0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:06 AM

 

صحيفه نور ج 18 صفحه 104

تاريخ: 27/6/62

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، رئيس ديوانعالى كشور، اعضاى هيأت دولت و شورايعالى قضايى، فرماندهان نيروهاى سه گانه، اعضاى جامعه روخانيت مبارز تهران و گروهى از مسؤولين لشكرى و كشورى به مناسبت عيد سعيد قربان‏

عيد شريف فطر كه ضيافت الله است مقدمه‏اى است براى عيد شريف قربان كه لقاءالله است

بسم الله الرحمن الرحيم‏

متقابلا اين عيد مبارك را به همه آقايان و همه ملت مسلمان ايران و به همه محرومان جهان تبريك عرض كنم. در اسلام دو عيد است كه به عنوان عيد اسلامى به رسميت شناخته شده است، عيد شريف فطر عيد است براى ضيافت الله و عيد شريف قربان عيد است براى لقاءالله. و آن عيد كه ضيافت الله، مقدمه است براى لقاءالله و اينكه امر شده است به حضرت ابراهيم كه فرياد بزن تا بيايند پيش تو، براى اينكه راه راهى است كه از طريق ولى الله بايد طى بشود، از طريق اولياءالله بايد طى بشود و حضرت ابراهيم سلام الله عليه ولى وقت بود و ولى است براى همه نسل‏ها و رسول اكرم ولى اعظم است و ولى است براى همه عالم، و از راه اينها بايد رسيد به آنجا كه بايد رسيد. ابراهيم عليه السلام بعد از اينكه مراحلى را طى فرمود، آخرش فرمود، عرض كرد: و جهت وجهى للذى فطرالسموات و الارض او و جهت وجهى را مى‏گويد و براى رسول اكرم ثم دنى فتدلى فكان قاب قوسين او ادنى است و بين اين دو تا فرق است با اينكه هر دو در غايت كمال است. و از بركاتى كه ما داريم، براى ما هست، بركات ادعيه‏اى است كه از ائمه اطهار وارد شده است. ادعيه ائمه اطهار همانطورى كه خود قرآن شريف هم آنطور است كه يك سفره‏اى است كه پهن شده است براى اينكه همه قشرها از آن استفاده كنند. قرآن را چنانچه ملاحظه فرماييد در آن اكثراً آيات شريفه‏اى است كه اكثر مردم از آن استفاده مى‏كنند و در قرآن شريف آياتى است كه فقهاى عظام از آن استفاده مى‏كنند، آياتى است كه فلاسفه از آن استفاده مى‏كنند، آياتى است كه عرفا از آن استفاده كنند، آياتى است كه خاصه اوليا از آن استفاده مى‏كنند و آياتى است كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به او رسيده است و به وسيله او به كسانى كه لايق هستند رسيده است. قرآن، آياتى كه در اين زمينه است كه اهل معرفت از آن استفاده مى‏كنند زياد است، مثل الله نورالسموات والارض، هوالاول والاخر والظاهر والباطن هو معكم اينما كنتم و امثال اينها كه در لفظ و در بيان ممكن

صحيفه نور ج 18 صفحه 105

است كه انسان براى آنها بياناتى بكند، ولى به حسب واقع و حظ واقعى مشكل است كه كسى غير از آنچه خوطب به، به اينطور مسائل برسد. هوالظاهر، هوالباطن خوب، وقتى دست ماها دادند گفتيم به اينكه هوالمظهر لكن مسأله اين نيست. الله نورالسموات و الارض وقتى دست بشر عادى رسيده منور السموات و الارض معنا كردند، لكن مساله اين نيست. در روايات هم همين طور است. ادعيه‏اى كه از ائمه اطهار وارد شده است اين هم يك سفره‏اى است پهن شده است براى اينكه همه از آن استفاده كنند، هر كس به مقدار فهمش و اكثراً چيزهايى است كه عامه مردم از آن استفاده مى‏كنند و فقراتى در ادعيه هست كه فلاسفه از آن استفاده مى‏كنند، فقراتى هست كه عرفا از آن استفاده كنند، فقراتى هست كه خاصه اولياء بايد از آن استفاده كنند. همين در دعاى عرفه‏اى كه حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه در روز عيد خوانده، در روز عرفه خوانده اند، اين دعا اكثراً چيزهايى است كه اكثر بينندگان از آن استفاده مى‏كنند لكن در بين آن يك چيزهاى ديگرى هست كه استفاده از او مشكل است حتى براى عرفاى بزرگ ايكون لغيرك الظهور حتى اينكه ماليس لك اين تعبير غير از اين است كه هوالمظهر ايكون لغيرك الظهور ماليس لك يعنى ظهور همه از توست، ظهور توست متى غبت حتى تحتاج الى دليل چه وقت غائب بودى؟ هيچ وقت غائب نبودى، از تو بايد استدلال به ديگران بشود، نه از ديگران استدلال به تو و هكذا. اين از نعمت‏هاى بزرگى است كه براى بندگان خدا آمده است و هركس به اندازه خودش از او استفاده مى‏كند و بسيارى هم هستند كه گمان مى‏كنند استفاده كردند لكن واقع مطلب بسيار مشكل است، يعنى بعضى از امور است كه تصديقش آسان است لكن تصورش مشكل بعضى از مسائل هست كه تصور، انسان نمى‏تواند بكند، لكن تصديقش مى‏كند و مسائل كه مال اهل معرفت است از اينجور مسائل هستند، تصديق مى‏شود كرد به اينكه هوالظاهر لكن تصور هوالظاهر يك تصورى است كه بسيار مشكل است مگر براى آنهايى كه خاصه اوليا هستند و عيد شريف قربان و اينكه همه را خواستند، فى الناس، فرياد بزن بين ناس كه بيايند و بيايند به سوى تواى ابراهيم، و به سوى رسول خدا در وقتى كه رسول خدا هست و به سوى ولى در وقتى كه ولى هست به سوى او بيايند و به سوى او آمدن، به سوى خدا رفتن است نه اينكه به سوى او بيايند در مقابل به سوى خدا رفتن، به سوى او رفتن عين به سوى خدا رفتن است. از اين جهت دعوت به اين است كه به سوى خدا بروند، لكن راه اين است، طريق اين است. و ابراهيم سلام الله عليه، عيد براى او براى ذبيح الله است كه ثمره وجود خودش را حاضر شد كه فدا كند و براى رسول الله هم، براى ذبيح الله در اين امت است كه ذبيح الله هم، فديه هم تفسير شده است به بعضى از روايات به حضرت سيدالشهدا. ابراهيم تا آن حدى كه حد فداكارى هست رفت، منتها خداى تبارك و تعالى براى او فديه فرستاد و پيغمبر اكرم هم تا آن حدى كه هست و و اصل هم آن امر شد براى اينكه ذبح واقع شد. و نمونه‏هايى از اين مسائل در بين بشر هست، لكن با تفاوت بسيار زياد كه آن تفاوت‏ها مربوط به مراتب معرفت است.

صحيفه نور ج 18 صفحه 106

جوان‏هايى هستند كه واقعاً فداكارى مى‏كنند و در مقابل اينطور فداكارى براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مى‏شود

الان شما در اين عصر كه ملاحظه مى‏كنيد جوان‏هايى هستند كه واقعاً فداكارى كنند، واقعاً رو به شهادت مى‏روند. كسانى هستند كه واقعاً جوان‏هايشان را به شهادت مى‏فرستند و خوشحال هم هستند. اين همان سنخ هست لكن تفاوت اين است كه آنجا معرفت يك معرفت عالى مقام است و اينجا به آن مرتبه نرسيده است، اينجا نمونه‏اى از اوست. فداكارى‏هاى جوان‏هاى عزيز ما و پدرهاى آنها و مادرهاى آنها همان نحو است كه آنها كردند. اينها ذبح مى‏شوند به همانطورى كه اسماعيل ذبح شد و به همانطورى كه فديه اسماعيل به حسب روايات ذبح شد. و ما بايد بگوييم كه عاجزيم از اينكه همين فداكارى كه اينها دارند هم، ما عاجزيم كه تصور كنيم، و بحمدالله اين فداكارها براى اسلام آنچنان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند، آنطور براى كشور خودشان سرافرازى ايجاد كردند كه در طول تاريخ خواهد ماند. و ما آرزو داريم كه اين سرافرازى براى همه ملت‏ها حاصل بشود و انقلاب به همين معنا براى همه ملت‏ها حاصل بشود، براى همه مستضعفين حاصل بشود. از آن طرف هم در مقابل اينطور فداكارى و اينطور تزكيه براى اسلام، آنطور جنايات در دنيا واقع مى‏شود. جنايات عظيمى كه از دولت‏هاى بزرگ بر همه بشر واقع مى‏شود و امروز دنيا گرفتار اين دو قطب است و بشر گرفتار اين دو قطب است كه خداى تبارك و تعالى انشاءالله نجات بدهد بشر را از اين دو قطب فاسد. هر جا بتوانند خودشان دخالت مى‏كنند و هر جا هم كه به حسب ظاهر عذرى باشد ديگران را وادار مى‏كنند به دخالت، به فساد. صدام را ملاحظه كنيد كه در طول اين مدت با اين ملت چه كرده است و با اسلام چه كرده است و با ملت عراق چه كرده است و از آن طرف مشاهده مى‏كنيد كه او صلح دوست خودش را حساب مى‏كند و رسانه‏هاى گروهى هم هر جا هستند او را به همين عنوان معرفى مى‏كنند. من گاهى ياد آن شاعر مى‏افتم كه قصه‏اى دارد، قصه صدام، به ياد آن شاعر انسان را مى‏اندازد. نقل شده است كه كسى به يك شاعرى گفت كه اشعر شعراى عرب كى است؟ گفت بيا برويم من نشانت بدهم. رفت همراهش در يك خانه‏اى، ديد كه يك پيرمرد بسيار كثيفى نشسته و پستان يك بزى را به دهنش گرفته است و مى‏مكد. آن شخص شاعر گفت كه اين شخص كه مى‏بينى پدر من است. و اينكه پستان را در دهن گرفته است براى اينكه اينقدر بخيل است كه نمى‏خواهد يك قطره شير به كاسه ماليده بشود. اشعر شعراى عرب اين است كه در سال‏هاى طولانى افتخار به عرب كرده براى اين پدر.

من عقيده‏ام اين است كه يعنى عقيده نه ... يا خوب است اينطور باشد كه به صدام بگويند كه اخطب خطباى عرب كى است در عصر، او بگويد كه بياييد من نشان بدهم، بياورد در خرمشهر و هويزه و سوسنگرد و اينجاها ببيند كه، نشان بدهد كه ببينيد اينها همه آثار شكستى است كه ما خورده‏ايم از ايران. اخطب خطباى عرب اين است كه با اينهمه شكست‏ها در هر شكستى مدال شجاعت بدهد به ارتش خودش و داد شجاعت ارتش‏اش را بزند. صدام بيش از اين هم مى‏تواند بگويد، او بگويد اخطب خطباى عرب آن است كه اين خرابى‏ها را كه مى‏بينيد به دست ما واقع شده است و هر روز هم دارد به

صحيفه نور ج 18 صفحه 107

سر مردم موشك ريخته مى‏شود و هر روز هم من دارم از همه دولت‏ها كمك براى اين خرابى‏ها مى‏گيرم. اخطب خطباى عرب اين است كه آن خودش را معرفى كرده است به اينكه صلح طلب است. وضع اينطورى شده است كه كسى كه دارد هر روز از اين ور و آن ور سلاح تهيه مى‏كند براى اينكه بريزد به جاهايى كه ربطى به ارتش ندارد. او دستش به آنها كه نمى‏رسد وقتى آنجا شكست مى‏خورد، مى‏گيرد از اين سلاح‏هاى دور زن و مى‏زند به شهرهاى عرب نشين و كردنشين و فقرا و آنوقت اين دنيا را معرفى مى‏كنند به اينكه اين صلح طلب است و خودش هم داد صلح طلبى مى‏زند اخيراً هم كه از طرف يكى از رئيس جمهورها، رئيس جمهور گينه يك تقاضاى صلح شده بود، ايشان يك كاغذ مفصلى به او نوشته بود كه ما همه جور براى صلح حاضريم. ايشان از اول هم همين طور مى‏گفت ما براى صلح حاضريم، ولى صلح چى؟ صلح بين كى و كى؟ در عين حالى كه مى‏كوبد، صلح طلب است. در عين حالى كه فرار مى كند، شجاع است. اصلاً الفاظ در عصر ماهويت خودشان را از دست داده اند، كانه برگشته است، يك تحولى پيدا شده است در الفاظ و معانى الفاظ و اينها. فرانسه هم خودش را يك كشور متمدن و آزاديخواه و نمى‏دانم اين چيزها معرفى مى‏كند، مردم شايد باشند، لكن او هم اسلحه مى‏فرستد، طياره‏هاى زننده مى‏فرستد، كوبنده مى‏فرستد براى اينكه نگذارند ايران غلبه پيدا كند. من عقيده‏ام اين است كه اگر در فرانسه پيش اين بزرگان فرانسه كه دارند به اصطلاح دارند اينها را فرستند، اگر عقل پيدا بشود، آن را بفرستند براى صدام، براى اينكه او با بى‏عقلى‏اش رسيده خودش را به اينجا رسانده، اگر چنانچه آن عقل داشت كه از اول گول آمريكا را نمى‏خورد كه بگويد تو برو چند روز ديگر تمام مى‏شود قضيه، كه آن آمد ديد كه نشد و تا حالا هم نشده است و همين دو سه روز هم كه ديديد كه ريختند و جوان‏هاى ما در خود عراق جلو رفتند و حالا هم دارند جلو مى‏روند. خوب، ببين همه تجربه، مگر آن مقدار از ميراژهايى كه فرستاد، شصت تا مثل اينكه مى‏گويند فرستاد، كارى از آن آمد؟ اين سلاح‏ها بايد دست كسى باشد كه آدم داشته باشد، كسى كه ندارد كسى را كه بتواند اين سلاح‏ها را به كار ببندد، كسى كه چند تا از اين پاسدارهاى عزيز وقتى كه به يك فوجى از اينها حمله مى‏كند فرار مى‏كنند، آنها نمى‏توانند اين كارها را انجام بدهند. بله، اينها در شهر خودشان نشسته‏اند و در مرز خودشان نشسته‏اند و با آن توپ‏هاى دور برد مى‏زنند به آبادان هر روز يا مى‏زنند به جاهاى ديگر. اين وضع دنياست كه ما در آن گرفتار هستيم كه همه با اين كمك مى‏كنند در عين حالى كه مى‏بينند كه از اين كارى بر نمى‏آيد. مگر اين چيزهايى كه روسيه به صدام داده كمتر از اينهايى است كه فرانسه داده؟ خوب، آنها هم دستش بود و نتوانست كارى بكند، البته خرابكارى كرد، اما پيشروى نكرد، شكست خورد در همه جا. و اين شكست براى اين است كه آن چيزى كه پيش پاسدارهاى ما هست پيش آنها نيست. ايشان بنا دارد كه تقليد كند در اين امور، تا گفته مى‏شود كه مردم ايران هديه آورند، آن هم درست مى‏كند يك طايفه‏اى را كه بياييد هديه بياوريد. در خود آنجا هم آنهائى كه هست حتى در راديوهاى خارجى و در نوشته‏هايى كه آورده‏اند، مى‏گويند كه مأمورين او خانه به خانه روند و مى‏گويند قبض و رسيد بده، اگر كسى قبض و رسيد نداشته باشد، رسيد طلا، رسيد

صحيفه نور ج 18 صفحه 108

جواهر اگر نداشته باشد او را مى‏برند و به عنوان مجرم. آن شنيده كه اينجا طلا مى‏دهند آن هم مى‏خواهد صورتش را درست كند، شبيه‏اش را درست كند، يك صفى از خودشان درست مى‏كنند كه بياييد بدهيد، لكن مأمورين مى‏روند از مردم به زور مى‏گيرند. اين شنيده است كه بچه‏هاى، خردسال‏هاى ما دعوا مى‏كنند كه ما مى‏خواهيم برويم به جنگ، ما مى‏خواهيم چه، آن هم در يك وقتى گفت يك بچه‏اى به من گفت كه من مى‏خواهم به جنگ بروم، فرق است ما بين اينها. در هر صورت ما گرفتار هستيم امروز به يك همچو وضعى در دنيا و اسف بار وضع دنياست.

اينهايى كه پيش مى‏برند براى اين است كه دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند

اينهايى كه پيش مى‏برند براى اينكه اينها دنبال حضرت ابراهيم سلام الله عليه هستند، اينها لبيك گفتند به حضرت ابراهيم سلام الله عليه. آنها كه مى‏خواهند پيش ببرند چى مى‏گويند؟ آنها به عفلق گفتند، خوب نمى‏شود يك كسى كه به عفلق چيز مى‏كند، لبيك مى‏گويد يا به كسى كه به ابراهيم خليل الله لبيك مى‏گويد، اينها يك جور باشند. اين است كه آنها فرارى هستند و اينها اگر چنانچه يك وقت اقتضا بكند تا هر جايى كه صلاح باشد خواهند رفت.

خوب امروز شما ملاحظه مى‏كنيد كه لبنان آن گرفتارى را دارد، آنقدر در آن الان دارد جنايت واقع مى‏شود، ديروز توسط صهيونيست‏ها مستقيما و حالا توسط جميل، امين جميل، يعنى آمريكاست كه اين كارها را دارد انجام مى‏دهد. آمريكا نمى‏خواهد كه منطقه آرام باشد و بخواهند فكر بكنند كه بايد چه بكنند، آمريكا هر جا بتواند خودش دخالت مى‏كند، هر جا نتواند اياديش را مى‏فرستد كه لااقل نفاق بيندازند بين مردم. اين منافقينى كه مى‏خواستند در ايران آنطور وقايع را ايجاد كنند و جنايات را ايجاد كنند و كردند و فرار كردند و حالا هم باز تتمه‏شان هست، اينها همان راه را دارند مى‏روند، اگر قبل از رفتن به فرانسه اشكال مى‏شد كه شايد نه، خودشان چى باشند، خوب، حالا معلوم شد كه نه، اينطورند. اينهايى كه خلقى هستند با صدام دست دوستى مى‏دهند، در صورتى كه هر روز دارد اين خلق اسلامى راكوبد. اينها ديگر برايشان آبرويى باقى نمانده است لكن خارج نشسته‏اند و فحش مى‏دهند، خوب، اين يكى برايشان مانده كه فحاشى كنند. در هر صورت ما بايد خودمان لبيك به حضرت ابراهيم بگوييم و لبيك به رسول الله بگوييم و با اين لبيك فداكارى بكنيم و حفظ كنيم عزت خودمان را، عزت اسلام را.

بايد جوان‏هاى ما، پيرهاى ما، زن‏هاى ما، مردهاى ما، بچه‏هاى ما، همه در راه اسلام براى عزت اسلام و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت ميهن خودشان و براى عزت قرآن كريم فداكارى كنند. يكى از فداكارى‏ها اين است كه با هم اختلاف نكنند. اگر يك اختلاف جزئى هست خودشان اصلاح كنند و بحمدالله الان در بين ارتش ما و سپاهيان و همه اينها وحدت هست و با اين وحدت دارند جلو مى‏روند و تا اين وحدت هست انشاءالله پيروزى دنبال هم است. و ما بايد هميشه توجه به اين داشته باشيم كه آنچه هست از خداست على غيرك من الظهور ماليس لك هر چى هست از اوست. اگر ما توانستيم اين مطلب را

صحيفه نور ج 18 صفحه 109

به قلب خودمان وارد كنيم كه هر چه هست از اوست، ديگر نه از شكست مى‏ترسيم، نه از چيز ديگر. همه از اوست و اگر اين معنا در قلب ما حاصل باشد شكست هم نيست در كار. براى خدا قيام كنيد انما اعظكم بواحده ان تقوموالله، يك از تمام موعظه‏ها خداى تبارك و تعالى انتخاب كرده اين يك موعظه را قل انما اعظكم بواحده يعنى همين يكى را من موعظه مى‏كنم چون همه چيز تو اينجاست انما اعظكم بواحده ان تقوموالله همه چيز در قيام لله است. قيام لله معرفت الله مى‏آورد. قيام لله فدايى براى الله مى‏آورد. قيام لله فداكارى براى اسلام مى‏آورد. همه چيز در اين قيام لله است و لهذا تنها موعظه‏اى كه انتخاب كرده خداى تبارك و تعالى از بين موعظه‏ها همين موعظه است كه ان تقوموالله مثنى و فرادى اجتماعى و انفرادى قيام لله بكنيد. انفرادى براى وصول به معرفت الله، اجتماعى براى وصول به مقاصد الله. و من اميدوارم خداى تبارك و تعالى به ما و شما و به همه ملت توفيق عنايت كند كه اين راه را برويم و براى خدا كارها را انجام بدهيم.

مبارك آن روزى است كه دست خيانتكارها و جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود

و خداى تبارك و تعالى اين ملت‏ها را توجه بدهد به اين مسائل، و اين دولت‏هايى كه در كشورهاى اسلامى هستند از خواب بيدار كند. اينها گمان مى‏كنند كه اسرائيل پشت و پناه آنها هست كه كمك به او مى‏كنند. اسرائيلى كه بنايش بر اين است كه كشورهاى عربى را بگيرد، اين را خيال مى‏كنند كه اين پشت و پناه او هست يا آمريكا پشت و پناه است، آمريكا از شما نفت مى‏خواهد و آمريكا از شما نفع مى‏خواهد و مى‏خواهد شما بازار باشيد براى او. و همين طور شوروى، اينها فرق نمى‏كند، اينها مى‏خواهند كه از شما استفاده بكنند، از مخازنى كه خدا به شما داده آنها استفاده‏اش را بكنند، شما حمال باشيد براى آنها. والا در آنجايى كه شما گرفتار بشويد هيچ يك از اينها به داد شما نخواهند رسيد، آنها آنوقت مى‏گويند ما اينها را نمى‏شناسيم. بناى اين اشخاصى كه توجه‏شان به خودشان و به دنياى خودشان است اين است كه مادامى كه به نفع آنها چيزى باشد با آنها همراهند و با آنها هم كاسه هستند، آن روزى كه ببينند اين به نفع نيست ولو دوست‏شان باشد كنارش مى‏گذارند. اين قصه چرچيل را شنيديد شايد، خوب، چرچيل در جنگ عمومى رئيس انگلستان بود، شوروى هم همراه اينها بودند در جنگ با آلمان، شوروى هم همراه اينها بود، آمريكا هم همراه اينها بود. به مجرد اينكه هيتلر را شكست دادند، چرچيل گفت كه الان وقتى است كه ما به شوروى بزنيم. شوروى كه با آنها دوستى داشت و با آنها مى‏خواست كه وارد بشود يعنى جنگ آلمان را او برد، گفت الان وقتش است، منتها مجلس انگلستان اجازه نداد اين را، آنوقت معلوم شد اين مجلس انگلستان اجازه نداد اين مطلب را وضع اينها اينطور است، همان دوستى را كه دارند، آن روزى كه ببينند يك دوست ديگرى بهتر از اين است و اين برايشان ديگر خوب نيست، اين را پرتش مى‏كنند دور يا اين را مى‏زنندش به زمين، وضع اينها اينطورى است. كسى كه به خدا اعتقاد ندارد، كسى كه به معاد اعتقاد ندارد، كسى كه نمى‏شناسد

صحيفه نور ج 18 صفحه 110

آن ارزش‏هاى انسانى را، اينها نمى‏شود بهش اعتماد كرد كه ما با آمريكا باشيم و يا اينكه آمريكا با ما در وقت خودش چه بكند. آمريكا از شما نفت مى‏خواهد، آمريكا از حكومت حجاز، نفت حجاز را مى‏خواهد براى او نفعى به شما نمى‏رساند او از شما مى‏گيرد ومى‏دوشد - براى - شما را. براى چه براى او خودتان را به زحمت مى‏اندازيد و ما را هم به زحمت مى‏اندازيد؟

انشاءالله خداوند همه را بيدار كند و هشيار كند و اين عيد سعيد را مبارك كند. و مبارك آن روزى است كه دست قدرت‏ها، دست خيانتكارها، دست جنايتكارها از سر مظلومين جهان قطع بشود و انشاءالله اميدوارم نزديك باشد يك همچو وقتى.

والسلام عليكم و رحمة الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها