0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
سه شنبه 12 اردیبهشت 1391  2:02 AM

 

صحيفه نور ج 17 صفحه 137

تاريخ: 12/10/61

بيانات امام خمينى در ديدار با رؤساى جمهورى و مجلس، گروهى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، اعضاى هيأت دولت، فرماندهان سپاه و ارتش و شركت كنندگان در كنگره جهانى ائمه جمعه‏

تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه كنند به گرفتارى‏هائى كه دارند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من قبلاً تبريك اين عيد بزرگ سعيد اسلامى را كه در آن روز حركت انسان‏ها به سوى عالم ديگر بنيانگذارى شد و حركت‏هاى معنوى در محيطى كه آلوده به همه شرك‏ها و پليدى‏ها بود، تبريك عرض مى‏كنم و به همه ملت اسلام تبريك ولادت با سعادت رسول اكرم صلى الله و عليه و آله و سلم و ولادت فرزند بزرگوارش، مبدأ همه فيض‏ها و حامل پيام‏هاى رسول اكرم، حضرت صادق سلام الله عليه را تبريك عرض مى‏كنم و به همه مهمانان عزيزى كه از بلاد مختلف تشريف آوردند، ائمه جمعه و شايد ائمه جماعت هم باشند و ديگر برادران، عرض ارادت مى‏كنم و خوشامد مى‏گويم كه به كشور خودشان آمدند. ما جدائى ما بين خودمان و مسلمين احساس نمى‏كنيم و اميدوارم كه مسلمين هم احساس بكنند كه همه ممالك، ممالك اسلام است و همه مال همه مسلمين.

مبارك وقتى است كه، تبريك عظيم در وقتى است كه مسلمين توجه بكنند به گرفتارى‏هائى كه دارند و توجه بكنند به اينكه از كجا اين گرفتارى‏ها آمده است و علل آمدن اين گرفتارى‏ها چيست و راه نجات از آن از اينكه آن چيزى كه استعمار را بر مسلمين استيلا داد و آن عللى كه باعث شد كه استعمار بر همه مقدرات كشورهاى اسلامى و همه مستضعفين جهان حكمفرما باشد، آن ارزيابى كنند در اين سمينارها و مجالس مهم شان و راه را، علل را، كيفيت سلطه آنها را بيابند و راه علاج را، چه بايد كرد، چه شده است و چه بايد كرد. البته بسيارى از آقايان مى‏دانند كه استكبار جهانى از چه راهى وارد شد در اين كشورها، به دست خود اشخاصى كه از اين ملت‏ها بودند، با طرح‏هاى خود دولت‏هاى عقب مانده و دولت‏هاى بى توجه به مصالح مسلمين و آنهائى كه متعلق به اين دولت‏ها بودند، از نويسندگان و گويندگان و خطبا و احياناً ائمه جمعه و جماعات، آنها با تبليغاتى كه الهام مى‏گرفتند به حسب ظاهر از قدرت‏هاى خارجى، درصدد اين برآمدند كه آن چيزى كه از همه قدرت‏ها بالاتر مى‏تواند در مقابل اجانب و قدرت‏هاى اجنبى بايستد اسلام است و اين را با بررسى هاى دانشمندان

صحيفه نور ج 17 صفحه 138

كشورهاى خارجى بررس دقيق شده است و تنها راه نجات خودشان را اين مى‏دانند كه اسلام در اين كشورها يا نباشد يا محتوا نداشته باشد. يا نباشد را خيلى مى‏دانند موفقيت پيدا نمى‏كنند، لكن محتوا نداشتن را موفق شده‏اند و اميد توفيق هم دارند و اگر مسلمين بيدار نشوند و توجه نكنند، اين امر و اين برنامه دنبال مى‏شود.

رسول‏الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است

يكى از امور مهمى كه همه، بسيارى از آقايان مى‏دانند، قضيه (كه براى سلطه آنهاست) انزواى روحانيت از جامعه‏هاست و براى اين امر نقشه‏هاى مختلف است از آن جمله جدايى سياست از ديانت كه مع‏الاسف اين نقشه بسيار موثر بوده است و گرفته است و گرفتارى‏هاى مسلمين اكثراً، بلكه همه از اين راه بيشتر بوده است تا راه‏هاى ديگر. الان هم بوق‏هاى استعمارى و آنهائى كه سرسپرده استعمار هستند اين فرياد را مى‏زنند و اسلام را از سياست جدا مى‏دانند و براى مسلمان جايز نمى‏دانند كه در سياست دخالت كند و دامن مى‏زند به اين حرف، به اين مطلب، روحانيونى كه وابسته به دولت‏ها هستند و دربارى هستند آنها دامن مى‏زنند به اين مطلب، خصوصاً در اين عصر و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباى كشورهاى اسلامى بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مى‏گويند بايد مسلمان در سياست دخالت نكند و او را طرد مى‏كنند و لعن شايد بكنند بايد رسول الله را طرد كنند.

رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است. رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم تشكيل حكومت داده است، تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاى اسلام تا آنجائى كه به انحراف كشيده نشده بود و در صدر اسلام، بايد همه آنها را نفى كنند، بايد آنها را اين آخوندهاى دربارى و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاى اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند، براى اينكه آنها دخالت در سياست كردند. سياستى كه در صدر اسلام بود يك سياست جهانى بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را داشت دعوت مى‏كرد به اسلام و دعوت مى‏كرد به سياست اسلامى و حكومت تشكيل داد و خلفاى بعد حكومت تشكيل دادند. در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتى كه انحراف در كار نبود، سياست و ديانت توام بودند، اين آخوندهاى دربارى و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائى يا شوروى يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاى پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومت‏هاى خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمى‏شود منطقى كه در مكه از سياست ما را تخطئه مى‏كند و مسلمين را كه مى‏خواهند شعار بر ضد ستمگران بدهند جلوگيرى مى‏كند و در ساير بلاد كه بعضى از ائمه دربارى، ائمه (اگر باشد بينشان) جمعه دربارى و ائمه جمعه دربارى در يك دو راهى واقع هستند، هر كدام را مى‏خواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه اسلام را نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائى كه متصديان امور اسلام بوده‏از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه

صحيفه نور ج 17 صفحه 139

خودشان و حكومت‏هايى كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع مابين اين دو نخواهد شد، سر اين دو راهى همه هستند و گرفتارى مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كرده‏اند، تبليغ كرده‏اند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسه‏ها و مسجدها و بعضى مسائل اسلام را بگويند، نه همه را. اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد، با مسائل اجتماعى ملت‏ها به همه ابعاد، با مسائل اقتصادى و فرهنگى و همه چيزهايش با همه افراد توام است يا اينكه اسلام بايد منزوى باشد و در صدر اسلام آنهائى كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند. اگر مسلمين مطلع بشوند كه اين بوق‏هاى استعمارى، آنها را دارند از اسلام جداكنند و اسلام زدايى مى‏كنند و محتواى اسلام را از آن چيزى كه دارد خالى مى‏كنند منجمله مسأله امامت جمعه، در صدر اسلام مسائل سياسى در مسجد به وسيله آنهائى كه امام جمعه بودند حل و فصل مى‏شد و نقشه‏هاى جنگ در آنجا كشيده مى‏شد و مع الاسف ما را رساندند به آنجا كه در خطبه‏هاى جمعه جز چند كلمه موعظه و تحذير از اينكه نبادا در امور دخالت كنيد چيزى نبوده است. يا نماز جمعه نبود يا اگر بود، محتوا نداشت، يا حج را نمى‏گذاشتند بروند و اگر مى‏گذاشتند، حج بى محتوا بود. حجى كه يك مجمع عمومى است براى مسلمين و همه مسلمين در آنجا گرفتارى‏هاى ايام سالشان را بايد حل بكنند و بايد همه دور هم بنشينند و دانشمندان آنها، عقلاى آنها دور هم بنشينند و مسائل اسلامى را طرح كنند و گرفتارى‏هايى كه در هر كشور هست كه از دست حكومت‏ها اين گرفتارى‏ها بوده است يا از دست قدرت‏هاى بزرگ بوده است خاطرنشان كنند و در راه حلش فكر كنند، نقشه بكشند، حج را به يك صورت بى محتوا و مبتذل بيرون آورده‏اند و امروز هم كه يك طايفه‏اى از مسلمين از ايران و غير ايران در فكر اين هستند كه در آن مجمع عمومى مسائل اسلامى، گرفتارى مسلمين، مسائل اجتماعى، مسائل ديگرى كه گرفتارند مسلمين، مسائلى كه قدرت‏هاى بزرگ براى آنها پيش آورده‏اند و گرفتارى‏هائى كه حكومت‏ها براى آنها پيش آورده‏اند در آنجا حل و فصل بشود معذلك به يك صورت مبتذلى در آورده بودند و به مردم هم باورانده بودند به اينكه غير از اين چيزى نيست و امروز هم كه يك طايفه‏اى مى‏خواهند اين كار را تجديد كنند، با تمام قوا مخالفت مى‏كنند. امروز هم بعضى از آخوندهاى دربارى ايران را تكفير مى‏كند و مسلمين ايران را مسلم نمى‏داند براى اينكه آنهابا آمريكا مخالفند و چه بر جرمى بالاتر از اين و چه چيزى كه انسان را از اسلام بيرون ببرد بالاتر از اينكه به آمريكا و اسرائيل كسى جسارت كند! اين گرفتارى‏هاى شما مسلمان هاست.

ائمه جمعه بايد مردم را بيدار كنند و مسلمين را در صحنه نبرد بياورند

و اين ائمه جمعه هستند كه در بلاد بايد اين مسائل را به مسلمين بفهمانند و گمان نكنند كه اگر اينها در مجمع عمومى مسلمين اين مسائل را طرح بكنند حكومت‏هاى آنها ديگر بتواند به آنها آزارى بدهد. امروز اگر ائمه جمعه كه از همه بلاد اطراف آمده‏اند وقتى كه رفتند در بلاد خودشان در همان جمعه اول گرفتارى‏هاى مسلمين را و اينكه راه گرفتارى چى است گرفتارى چه بوده است، علل

صحيفه نور ج 17 صفحه 140

گرفتارى چه بوده و راه‏حل آن چى است و راه نجات چى است به مردم بفهمانند، اگر همه با هم اين مسائل را طرح كنند، مطمئن باشيد كه حكومت‏ها نمى‏توانند شما را آزار بدهند. مسائل ايران را ببرند، مسائل سياسى ايران را، مسائل اجتماعى ايران را، مسائل اسلامى ايران را ببرند و به همه ملت‏ها عرضه كنند كه ايران توانست در مقابل طاغوت، آن هم طاغوتى كه از همه اين طاغوت بچه‏ها بالاتر بود بايستد و او را از كشور خودش بيرون كند و به جاى او اسلام را جانشين كند. همانطورى كه ايران با توده‏هاى ملت توانست اين كار را بكند و روحانيون و نويسندگان و گويندگان مبدأ اين امر شدند، آقايان هم هر جا بروند همين امر را بگويند، مردم را بيدار كنند، مردم را هوشيار كنند، بفهمانند به مردم دردها را و بفهمانند راه درمان را. مجرد اينكه آقايان در يك مجلسى يا در مجالسى بنشينند و پيش خودشان نطق كنند و چيز بنويسند اين كافى نيست، خوب است ولى كافى نيست. بايد اين‏در اسلام، در همه ممالك اسلامى پخش بشود، مطالب ايران پخش بشود در مقابل همه بلندگوهايى كه الان از اسلام ترسيده‏اند و مى‏بينند كه ايران مى‏خواهد كه اسلام را در خود و در ساير بلاد اسلامى عرضه كند و ترويج كند، در مقابل همه بوق‏ها كه ايران را مى‏كوبند و همه گويندگان كه ايران را اسلامى نمى‏دانند و ايران را مملكت اختناق‏دانند، مملكت آدمكشى مى‏دانند، مملكتى مى‏دانند كه بچه‏ها را مى‏كشند و زن‏هاى آبستن را، و اين نيست جز اينكه از ايران ترسيده‏اند و مى‏خواهند ايران را بكوبند پيش مسلمين. ائمه جمعه‏ها كه در همه بلاد هستند و تشريف آورده‏اند اينجا و اوضاع ايران را ديدند و اميد است كه به بعضى از بلاد ديگر هم سفر كنند و اگر چنانچه سفر كنند به خوزستان و آنهمه جناياتى كه آمريكا در خوزستان كرده است و آنهمه جناياتى كه عمال آمريكا در بلاد عرب نشين ايران كرده است به اسم عجم، ببينيد آقايان و ببينند كه طرز تفكر آن آخوندهاى دربارى چيست و طرز تفكر آن سلاطين جور چيست. بايد عمل كرد، گفتار تنها فايده ندارد، عمل لازم است. مسلمين بايد در ميدان بيايند، در صحنه بيايند، علماى اسلام بايد در صحنه بيايند، همانطورى كه علماى كشور ما آمدند و نتيجه گرفتند بايد مسلمين را آنها در صحنه بياورند، بايد با تبليغات، مسلمين را در صحنه نبرد بياورند كه دست عمال دولت‏هاى بزرگ را كوتاه كنند يا آنها را خاضع كنند در مقابل اسلام.

من اگر بخواهم همه گرفتارى‏هاى مسلمين و راه‏هاى آن را بگويم، نه احاطه خيلى دارم به آن چيزها و نه وقت شما اقتضا مى‏كند و نه حال من، لكن شمائى كه در اينجا تشريف آورده‏ايد و مجالس داريد و گرد هم هستيد و بررسى اوضاع را مى‏كنيد يكى از بررسى‏هاى مهم قضيه گرفتارى‏هائى است كه ما پيدا كرديم از ابرقدرت‏ها و راه‏هائى است كه آنها به آن راه‏ها نفوذ پيدا كردند در كشورهاى اسلامى و دنبال فهميدن درد، دوا را هم بايد بررسى بكنيد و من اميدوارم كه موفق بشويد. وقتى كه براى خدا و براى رضاى او كار بكنيد مطمئن باشيد كه خداوند هم هدايت مى‏كند شما را به راه رسيدن به مقصد و هم با شما اعانت مى‏كند و همراهى مى‏كند و اين مطلب در ايران تحقق پيدا كرد. شما ملاحظه كنيد ايران كه با يك جمعيت كمى بدون هيچ سلاح و بدون هيچ تشكيلات در مقابل يك قدرت بزرگى كه دوهزار و پانصد سال بر اين كشور حكومت جائرانه كردند و امروز هم يعنى در زمان ما هم

صحيفه نور ج 17 صفحه 141

قدرت‏هاى بزرگ همه با او كمك بودند، همه به او سلاح مى‏دادند، همه به او امكانات مى‏دادند، اين ملت كوچك در مقابل همه اين قدرت ها، چه قدرت‏هاى شرقى و چه قدرت‏هاى غربى ايستاد و از خوف از مرگ نترسيد و متحول شد به يك انسان‏هاى الهى كه عاشق ديدار خداى تبارك و تعالى و عاشق شهادت هستند و مقصد خودشان را پيش بردند و دارند پيش مى‏برند. ساير كشورها هم همين بايد باشد، دولت‏ها را آگاه كنند، اگر خاضع شدند دولت‏ها و حاضر شدند به مضامين اسلامى رفتار كنند، بپذيرند آنها را و اگر حاضر نشدند، با آنها ستيز كنند و نترسند از چيزى.

گرفتارى‏هائى كه مسلمين دارند از دست قدرت‏هاى بزرگ است

گرفتارى‏هاى مسلمين همه از اين قدرت‏هاى بزرگ و تزريق كردن آنها و تلقين كردن آنها به نوكرهاى خودشان در منطقه‏ها و تمام گرفتارى‏هايى كه مسلمين دارند از دست اينهاست و تا از دست اينها نجات پيدا نكنند گرفتارى‏ها رفع نمى‏شود. بايد ديد با چه حقى آمريكا از آن طرف دنيا دستش را دراز مى‏كند به اين طرف دنيا و در كشورهاى اسلامى دخالت مى‏كند و مى‏خواهد مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند. اين ننگ براى مسلمين نيست كه يك كشورى كه دشمن خدا شمرده مى‏شود، يعنى سرانش، يك دولتى كه دشمن اسلام شمرده‏شود و دشمن بشريت شمرده مى‏شود، از آن طرف دنيا دستش را دراز كند با يك ميليارد جمعيت مسلم مقدرات كشورهاى اسلامى را او تعيين كند؟ و نگويند تو چكاره‏اى كه در لبنان دخالت مى‏كنى ؟ تو چكاره‏كه در مصر دخالت مى‏كنى؟ ما دست او را شكستيم و قطع كرديم و از كشور خودمان بيرونشان كرديم. امريكا مى‏گويد كه ما در منطقه منافع داريم! چرا بايد او در منطقه ما منافع داشته باشد؟ چرا بايد منافع مسلمين منافع امريكا باشد و او در منطقه منافع داشته باشد و يكى سوأل نكند اين را، يكى از كشورها سوأل نكند اين را از آمريكا كه شما چكاره هستيد كه آمديد مى‏خواهيد مقدرات اين منطقه را درست كنيد؟ شما چكاره‏ايد؟ شما چرا آمديد؟ همه اين مجالسى كه به دست خود اين قدرت‏هاى فاسد ايجاد شده هم، ساكت نشستند، با اينكه دخالت دولتى در دولت ديگر اين مسائل عمومى دنياست كه نبايد بشود لكن او به صراحت دخالت مى‏كند و دولت‏هاى مرتجع بسيار كثيف هم با صراحت از او مى‏خواهند كه دخالت بكند و اين مجلس‏هاى عمومى نمى‏گويند چرا دخالت مى‏كنى، تو از آن ور دنيا چكاره‏اى كه آمدى اينجا مقدرات مردم را مى‏خواهى دخالت كنى، مقدرات مسلمين را مى خواهى دخالت كنى. و از او اسفناكتر قضيه اسرائيل است كه بوق‏هاى استعمارى تا امروز هم اسرائيل را دارند ترويج مى‏كنند و در عين حال ايران را متهم مى‏كنند كه از اسرائيل اسلحه مى‏خرد و با هم هستند و گاهى هم مى‏گويند ايرانى‏ها با امريكائى‏ها هستند. ايرانى كه از بيشتر يا حدود بيست سال تا حالا در همه صحبت‏هاى گويندگان متوجه شان، اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است و مخالفت با اسرائيل در صدر مسائل شان بوده است ايران را متهم مى‏كنند به اينكه از اسرائيل چيز مى‏آورند، آنوقت عراقى كه از اسرائيل پشتيبانى مى‏كند و اسرائيل از او پشتيبانى مى‏كند، او نه اسرائيلى نيست، او بر ضد اسرائيل است! اينها مصيبت‏هائى

صحيفه نور ج 17 صفحه 142

است كه مسلمين نشسته‏اند گوش و چشم باز و قلب‏ها در عماء، بايد چه كرد؟ اى ائمه جمعه بلاد اسلامى و كشورهاى اسلامى! بايد چه كرد؟ چرا ما به اين روز نشانده شديم كه آمريكا از آن ور دنيا بيايد و مقدرات كشورهاى ما را تعيين كند و مقدرات علماى اسلام را تعيين كند ولو با دست ديگران و به صراحت بگويد كه من منفعت دارم در منطقه و دخالت آشكار در منطقه بكند و مسلمين نشسته باشند و ناظر باشند؟ اى ائمه جمعه همه بلاد اسلامى! مردم را آگاه كنيد، اين چرا را بين مردم بگوئيد، اين چرا هم به غرب وارد است و هم به شرق وارد است. و چرا شوروى در ممالك اسلامى دخالت مى‏كند، دخالت نظامى. آمريكا هم همه جور دخالت مى‏كند در همه كشورهايى كه تحت سلطه او هستند يا مى‏خواهند تحت سلطه ببرد، هم دخالت نظامى مى‏كند، هم دخالت سياسى مى‏كند و همه جور دخالت. خوب، اين چرا ندارد در دنيا؟ اين يك ميليارد جمعيت نبايد بگويند چرا؟ از اين يك ميلياد جمعيت اگر نصف شان فرياد بزنند كه چرا، امريكا كنار مى‏رود. امريكا با دست خود دولت‏هاى وابسته، با دست خود نويسندگان خبيث و گويندگان فاسد مقاصد خودش را پيش مى‏برد و مسلمين نشسته‏اند و اين نويسندگان مى‏نويسند و اين گويندگان مى‏گويند و اين دربارى‏ها و روحانيون دربارى كمك مى‏كنند به اين قدرت‏هاى بزرگ و مردم نشسته‏اند و گوش مى‏دهند و مى‏بينند. تكليف نيست؟ مسلمين ديگر در اين اصل تكليفى ندارند؟ مسلمين تنها هتسند؟ ما نبايد از تاريخ رسول الله عبرت بگيريم؟ يك نفر آدم پاشد و همچو كارهائى كرد، ما نبايد از تاريخ عالم عبرت بگيريم كه يك نفر موسى پا شد و با فرعون چه كرد؟ ما بايد عبرت بگيريم. آقا آن روز پيغمبر اكرم عده‏اى همراهش نبود، خودش بود و خودش با همه دشمن ها، حتى عشيره خودش دشمنش بودند، لكن اتكال به خدا، توجه به او، فناى در او كار را پيش برد. نمى‏شود كه انسان هم خودپرست باشد و هم خداپرست، نمى‏شود كه انسان هم منافع خودش را ملاحظه كند و هم منافع اسلام. بايد يكى از اين دو تا باشد، يا بايد الهى باشد يا شيطانى، اين دو راه است. شما علاج بكنيد مردم را به اينكه اين هواهاى نفسانى بيرون بروند. اگر حكومت‏هايى كه در اسلام به طور غير قانونى دارند حكومت مى‏كنند، از اين هواهاى نفسانى بيرون بروند و توجه بكنند به عزت اسلام، به ارزش‏هاى اسلام و براى يك پارك و يك نمى‏دانم باغ و يك ملك و يك چه، اسلام را زير پا نگذارند، مسائل اسلام حل است.

حب الدنيا رأس كل خطيئه همه خطاها از خود انسان و از اين حب انسان به خودش هست. اگر آنهايى هم كه در صدر اسلام بودند مثل مسلمين حالا بودند، آنها هم همان جا، در همان محل خودشان خفه شده بودند، لكن آنها به جان و دل براى اسلام كوشش كردند و رفتند و نه براى اينكه كشورى بخواهند، كشور، اسلام مى‏خواهد چه كند، براى اينكه آدم درست كند، رفتند كه ستمكارها را شرشان را از سر مظلومان قطع كنند، دست ستمكاران را قطع كنند و وعده الهى را كه نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين را تحقق بدهند و بسيار هم موفق شدند لكن آنقدرى كه آنها مى‏خواستند نشد، آنها همه دنيا را مى‏خواستند كه آدم كنند. ائمه جمعه كوشش كنند مردم را به تقوا دعوت كنند، مردم را متقى كنند، مردم را از دنيا و از آمال دنيائى پرهيز بدهند و اگر اين

صحيفه نور ج 17 صفحه 143

معنا را موفق بشوند، موفق مى‏شوند كه برخلاف آنهائى كه بر مصالح اسلام سلطه دارند تجهيز خواهند شد.

مردم را متحول كنيد و دعوت كنيد به تقوا

شما الان غريب هستيد اينجا ولو منزل خودتان هست، لكن تازه در اين مجلس تشريف آورديد و نمى‏دانيد در ايران چه بود و چه شد و چه‏گذشت. ايران چه حالى بود، خيابان‏هاى ايران به چه حالى بود. ميكده‏ها از كتابخانه‏ها بسيار بيشتر بود و عشرتكده‏ها هم و مراكز فساد هم و روزنامه و مجلات و سينماها و تئاترها و دانشمندان و همه شان، همه شان با هم مخلوط شده بودند و يك كشور شيطانى درست كرده بودند، طاغوتى درست كرده بودند و اسلام عنايتش را، لطفش را به اين ملت مظلوم، در طول تاريخ عنايتش را، پرتو عنايتش را افكند بر اينها و اينها متحول شدند، انسان عشرتكده‏اى متحول شد به انسان مجاهد اسلامى، انسان شهوتران متحول شد به انسان عاشق موت و اين عشق به موت است كه تمام مسائل اسلام را دارد حل‏كند. اگر نبود اين جوان‏ها و اين رزمنده‏هائى كه همه عشق به موت دارند، از همه قشرهائى كه هستند، از ارتش و سپاه و بسيج و سايرين و عشاير و ساير مردم كه همه با هم هستند، اگر اين تحول نبود، ما باز در زندان‏هاى شاهنشاهى بايد باشيم. مردم را متحول كنيد. علاج اين است كه مردم را آگاه كنيد و متحول كنيد، دعوت كنيد به تقوا، دعوت كنيد به ارزش‏هاى انسانى. ارزش‏هاى انسانى در طاغوت عبارت از اين است كه چند تا سگ دارد و چند تا اتومبيل دارد و چند تا پارك دارد و چند تا نوكر دارد. تمام ارزش‏هاى انسانى را زير پا گذاشتند. و شما مردم را آگاه كنيد، در ا ين سمينارها راه را پيدا كنيد و مردم كشورهاى خودتان را از مسائل، از مسائل سياسى بالخصوص. نترسيد از اين چهار تا دربارى كه مى‏گويند آخوند نبايد در سياست دخالت كند. ايران بحمدالله الان اكثريت قاطع اهل علمش در سياست دخالت مى‏كنند، در امور اجتماعى دخالت‏كنند و آن چندتائى كه آن ته مانده، از دربار ماندند، آنها هم ديگر ازشان كارى نمى‏آيد. شما بايد ملت را اينطور كنيد و من كه دعاگوى همه شما هستم به شغل خودم كه عبارت از دعاگوئى است قيام مى‏كنم و از خداوند تعالى نصرت مسلمين را در سراسر جهان و نصرت مستضعفين را در سراسر جهان بر مستكبرين طلب مى‏كنم و توفيق و تاييد شما ائمه جماعات و ائمه جمعه را در اين امر مهم اسلامى و در اين سنگر اسلامى كه هستيد، توفيق شما را براى خدمت به اسلام از خداى تبارك و تعالى مسئلت مى‏كنم.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها