پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 10:52 AM
بيانات امام خمينى در جمع نمايندگان عشاير كشور، گروهى از كاركنان سازمانهاى صدا و سيما و خبرگزارى جمهورى اسلامى، شركت توانير، جمعيت هلال احمر، اعضاى جهاد سازندگى و خانوادههاى شهدا
رژيم سابق گروه هائى را كه احتمال مىداد در مقابل ابرقدرت بايستند، سركوب مىكرد
بسم الله الرحمن الرحيم
اين گروههاى مختلفى كه امروز تشريف آوردند و ما از نزديك خدمتشان رسيديم كه همه در ارتباط با اين جنگ و در خدمت در جبهه بودهاند، از همه آنها من تشكر مىكنم و اميدوارم كه همه آنها موفق باشند و همانطور كه تاكنون دين خودشان را به اسلام و كشور خودشان ادا كردند، اين خدمت را ادامه بدهند تا انشاءالله كشورشان، كشور عزيزشان به استقلال تام و آزادى كامل برسد و اشرار را در اين كشور از بين ببرند و انشاءالله همه موفق باشند.
من به مناسبت اينكه از عشاير محترم كشور عددى اينجا تشريف دارند و از راديو و تلويزيون هم عددى هستند، بعضى از مسائلى كه در رژيم سابق، در اين پنجاه سال با برنامهريزى مسلم تحقق پيدا كرده است، عرض مىكنم، گرچه همه آنها را نمىشود. و من اميدوارم كه تاريخ نويسان ما و آنهائى كه اهل مطالعه هستند اين پنجاه سال را تحت نظر قرار بدهند و ببينند كه در اين پنجاه سال اين پدر و پسر چه به روز اين كشور آوردند. ما يك بررسى كوتاه از اين ارگان هائى كه در اين كشور مىتوانستند منشا اثرى باشند و گروههائى كه ممكن بود در مقابل قدرتهاى بزرگ بايستند، ما يك بررسى مختصر گذرائى مىكنيم ببينيم كه اينها در همه اين گروهها و در همه اين ارگانها چطور با اين كشور بازى كردند و چطور خدمت خودشان را به ابرقدرتها اثبات كردند. در يك كشور، ما يك نظرى به مراكز سياسى آن كشور بايد بكنيم و يك نظرى به مراكز اقتصادى كشور و اجتماعى كشور و يك نظرى به قدرت نظامى كشور و يك نظرى به گروههاى تبليغاتى و مطبوعاتى كشور و يك نظرى به گروههائى كه مىتوانستند براى اين كشور يك قدرت باشند، مثل عشاير، ببينيم كه در طول اين پنجاه و چند سال اينها با آن قدرتهائى كه ممكن بود در مقابل ابرقدرتها بايستند چه كردند. رضاخان كه آمد اول با يك صورت ظاهر اسلامى آمد و كم كم قدرت را به دست گرفت و به حسب آن چيزى كه انگلستان تصويب كرد، او را آنها آوردند، آنوقت قدرت مال آنها بود و اين مامور بود به اينكه اين كشور را آن مقدارى كه امكان دارد در مقابل قدرتهاى بزرگ ايستادگى بكند، آن ارگانها را در هم بشكند با
اختلاف رويهها. دنبال اين هم پسرش كه به نظر من خبيث تر از پدر بود همان معنا را دنبال كرد با يك وضع ديگرى. اول هدفى كه رضاخان در نظر گرفت، كوبيدن روحانيون بود به اسم اينكه مى خواهم اصلاح بكنم. تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقى دادن كشور. اجانب، قدرتهاى بزرگ كه مطالعات زيادى در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكى از گروهائى كه مىتواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرتهاى خارجى، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعنى اينها را كوبيدن. اگر شما هم مطبوعات آنوقت را و رسانههاى گروهى آنوقت را و نويسندگان و گويندگان آنوقت را در نظر بگيريد، يا آن مقدارى كه از آنها باقى مانده است مطالعه كنيد، مىبينيد كه تمام رسانههاى گروهى و تمام مطبوعات كشور و راديو، سينما و تئاتر و تمام اينهائى كه در يك كشورى مى تواند كار صحيحى بكند همه آنها در خدمت اجانب و در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاستهاند. خود او مامورين را وادار مىكرد به اينكه آنها را در هر جا هستند، سركوب كنند با اسماء مختلف و اين مطبوعات، اين رسانههاى گروهى، اينها هم در بى آبرو كردن اينها و جدا كردن ملت از آنها كوشش داشتند. اين خودش يك تاريخ طولانى است و كسانى كه درست نظر بكنند به تاريخ پنجاه سال، مى توانند بفهمند كه قضيه چه بود، و دنبال آن هم در شكستن اسلام و شكستن قدرت اسلام كوششهاى فراوان كردند و همه گروهائى كه نويسنده بودند و انحراف داشتند، گوينده بودند و انحراف داشتند و رسانههاى گروهى، همه در خدمت آنها با خود اسلام مخالفتكردند. در روزنامه هايشان من خودم ديدم كه به پيغمبر اسلام سب كردند. اين يك دسته، كه احتمال مىدادند كه اينها بتوانند مردم را بسيج كنند در مقابل منافع اجانب و ابرقدرتها. يك جاى ديگرى هم كه به طور ديگر با آن مبارزه كردند، دانشگاهها بود. دانشگاهها هم اگر چنانچه يك دانشگاههاى اسلامى ملى بود، كسانى كه از آنها بيرون مىآمدند توانستند در مجلس بروند و دولت تشكيل بدهند و امثال اينها و نگذارند نفوذ اجانب در اين كشور زياد بشود. اينجا را هم به يك وضع ديگرى كوبيدند، يعنى خود دانشگاهها را نريختند و تعطيل بكنند، براى اينها برنامههائى گذاشتند، معلمهائى درست كردند، استادهائى درست كردند كه آنها در خدمت آنان بودند و دانشگاه را يك دانشگاه وابسته به خارج و وابسته به انگلستان در يك وقت و به آمريكا در آخر، اينطور درست بكنند كه افرادى كه از اينها بيايند، الا كمى از آنها، در خدمت اجانب باشند. اين هم يك باب مفصلى است كه محتاج به بحث زياد است كه دانشگاه ما را به صورتى درآوردند كه فرآوردههاى اين دانشگاه، آنهائى كه از دانشگاه خارج مىشدند و به خارج مىرفتند و از خارج سوغات مىآوردند، تمامش در خدمت آنها باشد، آنها اينطور ميل داشتند. البته در بين اينها بعضى هم بودند كه اينطور نبودند اما در يك اقليت ناچيز واقع بودند. اين هم مراكز تعليم ما.
مجلس هم يكى از مراكز بود كه مركز سياست يك كشور، قانونگذارى يك كشور، مجلس را هم با فشار و با طرحهاى مختلف از اشخاصى فراهم كردند. اشخاصى را در مجلس آوردند كه همه در خدمت آنها باشند، الا قليلى از آنها، الا كمى از آنها، كه كم كم اين كم را هم از بين بردند و اخيرا من
ديگر سراغ ندارم كه يك نفر وكيلى كه در مجلسهاى اخير بود، بعد از آنكه امثال مدرس را از بين بردند، من ديگر سراغ ندارم كه يك كسى آنطورى كه اسلام مىخواهد، باشد. مجلس را هم قبضه كرد، يعنى مجلس را هم به خدمت اجانب وا داشتند. تبع او دولت هم اينطور مى شود، دولتى كه اين مجلس تعيين بكند و با دستور اين شاه و شاه نما عمل بكند، مجلس هم افرادى را بر سر كار مىآورد كه همه در خدمت آنها باشند و راديو و تلويزيون و دستگاههاى تبليغاتى تمام در خدمت آنها يكسر بودند. هر كس روزنامههاى آنوقت را بخواند يا اگر نوارهائى از آنوقت باقى بود بشنود، مىفهمد كه نقشه اين بود كه يا در خدمت دولتهاى اجانب باشند و اخيرا خصوصاً در خدمت آمريكا و يا يك افرادى باشند كه بى تفاوت باشند. اين مراكزى كه براى عيش و عشرت جوانها تهيه كردند و اين مغازههاى زيادى كه براى فروش عروسكها و فرآوردههاى خارجى كه بوجود آوردند و اين دكانهاى مشروب فروشى، اينها به يك طبع خودش واقع نشده، اينها روى يك برنامه بود كه آنقدرى كه مىتوانند در دانشگاهها جوانها را از بين ببرند و به خط آنها بكنند، آنقدرى كه در آنجا نمىشود، يعنى مراكز فحشا، بى تفاوتشان كنند و راجع به كشور خودشان بى تفاوت باشند، هر كارى مىخواهند بكنند، بكنند، آنها كارى نداشته باشند. عشرتكده باشد، سينماى موافق ميل و شهوات جوانها باشد، ديگر اين مملكت هر چه بر آن بگذرد، گذشته است. ذخايرش را دارند مىبرند، بردهاند. نفتش را دارند مىخورند، خوردهاند و امثال ذلك.
رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد
و يك چيز ديگر هم ارتش بود. ارتشى كه دهها هزار نفر از خارج مستشار برايش مىآيد و آقابالاسر برايش مىآيد، نمىتواند يك ارتشى باشد كه براى كشور خودش مفيد باشد. او براى كشور ديگرى مفيد است، در خدمت ديگرى است. اين هم يك باب مفصلى است كه دانشمندان بايد مطالعه كنند و بنويسند مسائل آنوقت را. اين هم راجع به ارتشش بود. راجع به عشاير، يكى از چيزهائى كه آنها احتمال مىدادند كه يك وقت اين عشايرى كه به ديانت اسلام اعتقاد دارند و مىخواهند كه اسلام تحقق داشته باشد، احتمال مىدادند كه اينها برخلاف آنها قيام بكنند، عشاير بودند. رضاخان عشاير را بكلى مىخواست از بين ببرد و بسيار هم موفق شد در از بين بردن، يك افرادى از آنها را تربيت كنند كه عشاير را اينها به طريقى كه آنها مىخواهند، استعمالشان كنند كه بسيارى از آنها در خارج بودند و در ايران بودند و انحراف داشتند. آنها مامور اين بودند كه عشاير را منحرف كنند و تضعيف كنند روحيه آنها را. همه اينها دست به دست هم داد و اين كشور را اينطور كه مىبينيد كرد.
از اين طرف كارخانهها و مزرعهها و كشتزارهاى ما، با اسم اصلاحات بكلى مساله كشاورزى را از بين بردند. ايرانى كه اگر كشاورزيش سرجاى خودش درست عمل بكند بايد ميليونها تن صادر
بكند، امروز نشسته است و دستش طرف ديگران دراز است كه گندم بدهيد. اين هم از كارهائى بود، از جناياتى بود كه رژيم براى اين مملكت پيش آورد. كارخانهها هم بالا سرش افرادى بودند كه نمىگذاشتند كه اشخاصى كه در آنجا از خود ايرانىها هستند، در آنجا ياد بگيرند مطالب را. كارشناسهاى خارجى آمدند كارهاى كليدى را در دست گرفتند و مردمى كه آنجا بودند پادوى آنها بودند.
شما در هر مركزى كه پا بگذاريد، در هر جائى كه پا بگذاريد، پاى اجانب را در آنجا مىبينيد، يعنى سابقاً اينجور بود بحمدالله امروز اينجور نيست. اگر يك كسى وارد مىشد در اين مملكت و بازار مىرفت، پاى اجانب بود. اگر آدمى فهيمى بود، مىديد چه قضيه است. اگر بازار مىرفت، مىديد كه پاى آنها آنجا هست، بازار را مىخواهند فاسد كنند. اگر در دانشگاهها رفت، مىديد پاى آنها در آنجا بيشتر از جاهاى ديگر هست مىخواهند آنجا را معوج كنند. اگر در ارتش مىرفت، پاى آنها را در آنجا مىديد و اگر در كارخانهها مىفت، پاى آنها را مىديد و اگر در مجلس هم مىرفت، در دولت و هر جا مىرفت، پاى آنها در آنجا بود. همه جا نفوذ داشتند و اين كشور را با تمام قدرت كشاندند به طرف غرب اخيراً يا به طرف شرق، و كشور ما را يك كشور وابسته شكست خورده كه اگر چند سال ديگر دست آنها بود، غير قابل اصلاح بود.
خداى تبارك و تعالى بر همه ما، بر همه ملت ما و بر مسلمين منت گذاشت و عنايت كرد، الطاف خودش را در اين كشور عنايت كرد، جلوه داد و اين كشور را سرتاپايش را بيدار كرد. با اينكه اين مسائل كه من عرض مىكنم، شايد اكثر مردم نسبت به آن بى تفاوت بودند و توجهى نداشتند، لكن يك مطلب را همه يكدفعه متوجه شدند كه آمريكا مىخواهد ما را از بين ببرد. اين مطلبى بود كه سرتاپاى اين كشور توجه به آن كرد به اينكه آمريكا مىخواهد ما را مستعمره خودش بكند و تمام حيثيت ما را، حيثيت اسلامى ما را، حيثيت ملى ما را و ذخاير ما را مىخواهد از بين ببرد. اين يك مطلبى بود كه در سرتاپاى اين كشور منعكس شد و مردم باورشان شد و باوركردنى هم بود براى اينكه همه چيز را مىديدند. اين روحيهاى كه در اين كشور پيدا شد، به عنايت خدا پيدا شد. اين را هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه من اين كار را كردهام. امكان نداشت كه بشر بتواند، از بچه كه تازه زبان درآورده تا پيرمردى كه در بيمارستان خوابيده و دم مرگش هست، اين كشور را اينطور توجه بدهد به اينكه ما مىخواهيم مسلمان بشويم و ما مىخواهيم مملكت مان مملكتى آزاد باشد، مستقل باشد، اسلامى باشد، اين يك دست غيبى، يك عنايت غيبى بود كه به سر اين كشور انعكاس پيدا كرد، كشيده شد و اين كشور را بيدارش كرد. و امروز اين كشور ما بحمدالله تعالى طورى است كه هر جا بروى توجه به اسلام هست. شما در هرجا، در عشاير بروى، عشاير از اين زير بارهاى سنگين كه رژيم سابق به آنها تحميل كرد، بيرون آمدهاند، متوجه به اسلام شدهاند. برويد در دهات دور افتاده اين كشور، هر جا شما برويد، مىبينيد كه بچه و بزرگشان از اينكه استقلال و آزادى را ما مىخواهيم، مىگويند و از آمريكا انتقاد مىكنند و از اجانب انتقاد مىكنند.
منحرفين بدانند با كشورى كه مردمش عشق به فداكارى دارند نمىتوان مبارزه كرد
اين اشخاص منحرفى كه در داخل و خارج شيطنتهائى مىخواهند بكنند، اينها بسيار ابله هستند. اينها عقلشان را از دست دادهاند و حب مقام و جاه اينها را اصلاً نابينا كرده، بصيرتشان را از آنها گرفته، اينها نمىدانند در يك كشورى كه وضعش اينطورى است، همه مردمش فرياد مىزنند و به جنگ مىروند و عشق به فداكارى دارند، در يك همچو كشورى نمىشود از اين كارها كرد، نمىشود با اين كشور مبارزه كرد، نمىشود در اين كشور كودتا كرد. كشورى كه همه قواى نظاميش دنبال شهادت دارند مىروند و همه قواى نظامى و انتظامى، پاسدار مسلحش و همه عشايرى كه آنها هم در جنگها وارد مىشوند، همه دارند با روى گشاده طرف شهادت مىروند، با يك همچو كشورى نمىشود با يك گروه چند صد نفرى يا بيشتر يا كمتر معارضه بكنند. اينها اشتباهشان همهاش اين است كه نه قدرت اسلام را اينها مىتوانند بفهمند و نه ملت خودشان را شناختهاند. از اين جهت خارج و داخل توطئههاى بچگانه، توطئههاى ابلهانهاى به خيال خودشان درست مىكنند. در هر رشتهاى كه مىخواهند توطئه بكنند، نمىدانند كه چشمهاى بيناى اين كشور به همه كارهاى اينها از صبح تا آخرشان نظارت دارد. نمىفهمند اين مسائل را اينها، از اين جهت خودشان را به مهلكه مىاندازند. بچههاى عزيز ما را مىخواهند گول بزنند. اين بچههاى ما، جوان ها، دختر و پسر كه از اينها گول خوردهاند، مطالعه كنند ببينند كه اينها چه وضعى دارند و مملكت ما چه وضعى دارد، دولت چه وضعى دارد و آنها چه وضعى دارند، آنها به كجا پناه بردند و دولت چه مى گويد در مقابل آنها.
من اميدوارم كه انشاءالله اين روحيه قوى كه در اين كشور هست، اين روحيه اسلامى و توحيدى كه در اين كشور هست، باقى باشد. اين كشور را ما به صاحب اصلى او امام زمان سلام الله عليه تحويل بدهيم. انشاءالله به خدمت ايشان، همه، انشاءالله همه برسيم و كشور را و ملت را تسليم ايشان بكنيم، خداوند انشاءالله همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه مسلمين را موفق كند كه به تكاليف اسلامى مان عمل بكنيم.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته