0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:54 AM

 

صحيفه نور ج 16 صفحه 188

تاريخ 23/3/61

بيانات امام خمينى در جمع فرماندهان لشكرها و يگان‏هاى مستقل نيروى زمينى و مديريت‏ها و معاونت‏هاى ارتش جمهورى اسلامى

اينهمه هياهو و سر و صدا و مخالفت ابرقدرت‏ها، حكايت از عمق پيشرفت‏هاى نظامى و طبيعى شما مى‏كند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

قبلاً من تشكر مى‏كنم از اينكه در يك همچو روزى كه انشاءالله مفتاح تمام پيروزى‏هاست، خدمت شما جوانان عزيز و رزمنده رسيدم. آنچه كه از خارج هميشه به ما خبر مى‏رسد و آنهائى كه مى‏روند اطلاع به ما مى‏دهند و گاهى بعضى شخصيت‏ها به ما پيام مى‏فرستند كه شما عمق اين كارى كه كرديد، خودتان هم نمى‏دانيد. تمام اين بررسى‏هاى ظاهرى و پيشرفت‏هاى ظاهرى اين نيروهاى اسلامى است. عمق اين پيشرفت‏هاى ظاهرى هم همانطورى كه به ما گفته مى‏شود، پيام مى‏فرستند، براى خودمان هم باز خيلى واضح نيست كه جمهورى اسلامى و اين نهضتى كه در ايران پيدا شده است، در همان عمق طبيعى و ماديش چه دگرگونى‏اى در همه ارزش‏ها ايجاد كرده‏است و شما بايد بدانيد كه ملت‏ها، حتى آن ملت‏هائى كه الهى هم نيستند، اينها همه‏شان كه جزء مستضعفان جهان هستند و هميشه در تحت سلطه مستكبران بوده‏اند، اميد دوخته‏اند به اين نهضتى كه در ايران حاصل شده است و اين يك مساله بزرگى است كه در همين بعد طبيعى براى رزمندگان ما و براى ملت ما حاصل شده است كه عمقش آنقدر زياد است كه همه قدرت‏هاى خارجى و همه رسانه‏هاى خارجى به ضد اين قيام كرده‏اند. اگر اين امر عادى بود نبايد اينهمه هياهو در دنيا راه بيفتد، اينهمه سر و صدا بلند بشود، اينهمه مخالفت بشود. هر چه عمق مخالفت رسانه‏هاى گروهى و قدرت‏هاى بزرگ زيادتر باشد، كشف مى‏كند كه عمق پيشرفت‏هاى نظامى و طبيعى شما بيشتر است. اگر يك امر عادى بود، نبايد اينقدر امريكا دنبالش باشد كه اين را با هر حيله‏اى كه باشد، در همين جا خفه كند. اين يك امر غير عادى است حاصل شده است و ما در عمق ظاهرى اين قضيه هم كه ملاحظه كنيم، با همين ارزش‏هاى ظاهرى كه مورد بررسى رسانه‏هاى گروهى است، مورد بررسى مقامات نظامى دنياست، اين يك عمق زيادى دارد كه كم‏كم دارد براى دنيا ظاهر مى‏شود و تاكنون آن عمق معنوى كه در اين نهضت و در اين ملت حاصل شده است، در خارج كمتر به اين توجه شده است. تمام نظرها رفته است روى مسائل نظامى و پيشرفت‏هاى نظامى كه تصديق دارند كه اين يورش‏هايى كه از طرف اين

صحيفه نور ج 16 صفحه 189

رزمندگان ايرانى حاصل مى‏شود، اينها سابقه ندارد، وضعش يك وضع ديگرى است غير اوضاع جنگ‏هاى دنيا. اينها همه توجه به همين پيشرفت‏ها و شكست‏ها و امثال اين دارند. نظر دارند به اينكه ايران با اينكه يك جمعيت محدودى هست، به چهل ميليون بيشتر نمى‏رسد اين جمعيت و تمام قدرت‏ها هم با آن مخالفت كرده‏اند و بعد از انقلاب هم هست، كه انقلاب خودش يك چيزى است كه هر جا كه حاصل مى‏شود اوضاع را به هم مى‏زند، نظام را به هم مى‏زند، لكن وقتى ملاحظه كردند كه امروز ما در سال چهارم انقلاب واقع هستيم و همه چيزمان بهتر از اول است، يعنى اگر اول يك نقصى در نظام ما داشتيم، نقصى در نيروهاى نظامى و انتظامى داشتيم، نقصى در انسجام گروه‏هائى كه همه مسلحند داشتيم، امروز آن نقص رفع شده است. اينها همه روى حساب‏هاى مادى حساب شده است، ما عمق اين مساله را از جهت معنوى واقعاً نمى‏توانيم ادراك كنيم. يك جمعيتى كه در طول تاريخ و خصوصاً اين رژيم سابق كوشش كردند كه اين جمعيت را از همه چيز بى‏خبر نگه دارند، از همه اوضاع دنيا، كوشش كردند كه اين جوان‏هاى ما كه بايد خدمت بكنند به اين كشور، ابتلا پيدا كنند به مواد مخدره، به جاهائى كه شهوانى هست. آنهمه مراكز شهوت و آنهمه مراكز فحشا درست كردند و عرضه كردند بر اين ملت در طول اين ده‏ها سال اخير كه شدت پيدا كرد و در زمان محمدرضا از همه وقت بيشتر شدت داشت و شما از جهت اخلاقى و فرهنگى ايران بايد اين معنا را اعتقاد كنيد كه اگر اين انقلاب به داد ايران نرسيده بود، ايران در سراشيبى محو و فنا واقع شده بود كه اصلاً اسمش از تاريخ بايد محو بشود. به طورى تبليغات شده بود كه همه چيز ما را مى‏خواستند وابسته كنند به غير و به ما حالى كنند كه شما هيچ كارى ازتان نمى‏آيد، اصلاً جنگ معنا هيچ ندارد، شما نمى‏توانيد اصلاً جنگ بكنيد با هيچ جا اصلاً ما در اين سه سال، نزديك به چهار سال، يعنى وارد در چهار سال كه شديم اين عمق پيشرفت ظاهرى را به دنيا حالى كرديم، به حكومت‏هاى بزرگ دنيا به قدرت‏هاى بزرگ دنيا. اين كارى كه شما برادرها و دوستان شما و همقطارهاى شما انجام دادند، حالى كردند به آنها كه ما در عين حالى كه يك جمعيت كمى هستيم، لكن توانائى اين را داريم كه با هر قدرتى مقابله كنيم.

خدا متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى و اين را شرق و غرب نمى‏توانند بفهمند

لكن آن عمق دومى كه اساس مطلب است كه عمق معنوى اين قضيه باشد. آقا، يك كشورى كه سال‏هاى طولانى زحمت كشيده‏اند، يك قشر از روشنفكر با قلم، با تبليغ، با تعليم زحمت كشيده‏اند، يك قشر مطبوعاتى و رسانه‏هاى گروهى با همه قدرت زحمت كشيده‏اند كه اين كشور را از خودش تهى كنند، يعنى اعتقادشان را گفت اينطور كنند، مغزشان را شستشو كنند و اينها را معتقد كنند به اينكه شما هيچ نيستيد، بايد تحت لواى يا شرق يا غرب، غرب مى‏گفت تحت لواى غرب، شرق مى‏گفت تحت لواى شرق، بايد زندگى كنيد والا هيچ كارى از شماها ساخته نيست. و شما يك وارد شد اين انقلاب بر يك همچو جمعيتى كه لااقل در اين پنجاه سال، بيشتر از هميشه تحت اينطور تربيت‏ها بودند.

صحيفه نور ج 16 صفحه 190

دانشگاهش اينطور تربيت مى‏كرد و ارتشش را اينطور تربيت مى‏كردند و همين طور همه چيزش را. عمق معنوى اين، اين است كه در مدت كمتر از يك سال بايد بگوئيم آنچنان تحول در اين جمعيت حاصل شد و آنچنان منقلب شد اين جمعيت به يك موجود ديگر، آن جمعيت رفاه طلب به يك جمعيت سلحشور و جنگجو، آن جميعت ميان تهى از كارهائى كه بايد خودش انجام بدهد به يك جمعيت متفكر در امور خودش، و زحمتكش براى كشور خودش و رفتن رو به كفا براى زندگى خودش و اگر به داد اين جمعيت خداى تبارك و تعالى نرسيده بود، خدا مى‏داند كه مساله فحشا را به كجا رسانده بودند. شما شايد خيلى‏هايتان مطلع باشيد از آن قصه‏اى كه در شيراز اتفاق افتاد و آن بساطى كه درست كردند و آن عقدى كه واقع شد ما بين يك پسر و يك مرد. اينها دنبال يك همچو چيزى بودند. مى‏خواستند اين كشور را به اينجا برسانند. خدا به فرياد اين ملت رسيد، ملت مظلوم، و متحول كرد اين جمعيت را به يك جمعيت حزب اللهى، يك جمعيتى كه همه چيزش را دارد براى خدا مى‏دهد. اين مساله مهم است، اين مساله‏اى كه آن اشخاصى كه در صدد تهذيب هستند، در صدد تزكيه نفس هستند، پنجاه سال زحمت مى‏كشند، بعد از زحمت‏هاى فراوان پنجاه ساله به يك مقامى مى‏رسند و اين جوان‏ها را خداى تبارك و تعالى آنطور در ظرف يك مدت بسيار كم متحول كرد به يك مقامى كه آنهائى كه پنجاه سال زحمت كشيده‏اند نرسيده‏اند به اين مقام، نرسيده‏اند به آنجا كه غير از خدا اصلاً هيچى نخواهند، شهادت را اينطور طالب باشند. اينطور شهادت را در بر بگيرند. اين يك مساله مهمى است، ما هميشه بايد در نظر داشته باشيم كه اين مساله، مساله عادى نيست كه يك نفر آدم، صد نفر آدم، هزار نفر آدم يا همه بتوانند انجامش بدهند. يك كشور چهل ميليونى كه با بى بند و بارى مى‏خواستند اينها را بار بياورند و همه قدرت‏ها دنبال اين معنا بودند و همه تبليغات و همه گفتار و همه نوشته‏ها دنبال اين بود، يكدفعه متحول بشود به يك كشورى كه همه حزب الله هستند و همه آن چيزهائى كه شهوى بود و آن چيزهائى كه مربوط به شهوات نفسانيه بود، دور ريختند و ايستادند در مقابل قدرت‏هاى بزرگ و شكست دادند آنها را، اين تحول، تحولى است كه شرق و غرب نمى‏توانند بفهمند، آنها هر چيزى مى‏توانند بفهمند، همين در سطح ماديت اشيا را ارزيابى مى‏كنند كه كدام پيروز شد، كدام پيروز نشد، در سطح معنويت اينها نمى‏توانند اصلاً تصور كنند كه يك كشور چهل ميليونى چطور متحول شده است به يك چيزى كه جوان‏هايشان را مى‏دهند و گريه مى‏كنند كه كاش يكى ديگر هم داشتند. دست و پايشان را از دست داده‏اند و تاثرشان به اين است كه من ندارم كه باز بروم. و اين صحنه‏هاى بسيار نورانى كه در جبهه‏ها، شما كه هستيد، بهتر از ما مى‏دانيد كه چه صحنه‏هايى است، وقتى كه آقايان مى‏آيند اينجا با من صحبت مى‏كنند، واقعاً انسان تعجب مى‏كند از اينكه اين چه شد، چه قضيه‏اى واقع شده است كه اينطور تحول حاصل شد؟ البته چون قدرت خداست، تعجبى ندارد، با قدرت خدا واقع شده است و ما امروز و آخر، اول همه جا نصر را بايد از خدا بدانيم، نصرت مال اوست، ما چيزى نيستيم، نصرت، نصرتى است كه او به ما داده است.

صحيفه نور ج 16 صفحه 191

تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند

اين قدرتى كه الان در ايران هست كه همه رويش حساب دارند مى‏كنند، همه كشورها رويش حساب مى‏كنند و بدون جهت بسيارى از كشورها هم ترسيده‏اند، اين يك قدرتى است كه خدا داده است، اين يك چيزى نيست كه ما بتوانيم تحصيلش بكنيم، اين چيزى است كه خدا به ما عنايت فرموده است بنابراين ما بايد روى همين مساله هميشه تكيه بكنيم، روى اين مساله كه ما خودمان چيزى نيستيم و هر چه هست مبداء غيبى دارد و آن مبداء غيبى است كه ما را كمك مى‏كند، آقا، شوخى نيست كه يك جمعيت كثيرى با زحمت‏هائى يك دژى براى خودشان، به آن دژهاى محكم درست بكنند و در پناه آن دژ باشند و يك جمعيت كمى از بيابان به آنها حمله بكنند و تسليم بشوند آنها، تسليم براى اين است كه مى‏ترسند، ترس را كه در آنها ايجاد كرده است؟ ما كه جمعيت‏مان به اندازه آنها نبود، ما كه در بيابان بوديم و در معرض اينكه آسيب ببينيم و آنها در پناهگاه‏ها بودند و در دژهايى كه درست كرده بودند و اين خوف را هم نداشتند، اين يك خوفى بود كه خداى تبارك و تعالى در قرآن هم از آن اطلاع داده است كه در صدر اسلام خدا يك قسم از چيزهائى كه پيروز مى‏كرد كشور اسلامى را، همين بود كه رعب در دل مقابلين آنها القا مى‏فرمود. ما مرهون اين رحمت‏هاى بزرگ الهى هستيم و در عين حال مرهون اين ملت هستيم كه اينطور همه با هم كمك مى‏كنند. سابقه اصلاً ندارد، از اول تاريخ تا حالا سابقه ندارد كه روحانى و ارتشى و پاسبان و پاسدار و امثال اينها در كنار هم باشند و در كنار هم جنگ بكنند اصلاً اين سابقه‏اى ندارد. هيچ جا، نه حالا سابقه دارد، بعدها هم معلوم نيست كه، مگر به بركت اسلام جاى ديگر پيدا كند يك همچو چيزى كه همه‏شان با هم باشند. و اين صحنه‏هائى كه در سنگرها كه اينها همه با هم هستند براى من نقل مى‏كنند، واقعاً صحنه‏هائى است كه اعجاز آميز است و قدر اين صحنه‏ها را بدانيد.

و اما بعضى مسائلى كه ما الان در پيش داريم، شما مى‏دانيد كه ما از اولى كه اين جنگ شروع شد تا حالا، چه آن روزى كه صدام كوس قادسيه براى خودش مى‏زد و چه امروز كه ديگر اسمى از او نيست و رفته است آنجائى كه خدا مى‏داند، ما مسائلمان مسائلى بوده است كه يكى بوده، آن هم براى اين است كه يك مسائلى كه ما گفتيم، يك چيزى نبوده كه مى‏خواستيم تحميل كنيم، يك چيزى بوده است كه وقتى عرضه كنيم به همه عقلاى دنيا و همه جنگنده‏هاى دنيا عرضه كنيم به آنها، از ما مى‏پذيرند. ما از اول مى‏گفتيم كه شما ريختيد در منزل ما، در شهرهاى ما، در كشورها ما، حمله كرديد و غافلگيرانه وارد شديد در كشور ما و آن همه خرابى كرديد و آن هم جرم كرديد و آنهمه كشتار كرديد، بايد برويد بيرون. يكى از شرايط ما اين است كه برويد بيرون. اين را چه انسانى مى‏تواند بگويد كه اين شرط، يك شرط تحميلى است؟ خوب، دزد آمده در خانه ما و اثاث ما را برداشته و جمع كرده مى‏گويد حالا بيا صلح كنيم، اينها مال من. خوب همين است ديگر، اينها دزدهائى بودند كه ريختند به اين كشور و هر چه هم بود در اين شهرها برده‏اند، هر چه مردم مال داشتند، اگر يك مقدارش را توانستند خود اينها

صحيفه نور ج 16 صفحه 192

حمل كنند از محلشان، كرده‏اند، اگر نه، آنها برده‏اند و از بين برده‏اند و آنهمه خرابى كرده‏اند و خرابى‏هائى كه در هيچ جا متعارف نيست (مغول هم كه به اين حمله كرده، اينطور نبوده است كه وقتى يك شهرى را مى‏گيرد تا آخر خرابش كند) شهرهاى ما را اينطور كرده‏اند اينها. خوب ما مى‏گوئيم كه شما وارد شديد به ما و اينهمه جرم كرديد، حالا مى‏گوئيد كه بيائيد با هم صلح كنيم، صلح كنيم يعنى خوزستان مال شما، يعنى آنقدرى كه شما گرفتيد مال شما. نه، هيچ وقت، هيچ كس نمى‏پذيرد. ما مى‏گوئيم شما بدون قيد و شرط بايد بيرون برويد، اگر هم بيرون نرويد بيرونتان مى‏كنيم، بهتر هم براى خودتان همين است كه بيخود اين جوان‏هاى بيچاره را به زور نياوريد و به كشتن بدهيد، خودتان برويد بيرون. اين يك مساله‏اى است كه همه عقلاى دنيا مى‏پسندند از ما كه كسى آمده است منزل شما و خرابكارى كرده، حالا به او مى‏گوئيد برويد بيرون. اگر مى‏خواهيد يك تفاهمى بشود، بايد برويد بيرون.

ما اگر صلح بكنيم، معنايش تشويق كردن اين جانى است‏

مساله دوم، مساله خسارت‏هائى كه وارد كردند، قضيه جبران خسارت يك جهت مادى دارد، يك جهت سياسى و معنوى. جهت ماديش گرچه خيلى زياد است براى ما، اينطورى كه همه شهرها را خراب كرده‏اند و هر چه ما داشتيم، به هم زده‏اند و البته جوان‏هاى ما هر دانه‏ايش ارزش همه لشگر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند اينها. ارزش مادى قضيه خيلى زياد نيست، عمده ارزش معنوى است و ارزش سياسى مساله، اگر بنا باشد كه يك كسى بيايد، هر چه جرم دارد بكند و هر چه دستش مى‏رسد جنايت وارد كند و بعد بگويد كه خوب حالا ديگر صلح مى‏كنيم، - من مى‏رويم بيرون - من مى‏روم بيرون. بسيار خوب، صلح مى‏كنيم خوب، اين جنايتى كه كردى چى؟ اگر ما اين مطلب را اغماض كنيم، نه از باب اين است كه يك مساله مثلاً مادى را اغماض كرديم، يك مساله معنوى را ما اغماض كرديم، يعنى يك ستمگر و يك گروه ظالم را ما تشويق كرده‏ايم به اينكه باز بكنيد. فردا هم باز دوباره برگردند و همين بساط را در آورند بعد هم بگويند كه آقا بسيار خوب، باز صلح مى‏كنيم. هى خلاف كنند و هى بگويند صلح مى‏كنيم. اين بايد جلويش گرفته بشود، در دنيا بايد اينطور تعدياتى كه واقع مى‏شود، جلويش گرفته بشود. يكى از مواردى كه بايد، جهتى كه بايد به او جلوگيرى بشود اين است كه خسارت‏هايى كه وارد شده بايد بدهيد. الان مى‏گوييد كه ما، دروغى هم مى‏گويند البته، كه ما بيرون مى‏رويم و قبول مى‏كنيم فلان، خوب، بسيار خوب، الان بروند بيرون و همين حالا كارشناس‏ها هم بيايند و جريمه‏هاى اينها را ارزيابى كنند كه چقدر بوده، يك گروه ديگر هم بيايند و ارزيابى كنند كه كى مجرم است. ما اگر مجرم را امروز رهايش كنيم، امروزى كه ما قدرت داريم، ما آن روزى هم كه صدام آن كوس كذا را مى‏زد، مسائلمان همين بود، امروز هم كه قدرت دست ماست و صدامى در كار نيست، امروز هم همان حرف‏ها را ما مى‏زنيم و آن حرف اين است كه مجرم بايد معلوم بشود كى است، اگر ما مجرم هستيم، دنيا به ما هر چه مى‏خواهد بگويد و اگر آنها مجرم هستند، بايد همانطور حكومت بشود، به طور عدالت حكومت بشود. ما عدالت را مى‏خواهيم، ما هيچ وقت طالب جنگ از اول نبوديم. اگر

صحيفه نور ج 16 صفحه 193

چنانچه عراق به ما حمله نكرده بود، ما دفاع نمى‏كرديم. اما دفاع ما كرديم، ما جنگ نكرديم تا حالا. در عين حالى كه رزمندگان ما و فرماندهان ارتش و سپاه به ما گفتند اجازه بدهيد ما وارد بشويم در آنجا و با آنها چه بكنيم، خوب ما هم، ما مى‏خواهيم دفاع بكنيم، دفاع كه يك مساله عقلى است، يك مساله‏اى است كه حتى حيوانات هم اصلاً وقتى بخواهند حمله كنند دفاع مى‏كنند. دفاع يك مساله طبيعى است، ما هميشه دفاع كرده‏ايم تا حالا، هيچ وقت جنگ نكرده‏ايم. ما كه مى‏گوئيم كه ما جنگجو نيستيم مثل شماها، ما صحيح مى‏گوئيم و شاهد داريم و آن، اين است كه از ما دفاع است، شمائى كه مى‏گوئيد ما صلح طلبيم، مى‏خواهيد كه صلح طلبى شما مثل صلح طلبى اسرائيل است تا حالا، اسرائيل هم حالا مى‏گويد بيائيد صلح كنيم. يعنى چه؟ يعنى وارد شده است و شهرهاى لبنان را گرفته است و حالا مى‏گويد كه ما، بيائيد حالا ديگر آتش بس كنيم. آن روز آتش بس است كه با مشت بزنند اسرائيل را بيرونش كنند از شهرهاى خودشان و آنوقت بگويند كه بسيار خوب، حالا آتش بس، بنشينيد مجرم را بفهميم كى است. آنوقت هم صلح همين طورى نبايد بشود، مجرم بايد معلوم بشود كى است. اسرائيل بيايد هر چه جرم دارد بكند، بعد بگويد كه خوب، ما ديگر كارى نداريم، شما برويد سراغ كارتان، اينجا هم كه ما گرفتيم مال خودمان، معنى آتش بس اين است؟ همان آتش بس صدامى است، اين آتش بسى است كه اسرائيلى هم دارد چيز مى‏كند، يعنى همه چيزمان را داديم، حالا بس. بسم الله تشريف بياوريد حالا ديگر با هم چون، صورت هم را ببوسيم و اينهائى را هم كه برديد، مال شما باشد. آتش بسى هم كه اينها الان دارند اظهار مى‏كنند، همان وقت هم كه آتش بس كنند، سه ساعت بعدش آبادان را تيرباران مى‏كنند و آدم مى‏كشند، در صورتى كه آبادان جنگجو نيست، آبادان يك جمعيتى دارند مشغول كسب خودشان هستند. اينها مى‏گويند كه اينها كردند و ما كرديم، كى؟ كدام وقت اينها به اين شهرهاى شما كارى كردند؟ اينها هم با شما جنگ دارند شما هم با اينها جنگ داريد. شمايى كه مى‏گوئيد آتش بس، بسيار خوب، مى‏گوئيد كه چون اينها به ما چى كردند، ما هم كرديم، اينها به شهر شما كردند يا به شما؟ شما بايد تلافى به خود اينها بكنيد، شما تلافى به آبادان مى‏كنيد، همان كارهائى كه از اول به آبادان مى‏كرديد، حالا هم همان كارها را داريد مى‏كنيد و اين آتش بس نيست. ما همان شرايطى كه از اول گفتيم، حالا هم همان شرايط را مى‏گوئيم، كه يكى بيرون رفتن تمام اين ارتشى‏هاى عراق و اين جنگنده‏هاى عراق از كشور ما بدون قيد و شرط، هيچ قيد و شرطى در كار نيست. حالا كه مى‏گويند ما بيرون مى‏رويم، - ايشان - اينها مى‏گويند بيايند، ما بيرون مى‏رويم كه شما بيائيد رد بشويد، لكن به شرط اينكه صلح باشد تمام بشود مساله، يعنى به شرط اينكه ما هر چه ضرر به شما زديم، هر چه جنايت كرديم هيچ. اين مضحك است واقعاً، يك جمعيتى مى‏خواهند بيايند كمك كنند شما را، شما مى‏گوئيد حالا كه مى‏خواهيد كمك بكنيد، پس دست برداريد از اين ادعاهائى كه داريد، شما مجرم را ديگر لازم نيست بشناسيد، بيائيد صلح بكنيم با هم، لازم نيست كه اينهمه جريمه‏ها كه وارد شده است به شما، تلافى بشود. اين معناى آتش بس نيست، اين معناى صلح نيست. ما همان مطلبى را كه از اول گفتيم، همه دولتمردان ما همان مطلب را مى‏گويند. بايد بى قيد و شرط اينها بيرون بروند، نروند،

صحيفه نور ج 16 صفحه 194

بيرونشان مى‏كنيم بى قيد و شرط و اگر زيادتر بمانند براى خودشان ضرر زيادتر دارد، هر چه بمانند، ضررش براى آنها زياد است و بايد تمام چيزهائى كه به ما وارد كرده‏اند، ما حالا مقدارش را نمى‏دانيم، كارشناس بايد بيايد بگردد مقدارش را معلوم كند كه چقدر مقدارش است، آن هم بايد تحقق پيدا كند و بايد مجرم هم معلوم بشود كه كى هست. و ما بعد معنوى اين كار را داريم. ما اگر عراق دست بردارد، اين حزب بعث از عراق و برود گم شود سراغ كارش و مردم عراق خودشان، اين مردم مظلوم خودشان براى خودشان حكومت تعيين كنند، يك شاهى از آنها نمى‏خواهيم براى اينكه آن بعد معنوى ديگر نيست در كار و آن مجرم رفت، تمام شد. آن بعد معنوى نيست در كار ديگر، ما بعد معنوى قضيه را بايد چيز بكنيم. ما مسوول اين جوان‏ها هستيم، ما مسوول اين ارتش هستيم، ما مسوول اين زن‏ها و مردهائى كه بچه‏هايش و جوانش را از دست داده‏اند، هستيم. مگر ما مى‏توانيم كه بى قيد و شرط بگوئيم كه بيائيد صلح بكنيم، چون ما مى‏خواهيم برويم كمك شما بكنيم؟ اين مسلك اسلام نيست كه ما بخواهيم كمك آنها بكنيم و يك رشوه هم بدهيم. بله، بعضى حكومت‏ها اينطورى هستند، نفت‏هايشان را مى‏دهند و التماسشان هم مى‏كنند، اين حكومت، اسلامى نيست اينطور. ما آن چيزهائى كه از اول گفته‏ايم، تا حالا سرش هستيم، يك قدم اينطرف و آنطرف نيست در كار، نمى‏خواهيم كه تحميل كنيم، يك چيز غير عقلى و غير عقلائى بگوئيم و نمى‏خواهيم از آن چيزى كه هر عقلى مى‏پذيرد، عقب بنشينيم، آن هم به واسطه آن بعد معنوى كه دارد، به واسطه اينكه آدم جانى را نبايد در جنايتش تشويق كرد. ما اگر صلح بكنيم. معنايش تشويق كردن اين جانى است به جنايتش. ما صلح مى‏خواهيم، خيلى هم مى‏خواهيم اما صلح بى قيد و شرط. معنايش اين است كه شما همين جا كه هستيد باشيد، يا خير، برويد بيرون، لكن ديگر باقيش هر چه هست شده است ديگر، هر چه مى‏خواهد بشود شده است، نخير، اين به حيثيت اسلام ضرر مى‏زند اينطور اغماض و حق ندارد كسى اينطور اغماض كند. البته راه دادن براى رفتن به سوريه براى طرف شدن با آنها يك مساله‏اى نيست كه شما به ما منت داشته باشيد، ما به شما منت داريم اگر روى قواعد عادى باشد،البته چون يك تكليف الهى است، به هيچ كس هم منت نداريم، اما نبايد شما از ما يك چيزى بگيريد كه مى‏خواهيم بيائيم كمكتان. شمائى كه مى‏گوئيد كه ما با اسرائيل مخالف هستيم و مى‏دانم كه دروغ شما مى‏گوئيد كه شرط اينكه شما بيائيد از اينجا رد بشويد اين است كه صلح بشود و هر چى كه ما كرديم ديگر هيچ، اين معنى صلح است! اين معنى راه دادن است! شما معلق مى‏كنيد راه دادن را به چيزى كه نشود. دنيا بايد اين را بداند كه ما حاضريم صلح كنيم، حاضريم پيش برويم در آنجا، لكن در عرض اينكه اينها دارند كنار مى‏روند و يكى از شرايط را مى‏گويند، ما خودمان مى‏پذيريم در عرض اين دو گروه بيايند. در همين پانزده روزى كه اينها بنا دارند، فرض كنيد كه دروغ نمى‏گويند، مى‏خواهند بروند، در عرض اين بيايد يك گروه مورد توجه همه، بين‏المللى، بيايد رسيدگى كند به اين جرم‏هائى كه اينها كرده‏اند، به اين خسارت‏هائى كه به شهرهاى ما وارد شده، به روستاهاى ما وارد شده، البته يك خسارت‏هائى به ما وارد شده است كه قابل جبران نيست و آن جوان‏هاى ماست، اين ديگر قابل جبران نيست، اينها آنطرف بايد در آن پيشگاه خدا بايد اينها رسيدگى

صحيفه نور ج 16 صفحه 195

بشود. در عرض اينكه شما مى‏گوئيد ما كنار مى‏رويم و بيائيد ما ديگر راه مى‏دهيم به شما، در عرض اينكه شما كنار مى‏رويد يك گروه بيايند رسيدگى كنند به اينكه جنايات را چقدر بوده، چقدر ضرر زده‏ايد شما به ايران و يك گروه هم توافق كنيد بيايد كه رسيدگى كند به اينكه مجرم كى است، اينها وقتى حاصل شد، اما راه دادن شما به ما براى رفتن آنجا، شما بايد يك چيزى هم دستى بدهيد كه ما مى‏خواهيم برويم با دشمن‏هاى شما جنگ بكنيم، اگر شما راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالف هستيد و نمى‏خواهيد با اين بهانه يك كلاهى سر ما بگذاريد و خيال مى‏كنيد كه ايران توجه به اين مسائل ندارد و كسانى كه در راس امور هستند، توجه به اين مسائل ندارند، شما اگر نمى‏خواهيد كه يك توطئه‏اى داشته باشيد و يك كار خلافى بكنيد، خوب، راه بدهيد ما برويم.

اگر راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالفيد، بايد از ما خواهش كنيد كه به شما كمك كرده و جلو اين را بگيريم‏

راجع به مسائلى كه ما از اول گفتيم همان مسائل هست. حالا ما قبول مى‏كنيم از شما كه بيائيد برويد بيرون، قبول، بسم الله تشريف ببريد اما نه اينكه بيرون، تمام شد قضيه، اين يكى از چيزهائى است كه ما مى‏خواستيم، دوتاى ديگرش مانده است كه بعد معنوى آن در نظر ماست، بعد سياسى آن در نظر ماست نه بعد مادى آن، تا اينكه بگوئيد كه غمض عين كنيد، طلبى داريد از ما نگيريد. شما مگر ما مى‏توانيم كه صرف نظر كنيم از يك چيزى كه جانى را به جنايت خودش تشويق مى‏كند؟ ما بايد جانى را در دنيا رسوا كنيم و جرمى كه كرده است، از او بگيريم تا اين امور لااقل محدود بشود اگر از بين مى‏رود لااقل محدود بشود. اينطور نشود كه هر كسى افسار گسيخته بريزد شهرهاى ديگران را از بين ببرد و اموال مردم را غارت كند و آتش بزند و بعد هم بگويد خوب، بسيار خوب، حالا ديگر صلح مى‏كنيم. اين صلح نيست، اين معنايش اين است كه نخير شما بايد باج به ما بدهيد تا ما با شما صلح كنيم و اين امروز آن روزى نيست كه شما اين حرف‏ها را مى‏زنيد، شما ديگر اين حرف‏ها را بايد كنار بگذاريد، شما ديگر قدرتى نداريد كه بتوانيد يك همچو مسائلى را بگوئيد و شما خيال كنيد كه ديگران به شما تقويت مى‏كنند، آن ديگران هم مثل شما مى‏مانند. شما كه مال خودتان بود، اينطور از كار درآمد، يك جمعيت كمى اينطور خرمشهر را گرفت، آنها كه از خارج اجير شما مى‏خواهند بشوند، آنها براى شما مى‏خواهند كار بكنند، براى خودشان مى‏خواهند كار بكنند، آنها با يك فوت از بين مى‏روند. بنابراين، مساله اين است كه ما امروز كه در اينجا مبتلا هستيم به يك همچو حزبى و در آنجا مبتلا هستيم به يك همچو رژيم فاسد، رژيم اسرائيل، ما در هر دو جبهه حاضريم به اينكه جنگ بكنيم. اينجا كه از خودمان است و جنگ مى‏كنيم، آنجا هم از خود ما هست. ما حاضريم، لكن راه دادن به ما براى رفتن، بايد يك چيزى ما به شما بدهيم كه شما راه بدهيد، بايد ما مجرم را ديگر كار نداشته باشيم، بايد بنشينيم صلح كنيم ديگر با هم، دست گردن به هم بيندازيم كه اينهمه آمدى جرم كردى، براى اينكه حالا مى‏خواهى به من همراهى كنى، بيا به من يك چيزى هم به ما بده تا همراهى كنيم! نه، اين مساله

صحيفه نور ج 16 صفحه 196

غير عقلائى است و هرگز نخواهد شد. مساله راه دادن يك چيزى است كه شما بايد التماس كنيد كه ما بيائيم برويم سراغ آن كار را بكنيم. ما داوطلب هستيم. شما بايد از ما خواهش كنيد كه آقا بيائيد با ما كمك كنيد تا ما برويم جلوى اين را بگيريم اگر راست مى‏گوئيد كه با اسرائيل مخالفيد و اگر مساله اين نيست با اسرائيل مخالف نيستيد و مى‏خواهيد ما نرويم آنجا، شرط را اينطور قرار مى‏دهيد كه حالا بدون همه قيدى مصالحه كنيم، آنوقت شما تشريف بياوريد ببريد، آن هم تشريف بياوريد حرفى است تا به صورت واقعى من اميدوارم كه انشاءالله همانطورى كه شما در جبهه‏هاى جنگ پيروز شديد و پيروز هستيد و اميدوارم كه هميشه پيروز باشيد، همينطور در معنويات هم كه مهم است، كه اين ماديات تابع آن معنويات است، اين معنويات هر چه قوى بشود، شما قويتر خواهيد شد. يك نفر آدم با ايمان مى‏تواند با هزاران نفر بى‏ايمان مقابله كند و شما در اين عرض مدتى كه جنگ كرده‏ايد، ديده‏ايد كه مساله اينطورى است كه ايمان وقتى كه در ميدان مى‏آيد، همه چيز را از بين مى‏برد، مقابلش هر چه هست، از بين مى‏برد.

انشاءالله خداوند ايمان همه ما را زياد كند و شما را در اين دو قطب معنويت و ماديت تقويت كند و اسلام را انشاءالله از شر همه قدرتمندان نجات بدهد و اين تحولى كه در ايران هست، انشاءالله باقى باشد و تا ظهور امام زمان اين ملت بتواند اين كشور را به طور شايسته تحويل ايشان بدهد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها