0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:06 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 134

تاريخ: 13/7/62

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى جامعه روحانيت مبارز تهران، نمايندگان دفاتر سازمان تبليغات اسلامى سراسر كشور، روحانيون تربت حيدريه و گروهى از روحانيون اهل سنت مرزنشين خراسان‏

هر چه داريم از خداست و آنى كه از اوست در راه او مى‏دهيم

بسم الله الرحمن الرحيم‏

در آستانه ماه بزرگ محرم خوشحالم كه مواجه شدم با علماى اعلام و وعاظ عزيز و فضلاى حوزه‏ها. ما در اين آستانه ماه محرم مصيبت‏هاى بزرگى ديديم، دزفول و انديمشك كه همه جوانان ما بودند، برادران ما بودند، خواهران ما بودند، عزيزان ما بودند، اينها به دست عمال آمريكا و آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و ضد اسلام هستند شهيد شدند و دنيا در اين باب ساكت است. رسانه‏هاى گروهى دنيا، غايت حرفى كه مى‏زنند اين است كه عراقى‏ها مى‏گويند آنها ما را، ايرانى‏ها ما را بمباران كردند، ايرانى‏ها هم مى‏گويند آنها. با اينكه مى‏آيند مى‏بينند مصيبت‏ها را، لكن اين سازمان‏هاى به اصطلاح حقوق بشر به جاى اينكه ظالم‏ها را محكوم كنند، مظلوم‏ها را محكوم مى‏كنند. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به اين ملت قدرتى بدهد كه در مقابل همه رنج‏ها و در مقابل همه مصيبت‏ها ايستادگى كند و همانطورى كه ما در آستانه يك ماهى واقع شديم كه آن ماه به ما تعليم مى‏دهد كه بايد همان نحوى كه مولاى شما حسين بن على سلام الله عليه فداكارى كرد و همه چيز خودش را در راه اسلام فدا كرد، شما هم كه شيعيان او هستيد، محبان او هستيد، بايد اقتداء به او كنيد و هر چه داريد بدهيد. و ما هيچ نداريم، هر چه داريم از خداى تبارك و تعالى است و چيزى نداريم كه در راه او بدهيم، آنى كه از اوست، در راه او مى‏دهيم. همه از او هستيم، جوانان ما از او هست، اموال ما از اوست، همه چيز ما از اوست و ما در راه او اين چيزها را فدا مى‏كنيم و از خود اوست كه در راه او فدا مى‏شود. مطلب زياد است كه در اين محضر بايد عرض كنم و من قدرت بيان همه را ندارم. لكن بعضى مسائل كه به نظر من در اين برهه زمان اهميت شايانى دارد، لازم است كه تذكرا عرض كنم.

هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست‏

از شياطين غافل نباشيد. اين شياطين به هر چيزى كه مى‏توانند متشبث مى‏شوند و به هر راهى مى‏خواهند در دل اين ملت رخنه كنند. قضيه حمله نظامى آنقدرها مهم نيست، جوابش را بحمدالله سلحشوران اسلام مى‏دهند و داده‏اند. رسانه‏هاى گروهى هم ديگر حرف‏هايشان تاثيرى ندارد در دنيا،

صحيفه نور ج 18 صفحه 135

براى اينكه معلوم شده است كه اينها چكاره‏اند و مسائل‏شان يك مسائلى است كه باور نمى‏كنند، نمى‏توانند بازى بدهند ملت‏هاى ما را. آنچه كه امروز آنها دست به آن زده‏اند قضيه ايجاد (به خيال خودشان) تفرقه است، مثلاً مى‏گويند راه فلان مقام، خط فلان مقام چى است و خط فلان مقام هم مقابل اوست. دو مقامى كه هر دو و ساير مقامات همه با هستند و در همه چيزها باهم دوست و برادر هستند و آنها خودشان مى‏دانند كه راهى جز همان كه همه دارند ندارند، لكن ساده دل‏ها ممكن است كه گاهى باور كنند. راه فلان حوزه چى هست، راه فلان حوزه چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه فلان آقا چى هست، راه روحانيون فلان قسم‏شان چى است، راه فلان قسم‏شان چى است. خطوط مختلفى آنها عرضه مى‏كنند و به مردم مى‏خواهند بباورانند كه يك همچو مسائلى هست در ايران و اينها هر كدام يك خط خاصى دارند در صورتى كه مساله اينطور نيست، هيچ خطى جز خط اسلام در ايران نيست و همه با هم در يك خط هستند. آقايانى كه در ماه محرم و صفر منبر مى‏روند وظايف زيادى در اين ابوابى كه ما الان در آن هستيم دارند، يكى همين محكوم كردن اين كسانى كه يك همچو حرف‏هايى را مى‏زنند، كه كى خط چه دارد و كى خط چى. بايد به مردم گفت كه اينها دشمنان شمايند كه مى‏خواهند به شما مطالبى عرضه كنند كه شما را از بعضى مقامات يا از همه دلسرد كنند.

امروز همه مقامات با هم هستند، همه روسايى كه در كار هستند، همه اينها با هم هستند و همه براى اسلام دلسوزى مى‏كنند و براى اسلام حركت مى‏كنند. خطوط مختلفى ما نداريم در ايران، اينها افترائى است كه دشمن‏هاى ما و ايادى آنها درست مى‏كنند. بعد از اينكه مايوس شدند از قيام مسلحانه و مايوس شدند از حمله و از راه‏هاى مختلفى كه تاكنون اعمال كردند، حالا اين هم يك راهى است كه پيش گرفته‏اند، كه حوزه علميه قم چه مى‏گويد و حوزه روحانيت مبارز تهران چى مى‏گويد و روسا، فلان رئيس با چند نفر يك راهى دارند، فلان رئيس با چند نفر راه ديگرى دارند، روحانيين هر جا يك مطلبى دارند، در صورتى كه مسائل اين نيست. من مى‏دانم كه شما خودتان هم مى‏دانيد اين را، لكن ساده دل‏ها ممكن است كه باور كنند.

تاريخ يك درس عبرت است براى ما. شما وقتى كه تاريخ مشروطيت را بخوانيد مى‏بينيد كه در مشروطه بعد از اينكه ابتدا پيش رفت، دست‏هايى آمد و تمام مردم ايران را به دو طبقه تقسيم‏بندى كرد، نه ايران تنها، از روحانيون بزرگ نجف يك دسته طرفدار مشروطيت، يك دسته دشمن مشروطه، علماى خود ايران يك دسته طرفدار مشروطه، يك دسته مخالف مشروطه. اهل منبر يك دسته بر ضد مشروطه صحبت مى‏كردند، يك دسته بر ضد استبداد. در هر خانه‏اى دو تا برادر اگر بودند، مثلاً در بسيارى از جاها اين مشروطه‏اى بود، آن مستبد. و اين يك نقشه‏اى بود كه نقشه هم تاثير كرد و نگذاشت كه مشروطه به آنطورى كه علماء بزرگ طرحش را ريخته - باشند - بودند، عملى بشود. به آنجا رساندند كه آنهايى كه مشروطه‏خواه بودند به دست يك عده كوبيده شدند، تا آنجا كه مثل مرحوم حاج شيخ فضل الله نورى در ايران براى خاطر اينكه مى‏گفت بايد مشروطه مشروعه باشد و آن مشروطه‏اى كه از غرب و شرق به ما برسد قبول نداريم، در همين تهران به دار زدند و مردم هم پاى او

صحيفه نور ج 18 صفحه 136

رقصيدند يا كف زدند. در مشروطه در عين حالى كه ابتدائش نبود اين مسائل، لكن آنهايى كه مى‏ديدند كه از مشروطه ضرر مى‏بينند، منافعشان از بين مى‏رود، نمى‏گذارد قانون اساسى، كه موافق با اسلام بايد باشد و اگر مخالف شد، قانونيت ندارد، نمى‏گذارد كه اينها هر كارى مى‏خواهند بكنند، يك دسته از همان مستبدين، مشروطه‏خواه شدند و افتادند توى مردم همان مستبدين بعدها آمدند و مشروطه را قبضه كردند و رساندند به آنجايى كه ديديد و ديديم. زمان ميرزاى شيرازى هم مى‏خواستند يك همچو كارى بكنند. مرحوم ميرزا كه دخانيات را تحريم فرمود شياطين افتادند و در بين مردم و به آنجا رساندند كه بعضى از اهل علم بعضى از شهرها بالاى منبر به طورى كه نقل مى‏كنند قليان كشيد بر ضد حكم مرحوم ميرزا، لكن ميرزا چون قدرتش قدرت فوق‏العاده بود و از آن طرف هم طرفداران او مثل ميرزاى شيرازى قوى بود و قدرتمند، نتوانستند آنجا كارى بكنند. در مشروطه اينطور نبود، در مشروطه هر دو طرف قوى بودند. نجف بعضى علماى درجه اول مخالف بودند، بعضى علماى درجه اول موافق بودند. در ايران هم بين علما همين جور اختلافات را ايجاد كردند و اين اينطور نبود كه خود به خود ايجاد شد، ايجاد كردند در بين آنها. ما بايد از اين تاريخ عبرت بگيريم كه مبادا يك وقتى در بين شما آقايان روحانيون، بيفتد اشخاصى يا در بين مردم وسوسه كنند و خداى نخواسته آن امرى كه در مشروطه اتفاق افتاد در ايران اتفاق بيفتد.

مردم در انتخابات موظف شرعى هستند كه از اختلافات كوبنده دست بردارند

چند وقت ديگر انتخابات شروع مى‏شود. از قرارى كه من شنيدم به طور حاد دارند اشخاص عمل مى‏كنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مى‏خواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مى‏خواهند وكيل بشوند، از باب اينكه مى‏خواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مومن را وادار مى‏كنند كه به طور حاد دخالت بكنند در اين امور. ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگى‏هاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند و خصوصا روحانيون، روحانيون مبارز تهران مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اينكه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند. اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آنطور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مى‏خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مى‏خواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مى‏خواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مى‏بينيد كه دارند شياطين نقشه مى‏كشند و توطئه مى‏كنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مايوس كنيد. امروز دارند تهيه مى‏بينند

صحيفه نور ج 18 صفحه 137

مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمى‏توانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمى‏توانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مى‏توانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.

مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشسته‏ام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مى‏آيند قبضه مى‏كنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان. و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهائى كه در كار هستند، اينهائى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوه قضائيه و همه اينها يك راه دارند مى‏روند. البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مى‏روند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مى‏خواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرف‏هائى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانه‏ها همين مسائل بود و در بازار همين مسائل بود، يك وقت اينطور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همه‏اش توهم بيشتر نيست. و همين طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مى‏خواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به طور شايسته روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم.

ارتش مسلم عراق ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد

و از مسائلى كه بايد عرض كنم اين است كه جبهه‏ها محتاج به روحانى هستند، چنانچه همه مردم محتاج هستند كه روحانيون آنها را هدايت كنند، ارشاد كنند، اگر توطئه‏اى در كار هست آنها آن توطئه را خنثى كنند. در جبهه‏ها، در شهرهاى مرزى احتياج هست به روحانيون، براى خدا روحانيون به جبهه‏ها بروند، به شهرهاى مرزى بروند و مردم را هدايت كنند. شياطين همه جا هستند، بايد در مقابل‏شان جندالله هم باشد. از جبهه‏ها مكرر اين مطلب گفته شده است كه روحانيون بيايند در اينجا، ما

صحيفه نور ج 18 صفحه 138

احتياج داريم. و انصاف نيست كه اين جوان‏هاى عزيز ما در آنجا فداكارى كنند و از شماها تقاضا كنند كه بياييد ما را هدايت كنيد، بياييد ما را خط هدايت بدهيد و ما مضايقه كنيم. اين هم يكى از امورى است كه بايد آقايان توجه به آن بكنند و ايام محرم و صفر هم يك فرصتى است كه مى‏توانند آقايان بروند در آنجا و مى‏توانند در شهرهاى مرزى، ولو به نوبت (در بعضى شهرهاى مرزى مى‏گويند كه حتى براى عقد كردن هم روحانى نيست) ولو به نوبت باشد، آقايان در آن شهرها بروند يك ماه بمانند، بعد يكى ديگر يك ماه بماند، مردم را هدايت كنند، امور شرعيه مردم را به آنها بگويند. و به همه جوانان عزيز در سرتاسر كشور، بعد از آنكه از آنها تشكر مى‏كنيم به اينكه اين نهضت را و اين جمهورى اسلامى را از گزند حفظ كردند، لكن توجه كنند كه بين راه هستند، و امروز احتياج هست به وجود اين جوان‏ها، ما نرسيده‏ايم به آن مقصدى كه اسلام به ما پيشنهاد كرده بايد آقايان باز هر جا مى‏روند براى صحبت كردن به جوان‏هاى ما توصيه كنند كه جبهه‏ها را پر كنند.

بحمدالله در جبهه‏ها الان قدرت و همه چيز در دست ماست، لكن ما نبايد مغرور بشويم به اينكه قدرت در دست ماست. ما تا آخر بايد هميشه دنبال اين باشيم كه بايد ما پيش برويم. بايد ما دشمن را شرش را از سر ايران قطع بكنيم. و در عين حالى كه بنده مكرر عرض كرده‏ام و مسؤولين محترم فرموده‏اند، در عين حالى كه ما هرگز مهاجم نيستيم و نخواهيم بود، لكن اين پيشرفتى كه - در ملت - در كشور عراق مى‏شود براى دفاع است، دفاع از كشور خودمان، دفاع از كشور اسلامى عراق. امروز كشور عراق ابتلايش بيشتر از كشور ماست، مردم مسلمان عراق امروز بيشتر در رنج هستند از ما، اختناقى كه در عراق حكمفرماست، در هيچ عصرى شايد نبوده، مردم مالك هيچ نيستند در عراق. دم از اسلام مى‏زنند، اين سردمدارهايى كه اصل اسلام را اطلاع ندارند چى هست، لكن يك كلمه اسلامى شنيده‏اند و دم از اسلام مى‏زنند، لكن اسلام را زير پا گذاشته‏اند و اين مردم مسلمان عراق را در فشار و اختناق قرار داده‏اند كه سلب امنيت الان از عراق هست. بعضى از آقايان كه تازه آمده بودند از عراق، مى‏گفتند اصلاً مردم مسلوب الامنيه هستند. اينها نمى‏دانند كه فردا چه خواهند كرد با آنها، حزب بعث چه خواهد كرد با آنها. ما دفاع - در، از - مى‏كنيم از اسلام، اسلام در عراق دارد پايمال مى‏شود. اين ارتش عراق كه همه بعثى نيستند، اينها يك دسته‏شان بعثى هستند، خوب، باقى مسلم هستند، اينها ننشينند كه اين حزب بعث، اسلام را زير پا بگذارد و همه شعائر اسلامى را از بين ببرد. اينها آن روزى كه دست‏شان برسد، شك نكنيد كه اعتاب مقدسه را با خاك يكسان مى‏كنند، همانطورى كه قبور اولياء خدا در بقيع با نافهمى و كجروى از بين بردند، اينها با ضد اسلامى در عراق خواهند رفتار كرد و اين بقاع مطهره را نخواهند (اگر دست‏شان برسد خداى نخواسته) باقى بگذارند. چرا ملت عراق و ارتش عراق توجه ندارند به اين معانى؟ صدام لب جهنم واقع شده است، حزب بعث لب جهنم واقع شده است و محتاج به يك قيامى است در عراق، ولو قيامى ضعيف.

ما نمى‏خواهيم كه به عراق تحميلى بكنيم، ما عراق را محترم مى‏دانيم همانطورى كه ايران را مى‏دانيم و عراق را محترم‏تر مى‏دانيم براى اينكه اميرالمومنين در عراق است، امام حسين در

صحيفه نور ج 18 صفحه 139

عراق است. ما مى‏خواهيم كه در پناه اين بقاع مطهره، مردم با آرامش زندگى كنند، نه اينطورى كه الان هست كه نمى‏دانند كه فردا صبح به حال خودشان و اولادشان و علمايشان اينها چه خواهد آمد. و من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى همانطورى كه عنايت كرد به ايران و ايران را نجات داد از دست آن رژيم فاسد، به عراق هم عنايت بكند و مردم را توجه بدهد و ارتش عراق را توجه بدهد و كارمندها و كارگرها و كشاورزهاى عراق را توجه بدهد و همانطورى كه در اينجا واقع شد، اين تحول در آنجا هم واقع بشود انشاءالله. و ما امروز ملاحظه مى‏كنيم كه به واسطه بيعرضگى اين حكومت‏ها، آمريكا از آن ور دنيا دارد حكومت مى‏كند به اينجاها. اينجا ما دستش را قطع كرديم كه نفس نمى‏تواند بكشد، و خليج دست ماست كه آمريكا تا آمده است بجنبد ديگر نفتى براى آنها نمى‏گذاريم بماند، لكن بى‏توجهى اين حكومت‏ها اسباب اين شده است كه آمريكا از آن ور دنيا دستش را دراز كرده و اينجا زمام امور اين حكومت‏ها را به دست گرفته، قدرت دست اينهاست، لكن قدرتى كه عقل اداره‏اش را ندارند، قدرت دارند، لكن اداره نمى‏توانند بكنند. ايران در اول قدرتى نداشت، هر چه قدرت بود مال شاه معدوم و بستگان آمريكا بود، ارتش دست آمريكائى‏ها بود و همه چيز دست آنها بود، لكن ملت ما هوشيار بود و سران اين مملكت عاقل بودند، توانستند اين مردم را توجه بدهند و بيدار كنند و كردند آن كارى كه شايسته يك ملت بود. كشورهاى ديگر مردمش خوبند، لكن مديرى كه بتواند آنها را اداره بكند و وادار كند به اينكه نگذارند سلطه آمريكا به اينطورى كه هست باقى بماند و هر روز زيادتر بشود و همين طور سلطه شوروى. اسلحه دست شماست، لكن بايد آن كسى كه اسلحه دستش است بداند چه مى‏كند، بداند در كجا بايد به كار ببرد، شما اسلحه دست گرفتيد و به اسلام صدمه مى‏زنيد. شما مى‏دانيد كه جمهورى اسلامى مى‏خواهد اسلام باشد در اين كشور و در همه كشورها، لكن اسلحه‏هاتان را دست گرفتيد و بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى عمل مى‏كنيد. اسلحه داريد، لكن نمى‏دانيد كجا عمل كنيد. شما اگر با هم متحد بشويد، همين حكومت‏هاى عرب با هم متحد بشوند، ساير مسلمين هم همراه آنها هستند، ما هم همراه آنها هستيم، متحد بايد بشوند - بشوند - و آمريكا را بگويند تو چكاره هستى كه آمدى خليج فارس را مى‏خواهى اداره بكنى؟ به تو چه ربط دارد؟ شوروى چكاره است كه از آن ور آمده است و افغانستان را مى‏خواهد فرمانفرمائى در آن بكند؟ به چه مناسبت؟ براى اين است كه اينها استفاده مى‏كنند از نادانى يك دسته و از خيانت يك دسته. يك دسته نادانند، يك دسته خائن، يك دسته مردم بيچاره هم كه گرفتار در دست اينها هستند، نمى‏توانند كارى انجام بدهند. من اميدوارم كه خداى تبارك و تعالى به ما و به همه و به همه مظلومين جهان منت بگذارد كه از زير سلطه اين ظالم‏هائى كه خون مردم را دارند مى‏مكند، نجات پيدا بكنيم.

مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى است بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود

و شما آقايان كه بسيارى‏تان در منابر و بسيارى در پائين منابر مردم را ارشاد مى‏كنيد، بايد در

صحيفه نور ج 18 صفحه 140

اين دو ماه مبارك ارشادتان را قوى بكنيد و مسائل اسلامى را براى آنها بگوييد، مسائل سياسى را براى آنها بگوييد، در عين حالى كه مساله كربلا كه خودش در راس مسائل سياسى هست، بايد زنده بماند به همان فرمى كه بود، منتها الفاظ تغيير بكند. مصيبت‏ها همان است، مصيبت‏ها تغييرى ندارد، بايد آن بعد سياسى كربلا را براى مردم بيان كرد. سيدالشهداء به حسب روايات ما و به حسب عقايد ما از آنوقتى كه از مدينه حركت كرد مى‏دانست كه چى دارد مى‏كند، مى‏دانست شهيد مى‏شود، قبل از تولد او اطلاع داده بودند به حسب روايات ما. وقتى كه آمد مكه و از مكه در آن حال بيرون رفت، يك حركت سياسى بزرگى بود كه در يك وقتى كه همه مردم دارند به مكه مى‏روند، ايشان از مكه خارج بشود. اين يك حركت سياسى بود، تمام حركاتش، حركات سياسى بود، اسلامى - سياسى و اين حركت اسلامى - سياسى بود كه بنى‏اميه را از بين برد و اگر اين حركت نبود، اسلام پايمال شده بود.

آن روزى كه افراد ادراك مى‏كنند كه احتمال هم بدهند كه اسلام در خطر است، آن روز همان كارى كه امام حسين كرد بايد بكنند. آن روزى كه احتمال ما بدهيم كه اسلام در خطر است، بايد همه‏مان فداكارى بكنيم، بايد برويم دنبال كار. اگر احتمال بدهيم كه به واسطه تبليغات انتخاباتى ما اسلام و جمهورى اسلامى در خطر است بايد آنجور تبليغاتى كه خطرناك است، دست از آن برداريم، براى اينكه ضد اسلام است و گاهى با اسم اسلام يا با توهم اسلامى بودن، يك امورى انجام مى‏گيرد كه بر خلاف اسلام است. در مشروطه هم اينطور بود، يك دسته واقعاً به آنها آنقدر تزريق شده بود كه اعتقاد كرده بودند كه بايد فلان جور را عمل كرد، به آنها تزريق كرده بودند، اين سلطنت‏طلب‏هاى آنوقت آنقدر تزريق كرده بودند كه مردم استبداد را ترويج مى‏كردند (يعنى يك دسته، يك دسته از اهل منبر هم همين طور). حالا هم همين طور است. ممكن است شياطين در بين مردم بيفتند و آنقدر تزريق كنند كه تكليف شرعى معين كنند برايتان كه بايد ما مخالفت با فلان مقام، مخالفت با فلان امر بكنيم. بيدار باشيد! آنها با توطئه‏هاى شيطانى دارند عمل مى‏كنند. توطئه‏هاى شيطانى غير از اين لشكركشى است اين مهم نيست، آن توطئه‏هاى شيطانى كه بين خود شما ممكن است كه تفرقه خداى نخواسته ايجاد كند، آنهائى است كه يك كشور را به باد مى‏دهد و بر مى‏گرداند به زمان سابق و آن نه به فرم سلطنت، به فرم اسلام، لكن اسلامى كه آنها مى‏خواهند عمال آمريكا دست بردارند از كارهايشان، گذشت كه اينها بتوانند كارى انجام بدهند، بروند سر جايشان بنشينند كار ديگر انجام بدهند. آن عمالى كه در خارج نشسته‏اند و دائما بر ضد ايران تبليغ مى‏كنند و مى‏گويند كه همه ايرانى‏ها برگشته‏اند از جمهورى اسلامى و همه با ما هستند، خوب، اگر همه با شما هستند، خوب، تشريف بياوريد اينجا، پس چه شد فرار كرديد؟ حالا هم دژ دور خودتان بستيد. اگر همه ايرانى‏ها يا اكثر ايرانى‏ها با شما موافقند و از ترس‏شان دارند نماز جمعه مى‏روند و از ترس‏شان دارند عرض مى‏كنم كه فداكارى مى‏كنند، اگر اينطور است خوب، همه با شما هستند، خوب، چرا رفتيد خارج نشسته‏ايد؟ چرا جرات نمى‏كنيد بيائيد اينجا؟ اينها همين‏ها هستند كه مى‏خواهند در دل‏هاى ساده مردم نفوذ كنند و انشاءالله كه موفق نخواهند شد و اسلام بحمدالله يك جلوه‏اى كرده است و در همه دنيا اين جلوه را كرده است و مردم دنيا و

صحيفه نور ج 18 صفحه 141

مظلومين دنيا توجه پيدا كرده‏اند به اين جمهورى اسلامى. و اميدوارم كه ما هم خودمان پايبند باشيم به اسلام و به جمهورى اسلامى و همه شما موفق باشيد براى اينكه خدمت كنيد به اين مردم، خدمت كنيد به اين مستمندان دولت خدمت كند به اين كسانى كه در راه اسلام آنقدر فداكارى كردند، خدمت كند به اين اهالى دزفول و اهالى انديمشك و خوزستان كه همه چيز خودشان را از دست دادند، خدمت كنند. اين يك تكليف شرعى است براى همه ما.

والسلام عليكم و رحمة الله‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها