0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:40 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 214

تاريخ: 23/8/60

بيانات امام خمينى در ديدار با رئيس جمهور، نخست وزير و كليه اعضاى هيأت دولت جمهورى اسلامى

بايد هماهنگى ميان ملت و دولت را به هر قيمتى كه شده حفظ كنيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من گمان مى‏كنم كه بعضى تحولاتى كه بعد از انقلاب در ايران پيدا شد، اين تحولات بود كه ما را به مسائلى كه تاكنون رسيده‏ايم، رسانده است و منجمله از تحولات اين هماهنگى ملت با دولت است، اين در رأس شايد ساير تحولات باشد. ما بايد اين هماهنگى را با هر قيمتى كه شده است، با هر زحمتى كه شده است حفظ كنيم. اگر خداى نخواسته از دست ما اين هماهنگى بيرون برود، كارهاى شما فشل خواهد شد و مملكت به همان مسائلى كه سابق بود خداى نخواسته كشانده خواهد شد. ما الان در ايران، گمان ندارم كه در جاى ديگرى، لااقل آنجاهائى كه ما اطلاع از آنها داريم، اين معنا باشد كه اينجور هماهنگى بين ملت و دولت باشد. ما بناى بر اين نداريم، يعنى دولت ما بناى بر اين ندارد كه يك مسأله‏اى را در يك اتاق سر بسته اين مسأله را خودش طرح بكند و تحميل كند بر ملت مثل قضيه پيشنهاد فهد. دولت‏هاى منطقه، همه دولت‏ها، ما حالا دولت‏هاى منطقه بيشتر در نظرمان هست، دولت‏هاى منطقه اگر عموماً گفته نشود، به طور اكثريت قاطع اينطورند كه خودشان يك چيزى را طرح مى‏كنند كارى به اين ندارند كه - ملت - مصالح ملت چيست، نظر ملت چيست، مردم چكاره هستند. اگر يك جائى هم فرض كنيد كه يك مجلس شورائى باشد، يك صورتى است كه مثل مجلس شوراى زمان محمدرضا و زمان رضا شاه كه يك صورتى است كه خوب ما هم مجلس داريم، و الا مجلس به آن معنائى كه واقعاً برگزيده‏هاى خود ملت باشند، بدون تحميل نظر خود ملت باشد، بدون اينكه تحميل بشود، من گمان ندارم كه جائى را شما بتوانيد پيدا كنيد كه اينطور باشد كه صد در صد ملت است و همه امور در دست ملت است و دولت برگزيده از ملت است و خدمتگزار ملت. ما نمى‏خواهيم كه، و شما هم نمى‏خواهيد كه برگردد مسأله به مساله زمان محمدرضا يا زمان رضا خان. و اگر سست ما بيائيم و اين هماهنگى را حفظ نكنيم، خوف اين معنا هست كه آنهائى كه از اسلام سيلى خوردند و آنهائى كه نگران اوضاع ايران، بلكه نگران اوضاع منطقه هستند، يك كارى بكنند، يك راهى را پيش بگيرند كه ملت را خسته كنند، اختلاف ايجاد كنند بين افراد ملت، اختلاف ايجاد كنند بين دولت و ملت، و يك راهى باز كنند كه يك رضا شاهى را دوباره بياورند به عنوان رئيس جمهور اسلامى، به عنوان شاهنشاهى نمى‏آورند، به عنوان رئيس جمهور صد در صد اسلامى، بسيارى از مسائل اسلامى را هم از من و شما

صحيفه نور ج 15 صفحه 215

بيشتر عمل كند. از اين جهت در رأس برنامه‏هاى دولت بايد اين مطلب باشد كه اين هماهنگى را حفظ بكنند، خيال نكنند كه ما دولت هستيم و بايد مسأله‏اى را كه ما طرح مى‏كنيم ملت بپذيرد، چه روى مصالحش باشد، چه نباشد. شما مى‏بينيد كه خودشان مى‏روند طرح درست مى‏كنند، مى‏روند در آمريكا بين مصر و تل آويو و واشنگتن يك طرحى درست مى‏كنند و بعد هم مى‏گويند كه اين طرح بايد اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه ملت مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اجرا بشود، كارى ندارند به اينكه مصر چكاره است، ملت فلسطين چكاره است، لبنان چكاره است، ظلم‏هائى كه به اينها شده است چه، اينها را هيچ كار ندارند، روى مصالح خود قدرتمندها اين مطالب را پيش مى‏آورند و دولت‏ها، ملت‏ها را به هيچ حساب مى‏كنند، همين طورى كه شما ديديد كه در زمان محمد رضا و رضا شاه، دولت، ملت را هيچ حساب مى‏كرد چنانچه آن كسى كه در رأس بود، آن خائنى كه در رأس بود، همه را هيچ حساب مى‏كرد، رضا خان همه را هيچ حساب مى‏كرد، و محمدرضا هم اينطور بود و اين اسباب اين مى‏شد كه آنها بتوانند سلطه خودشان را تحميل كنند، براى اينكه غير از يك نفر كسى نيست، با يك نفر مى‏شود تفاهم كرد. اينكه اينها نمى‏خواهند پاى ملت در كار باشد، براى اينكه با ملت تفاهم كردن كار آسانى نيست اما با يك نفر رئيس جمهور، با يك نفر نخست وزير، با يك نفر شاه، اينها مى‏توانند تفاهم كنند و مسائل‏شان را به او بگويند و اين هم به مردم تحميل كند، مردم هم كه در صحنه نيستند و ابرقدرت‏ها نمى‏خواهند باشند. دولت‏هائى را هم كه سر كار مى‏آورند با همين ميزان كار مى‏آورند كه به ملت‏ها كار نداشته باشيد شما، شمائيد كه حاكم هستيد، شما بايد همه كارها را خودتان انجام بدهيد.

الان اين تحولى كه در ايران است اين مساله را از بين برده، مساله اينكه ما رئيس جمهورى داريم كه بايد حتما به مردم حكومت كند و نخست وزير و هيات دولتى داريم كه همه امور دست اينهاست و ملت چكاره است، ما هستيم كه هستيم. اين مسأله در ايران مطرح نيست و يكى از تحولات بزرگى است كه ايران به خواست خداى تبارك و تعالى به دست آورده و اين تحول موجب اين شده است كه كارهاى شما پيش برود. شما نمى‏توانيد كارهائى كه الان در ايران هست انجام بدهيد الا با هماهنگى ملت، هماهنگى با ملت هم اين است كه شما توجه كنيد به خواست‏هاى اينها. مردم يك استاندار خوب مى‏خواهند، اين كه تقاضاى صحيحى است، خوب، شما يك استاندارى كه فرض كنيد در فلان جا هست و با مردم نمى‏سازد، اين استاندار را برداريد يك استاندار ديگر بگذاريد، تفاهم كنيد. علما هم فرض كنيد كه در بلاد هستند، آنها نمى‏خواهند كه سلطنتى بكنند، حكومتى بكنند، آنها مصالح مردم را ملاحظه مى‏كنند، فرض كنيد مى‏گويند فلان رئيسى كه در اينجا هست اين با مصالح مردم سازگار نيست، اين كارى ندارد، خوب اين را آنجاى ديگر مى‏گذارندش يا اگر آدمى است كه واقعاً هر جا بگذارند خراب است، كنارش مى‏گذارند و چه مى‏كنند. مقصود من اين است كه تفاهم بين دولت و ملت و تفاهم اساس بين ملت و دولت وقتى است كه بين روحانيت و ملت باشد. اينكه ديديد كه در همه اين زمانها روحانيت مورد هجمه بود، زمان رضا شاه را شايد هيچ يك از شما ادراك نكرده باشد

صحيفه نور ج 15 صفحه 216

درست كه بداند چه مى‏كردند. تمام صدمه‏ها بر روحانيت بود، اين روى همين معنا بود كه آنها مى‏ديدند كه روحانيت با ملت دست‏شان توى هم است و اگر چنانچه اينها زنده بمانند و اينها داراى يك هويتى باشند، اگر يك كارى بخواهند بكنند، اينهايند كه مى‏توانند صدا كنند، خوب رضا شاه هم ديد كه در خيلى از جاها قيام از طرف روحانيت شد، از خراسان شد، از اصفهان شد، از جاهاى ديگر هم شد، از آذربايجان شد، از اين جهت اينها مى‏خواهند، اساس مطلب اين است كه ملت را از مسائل روز كنار بگذارند، تماس با ملت نداشته باشد هم مسائل روز و اين يك ضررى است كه بر دولت‏ها وارد مى‏شود و خودشان ملتفت نيستند. شمائى كه الان متوجه اين مطلب هستيد و احساس اين مطلب را كرديد كه هر چه داريد از مردم است، اگر مردم نبودند، اگر اين مردم خصوصاً اين مستضعفين، خصوصاً اين جنوب شهرى‏هاى به اصطلاح پابرهنه‏ها اگر اينها نبودند شماها يا در حبس الان بوديد يا در تبعيد بوديد يا در انزوا، همه شما. يا بايد بنشينيد توى خانه‏هايتان و نتوانيد يك كلمه صحبت بكنيد يا اگر صحبت كرديد بايد حبس برويد، زجر بكشيد، بايد تبعيد بشويد و امثال ذلك. اين ملت است كه آمد شما را از اينهمه گرفتارى‏ها بيرون آورد و آورد با راى خودش مجلس درست كرد و جمهورى اسلامى را تنفيذ كرد و رئيس جمهور درست كرد و آنها هم دولت درست كردند، همه چيزهائى كه ما داريم از اين مردم است خصوصاً از اين مستضعفين، آن بالائى‏ها به مردم كارى ندارند، آنها مشغول كار خودشان هستند، آنها ناراضى مى‏خواهند درست كنند و نكته‏اش هم معلوم است كه از آن شهواتى كه به طور آزاد داشتند حالا نمى‏توانند داشته باشند، آن شهوات آزادانه‏اى كه آنها داشتند، هر كارى دلشان بخواهند بكنند، هر مجلسى بخواهند تهيه كنند، هر بساطى بخواهند درست كنند، حالا ديگر در جمهورى اسلامى نمى‏شود اين معنا، از اين جهت آنها يا كارشكنى مى‏كنند يا كارى به شماها ندارند. اما آنى كه شما رااز آن رنج و از آن عذاب و از آن گرفتارى بيرون آورد و آورد به مقام دولت رساند اين مردم بودند، تا اين مردم را داريد خوف اينكه بتوانند به شما آسيب برسانند، هيچ نداشته باشيد، براى اينكه آنها آسيب را با يك نقشه‏هائى درست مى‏كنند، نمى‏آيند بريزند ملت را بكشند، آنها ملت را مى‏خواهند از آن كار بكشند، نمى‏خواهند مملكت، خراب كنند، مى‏خواهند مملكت آباد باشد از آن چيز ببرند. آنها با يك نقشه‏هائى بين دولت و ملت شكاف ايجاد مى‏كنند، بين دولت و روحانيت شكاف ايجاد مى‏كنند، اين شكاف كم كم اگر زياد شد، اسباب نارضايتى شد، مردم از دولت منحرف مى‏شوند. شما يا بايد با سرنيزه با مردم رفتار كنيد يا برويد كنار. اين موهبت الهى كه به شما شده است و به همه ما شده است و به همه مسلمين شده است. اين موهبت الهيه را همين طور بگيريد و محكم نگه داريد. هم به آقاى رئيس جمهور اين را عرض مى‏كنم و هم به آقاى نخست وزير و هم به همه شما، هر كدام شما در هر جائى كه هستيد مامورينى كه مى‏خواهيد بفرستيد به اطراف، اين مامورين را درست توجه كنيد كه با ساخت مردم موافق باشند، همانطورى كه خود شما مى‏خواهيد با مردم همفكر باشيد، اينها هم با مردم همفكر باشند، با روحانيون همفكر باشند طورى باشد كه هماهنگى داشته باشد و عمال دولت هماهنگى با مردم داشته باشد، با روحانيت كه داشته باشد با مردم هم دارد و اين اسباب اين مى‏شود كه بين دولت و ملت هميشه

صحيفه نور ج 15 صفحه 217

همبستگى هست و اين موجب اين مى‏شود كه ايران مصون بماند، نتواند كسى در آن كارى بكند. عمده آنچه كار مى‏شود از آن ايجاد اختلاف است، حالا توانستند بين اين ملت و ملت ديگر و ملتهاى ديگر، ملتها را نتوانستند، بين ملت‏ها و دولتهايشان. خيلى آسان است، اين دولت‏ها را امر مى‏كنند كه شما طرح فلان را بده. مردم ناراضى مى‏يشوند از اين، كارى هم از آنها نمى‏آيد اختلاف پيدا مى‏شود، كم كم اين اخلاف مى‏رسد به آنجائى كه ممكن است سقوط بيايد.

انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند، نه حاكم

الان در منطقه اينطورى است كه يك عده معدودى مى‏خواهند بر همه منطقه حكومت كنند و هيچ كار نداشتند چنانكه ملت چكاره است و ملت چه مى‏خواهد و ما با ملت، - بايد - همه ملت‏ها بايد اين مطلب را بدانند كه امروز مثل ديروزها نيست، امروز مردم توجه پيدا كردند به اينكه نبايد يك اقليتى بر يك اكثريتى قاطع حكومت كنند. اين مطلب پيدا شده در ذهن مردم، در بلاد اسلامى اين مساله طرح است الان كه بايد مايك جمهورى اسلامى داشته باشيم. ما نبايد يك جمهورى دموكراتيك داشته باشيم به اصطلاح اينها، يك مساله غربى داشته باشيم، اسمش را عوض كنيم، سال شاهنشاهى را برداريم يك شاهنشاهى ديگرى جايش بگذاريم به طور مسائل غربى. الان همه ملت‏ها، تقريباً ملتهاى اسلامى همه توجه به اين مسئله پيدا كرده‏اند كه آنى كه در ايران هست ما مى‏خواهيم، آنى كه در ايران پيدا شده است. شما اين را حفظش كنيد. آنى كه در ايران شده است ادامه‏اش مشكل است، بايد اين ادامه را با همه اشكالاتى كه دارد بدهيد اين ادامه را و بايد انشاء الله همه‏تان خودتان را احساس كنيد كه، واقعاً احساس كنيد خدمتگزاريد، انبيا اينطور احساس را داشتند، انبيا خودشان را خدمتگزار مى‏دانستند نه اينكه يك نبى‏اى خيال كنند حكومت دارد به مردم، حكومت در كار نبوده، اولياء بزرگ خدا، انبياء بزرگ همين احساس را داشتند كه اينها آمدند براى اينكه مردم را هدايت كنند، ارشاد كنند، خدمت كنند به آنها، شما هم احساس قلبى‏تان اين مطلب باشد كه واقعاً ما آمديم كه به اين مردم خدمت كنيم و اين خدمت به مردم، خدمت به خودمان است يعنى ما اگر اين مملكت را با اين وضعى كه الان دارد به پيش ببريم، با اين حاضر بودن مردم در صحنه به پش ببريم و با اين همراهى مردم با دولت، هر قصه‏اى كه براى دولت پيش مى‏آيد مردم پيشقدم هستند، شما ملاحظه بفرمائيد بيشترها با فشار (الان هم جاهاى ديگر اينطور است با فشار) يك سربازى را مى‏بردند در جبهه، شما ديديد كه به من گفته بودند كه شما بگوئيد، من نشده يك وقت صحبت كنم، خودشان گفتند، به مجرد اينكه گفتند به اينكه ما سرباز لازم داريم، ما اشخاص لازم داريم، آنجا اينقدر جمعيت رفت اسم نوشت كه صدايشان در آمد كه نه نمى‏خواهيم ديگر بس‏مان است. در صورتى كه مى‏روند به جنگ، مى‏روند به قتال، مى‏روند به كشته شدن. يك همچو مملكتى كه اينطور شده است و به خواست خدا اين مطلب شده است، با تاييد خدا اين مطلب شده است، اين را بايد حفظش كرد، بايد قدرش را دانست. ما بايد خدمت كنيم به اينها. من واقعاً گاهى وقت‏ها كه مى‏بينم بعضى از اين جوانها اينطور هستند، من خجلت مى‏كشم كه اينها چه

صحيفه نور ج 15 صفحه 218

مى‏گويند، ما چه مى‏گوئيم، اينها چه حالى دارند و ما چه حالى داريم. اينها را خدا به دست ما داده. اين كار، كارى است الهى، كارى نيست كه يك بشر بتواند انجام بدهد، همه بشر هم جمع بشوند يك نفر را نمى‏توانند داوطلب مرگ كنند، آن خداست كه اين كار را كرده.

بنابراين آن چيزى كه در رأس برنامه‏هاى دولت است تفاهم بين ملت و دولت و آن هم نه اينكه هى بگوئيم تفاهم داريم. شمائى كه وزير دارائى هستيد آن افرادى كه مى‏فرستيد به اطراف، افرادى باشند كه صالح باشند، افرادى باشند كه با مردم بسازند نخواهند بروند آنجا مثل سابق انجام بدهند. آن كسى هم كه وزير كشور است مى‏خواهد بفرستد، حكومت‏هائى كه مى‏فرستند، استاندارى‏ها كه مى‏فرستند، استاندارى‏هائى باشند كه با علما، با مردم بسازند نه اينكه اختلاف پيدا كنند، آن اختلاف كم‏كم زياد بشود، در يك جائى اختلاف بين حاكم و ملاى آنجا بشود، باز اختلاف بين بيايد به سطح پائين‏تر، مردم با آن اختلاف پيدا كنند، مردم هم هيچ وقت حاكم را نمى‏گيرند و ملا را دست از او بردارند. مردم ملاها را مى‏خواهند براى اينكه اساس اسلام هستند، مردم اسلام مى‏خواهند، اينها هم معرفى هستند، معروفند به اينكه اينها اسلامى هستند. بنابراين هر يك از شما كه مى‏خواهيد يك مامورى در يك جائى بفرستيد مامور را درست ملاحظه كنيد ببينيد چكاره است و چه بوده است و چه بايد باشد وبه او سفارش كنيد كه تو ماموريتت تا آن حدود است كه با مردم بسازى، با روحانيون بسازى، نروى آنجا معارضه بكنى. و ما بايد همين مسائل را حفظ بكنيم، اگر چنانچه اين مسائل حفظ بشود، شما خيال نكنيد از خارج بتوانند به شما يك صدمه‏اى بزنند، انشاء الله كه نمى‏توانند و انشاء الله خداوند شما را حفظ مى‏كند. و شما اگر در خدمت مخلوق باشيد، در خدمت اين بندگان خدا كه خدا علاقه به آنها دارد باشيد، خداوند هم حفظ مى‏كند شما را، انشاء الله موفق و مويد باشيد. و دولت، شما خودتان باهم، آقاى رئيس جمهور با شما، شما با آقاى رئيس جمهور، همه با مجلس، همه اين ارگان‏ها با هم دست به هم بدهيد كه اين بارى كه افتاده بلندش بكنيد، انشاء الله موفق خواهيد شد.

والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها