0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  10:37 AM

 

صحيفه نور ج 15 صفحه 63

تاريخ: 13/4/60

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى خانواده‏هاى شهداى فاجعه 7 تير و اعضاى دفتر مركزى حزب جمهورى اسلامى

مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را يكى بعد از ديگرى شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

انا لله و انا اليه راجعون‏

من به همه بازماندگان شهدا كه بايد بگويم همه ايران بازماندگان اين شهدا هستند تسليت عرض مى‏كنم. ما از خدا هستيم، ما هر چه داريم از اوست. از خود هيچ نداريم و آنچه كه هديه مى‏كنيم به اسلام، هديه‏اى است كه از خداى تبارك و تعالى به ما مرحمت شده است و ما امانت‏ها را به او بر مى‏گردانيم و اين امانت‏ها با پاكى و سرافرازى به سوى خداى تبارك و تعالى شتافتند و موجب سرافرازى ملت و مظلومين جهان واقع شدند. آنها پيشقدم شدند و همه اشخاصى كه در جبهه‏ها و پشت جبهه‏ها از پانزده خرداد به اين طرف به سوى حق تعالى شتافتند موجب سرفرازى ملت ما و مظلومين جهانند. آنچه مهم است براى ما اين است كه ما چه بايد بكنيم، آنها خدمت خودشان را به اسلام كردند و آنوقت خداى تبارك و تعالى مقدر فرمود به خدمت او شتافتند. مهم براى ما اين است كه ما به تكليف‏مان عمل بكنيم، به آنچه خدا تبارك و تعالى فرموده است عمل بكنيم. پيش كسانى كه به خداى ارتباط دارند، شهادت عزيزان مطرح نيست، خدمت عزيزان مطرح است. آنها خدمت خودشان را كردند وبراى اين ملت سرمايه‏هائى بودند كه از دست رفت، لكن راهى كه آنها رفتند بايد ما هم با هوشيارى آن راه را تعقيب كنيم. يك جريانى از اول نهضت و از اول انقلاب در مقابل انقلاب در كار بود، مساله اتفاقى نبود كه افراد موثر را، افرادى كه براى اين ملت سرمايه بودند، يكى بعد از ديگرى يا شهيد كردند يا خواستند شهيد كنند و خداوند حفظ كرد. اينطور نبود كه من باب اتفاق يك كسى مرحوم مطهرى را ترور كند يا مرحوم مفتح را يا آقاى هاشمى را يا آقاى خامنه‏اى را يا مرحوم بهشتى را يا اين وزرائى كه براى اسلام هر كدام ارزشمند بودند و آن وكلائى كه متعهد و مفيد بودند. مساله يك مساله تنظيم شده بود و هست. مساله‏اى بود كه از اول كه اين انقلاب يك شكلى به خودش گرفت از آنوقت شروع شد به اين مسائل.

صحيفه نور ج 15 صفحه 64

يك جريانى بود كه افراد متعهد نباشد

از همان وقت كه به جمهورى اسلامى مردم مى‏خواستند راى بدهند، مورد تحريم واقع شد. يك دسته‏اى، يك گروهى تحريم كردند و وقتى كه مجلس خبرگان تاسيس شد در تاسيس‏اش مخالفت‏ها شد و بعد از آنكه ديدند تاسيس شد و اشخاصى كه در مجلس خبرگان هستند فقها هستند يا دانشمندانى كه در خط اسلام هستند، شروع به مخالفت شد و طرح انحلالش پيش يك عده‏اى ريخته شد و خداوند حفظ كرد. من باب اتفاق نبود كه وقتى مجلس شورا مى‏خواست تاسيس بشود باز مخالفت مخالفت‏ها شد و وقتى هم تاسيس شد باز در خود مجلس افرادى در آن موادى كه براى حفظ اسلام و حفظ استقلال كشور مفيد بود، مورد اشكال واقع شد. اين يك مساله‏اى بود و يك جريانى. اين جريان هست همراه با اين انقلاب، همزاد با اين انقلاب و همراه با اين انقلاب و الان هم هست و بعدها هم خواهد بود. بى‏جهت نيست كه يك كسى در مجلس شورا انگشت گذارد روى يك ماده‏اى كه آن ماده بر حسب خواست اسلام ادامه دهنده اسلام و ادامه دهنده راه اسلام است، آن ماده مورد مواخذه قرار مى‏گيرد و مخالفت و من باب اتفاق نيست كه بعد از آنكه آن مساله هم گذشت، دولت وقتى كه يك دولت اسلامى است و متعهدى است مورد اشكال و مورد هتك قرار مى‏گيرد و مجلس وقتى كه مجلس اسلامى و اكثر افراد آن افراد متدين، متعهد هستند، مجلس را مورد مواخذه قرار مى‏دهند و گفتند و مى‏گويند كه اينها اشخاصى هستند كه نمى‏توانند كارى انجام بدهند. قضيه توانائى دولت نيست، توانائى مجلس نيست، قضيه اين است كه اين مجلس اسلامى نبايد باشد، اين دولت اسلامى نبايد باشد. قضيه آقاى بهشتى نبود، شما ديديد كه در طول اين يك سال، دو سال با چه افرادى مخالفت شد. قضيه شخص افراد نبود، قضيه همان جريان بود كه با اصل اساس مخالفت باشد. قضيه دفترهاى هماهنگى در سراسر كشور يك قضيه من باب اتفاق و عادى نبود، قضيه مخالفت با دولت اسلامى و هر روز در هر گفتارى و در هر نوشته‏اى حمله به دولت، به اينكه دولت كارى از او بر نمى‏آيد. قضيه اين نيست، قضيه اين نيست، كه مجلس يك مجلس غير كارآئى است و از اشخاص غير مطلع تشكيل پيدا كرده. مسائل اين نيست، مساله اين نيست كه قوه قضائيه به دست انحصار طلبان افتاده است اينها مسائل مسائل اصلى آنها اين نيست. مسائل آمريكاست و اسلام. جريان، جريان آمريكائى در مقابل اسلام. از همان اول، از همان وقتى كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مى‏آيد و بختيار از يك گروه ملى گرا. من باب احتياط هم آن‏ها مى‏گويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطى بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبهه‏اى در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد، همان وقت هم خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او حكومت كند سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مى‏خواستند حفظش كنند و از همان وقت هم خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتى بدهند. ما كانه نزاعمان با بختيار بود از اين جريان، از اول يك جريانى منسجم شده و برنامه ريزى شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم، كم كم هى

صحيفه نور ج 15 صفحه 65

مطالب معلوم شد، كم كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد. نه از باب اينكه به اينها اعتمادى داشتم از جهات ديگرى كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار وبعدش شوراى سلطنتى و بعدش حذف جمهورى اسلامى كه با آن مخالفت مى‏شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراى اسلامى و بعدش دولت و بعدش قوه قضائى كه با همه مخالفت مى‏شد، نه از باب اينكه بارجائى و بهشتى و هاشمى و امام جمعه تهران مخالفتى داشتند، چه مخالفتى؟ يك جريانى بود كه بايد افراد متعهد نباشند، اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم، بهتر. شايعه سازى كنند كه حتى اين اجناسى كه براى جنگزده‏ها ميخواهند ببرند اين مى‏رود تو جيب آقاى بهشتى و آقاى خامنه‏اى و آقاى كذا، آقاى هاشمى. هر جنايتى كه در ايران به دست خود آنها واقع مى‏شد به مردم مى‏گفتند كه اينها كردند. اين يك جريانى بود و هست كه مى‏خواهند اين كشور را با اين جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف آمريكا كشاندند شوروى هم شريك است. آمريكا تنهائى نمى‏تواند، بايد با هم باشند. و اين جريان بالفعل هست، آنطور مسائل يكى يكى گذشت و از آن طرفى نيستند، از اين كشتار دستجمعى كه در تاريخ پارلمان‏ها و دولت‏هاى دنيا كم نظير يا بى‏نظير است، از اين هم فايده‏اى نبردند. حالا همان شلوغكارى‏ها را، هى حالا مى‏بينند فايده نمى‏برند،، يك فايده را دلشان مى‏خواهد ببرند و آن اين است كه تخريب كنند، خرابكارى بشود، خود خرابكارى را مى‏خواهند.

امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد

ملت ما امروز تكليفش اين است كه تمام افراد، تمام افراد ملت، چشم و گوششان را باز كنند و رفت و آمدهاى اينها را كنترل كنند. اگر نشسته ملت كه براى او پاسدارها فقط، كميته‏ها فقط، دولت فقط، انجام وظيفه بدهد، اين اشتباه است. همه افراد الان موظفند به اينكه اين مسائل را تعقيب كنند. اين خرابكارهائى كه در گوشه‏ها خزيده‏اند و مشغول خرابكارى هستند و مع‏الاسف جوانهاى بى‏توجه ما را، دخترهاى خردسال ما را، پسرهاى خردسال ما را اغفال مى‏كنند، بايد پدر و مادر اينها توجه داشته باشند كه اينها را، آنها به تباهى مى‏كشند براى اينكه گل آلود بشود آب، اگر بتوانند بهره بردارند و اگر نتوانند هم لااقل اين ديوار را خرابش كنند. تمام پدر و مادرها و اقوام و عشيره‏ها موظفند كه اين بچه‏هاى گول خورده را، اين پسرهاى گول خورده را، اين دخترهاى گول خورده را، اينها را نصيحت كنند، اينها را از اين كار كه بر خلاف مسير ملت است، بر خلاف مسير اسلام است اينها را باز دارند از اين كارها. ننشينند كه بچه‏هايشان بروند در بين مردم و خرابكارى كنند و گرفتار بشوند و به جزاى خودشان برسند و در اين دنيا هم به جزاى خودشان برسند. نگذارند، اين بچه‏ها گول خورده‏اند، محتاج به نصيحت هستند. من از آن جوانهائى كه از اينها گول خوردند به عنوان اينكه ما مى‏خواهيم براى اين ملت يك كارى انجام بدهيم، ما مى‏خواهيم آخوندها نباشند، ما آنها براى براى ملت نيست، آنها براى انحصارطلبى‏هاى خودشان هست، ما مى‏خواهيم براى شما كار بكنيم، من تعجبم از اين جوان‏ها كه

صحيفه نور ج 15 صفحه 66

افعال اينها را ناديده مى‏گيرند. يك عمر كشاورز زحمت مى‏كشد، يك كبريت منافق اين را به آتش مى‏كشد. اين اشخاصى هستند كه براى ملت ما مى‏خواهند خدمت بكنند!! در خيابان مى‏ريزند و مردم عادى كه دارند رفت و آمد مى‏كنند، اتومبيل‏هاى عادى كه دارد رفت و آمد مى‏كند، اينها را مى‏كشند و به آتش مى‏كشند و سر مى‏برند و به طور فجيع مى‏كشند اينها را. اينها اشخاصى هستند كه براى مردم كار كنند، براى خلق كار مى‏كنند!! تكليف ملت امروز اين است كه تمامشان توجه كنند كه اين خرابكارها را شناسائى كنند، شناسائى كنند و معرفى كنند به كميته‏ها و دادگاه‏ها و هر جا نزديكشان است. خودشان وارد عمل نشوند، همان شناسائى كنند يا لااقل يكى را بگيرند بدهند دست پاسدارها و قواى انتظامى، ننشينند كه ديگران كار بكنند. مصلحت، مصلحت همه است. امروز مثل سابق نيست كه ملت به حساب نيايد و يك دولت جائرى سر كار باشد كه بخواهد همه استفاده‏ها را خودش ببرد و ملت را كنار بگذارد. امروز روزى است كه شما همه با هم مى‏خواهيد اين كشور رابه سعادت برسانيد و از دست قدرت‏هاى فاسد بيرون كنيد. امروز بايد همه شما سازمان اطلاعات باشيد، از اجزاء سازمان اطلاعات باشيد. همه ماها مكلفيم كه اگر چنانچه از اين خرابكارها كسى را يافتيم و بايد هم دنبال اين باشيم كه بياييم اينها را، معرفى كنيم تا قواى انتظامى، نظامى بگيرند و تحويل دادگاه‏ها بدهند و محاكمه بشوند. محاكمه‏ها هم بايد محاكمات عادلانه باشد، بر طبق موازين شرعى باشد. ننشينيد تا اينكه اينها خرابكارى را توسعه بدهند. اينها اجيرند كه اين خرابكارى‏ها را هر چه مى‏توانند توسعه بدهند و در هر جاى از كشور يك شلوغى به كار بياورند، يك خسارتهائى وارد كنند به خيال اينكه ملت كم كم خوف پيدا بكند و اين مسير خودش را رها كند، حالا كه مسير رها شد و ملت ديگر ترسيد و كنار نشست، آنها وارد ميدان بشوند، حكومت را از بين ببرند و مجلس را از بين ببرند و يك مجلس و يك حكومت به صورت اسلامى و در باطن آن نحوى كه خود اينها مى‏خواهند و آمريكا ميخواهد. ما نبايد بنشينيم و تماشاچى باشيم. ما بايد فعالانه عمل بكنيم، اگر شهيد داديم، فعاليت‏مان بيشتر بشود، آنهائى كه شهيد دادند فعاليت‏شان بيشتر بشود، براى اينكه از دست دادند يك افراد با ارزشى را و بايد دنبال كنند تا پيدا بكنند آن اشخاصى كه اين جنايت‏ها را كردند و مى‏كنند.

بايد طريقه اين شهدائى كه در مجلس، در دولت، در قوه قضائى از دست داديم، فراموش نكنيم‏

و ما، همه ملت بايد توجه به جنگ داشته باشد و اين كشتارهائى كه شايد يكى از انگيره‏هايش هم اين باشد كه مردم ذهنشان از جنگ منفرد بشود و ما خداى نخواسته در جنگ ببازيم كه نخواهيم باخت، لكن طول بكشد. اذهان خودتان را، سرتاسر كشور اذهان خودشان را، همه ملت متوجه به جنگ كنند، اساس اين است كه ما در آنجا پيروز بشويم و انشاء الله پيروز مى‏شويم. اينكه شخصيتهاى بسيار ارجمندى از دستمان رفت نبايد ما را از آن مسائلى كه همان شهداى ما مورد نظرشان بود

صحيفه نور ج 15 صفحه 67

و اساس خدمتشان بود، ما فراموش كنيم. ما بيشتر بايد توجه بكنيم به آن چيزى كه اين شهداى ما در مجلس، اين شهداى ما در دولت، شهداى ما در قوه قضائى، آنها را ما از دست داديم، بايد طريقه آنها را كه همه اين مساله بود كه جنگ را ما ببريم و تفاله‏هاى آمريكا و شوروى را از كشور خودمان پاكسازى كنيم و كشور خودمان يك كشور اسلامى مستقل، آزاد باشد، بايد ما آن طريقه را فراموش نكنيم. در راس همه امور توجه به اينكه اين جنگ بايد به پيروزى ختم بشود انشاءالله، و انشاء الله مى‏شود، در هر صورت ما تكليف داريم. من ديروز راجع به تكليفى كه به همه ملت متوجه است، به زن و مرد، و آن كسى كه به حد راى دادن قانونى رسيده واجب است اين مساله كه در پاى صندوق‏هاى تعيين رئيس جمهور حاضر بشوند و راى بدهند. اگر چنانچه سستى بكنيد، كسانى كه مى‏خواهند اين كشور را به باد فنا بدهند، ممكن است پيروز بشوند. بايد همه شما، همه ما زن و مرد، هر مكلف همانطور كه بايد نماز بخواند، همانطور بايد سرنوشت خودش را تعيين كند. ما يك سيلى خورديم از اشتباه، ما همه اين نابسامانى‏هائى كه الان داريم براى اينكه اشتباه كرديم، نبايد اشتباه تكرار بشود. دنبال اين باشيد كه يك نفر صد درصد مكتبى، اسلامى، در خط اسلام، براى رياست جمهور انتخاب كنيد. همه گروه‏ها و همه جمعيت‏ها، همه علماء بلاد و همه مردم بلاد بايد در اين امر حياتى كه اگر اشتباه باز بكنيم، باز بعد از چندى بايد يك عزلى پيش بيايد و دوباره از سرگرفتار شود، باز اشتباه نكنيم، البته كارى جز شلوغكارى نمى‏توانند بكنند، لكن امروز شلوغكارى هم براى ما ضرر دارد، امروز هر قدمى كه ما سست كنيم يا ساكت در جائى باشيم ضرر دارد براى ما. ما بايد فعال باشيم، ما بايد به پيش برويم. اگر ما يك قدم سست كنيم، آنها يك قدم جلو مى‏آيند. اگر يك قدم ما عقب برويم، آنها ده قدم جلو مى‏آيند. ما بايد ارتشمان و ژاندارمريمان و پاسدارانمان و بسيج‏مان و آن كسانى كه از عشاير به اينها متصلند و اينها، فعالانه جلو برويم و اگر يك وقت سستى كنيم، آنها مى‏آيند جلو، اگر يك قدم عقب بگذاريد، آنها مى‏آيند جلو، آنها ده قدم مى‏آيند جلو. ما بايد با كمال شدت و با كمال شجاعت بايد در ميدان‏هائى كه دفاع از اسلام داريد مى‏كنيد، اين تفاله‏هاى آمريكا را از كشور خودتان بيرون بريزيد. اين تكليف آنها. و تكليف اشخاصى كه در پشت جبهه هستند، تكليف آنها هم همين است كه با آنها همراهى كنند. اگر يك قواى مسلحه‏اى ببيند كه ملت با اوست، پشتيبان اوست فعاليتش چندان برابر خواهد شد. شما بايد افهام كنيد به آنها كه ما پشتيبان شما هستيم و هستيد. شما ملت اسلام نشان داديد به همه دنيا كه ما يك ملتى هستيم كه با ارتشمان پيوند داريم و با قواى مسلح‏مان پيوند داريم و ما در پشت جبهه به آنها خدمت كنيم و آنها در جبهه به ما و به اسلام. نبايد ما فراموش كنيم كه در جنگ با آمريكا هستيم. ما در جنگ با آمريكا و تفاله‏هاى آمريكا، اين تفاله‏هائى كه قالب زدند خودشان را و ما غفلت كرديم، الان هم هستند. بايد هر يك از اينها را شناسائى كنيد و به دادگاه‏ها معرفى كنيد، ننشينيد كه باز يك جائى را آتش بزنند، اينها مى‏خواستند يك شلوغى بشود، يك انفجارى حاصل بشود و مردم از صحنه بيرون بروند و ديدند كه خير، عكس شد مطلب مردم، اين شهادت اسباب اين شد كه همه با هم منسجم بشوند.اين اسباب اين شد كه مشت اين ادعا كن‏ها كه ما براى آزادى و براى كذا

صحيفه نور ج 15 صفحه 68

مى‏خواهيم زحمت بكشيم و بايد اين ملت آزاد باشد و كذا، مشت اينها باز شد كه اينها از چه سنخ آزادى مى‏خواهند، آزادى انفجار، آزادى انفجار اينها مى‏خواهند، اينها خواستند كه اين منافقين هم آزاد بيايند توى مردم و بعد از يك سال ديگر بسيارى از جوانهاى ما را منحرف كنند آزادانه و بسيارى از كارهائى كه مى‏خواهند زير جلى انجام بدهند، آزادانه انجام بدهند. براى اينكه آزادى است، بى‏جهت نيست كه در آن نطق‏هاى با اجتماع زياد روز عاشورا سوت مى‏زنند و كف مى‏زنند، امام مظلوم ما به شهادت رسيده، روز شهادت امام مظلوم ما، پاى نطق و سخنرانى يك نفر آدمى كه با آنها دوست است كف مى‏زنند و سوت مى‏كشند و آمريكا را از ياد مى‏برند. خط اين بود كه اصلا امريكا منسى بشود. يك دسته شوروى را طرح مى‏كردند تا آمريكا منسى بشود، يك دسته الله اكبر را كنار مى‏گذاشتند، سوت مى‏زدند و كف مى‏زدند آن هم در روز عاشورا، خط اين بود كه اين قضيه مرگ بر آمريكا منسى بشود. و لهذا ديديد كه آن روزى كه اين جوانهاى بيدار عزيز ما اين لانه جاسوسى را گرفتند، اين شياطين به دست و پا افتادند. يكى گفت كه اينها خط شيطان هستند و دنبال اين كردند كه ما الان اسير آمريكا هستيم. نه اينكه نمى‏فهميدند كه نه، اسير آمريكا نيستيم، مى‏خواستند كه ما را از استقلال بيرون بياورند و به دامن آمريكا بيندازند و قضيه گرفتن اين محل جاسوسخانه ناگوار بود براى آنها، براى اينكه پرونده‏هاى اينها هم ظاهر مى‏شد، پيدا مى‏شد اين پرونده‏ها. اينهمه كوشش براى اينكه اينها را رها كنيد بروند، ما در گرو آمريكا هستيم، اينها را بگذاريد بروند اينهااين جوانهاى عزيز ما كه مى‏گفتند ما در خط اسلام هستيم، مى‏گفتند به آنها كه شما در خط شيطان هستيد، خوف اين بود كه اين پرونده‏ها ظاهر بشود و اين چهره‏هائى كه قالب زدند خودشان را، اين چهره‏ها معلوم بشود كه چطور اشخاصى بودند.

هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند شما را هم مى‏برند، براى اينكه شما لااله الا الله مى‏گوئيد و آنها با لا اله الاالله مخالفند

من حالا هم باز به اين افرادى كه خيلى منحرف نيستند، من به اينها باز نصيحت مى‏كنم كه شما بياييد و حسابتان را از اين منافقين كه قيام بر ضد اسلام كردند حسابتان را جدا كنيد، نه اينكه بگوييد كه خشونت شما نكنيد، آنوقت به من هم بگوييد كه شما هم خشونت نكنيد، اين معنايش اين است كه ما و آنها مثل هم هستيم، آنهائى كه شناختشان را گمان ندارم اين آقايان نديده باشند، اينهائى كه كتاب عقايدشان را منتشر كرده‏اند و اين آقايان هم شايد و لابد ديده‏اند آنها را، با ما كه ميدانند كه ما لااقل مسلمان هستيم، مسلمان بدى هستيم، اينها حساب‏شان را جدا نمى‏كنند ما من مكرر گفتم آقا شما ديديد كه آقاى بنى صدر حسابش را جدا نكرده، خدا مى‏داند كه من مكرر به اين گفتم كه آقا اينها تو را تباه مى‏كنند. اين گرگ‏هائى كه دور تو جمع شده‏اند و به هيچ چيز عقيده ندارند، تو را از بين مى‏برند، گوش نكرد، هى قسم خورد كه اينها فداكار هستند، اينها مردم كذا هستند (يعنى آنهائى كه دور و بر او هستند) خوب من مى‏دانستم كه اينجور نيستند يك دسته‏اى كه مى‏روند توى وزارتخانه دزدى مى‏كنند

صحيفه نور ج 15 صفحه 69

اين را تاييدش مى‏كند، خوب معلوم ميشود، دزدى را شما گفتيد. اينقدر عقلشان ناقص است اين را تاييد كردند. حالا هم به اين آقايانى كه اهل سدادند، اهل صلاحند منتها اعوجاج فكرى دارند، آمريكا براى شما هيچ فايده‏اى ندارد ديگر گذشت آنوقت. امروز آنى كه براى شما هست، براى دينتان براى دنياتان فايده دارند اين ملتند اين ملت پابرهنه است. آن ملت سرمايه‏دار هم به درد شما نمى‏خوردند، آنها همه براى خودشان مى‏كشند، شماها را مى‏خواهند آلت دست قرار بدهند. اين منافقين هم به درد شما نخواهند خورد، هر روزى كه اين منافقين قدرت پيدا كنند سر شما را هم مى‏برند، براى اينكه شما لا اله الا الله مى‏گوئيد، آنها با لااله الا الله مخالفند. اينها توحيد را توحيد طبقاتى مى‏گويند، آنها معاد را همين جا مى‏دانند، همين دنيا. آنها غير اين دنيا چيزى را قائل نيستند، اما شما قائليد. آن روزى كه اينها پيروز بشوند خداى نخواسته، شما فداى آنها خواهيد شد، شما را پل قرار داده‏اند براى پيروزى، وقتى كه رفتند اين پل را عقب خودشان خراب مى‏كنند، مزاحم آنها نمى‏خواهند. من باز هم عرض كنم با آقايان كه ماه مبارك رمضان است و درهاى رحمت خداى تبارك و تعالى به روى همه گناهكاران باز است و شما تا دير نشده است در اين ماه رمضان خودتان را اصلاح كنيد، ما همه بايد خودمان را اصلاح كنيم، ما هيچ كداممان يك آدم درست حسابى نيستيم. پناه به خدا بايد ببريم و خودمان را اصلاح كنيم و با اين جريانى كه خروشان و درياى مواج آدم‏هاى متعهد است ما با آنها خودمان را در همان جريان بگذاريم. جريان مخالف سيل، انسان را خرد مى‏كند، جريان مخالف موج‏هاى شكننده دريا انسان را از بين مى‏برد. شما اسلام را كنار نگذاشتيد لكن آنهائى كه به اسلام عقيده ندارند و اشخاصى هستند كه قيام بر ضد اسلام كردند و لااقل در خيابان‏ها ريخته‏اند و آدم كشته‏اند و شما هم حكم شرعى‏اش را مى‏دانيد و شما هم مى‏دانيد كه كسى كه مسلحانه در خيابان بريزد و مردم را ارعاب كند، لازم نيست بكشد مردم را، ارعاب كند، اسلام تكليفش را معين كرده است و شما هم مساله‏اش را مى‏دانيد. شما همين يك مساله را بگوئيد، يك اعلاميه بدهيد، مساله، در كتاب خدا هست كه اين اشخاصى كه مفسد هستند و ريختند توى خيابان‏ها و مردم را مى‏ترسانند، به حسب حكم خدا، حكمشان اين است. شما اين مساله شرعى را بگوئيد و از گروه خودتان امضاء كنيد. چرا اينقدر تعلل مى‏كنيد، مگر براى شما مى‏خواهيد اينها چه بكنند. من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ما را موفق كند در اين ماه شريف، در اين ماه رحمت، ما را موفق كند كه توبه بكنيم از گناهانى كه داريم. اهواى ما را، هواهاى نفسانيه ما را، يك قدرى از دستمان بگيرد و اين ملت عزيز ما را با همين قدرتى كه دارد حفظ كند انشاء الله و ارتش ما و ساير قواى مسلح ما پيروز بشوند انشاء الله و اسلام انشاء الله پيروز است و خواهد پيروز بود.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها