0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:08 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 274

تاريخ سخنرانى: 23/2/63

بيانات امام خمينى در جمع ميهمانان شركت كننده در دومين كنگره جهانى ائمه جمعه و جماعات‏

دعوت به خلوت با خداوند معنايش اين نبوده كه مردم در خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت كنند

بسم الله الرحمن الرحيم

قبلا بايد تشكر كنم از آقايانى كه از راه‏هاى دور براى اين مقصد شريف به كشور خودشان، به كشور تحت ستم در طول تاريخ و به كشورى كه براى پيشبرد مقاصد اسلامى متحمل رنج و شهادت شدند تشريف آوردند، تشكر كنم و از خداى تبارك و تعالى توفيق همه را براى آرمان‏هاى بزرگ اسلامى هر چه بيشتر عنايت بفرمايد. در اين اجتماعاتى كه از آقايان محترم ائمه جمعه و جماعات كشورهاى مختلف در ايران شده است مسائل لابد تا حد وافى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى علاجى كه بايد اتخاذ بشود، گفته شده است و ديگر جاى گفتن نمانده است. من به يك نكته‏اى آقايان را توجه مى‏دهم و آن سيره رسول اكرم(ص) و ائمه مسلمين است. رسول اكرم(ص) در آن وقتى كه تنها بود و هيچ كس با او نبود، الا يك نفر، دو نفر، در آنوقت با وحى الهى مردم را دعوت كرد منتظر نشد كه عده و عده زياد پيدا كند، منتظر نشد كه جمعيت‏ها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت كرد و شروع به دعوت مردم براى گرويدن به اسلام و براى پيدا كردن راه حق فرمود. آنوقت هم كه به مدينه تشريف آوردند و تشكيل حكومت دادند باز هم منتظر اين نشدند كه قدرت زياد پيدا بكنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده‏ترى بجا آوردند و مردم را به وظايف شخصى و اجتماعى، سياسى دعوت كردند. دعوت‏هاى قرآن هم در مكه مكرمه و هم در مدينه مشرفه دعوت‏هاى شخصى بين فرد و خداى تبارك و تعالى نبود. مى‏شود گفت كه بى‏استثنا دعوت‏هاى خدا حتى در آن چيزهائى كه وظايف شخصى افراد است، روابط شخصى افراد است بين خود و خدا از معناى اجتماعى و سياسى برخوردار است. بعد از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ما ملاحظه مى‏كنيم كه در زمان‏هائى كه ائمه مسلمين عليهم السلام در فشار سخت بنى‏اميه و بنى‏العباس بودند مطالب خودشان را آنطور كه ممكن بود به مردم مى‏رساندند، حتى در ادعيه آنها. شما اگر ادعيه امام سجاد و ساير ائمه را ملاحظه بفرمائيد مشحون است از اينكه مردم را بسازند براى يك امر بالاتر از آن چيزى كه مردم عادى تصور مى‏كنند. دعوت به توحيد، دعوت به تهذيب نفس، دعوت به اعراض از دنيا، دعوت به خلوت با خداى تبارك و تعالى، معنى‏اش اين نبوده است كه مردم توى خانه‏هايشان بنشينند و از مصالح مسلمين غفلت

صحيفه نور ج 18 صفحه 275

كنند و مشغول ذكر و دعا باشند. چنانچه خود آنها كه ملاحظه مى‏كنيد اينطور نبودند.

پيغمبر اكرم در عين حالى كه وظايف شخصى خودش را بجا مى‏آورد و خلوت‏ها با خداى تبارك و تعالى داشت، تشكيل حكومت داد و به انحاء عالم براى دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت كرد به ديانت و دعوت كردند بعد به اجتماع اينطور نبود كه بناى او اين باشد كه بنشيند توى خانه و ذكر بگويد. ذكر مى‏گفت، لكن همان ذكر هم خودسازى بود. دعا مى‏كرد، ولى همان دعا هم، هم خودسازى و هم مردم سازى بود و مردم را تجهيز مى‏كرد براى مقاومت. تمام ادعيه‏اى كه در لسان او و ائمه مسلمين واقع شده است، تمام اين ادعيه در عين حالى كه دعوت به معنويات است، از راه دعوت معنويات تمام مسائل مسلمين اصلاح مى‏شود. مع‏الاسف اعوجاج واقع شد يا واقع كردند و شايد در صدر اسلام هم بنى‏العباس بيشتر اين كار را كردند، اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامى و در مطالب اسلامى. اين قرآن كريم كه در بين يد مسلمين هست و از صدر اول تا حالا يك كلمه، يك حرف در او زياد و كم نشده است، اين قرآن را وقتى كه به عين تدبير مشاهده بكنيد مى‏بينيد كه مسأله، مسأله اين نيست كه دعوت براى اين بوده است كه مردم توى خانه بنشينند و ذكر بگويند و با خدا خلوت كنند. او بوده است، لكن انحصار نبوده است. مسأله، مسأله دعوت به اجتماع، دعوت به سياست، دعوت به مملكت‏دارى و در عين حال كه همه اينها عبادات است. عبادات جداى از سياست و مصالح اجتماعى نبوده است. در اسلام تمام كارهائى كه دعوت به آن شده است جنبه عبادى دارد. حتى در كارخانه كار كردن، در كشاورزى كردن و در مدارس تعليم و تربيت كردن، همه‏شان مصالح اسلامى است و جنبه عبادى دارد. - نكنيد ما - نكردند اينطور را از صدر اسلام، مصالح اسلام را همانطورى كه قرآن شريف فرموده است، پياده كنند، چون مى‏ديدند كه با قدرت‏هاى خودشان مخالف است از آن اول آنچه را از قرآن كه مى‏ديدند با مصالح خودشان مخالف است چون نمى‏توانستند از قرآن بردارند، تعبير مى‏كردند، كج معنا مى‏كردند به روحانيونى كه وابسته به خودشان بود وادار مى‏كردند كه اينها را كج معنا كنند، منحرف كنند قرآن را از آن چيزى كه هست. ولى بحمدالله قرآن ماند بين مسلمين و نتوانستند قرآن را تحريف كنند و بردارند، اگر مى‏توانستند، مى‏كردند. لكن يكى از آنهائى كه مى‏خواست يك حرف را از قرآن بردارد يك عربى شمشير را كشيد گفت: با اين شمشير ما جواب مى‏دهيم. نگذاشتند قرآن شريف دست بخورد و همانطورى كه در زمان رسول الله وارد شد الان هم همان است به غير او نيست. بنابراين ما يك همچو كتابى داريم كه مصالح شخصى، مصالح اجتماعى، مصالح سياسى، كشوردارى و همه چيزها در آن هست. البته با آن تفسيرهائى كه از اهل تفسير وارد شده است و ما به راى خودمان نمى‏توانيم قرآن را تأويل كنيم. ما بايد انما يعرف القرآن من خوطب به ما از طريق وحى و از طريق وابستگان به وحى قرآن را اخذ مى‏كنيم و بحمدالله از آن راه هم غنى هستيم. لكن انحرافاتى كه از قدرتمندان در اول تا حالا واقع شده است و حالا ما مبتلاى به آن هستيم اين انحرافاتى است كه آقايان ملاحظه مى‏كنند كه بر خلاف قرآن مجيد، دعوت به تفرقه، دعوت به جدائى، قرآن مجيد مى‏فرمايد كه: واعتصموا بحبل الله جميعاً و لا تفرقوا آنها دعوت به تفرقه مى‏كنند.

صحيفه نور ج 18 صفحه 276

آمريكا و شوروى ايران را مى‏كوبند از باب اينكه اسلام را خواسته است

ما از آمريكا و شوروى همچو توقعى نداريم كه خلاف قرآن عمل نكند، آنها بنايشان بر اين است كه قرآن را بكوبند، آنها بنايشان بر اين است كه اسلام را بكوبند. آنها ايران را كه مى‏كوبند نه از باب اينكه ايران است، از باب اينكه اسلام را ايران خواسته است. مبلغين آنها و راديوهاى آنها و مطبوعات آنها كه ايران را اينطور مشوه دارند در بين دنيا مى‏كنند، براى ايران نيست. ايران اگر يك قدم طرف امريكا برود با يك قدم طرف شوروى برود همه مداح او خواهند شد، چون بر خلاف آنهاست. تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا، تمام رسانه‏هاى گروهى تقريبا بر ضد ايران گاهى تصريح به اينكه اسلام در ايران خطرناك است، چنانچه مى‏بينيد كه تصريح به اين هم مى‏كنند. و عمال آنها كه نمى‏توانند تصريح به اين معنا بكنند كه اسلام مخالف است، ايران را مى‏گويند مخالف اسلام است شما آقايانى كه از اطراف آمده‏ايد، از اطراف دنيا آمده‏ايد، علما هستيد بايد متشبث به آن سيره‏اى بشويد كه پيغمبر اكرم و ائمه اسلام بين ما گذاشته است كه حتى آن روزى كه دست‏هايشان بسته بود و نمى‏توانستند يك كلمه برخلاف سياست دولت وقت بگويند، با ادعيه‏شان مردم را دعوت مى‏كردند، دعا مى‏كردند، با دعا مردم را دعوت مى‏كردند و هر روزى كه فرصت مى‏كردند، در هر فرصتى دعوت را تصريحا مى‏كردند. ما بايد به آنها تشبث پيدا بكنيم، به قرآن كريم تشبث پيدا بكنيم. قرآن كريم دعوت به وحدت مى‏كند، دعوت به اين مى‏كند كه مخالف با هم نباشيد كه فشل بشويد. و مع‏الاسف بعض از روحانيون وابسته به دولت‏هاى اسلامى دعوت به فشل مى‏كنند، مى‏خواهند فشل ايجاد كنند. در يك مركز اسلامى به اسلام نمى‏توانند حمله كنند به ايران كه مى‏خواهد اسلام را پياده كند حمله مى‏كنند. آن قاضى‏اى كه در حجاز يا در مصر يا در ساير جاها برخلاف قرآن كريم دعوت مى‏كند، لكن لا به طورى كه صريح باشد، ضمنا برخلاف قرآن كريم دارد دعوت مى‏كند و مسلمين را از هم جدا مى‏كند، آن قاضى، قاضى جور است و شما بايد آنها را سر جاى خودشان بنشانيد. شما كه بر مى‏گرديد به ممالك خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه، در ادعيه‏اى كه مى‏خوانيد خطبه‏هاى شما همانطور كه در صدر اسلام خطبه‏ها يك جنبه سياسى داشته است، نماز جمعه يك اجتماع سياسى است. نماز جمعه يك عبادت سر تا پا سياسى است و مع‏الاسف در جاهايى انسان مى‏بيند كه در نماز جمعه ابدا مربوط به چيزهائى كه ملت‏ها به آن احتياج دارند، چيزهائى كه مسلمين، اجتماع مسلمين بر آن احتياج دارد، خبرى نيست. نماز جمعه‏ها را همانطورى كه در صدر اسلام مساجد، محافل و نمازها جنبه سياسى داشته است، از مسجد راه مى‏انداختند لشكر را به جنگى كه بايد بكنند و به آنجائى كه بايد بفرستند از مسجد مسائل سياسى طرح‏ريزى مى‏شد. از مسجد، مسجد محل اين بود كه مسائل سياسى در آن طرح بشود، مع‏الاسف مساجد را ما كارى كرديم كه بكلى از مصالح مسلمين دور باشد و با دست ما آن طرح‏هائى كه براى ما ريخته بودند با دست خود ما پياده شد و ما ديديم آنچه كه، مسلمين ديدند آنچه كه بايد ببينند و امروز بايد بيدار بشوند مسلمين. مى‏توانند، به صراحت وقتى كه مى‏بينند حكومت‏شان بر خلاف اسلام عمل مى‏كند، بگويند. نمى‏توانند، با دعا، با خطبه و به طور كلى با ظالمين، به طور كلى با متجاوزين، با

صحيفه نور ج 18 صفحه 277

مخالفين اسلام معارضه كنند. خطبه‏ها را نگذارند يك چند تا دعا باشد و يك چند تا ذكر باشد اين چيزها، همانطورى كه تا حالا بوده است، خطبه‏ها را محتوايش را قوى كنيد.

شما بايد در خطبه‏هاى نماز جمعه مصالح اسلامى و اجتماعى مردم را طرح كنيد

شما قوى هستيد، - شما - مردم همراه شما هستند، مردم همراه حكومت‏هاى جور نيستند، مردم همراه با علما هستند شما قوى هستيد، شما هر كدام در محل خودتان همان قدرتى داريد كه روحانيون ايران در اينجا دارند. آنها عمل كردند در مقابل يك قدرتى كه در منطقه نظير نداشت، در مقابل يك قدرتى كه هيچ يك از قدرت‏هاى منطقه شبيه به او نبودند. همين مردم كوچه و بازار ما و همين كشاورزان و كارگران ما به واسطه تعليمات اسلامى كه علماى اسلام به آنها داده بودند و دادند بيدار شدند و هجمه كردند بر يك همچو قدرتى و او را شكستند و او را بيرون كردند، شما هم مى‏توانيد ننشينيد كه براى حكومت‏هايتان كار كنند، آنها براى خودشان كار مى‏كنند. شما اسلام را بايد تقويت بكنيد. شما بايد در كشورهاى خودتان، در خطبه‏هاى نماز جمعه خودتان كه براى همين مقصد نماز جمعه بپا شده است، در ادعيه خودتان در زيارات خودتان، در هر چه رفت و آمد داريد مصالح اسلامى را طرد بكنيد، مصالح اجتماعى مردم را طرح بكنيد. مسائل خصوصى نگوئيد، مسائل اجتماعى را بگوئيد بگذاريد اگر شما اين را گفتيد نمازتان را تعطيل كنند، مردم عكس‏العمل نشان مى‏دهند.

اگر دولتى به واسطه خطبه‏هاى نماز جمعه، نماز جمعه را تعطيل كنند، با عكس‏العمل مردم مواجه مى‏شود و همانى است كه ما مى‏خواهيم منتظر نشويد كه يك لشكرى پيدا بكنيد - نمى‏دانم - يك اسلحه‏اى پيدا بكنيد، جنگ نمى‏خواهيد بكنيد، شما مصالح مسلمين را مى‏خواهيد بگوئيد شما انتظار نكشيد كه اول قدرت پيدا بكنيد بعد بگوئيد. شما بگوئيد تا قدرت پيدا بكنيد. ايران همين كار را كرد، ايران گفت تا قدرت پيدا كرد، نه اينكه نشست تا قدرت پيدا بكند، اگر نشسته بود تا ابد هم نمى‏شد در مقابل آن قدرتى كه محمدرضا داشت و آن پشتيبانى‏اى كه همه از او مى‏كردند علماى ايرانى نشستند تا اينكه اول اجتماع پيدا كنند، بعد قيام كنند. علماى اسلام اول دعوت كردند مردم را و در هر فرصتى نترسيدند و در منبر و پائين و مسجد مردم را دعوت كردند تا قدرت پيدا كردند. شما هم همين كار را بكنيد. مى‏توانيد، اگر خيال كنيد نمى‏توانيد، بدانيد كه نخواهيد توانست به خودتان تزريق كنيد كه مى‏توانيد و بدانيد كه خواهيد توانست.

هر عملى اولش فكر است. هر كارى اولش تفكر و تامل در اطراف كار است. اگر ما در روحمان ضعف باشد، نمى‏توانيم كارى بكنيم، روح را قوى كنيد، قلب خودتان را قوى كنيد، به خدا منقطع بشويد. اينهمه ادعيه‏اى كه وارد شده است و همه را دعوت كرده است به اينكه... به خدا بكنيد براى اينكه او مركز قدرت است. اينهمه دعوت شده است كه به كس ديگرى غير خدا متشبث نشويد، براى اينكه به شما تزريق كنند قوت را، كه شما يك پشتوانه عظيم داريد و او خداست. كسى كه خدا را دارد،

صحيفه نور ج 18 صفحه 278

از چه بايد بترسد؟ شمايى كه براى خدا بخواهيد كار بكنيد از چه قدرتى مى‏ترسيد؟ مى‏ترسيد كه شهيد بشويد؟ شهادت ترس دارد؟ مى‏ترسيد حبس بشويد؟ حبس در راه خدا ترس دارد؟ مى‏ترسيد شكنجه بشويد؟ شكنجه در راه خدا اشكال دارد؟ ايران در راه خدا همه چيز ديده معذلك دست برنداشت و اين روحانيون بودند كه مردم را بسيج كردند و مردم متحول شدند و امروز از آن بچه كوچولوئى كه تازه زبان باز كرده است تا آن پيرمردى كه چند جوان از دستش رفته، يكصدا بر ضد قدرت‏هاى بزرگ صحبت مى‏كنند و قيام كردند. نتوانيد، نگوييد. هيچ وقت فكر نكنيد كه نمى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه مى‏توانيد، هميشه فكر كنيد كه خدا با شماست، هميشه فكر كنيد كه اسلام شرف شماست و اين اسلام بايد به دست شما تقويت بشود.

تكليف است براى مسلمين كه اسلام را حفظ كنند و ننشينند كه ديگران برايشان حفظ كنند

اگر سست بيائيد، قدرت‏هاى بزرگ اسلام را مى‏خواهند از بين ببرند، براى اينكه در ايران فهميدند كه اگر اسلام در منطقه بيايد، آنها راهى ندارند. ولى مع‏الاسف بعض علماى منطقه نفهميدند و حكام منطقه هم كه نخواهند فهميد. دائما دعوت به اين مى‏كنند كه چه خطر بزرگى است ايران، ايران اگر قدرت پيدا كند خطر بزرگى است. بله خطر بزرگ است، اما براى امريكا و شوروى، نه براى مسلمين، براى مسلمين رحمت است شما ملاحظه مى‏كنيد الان آنطورى كه در خارج به شما گفته بودند، در رسانه‏هاى گروهى همه جا و در مطبوعات‏شان گفته بودند كه ايران امنيت اصلش نيست، توى خيابان‏ها مردم را مى‏كشند، بچه‏هاى كوچك را مى‏كشند توى خيابان‏ها، زن‏هاى آبستن را مى‏كشند، شما آمديد اينجا حبس‏ها را ديديد، اگر در جبهه‏ها رفتيد و جبهه‏ها را هم لابد ديديد، ديديد كه جبهه‏هاى ما مسجد است الان، جبهه‏هاى ما از مسجد بيشتر الان ذكر خدا گفته مى‏شود. جنگ با مثل صدام يك عبادت الهى است. شما اوضاع ايران را به خارج بگوئيد، دعوت كنيد مردم را به اينكه نظير ايران قيام كنند، بگوئيد ايران چه وضعى است، آنها مى‏گويند كه در حبس‏ها شكنجه‏هاى قرون وسطائى، نمى‏دانم چه، خوب البته امريكا بايد اين را بگويد. امريكائى كه دنيا را دارد شكنجه مى‏كند، امريكائى كه به همان شكنجه‏هاى بدتر از قرون وسطائى دارد دنيا را از بين مى‏برد و همين طور شوروى، آنوقت مى‏گويند كه در ايران حد الهى جارى مى‏كنند، كارهاى قرون وسطائى مى‏كنند. اينها اسلام را قرون وسطائى مى‏دانند. مسلمين بايد بيدار بشوند، بدانند كه اينها چه دارند مى‏كنند و مى‏خواهند چه بكنند. تكليف است براى مسلمين كه حفظ كنند اسلام را و ننشينند تا ديگران برايشان حفظ كنند. ديگران حفظ نمى‏كنند ابرقدرت‏ها بر ضد اسلام الان كمر بسته‏اند و قدرت‏هاى پوشالى ديگرى هم همين طور. اينكه دولت مصر دعوت مى‏كند اعراب را به اينكه مجتمع بشويد و برخلاف ايران، ايران را مقصودش هست؟ ايران خطر است؟ ايران براى آنها خطر است يا اسلام؟ اينكه دعوت مى‏كند اعراب را كه مجتمع بشويد يعنى دعوت مى‏كند كه همه اجتماع كنند برخلاف اسلام، براى اينكه اسلام را آنها بر ضد منافع خودشان مى‏دانند

صحيفه نور ج 18 صفحه 279

آقايان ائمه جمعه! امروز اگر توجه‏تان كم بشود اسلام را ريشه‏كن خواهند كرد

آقايان ائمه جمعه! آقايان ائمه جماعات! علماى اسلام در سرتاسر عالم! توجه كنيد كه امروز همه قدرت‏ها بر ضد اسلام. قيام كرده‏اند، نه بر ضد ايران توجه كنيد كه تكليف همه ما زياد است در اين زمان. اگر فرصت پيدا بكنند و شما توجه‏تان كم بشود اسلام را امروز ريشه‏كن خواهند كرد. امروز غير از ديروز است. ديروز نفهميده بودند قدرت اسلام را، امروز فهميده‏اند كه در جاى كوچكى مثل كشور ايران وقتى كه صداى اسلام بلند شد، حتى در آمريكا هم اين صدا بلند شد، اين را فهميده‏اند. امروز منافعشان هم در خطر است، ما شكى نداريم. براى اينكه آنها مى‏خواهند بيايند خليج فارس را هم بگيرند، نفت‏هاى همه را ببرند، اسلام مانع از اين است. امريكا مى‏خواهد قدرتش را بر همه دنيا تحميل كند. از آن ور هم شوروى. خدا مى‏داند كه اگر مقابل امريكا شوروى نبود به سر دنيا چه مى‏آورد و اگر مقابل شوروى امريكا نبود به سر دنيا چه مى‏آوردند. اينهائى كه حالا هى صحبت مى‏كنند از حقوق بشر و صحبت مى‏كنند از صلح و صفا و اينها، كه مى‏دانيد، همه شما مى‏دانيد، خودشان هم مى‏دانند كه دروغ مى‏گويند، اينها براى اين است كه جلب توجه مردم را به خيال خودشان به طرف خودشان بكنند در مقابل شوروى، آن هم در مقابل امريكا و الا نه آنها مصالح مردم را مى‏خواهند، نه آنها مصالح مردم را، همه مصالح خودشان را مى‏خواهند. آن كه مصالح مردم را مى‏خواهد، آن اسلام است. آن كه خط بطلان كشيده است بر اختلاف نژادى، آن اسلام است. آن كه مابين هيچ نژادى فرق نمى‏گذارد و همه را مى‏گويد كه بايد تقوا داشته باشيد و آن چيزى كه ميزان است تقواست، نه رنگ‏ست و نه نژاد است و نه كشور است و نه هيچ چيز، آن اسلام است و اينها مى‏خواهند اين نباشد. اينها مى‏خواهند كه نژادهاى ديگر را زير بار خودشان ببرند و اسلام مخالف است. آنها مى‏خواهند كه مصالح اسلام را، مصالح مسلمين را خودشان تشخيص بدهند و عمل كنند يعنى مصالح خودشان را، اسلام مخالفش است البته ما به صراحت مى‏گوئيم كه ايران و اسلام مخالف است با مصالح امريكا و شوروى، آن مصالحى كه خيال مى‏كنند كه ايران هم بايد تبع او بشود.

ما استقلال خودمان را حفظ مى‏كنيم، آزادى خودمان را حفظ مى‏كنيم و ما اميدواريم كه پرتو اين استقلال و آزادى به همه دنيا بيفتد و مستضعفين جهان از زير بار مستكبرين بيرون بروند و اين يك چيزى است كه به عهده علماى اسلام است.

من از خداى تبارك و تعالى سعادت و سلامت براى همه مسلمين جهان مسئلت مى‏كنم و حتى سعادت مستضعفين، ولو اينكه از اسلام نيستند، آن هم خارج شدنشان از زير بار مستكبرين را از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم و اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى شما علماى اسلام را تاييد كند كه به مصالح اسلامى فكر كنيد و از كسى نترسيد از غير خداى تبارك و تعالى و كسى را ذو قدرت ندانيد، همه قدرت از اوست و همه چيز از اوست و ما هيچ و همه هيچ هستيم.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها