند. امروز اسلام در دنيا وضعى پيدا كرده است كه اگر چنانچه شكست خداى نخواسته بخورد تا سالهاى طولانى ديگر نمىتواند سرش را بلند كند براى اينكه قدرتهاى بزرگ قدرت اسلام را فهميدهاند و مىدانند كه اين را بايد از بين برد. حتى آنهايى كه به اسم اسلام حكومت مىكنند در ممالك اسلامى، آنها هم از اسلام ايران مىترسند. اسلام ايران را يك اسلام ديگرى مىدانند و يك طور ديگر هم هست اين. ما بايد چشم و گوشمان را باز كنيم كه خداى نخواسته با دست خودمان اسلام را از بين نبريم. با دست ملتمان اسلام آمد اينجا و شما را در دنيا آبرومند كرد و جورى شد كه با تخيل اينكه يك عدهاى در لبنان تهديد كردند آمريكا را،
تازه آمريكا دارد عقب مىنشيند. با توهم اينكه نبادا يك كسى به طور انتحارى برود چه بكند همهاش هم گردن ايران مىگذارند به خيال اينكه ايران اين كارها را مىكند و حال آنكه مسلمين دنيا بيدار شدند، غيرمسلمين هم بيدار شدند يعنى آنهائى كه ضعيف هستند، مستضعف بودند بيدار شدند. هر كسى در جاى خودش ديگر مىخواهد مقابله كند با اينها. آنها دور كاخ سفيد را يك بساطى درست كردند و هر روز هم اضافهاش مىكنند براى اينكه از اين اسلام ترسيدند و اينها مىخواهند اين را نابودش كنند. آنها نمىتوانند اما به دست شما خداى نخواسته ممكن است بشود. اهل منبر متوجه باشند يك كلمه راجع به انتخابات سابق و لا حق و اينكه چه شده و چه شده كه اختلاف انگيز است بكنند پيش خداى تبارك و تعالى مسؤولند، اسلام از آنها مواخذه خواهد كرد. خطيبهاى در جمعه هم همين را بدانند، آنهائى كه قبل از نماز جمعه خطبه مىخوانند همين را بايد بدانند، علما هم كه در هر جا هستند همين معنا را بايد توجه كنند كه ما امروز احتياج داريم به اينكه به قول خداى تبارك و تعالى با تمام وجود عمل كنيم كه مىفرمايد با هم باشيم (واعتصموا بحبل الله ولاتفرقوا)
توجه كنيد كه ماه مبارك رمضان را به آداب روحىاش عمل بكنيد
ماه مبارك رمضان پيش است و يكى از نعمتهايى كه خدا به شما وكلا داده است اين است كه در ماه مبارك شعبان اين مجلس افتتاح پيدا كرد و در آغاز ماه رمضان شروع به كار دارد مىكند. و اين يكى از نعمتهاى بزرگ خداست كه به ما عنايت فرموده است. ماه رمضان شما را دعوت كرده خداى تبارك و تعالى به مهمانى خودش. همانطور كه مىبينيد مهمانى خدا صوم است مثل ميهمانى ماها نيست كه آنجور تشريفات را داشته باشد، پرهيزدادن است از آن چيزهائى كه مربوط به شهوات انسان است.
توجه بكنيد كه ماه مبارك را به آدابش عمل بكنيد يعنى آداب روحىاش. فقط دعا نباشد، دعا به معناى واقعىاش باشد. خواندن خدا و تذكر خدا به معناى واقعى، آن تذكرى كه نفوس را مطمئن مىكند، آن ذكرى كه بذكر الله تطمئن القلوب. ياد خدا واقعاً و حاضر ديدن خدا را در همه جا. ماه مبارك را به تذكر خدا، به ذكر خدا و به رحمتهاى خدا كه به شما عنايت كرده است شكرگزارى كنيد و ذكر خدا را بگوئيد، ياد خدا را بكنيد كه خدا شما را مؤفق كند به اينكه دستهايى كه مىخواهند تشتت در اين ملت ايجاد كنند، خدا آن دستها را مؤفق نكند.
و از همه بالاتر اين است كه انسان خودش را اصلاح كند در ماه رمضان، ما محتاج به اصلاح هستيم، محتاج به تهذيب نفس هستيم، تا آن دم آخر ما محتاجيم. پيغمبرها هم محتاجند. انبياء بزرگ هم محتاجند منتها آنها احتياج خودشان را فهميدهاند و دنبالش عمل كردهاند و ما از باب اينكه حجاب داريم نتوانستيم بفهميم و به تكاليف خودمان عمل نكرديم. اميدوارم كه انشاء الله اين ماه مبارك رمضان به همه شما مبارك باشد. و مبارك بودن به اين است كه بنابراين بگذاريد كه به تكاليف خدا عمل كنيد. در اين ماه مبارك دعا كنيد كه خداى تبارك و تعالى شما را مؤفق كند به اينكه در اين
خدمتى كه متكفل او هستيد، مطابق رضاى او عمل كنيد. از خدا بخواهيد كه ما را از عنايت خودش محروم نفرمايد. و اين ضيافت خدا را قدر بدانيد. اين ضيافت خيلى لطافت و ظرافت دارد، اين را بايد قدر بدانيم ما. اين ادعيه اى كه وارد شده است در ماه مبارك رمضان و در ماه شعبان اينها راهبر ماست به مقصد، به تعبير شيخ ما رحمه الله قرآن صاعد است. ادعيه را ايشان تعبير مىكرد به اينكه، قرآن نازل است و اين، قرآن صاعد. در هر صورت ظرايفى در اين ادعيه مباركه هست كه سابقه ندارد. اينها را توجه به آن بكنيد، انسان را اين ادعيه مىتواند حركت بدهد. ماه مبارك مىتواند كه انسان را مؤفق به بسيارى از امور بكند. ماه مبارك مىتواند انسان را طورى بكند كه تا ماه مبارك ديگر يا تا آخر ديگر كنترل بشود و تخطى از آنكه رضاى خداست نكند. من اميدوارم كه همه ما مؤفق بشويم به اينكه اين ماه مبارك را با ذكر خدا و توجه به خداى تبارك و تعالى به پايان برسانيم كه خداى تبارك و تعالى در عيد رمضان به ما عيدى عنايت كند و آن استقلال تام ما، آزادى تام ما بيمه شده و جمهورى اسلامى بيمه شده.
خدايا! ما بندگان ضعيف هستيم، ما بندگانى هستيم كه هيچ نداريم، ما هيچيم و هر چه هست توئى. ما اگر چنانچه خلاف مىكنيم نادانيم. تو بر ما ببخش. تو ما را به اين ماه مبارك رمضان وارد كن به طورى كه با رضاى تو وارد بشويم در او. خدايا! تو ما را لياقت بده كه در اين مهمانى كه از ما كردى به طور شايسته وارد بشويم. خدايا! اين ايران كه از همه اطراف به او هجوم شده است، براى اسلام، اين ايران را تو تقويت كن.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته