0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:42 AM

 

صحيفه نور ج 13 صفحه 150

تاريخ: 14/8/59

بيانات امام خمينى در جمع وعاظ و خطباى مذهبى‏

اهداف شوم كارشناسان خارجى از شناسائى ذخائر فرهنگى و اقتصادى كشور

بسم الله الرحمن الرحيم‏

از آقايان كه تشريف آورده‏اند در اين هواى سرد و در اين محل حقير تشكر مى‏كنم. سلامت و سعادت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم. من يك نكته‏اى بايد عرضى كنم. ما بايد از اين كارشناس‏هاى قدرت‏هاى بزرگ بعض مطالب را ياد بگيريم، اينها از طول مدتى كه شايد قريب بيش از سيصد سال است در اين ممالك راه پيدا كردند، همه چيز اين ممالك را، خصوصاً آنهائى كه مورد اهميت است خيلى براى آنها مثل ايران، مطالعه كردند، هر چه ما داريم از دارائى‏هاى زير زمينى و از دارائى‏هاى روى زمينى و از چيزهائى كه در رفاه يك كشور دخالت دارد مثل فرهنگ، اقتصاد، امثال ذلك، اينها مطالعه كردند و مطالعاتشان بيشتر از ماست. اينها در آنوقتى كه اين وسايل نقليه فعلى نبوده است مى‏آمدند در ايران و با كاروان‏ها راه مى‏افتادند، سوار شتر مى‏شدند و گردش مى‏كردند اطراف ايران و تمام بيابان‏هائى كه در ايران بود مطالعه مى‏كردند و جاهائى كه احتمال ذخائر بود، عكسبردارى مى‏كردند، كشف مى‏كردند و همه اين چيزهائى كه ما در زير زمين داريم آنها از ما بهتر مطلعند و در مسائل فرهنگى و سياسى هم آنها مطالعات فراوان دارند. از ايلات و عشاير اطراف ايران، همه جا آنقدرى كه آنها مطالعه كردند در روحيات عشاير و مسائلى به دست آوردند، ماها آنقدر مطالعه نكرديم و در مطالعاتى كه اينها از شهرهاى ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقائد ما و گرايش‏هاى ما، آنها مطالعه كردند بسيار است. ما بايد ببينيم كه اينها بعد از مطالعات زيادى كه كردند كه مى‏خواهند براى خودشان، مى‏خواستند و مى‏خواهند بهره‏بردارى كنند، آنها چه چيز را موافق با مصلحت خودشان و بهره بردارى خودشان مى‏دانستند و چه چيز را و چه گروه را مخالف مى‏دانستند آنها كدام دستجات را مخالف سلطه خودشان بر شرق و خصوصاً ايران كه يك ويژگى خاصى دارد، كدام گروه را مخالف با اين سلطه مى‏دانستند و كدام گروه يا گروه‏ها را مخالف نمى‏دانستند يا موافق مى‏دانستند. ما از وقتى كه رضاخان كودتا كرد و آمد ايران كه من يادم هست، مطالعه كنيم اين مسائلى كه در ايران واقع شد و انگليس اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتى كه محمد رضا به جاى او آمد و نمى‏توانيم بگوئيم كدام خبيث‏تر بودند، لكن خباثت دومى اثراتش براى ما زيادتر بود كه دومى را متفقين تحميل كردند و خود محمد رضا هم در كتابش نوشت، حالا شايد نباشد در آن كتاب، اگر كسى آن چاپ اولش

صحيفه نور ج 13 صفحه 151

را داشته باشد، نوشت كه اينها صلاح ديدند كه ما باشيم، من باشم در اينجا حكومت كنم. ما مطالعه كنيم از آنوقت تا زمانى كه اين آدم رفت ببينيم كه اينها با چه گروه‏هائى مبارزه كردند و با چه گروه‏هائى مصالحه و سازش. رضاخان اول كه آمد ما شك نداريم كه يك آدم عامى بود و آنها فهميده بودند كه يك آدم قدرتمندى است و جسورى است و كار از او مى‏آيد. آنها اين را آوردند اين هم در راديو دهلى اگر شماها كه يادتان نيست، شايد آنهائى كه سن‏شان بلا باشد، يادشان هست كه در راديو دهلى گفتند (كه راديو دهلى از چيز انگليس‏ها بود آنوقت) كه رضاخان را ما آورديم روى كار و بعد از اينكه مخالفت كرد و با آلمان‏ها مثلاً يك رفت و آمدى داشت ما او را بيرون برديم. اين يك آدمى بود كه با مطالعات آنها، ادراك كردند كه يك آدم قلدرى است و شعور سياسى هم ندارد آنقدرها، اين را خوب مى‏شود آلت دست قرار داد، آوردند و كودتا كردند و آنوقت اشخاص زيادى را از همه طوايف گرفتند و ابتداى امر و وجب به وجب به نظر مى‏رسد كه روى يك نقشه‏اى كه آنها برايش مى‏دادند عمل مى‏كرد، ابتدائاً شروع كرد به رياكارى و مجالس روضه مى‏رفت و خودشان مجلس روضه بپا مى‏كردند و از قرارى كه آنوقت مى‏گفتند در همه تكيه‏هاى تهران هم آنوقت مى‏گفتند پا برهنه مى‏رود، همه جارفت و با مردم خوش وبش مى‏كرد و اين كارها را مى‏كرد تا آنوقتى كه قدرت دستش آمد و محكم شد پايش. ببينيم كه در آنوقتى كه قدرت دستش آمد با كى و با چه گروهى مخالفتش زياد بود و با چه طرح‏هائى مخالفتش زياد. اين را بسيارى البته يادشان است كه شروع كرد مخالفت با روحانيون با اسم اينكه مى‏خواهيم اصلاح بكنيم، چه بكنيم، مجلسى در جاهاى ديگر و در مدرسه فيضيه كه ما شاهدش بوديم مجلس امتحان درست كردند و اشخاصى كه مال خودشان بود مى‏آمد آنجا براى امتحان و اينها به خيال اينكه به، تبليغاتشان اين بود كه ما مى‏خواهيم اين اشخاصى كه صحيح‏اند و اهل علم صحيح هستند، از آنهائى كه نه، لياقت اين لباس را ندارند، مى‏خواهيم تميز بدهيم. حتى بعضى از آقايان محترم قم هم اين معنا را باور كرده بودند. خدا رحمت كند مرحوم آقاى فيض را، به من فرمودند كه، در مدرسه فيضيه، كه خوب، اين كه بدكارى نيست كه اينها بيايند خوب‏ها را از بدها جدا كنند. من به ايشان عرض كردم كه بله، اينها مى‏خواهند خوب‏ها را از بدها جدا كنند كه خوب‏ها را از بين ببرند، نه بدها را. و همين طور هم شد. ابتدا براى اين معنا آمدند و چه تلخى‏ها بر ماها گذشت از اين امتحان و از اين بساط، بعد هم با يك بهانه ديگر شروع كردند به اينكه بايد ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه‏ها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابكارى كه كردند كه روى تاريخ را سياه كردند. و البته اينها يك مسائل طولانى است كه شايد در تاريخ، حالا كه مى‏توانند بنويسند اشخاصى كه اطلاع دارند، بعد هم يا در همان وقت‏ها هم مجالس روضه را با كمال جديت منع كردند كه شايد در شهرها يك مجلس علنى كه مثل مجالس متعارف، آنوقت‏ها بپا نبود.

من در قم يادم هست كه يكى از آقايان، بين الطلوعين (قبل از طلوع فجر) يك مجلس چند نفرى داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق مى‏شدند و گمانم اين است كه همين مجلس را هم آمدند جلويش را گرفتند. اين دو جناح جناح كه هر دوش از جناح روحانى است، جناح روحانيت و جناح خطبا،

صحيفه نور ج 13 صفحه 152

اين دو جهت وجه نظر آنها بود و به هر دو حمله كردند، عمامه‏ها را از سر آنها برداشتند. يكى از كسانى كه در قم مشغول اين خرابكارى بود يك روز گفت كه در تمام ايران شش نفر بايد عمامه‏اى باشد و حال آنكه آن هم دروغ مى‏گفت، اگر مى‏توانستند يك نفر هم نمى‏گذاشتند باشد. اين حمله‏اى كه اينها كردند به روحانيت و حمله‏اى كه كردند به مجالس تعزيه، ما از آن مى‏فهميم كه اين دو جناح در نظر آنها، مخالفتشان با ابر قدرت‏ها و اين معنا كه اينها مانع از آن مقاصدى كه آنها دارند، بيشتر هستند اينها، اين دو جناح بيشتر بوده و لهذا بيشتر مورد آزار واقع شدند. بعد هم كه قضيه كشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوائى را درست كردند، آن هم روى همين بود كه اينهائى كه علاقه به اسلام داشتند و علاقه به ديانت و احكام ديانت داشتند، اينها را سركوب كنند و خدا مى‏داند كه در كشف حجاب چه جنايت‏هائى اينها كردند. حتى به علماى بزرگ هم پيشنهاد مى‏كردند كه شما مجلس بگيريد با خانم‏هايتان، با زن‏هايتان بيائيد در مجلس براى اينكه فرمودند. نقل كردند كه يكى رفته بود پيش مرحوم آقاى كاشانى گفته بود كه فرمودند كه شما بايد در آن مجلسى كه چيز است شركت كنيد. ايشان فرموده بودند فلان خوردند. او گفته بود كه آن بالائى‏ها گفتند. گفته بود من هم همان بالائى ها را مى‏گويم. بله، اينها مى‏خواستند با ارعاب و هو و جنجال كار را انجام بدهند، لهذا به ايشان هيچ تعرضى نكردند و پيش علماى شهرها مى‏رفتند مى‏گفتند، هر كدام ضعيف بودند و ضعيف القلب بودند، شركت مى‏كردند و هر كدام قوى بودند، نمى‏كردند.

ما بايد از اينها عبرت بگيريم از اين مسائل، با تبليغات مختلف، نه همان بازور، با تبليغات مختلف، اين مسائلى كه داشتند و آن مطالبى را كه خودشان مطالعه كرده بودند و موانع را پيدا كرده بودند با تبليغات دامنه‏دار از هر نحو، قلم‏ها و نطق‏ها و روز نامه‏ها و همه چيز به كار افتاد براى اينكه اين مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند به طورى كه اين را من كراراً گفتم، مرحوم آقاى آشيخ عباس تهرانى رحمه الله گفتند كه من اراك بودم و مى‏خواستم بيايم به قم يا به تهران مى‏خواستم بروم، از اراك مى‏خواستم بيايم، خواستم اتومبيل بگيرم، آن شوفر اتومبيل گفت كه ما عهد كرديم، قرار داديم با خودمان كه دو طايفه را سوار اتومبيل نكنيم يكى فواحش را، يكى هم آخوندها را. در اثر تبليغاتى كه كرده بودند، شعرهاى شاعرشان را كه لابد بعضى شنيدند كه تا آخوند و قجر در اين مملكت است، اين ننگ را كشور دارا به كجا ببرد، اين را آن خبيث خدا نشناس در شعرش گفت، شعرا هم شعر گفتند، مجالس درست كردند، محافل درست كردند، تبليغات كردند، هر طور توانستند با هر شيوه اين روحانيون را و اين متدينين را كوبيدند و مقصود اصلى اين بود كه اسلام را از بين ببرند. آنها مى‏فهميدند كه تا اسلام قدرت دارد در يك كشورى نمى‏توانند آنها آنطور كه مى‏خواهند سلطه پيدا كنند، بايد اسلام را و مظاهر اسلام را و احكام اسلام را اينها از بين ببرند و موفق بشوند به آن مقاصدى كه دارند و لهذا مطالعه مى‏كردند چه چيز براى اسلام بيشتر مى‏تواند خدمت بكند، قدرت اسلام را بهتر مى‏تواند حفظ بكند آن را بيشتر مى‏كوبيدند و كدام احكام اسلام بيشتر پيش مردم مثلاً رايج است و بيشتر علاقه به آن دارند آن را بيشتر مى‏خواستند از بين ببرند.

صحيفه نور ج 13 صفحه 153

در مقابله با نقشه‏هاى غارتگران هوشيار باشيد

ما بايد توجه به اين معنا داشته باشيم، ما بايد گمان نكنيم كه مسائل ايران ختم شده است، تمام شده است، هم مسائل فرهنگى‏اش تمام نشده است و هم ساير مسائل. شما هيچ وقت خوف از اين نداشته باشيد كه مثلاً دولت غاصب عراق حمله كرده است و دارد مثلاً كارهاى خلاف مى‏كند، از اينها هيچ وقت خوف نداشته باشيد، اينها نمى‏توانند كارى انجام بدهند، شما از اين خوف داشته باشيد كه همان نقشه‏هايى كه قبل از انقلاب اينها داشتند، در زمان رضاخان و محمد رضاخان داشتند، حالا بيشتر داشته باشند. آنها قبلاً از باب اينكه به طور ذهنى و علمى يافته بودند كه اسلام اگر چنانچه رواج داشته باشد و مظاهر اسلام رواج داشته باشد، نمى‏گذارند كه مااستفاده‏هايمان را بكنيم، حالا كه عيناً سيلى را خوردند و مشاهده كردند قدرت اسلام را در يك ملت سى و چند ميليونى و اسلامى كه داراى يك ميليارد جمعيت است، اينها ملاحظه مى‏كنند كه بعد از اينكه سى و چند ميليونشان به ما اينطور كردند، پس وقتى كه يك ميليارد جمعيت دنيا كه قريب به يك ميليارد مسلم دارد اگر اينها همه مثل ايران بشوند، ما چه خواهيم كرد؟ امروز نقشه دقيقتر از آن وقت است، امروز طرح‏هائى كه اينها مى‏خواهند پياده كنند از آن وقت شديدتر است و ما بايد بيشتر چشم و گوشمان را باز كنيم. شما امروز هم مى‏بينيد كه چهار نفر، ده نفر روحانى كه با كمال صداقت دارد خدمت به اين انقلاب مى‏كند، از هر گوشه صدا مى‏شود كه حكومت آخوندى، اين زمزمه تازه كم كم‏هان نقشه‏هاى سابق است، آنوقت هم يكدفعه نشد، ابتدا كم كم، يكى يكى، دو تا دو تا اهل علم بلاد را، اهل منبر بلاد را انتقاد كردند، گفتند، گفتند، روزنامه‏ها بعد شروع كردند و نطق‏ها و مجالس و اينها درست كردند و بعد هم كار خودشان را انجام دادند، حالا هم اين نقشه هست در كار.

نقش مجالس روضه خوانى و عزادارى سيدالشهدا در حركت مردم‏

در آنوقت يكى از حرف‏ها كه هى رايج بود مى‏گفتند: ملت گريه، براى اينكه مجالس روضه را از دستشان بگيرند. اينكه همه مجالس روضه را آنوقت تعطيل كردند، آن هم به دست كسى كه خودش در مجالس روضه مى‏رفت و آن بازى‏ها را در مى‏آورد، قضيه مجلس روضه بود يا از مجلس روضه آنها يك چيز ديگر مى‏فهميدند و آن را مى‏خواستند از بين ببرند؟ قضيه عمامه و كلاه بود يا از عمامه يك چيز ديگرى آنها مى‏فهميدند و روى آن ميزان عمامه را با آن مخالفت مى‏كردند آنها فهميده بودند كه از اين عمامه يك كارى مى‏آيد كه نمى‏گذارد اينها آنى را كه مى‏خواهند عمل كنند و از اين مجالس عزادارى يك كارى مى‏آيد كه نمى‏گذارد اينها كارهايشان را انجام بدهند. وقتى يك ملتى در ماه محرم، سرتاسر يك مملكت، يك مطلب را مى‏گويند، شما انگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ما گريه كنيم براى سيدالشهدا، نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه‏ها دارد و نه اين گريه خودش فى‏النفسه يك كارى از آن مى‏آيد، لكن اين مجلس‏ها مردم را همچو مجتمع مى‏كنند و يك وجهه مى‏دهند، سى ميليون، سى و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصاً دهه عاشورا يك

صحيفه نور ج 13 صفحه 154

وجهه، طرف يك راه مى‏روند، اينها را در اين ماه محرم، خطبا و علما در سرتاسر كشور مى‏تواند بسيج كند براى يك مسأله. اين جنبه سياسى اين مجالس بالاتر از همه جنبه ديگرى است كه هست، بيخود بعضى از ائمه ما نمى‏فرمايند كه براى من در منابر روضه بخوانند، بيخود نمى‏گويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگرياند يا صورت گريه، گريه كردن به خودش بگيرد اجرش فلان و فلان است. مسأله، مسأله گريه نيست، مسأله، مسأله تباكى نيست، مسأله، مسأله سياسى است كه ائمه ما با همان ديد الهى كه داشتند، مى‏خواستند كه اين ملت‏ها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند، از راه‏هاى مختلف، اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند. مسائل اسلام، مسائل سياسى است و سياستش غلبه دارد بر چيزهاى ديگرش. اجتماعاتى كه اسلام بعضى‏اش را فرض كرده است، واجب كرده است و بعضى‏اش را به طور استحباب و مبالغه در استحبابش كرده است اينها يك مسائل سياسى است. قضيه مكه يك مسأله، اجتماع در مكه در اين محافل مختلف با اين يكپارچگى مردم كه از همه بلاد مسلمين واجب شده است كه بيايند در آنجا، بروند چه بكنند، خدا كه احتياج به عبادت من و تو ندارد. خداى تبارك و تعالى مى‏خواهد كه مردم را مجتمع كند، واجب كرده است كه اينها را، جمع بشوند در آنجا و مسائل اسلام را طرح كنند و حل كنند.

مع الاسف در اثر بى اطلاعى ماها، در مكه مجتمع مى‏شوند لكن به مسائل خودشان درست‏رسند. حالا اخيراً يك قدرى بهتر شده است، لكن اگر مسلمين در يك همچو مجلس بزرگى كه از تمام دنيا مجتمع شده است و هيچ قدرتى نمى‏تواند اينطور مجلس را درست بكند، دولت‏ها هر چه زحمت بكشند يك عده‏اى از مملكت خودشان را مى‏توانند يك جايى جمع كنند يا از چند تا مملكت. خداى تبارك و تعالى مردم را، موثرها را برايشان فرض كرده است كه مجتمع بشوند در آن مجالسى كه در مكه هست و همه با هم آنجا جمع بشوند و نكته سياسى اين اجتماع اين است كه اولاً خودشان مطلع بشوند از حالات هم، تفاهم كنند با هم، برادر باشند با هم برادرى كنند با هم و مسائل بلاد خودشان، ممالك خودشان را طرح كنند در آنجا و چاره جويى كنند براى مسائل خودشان. ما اگر همين حج را به آن معنايى كه روح حج اقتضا مى‏كند عمل مى‏كرديم، اين گرفتارى‏هاى زيادى كه براى مسلمان‏ها پيش آمده است، پيش نمى‏آمد. اگر دولت‏هاى اسلامى واقعاً به خود مى‏آمدند، توجه مى‏كردند كه يك همچو محفل بزرگى كه خداى تبارك و تعالى بر ما لازم كرده است، بر عددى از ما الزام كرده است و بر همه مستحب كرده است كه آنجا برويم، اين دولت‏ها، وسائلش را فراهم مى‏كردند و ملت‏هائى كه مى‏رفتند آنجا با دست باز با هم ملاقات مى‏كردند، با هم دردهاى بلاد خودشان را ميان مى‏گذاشتند، گرفتارى‏هائى كه از قدرت بزرگ براى آنها پيش مى‏آمد و پيش مى‏آيد، طرح مى‏كردند، گفتگو مى‏كردند و بر مى‏گشتند به محال خودشان و تبليغ مى‏كردند مسائل را، اگر دولت‏ها، دولت‏هائى بودند كه توجه داشتند به اين مسائل و نمى‏خواستند كه زير بار قدرت‏هاى بزرگ باشند و مى‏فهميدند لذت اينكه يك حكومت بر يك جامعه بيدار بشود از يك حكومت بر يك جامعه‏اى كه هيچ خبر از هيچ چيز ندارد، بهتر است. از زير بار بيرون آمدن از ابر قدرت‏ها ولو هر جور مصيبت هم براى ملتهاى ما

صحيفه نور ج 13 صفحه 155

داشته باشد بهتر است از اينكه ما در كاخ‏هاى بزرگ و در خانه‏هاى چه و كذا و اتومبيل‏هاى كذا باشم و نوكر باشيم اگر اينها اين را مى‏فهميدند، دست از اين كارها بر مى‏داشتند و با ملت‏ها همصدا مى‏شدند و وسائل را فراهم مى‏كردند و اين محفل بزرگ حج را نه اينطورى كه حالا هست، درست بجا مى‏آوردند و خودشان هم مى‏آمدند در آن محافل و مى‏نشستند و مسائلشان را حل مى‏كردند، آنوقت اسلام يك قدرتى مى‏شد كه هيچ قدرتى مقابل او نبود. اين يك راه هست كه مردم را، همه مردم را سالى يك دفعه همه بلاد را دعوت كردند و لله على الناس حج البيت هر كس بتواند بايد برود. يك راه ديگر اين نماز عيد و اجتماعات در عيد است در سالى دو مرتبه، اين هم يك مسأله‏اى است كه در بلاد بايد مجتمع مى‏شدند، مى‏شوند و باز مسائل، مسائل سياسى است. نماز جمعه در هر هفته يك دفعه آن اجتماعات بزرگ بشود و بررسى بشود در هر جا راجع به مسائل روز، كه بحمدالله اين مسأله در اين سال‏ها شده است و اميد است كه بيشتر بشود و آقايان هم بايد تبليغ كنند كه اين مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است كه مردم در هر روز مجتمع بشوند در مساجد، نه همان مجتمع بشوند بگذارند اين پيرمردها و از كار افتاده‏ها بروند، نه، مساجد بايد مجتمع بشود از جوان‏ها، اگر ما بفهميم كه اين اجتماعات چه فوائدى دارد و اگر بفهميم كه اجتماعاتى كه اسلام براى ما دستور داده و فراهم كرده است، چه مسائل سياسى را حل مى‏كند، چه گرفتارى‏ها را حل مى‏كند، اينطور بيحال نبوديم كه مساجدمان مركز بشود براى چند نفر پيرزن و پيرمرد. وقتى جماعت برود و اشخاص موثر بروند، مردم بروند، همه بروند آنجا مجتمع بشوند و در آنجا خطيب برايشان مسائل روز را بگويد و مسائلى كه، مشكلاتى كه دارند بگويد، اين حل مى‏كند مطالب را. همين ماه محرم و ماه رمضان، محرم و صفر و ماه رمضان آنقدر بركاتى كه بر اين سه ماه مرتب است نمى‏شود انسان احصاء كند. اين اجتماع عاشورا و اين برگزارى عزاى شهيد، بزرگتر شهيد عالم، اين آنقدر بركات دارد. همان وقتى هم كه اين مسائل سياسى در آن مطرح نمى‏شد آنقدر بركات داشت براى ملت‏ها كه قابل احصاء نبود.

تبليغات منحرفين و روشنفكرنمايان در جهت تضعيف شعائر و مظاهر اسلامى‏

الان بيشتر ما احتياج داريم به اين مجالس، تو گوش شما نخوانند به اينكه اين مجلس‏ها بگذاريم حالا و مجالس روضه را، خرج‏هائى كه مى‏كنيم حالا نكنيم و خرج مثلاً اين جنگزده‏ها بكنيم، نه، مسأله اينطور نيست، خرج جنگزده‏ها را بايد بكنيم، ملت ما بايد كسانى كه در جنگ آنطور لطمه‏ها را ديدند، جوان‏هائى كه در جنگ، آنطور فداكارى مى‏كنند، قدردانى كنيم و كسانى كه از منزل خودشان دور شدند، بايد پذيرائى از آنها بكنيم، يك وظيفه انسانى، وظيفه الهى است نه به معناى اينكه ما حالا كارهاى ديگرمان را رها كنيم به اين كار فقط بچسبيم، همه را بايد ما بگيريم. امروز ما به مجالس تعزيه و روضه بيشتر احتياج داريم از سابق. اين اجتماع سرتاسرى كشور، اين دستجات سرتاسرى كشور، امروز ديگر يك رنگ سياسى پيدا كرده است و حق هم همين است. اگر ما سى و چند ميليون جمعيت در اين دهه محرم كه وسيله‏شان را خدا براى ما فراهم كرده است و آنقدر ائمه

صحيفه نور ج 13 صفحه 156

اطهار راجع به اينطور امور سفارش فرموده‏اند و آنطور ثواب‏ها را خداى تبارك و تعالى برايش مرتب فرموده است، اگر سى و پنج ميليون جمعيت در اين ماه محرم، در اين دهه محرم اجتماعات داشته باشند، خطبا هم بروند مسائل روز را برايشان بگويند و تعزيه بگويند و گريه كنند براى سيدالشهدا، اين يك شعارى است، يك شعار الهى است. امروز ديگر ما انقلاب كرديم، روضه ديگر لازم نيست، از غلطهائى است كه تودهن‏ها انداختند، مثل اين است كه بگوئيم امروز ما انقلاب كرديم، ديگر لازم نيست كه نماز بخوانيم، انقلاب براى اين است، انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را زنده كنيم، نه انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را بميرانيم. زنده نگه داشتن عاشورا يك مسأله بسيار مهم سياسى عبادى است. عزادارى كردن براى شهيدى كه همه چيز را در راه اسلام داد، يك مسأله سياسى است، يك مسأله‏اى است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد، ما از اين اجتماعات استفاده مى‏كنيم، ما از آن الله اكبرها، ملت ما از آن الله اكبرها استفاده كرد، آن الله اكبرها را بايد حفظ بكنيم. اين مظاهر و مشائر و امورى كه در اسلام در آن سفارش شده بايد فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحى نبوده است كه مى‏خواستند جمع بشوند و گريه كنند، خير، ما ملت گريه سياسى هستيم، ما ملتى هستيم كه با همين اشك‏ها سيل جريان مى‏دهيم و خرد مى‏كنيم سدهايى را كه در مقابل اسلام ايستاده است. چطور شد كه اينها در زمان رضاخان يك محفلى جمع شدند و براى شكست ايران از اسلام گريه كردند؟ اگر گريه اشكال داشت، چطور اينها گريه كردند؟ اينها مى‏خواستند كه مجوس را و آن ملت و مليتى كه خودشان در نظر است احيا كنند، لهذا، در آن محفل حرف‏ها زده شد و گريه‏ها شد براى اينكه چرا مجوس از اسلام شكست خورده است. آن افكار پوسيده الان هم در مغزهاى بعضى‏ها هست. اينها نمى‏خواهند كه شما براى يك شهيد اسلام گريه كنيد. اگر چنانچه براى شكست اسلام گريه كنيد آنها مى‏گويند نه، گريه چيز خوبى است، اينها نمى‏خواهند كه شما براى كسى كه همه چيزش را براى اسلام داد، اينها نمى‏خواهند شما زنده نگه داريد يك واقعه‏اى را كه قدرت‏هاى بزرگ را آن واقعه كوبيد و در اثر او، شما هم اگر بشويد مى‏كوبيد، اينها نمى‏خواهند اين مسائل واقع بشود، مع الاسف تبليغ مى‏كنند اين منحرفين، اينهائى كه مامورند كه اينجور تبليغات را بكنند و جوان ما بعضى‏شان باورشان مى‏آيد. بايد جوان‏هاى ما بدانند كه هر نحو تبليغى كه بر ضد يكى از مظاهر اسلامى واقع شد اين تبليغى است كه از جانب بزرگترها و چپاولگرها به دست عمالشان واقع مى‏شود براى اينكه اسلام را بكوبد. اين جوان‏هاى ما كه بحمدالله مسلمند و فعال، بايد توجه بكنند به اينكه هر يك از اين شعائر اسلامى چه چيزى دارد كه اينها با آن مخالفند، چى زير سر عمامه است كه اينها مخالفند و چى زير سر مجالس عزاست كه اينها با آن مخالفند، از اين چه، چه چيزى مى‏آيد، از مجالس عزا هماهنگ كردن همه ملت همه ملت در يك روزى از منزل‏ها بيرون مى‏ريزند و فرياد مى‏زنند و اگر يك وقتى اينها فكر اين را بدهند كه در اين روز اينها را منسجم بر ضد يك قدرتى بكنند، چه خواهد شد؟ اينها از اين مى‏ترسند با گريه شما ما هى بنشينيد گريه كنيد اما نفت را به ما بدهيد، ما اشكال نداريم. هى مجلس بگيريد،

صحيفه نور ج 13 صفحه 157

با ما مخالفت نكنيد، اشكال ندارد. اينها از اين مجالس از آن جنبه سياسى‏اش مى‏ترسند. امروز هم مجالس ما تحول در آن پيدا شده است، مثل سابق نيست، متحول شده است، همه افراد ملت ما، مجالس ما متحول شده است. لكن گمان نكنند آنهائى كه جنبه‏هاى سياسى به نظرشان دارند و مثلاً روشنفكر هستند به نظرشان كه مجالس گريه ديگر چيزى نيست. همين گريه‏هاست كه كارها را پيش برده است، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مى‏كند. ما از اين مخالفت‏هائى كه شد در زمان رضاخان و شك نداريم كه به دستور بوده، خود او خيلى معلوم نبود كه اگر دستور ندهند، اين حرف‏ها را بزند، از اين مخالفت‏هائى كه شد بايد عبرت بگيريم، ببينيم با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مى‏شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است. با روحانيت مخالف بودند، ببينيم كه روحانيت براى آنها مضر است. با دانشگاه مخالف بودند ببينيم كه دانشگاه با آنها مخالف است. بودن يك دانشگاه صحيح با آنها مخالف است، بله، آنها دانشگاهى كه به دست خودشان درست بشود و همه چيزش را هم خودشان درست بكنند و جوان‏هائى كه از دانشگاه بيرون بيايد همه براى خودشان عمل بكنند، با آن مخالف نيستند، اما امروز با دانشگاه مخالفند. در انقلاب اسلامى با دانشگاهش مخالفند، با مجالس روضه‏اش مخالفند، با روحانى‏اش مخالفند، با جوان متدين بازاريش مخالفند، با همه مخالفند.

امروز مخالف همه جانبه ابر قدرت‏هاست با اين ملت در همه مظاهر اسلامى‏اش و ما بايد بيدار باشيم و توجه داشته باشيم. تبليعات اينها براى ما ضررش بيشتر از جنگ‏هاست، ساده نبايد برخورد كرد به اين تبليغات. ما از جنگ چه ترسى داريم؟ يك ملتى كه حاضر است براى شهادت و شهادت را فوز عظيم مى‏داند، چه باكى از اين مسائل دارد؟ از اين، از اينكه باكى نيست، تازه وقتى كه يك جنگى شروع مى‏شود، ملت ما بيدار مى‏شود، بيشتر متحرك مى‏شود. شما ببينيد كه در اين جنگى كه به ايران تحميل كردند و اشخاص خائن به اسلام، مخالف سر سخت با اسلام، اين جنگ را بپا كردند، ايران چه جور باز زنده شد، يكپارچه ايران دوباره انقلاب كرد و توجه كرد به يك مقصد، سرتاسر ايران كدام كار ممكن بود كه اينطور مردم را بسيج كند؟ اين جنگ بود كه بسيج كرد. پس جنگ چيزهائى است كه ما خيال مى‏كنيم بد است، بعد خوب از كار در مى‏آيد. التبه جوان‏هائى ما از دست داديم اين اسلام از اين جوان‏ها خيلى از دست داده و ما در اين جنگ بيشتر از جنگ صفين تا حالا از دست نداديم، خيلى هم كمتر از اوست، لكن براى اسلام است، وقتى براى اسلام است ما چه باكى داريم. جنگ براى ما، ما را بيدار كرد، آن رخوه و سستى اگر پيدا مى‏شد، دوباره برگشت به يك قرصى و محكمى، آنى كه انسان را مى‏ترساند اين تبليغاتى است كه بيخ گوش اينها، يكى، يكى گفته مى‏شود و بعد يك جمعيتى مى‏شوند و بعد زيادتر. از اين شيطنت‏ها بايد يك قدرى ترسيد و توجه به آن كرد، از اينكه مجالس اسلامى را، مجالس عزا را در نظر شما سست مى‏كنند و مى‏روند تو دهات، اين ور آن ور مى‏افتند كه فلانى گفته است كه مجالس عزا لازم نيست و شما خدمت كنيد به اينها، فلانى چطور همچو حرفى مى‏زند؟ كسى كه مى‏داند كه مجالس عزا چه جهت سياسى دارد، چه جهت اسلامى دارد، البته بايد آنها را هم بررسى كرد و تكليف است براى دولت و براى ملت، براى همه، از خود ما هستند آنها، برادرهاى

صحيفه نور ج 13 صفحه 158

ما هستند، آنها را خانه هايشان را خراب كردند و عده‏شان، زيادى را كشتند و از بين بردند و اينها هم بى خانمان شدند آمدند، هر جا آمدند بايد مهماندارى كرد از آنها.

لزوم طرح مسائل سياسى - اجتماعى روز از سوى وعاظ در مجالس عزادارى‏

لكن اين به اين معنا نيست كه ما در آن مسأله‏اى كه همه با هم بايد مجتمع بشويم براى كوبيدن ابرقدرت‏ها، از آن مسأله دست برداريم و برويم اين كار را بكنيم، نخير، هر دو را بايد بكنيم، مجالس سر جاى خودش بايد باشد و مجالس عزا بايد باشد و اهل منبر بايد اين شهادت امام حسين سلام الله عليه را زنده نگه دارند و ملت بايد با هم قدرت اين شعائر اسلامى را، خصوصاً اين را زنده نگه دارند، با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده مى‏شود انا من حسين كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است، اين معنايش، معنا اين است كه حسين مال من است و من هم از او زنده مى‏شوم، از او شده است. اينهمه بركات از شهادت ايشان است، با اينكه دشمن مى‏خواست آثار را از بين ببرد، آنها در صدد بودند كه اصل بنى‏هاشمى در كار نباشد لعبت هاشم بالكذا اين حرف بود، آنها مى‏خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربى درست كنند و اين كارشان اسباب اين شد كه عرب و عجم و همه، همه مسلمين توجه پيدا كردند كه نه، قضيه، قضيه عربيت و عجميت و فارسيت و اينها نيست، قضيه خدا و اسلام است. اين مجالس را حفظ كنيد، همه مجالسى كه اجتماعات دينى هست، اجتماعات اسلامى هست، اينها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مى‏دارد. جماعات را حفظ كنيد، جمعه را حفظ كنيد، اعياد اسلامى را، شعائرى كه در آن هست حفظ كنيد و مجالس عزارا با همان شكوهى كه پيشتر انجام مى‏گرفت و بيشتر از او حفظ كنيد و اهل منبر ايدهم الله تعالى كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامى و مسائل سياسى اسلامى، مسائل اجتماعى اسلامى و روضه را دست از آن برنداريد كه ما با روضه زنده هستيم. خوب، بعضى از امور هست كه بايد به وسيله آقايان، آقايانى كه خطبا هستند و اهل منبر هستند، در سرتاسر كشور تذكر داده بشود به مردم. يكى همين كه گفتم كه انشاء الله تذكر داده مى‏شود و انشاء الله مسلمين هم توجه مى‏كنند به آن، يكى اينكه از جنگ خسته نشوند مردم، جنگ يك چيز خوبى است، البته ما پيشقدم نيستيم، براى جنگ ما پيشقدم نيستم لكن حالائى كه به ما تحميل شده است اين يك آثار بزرگى دارد براى نهضت ما. يكى از آثارش اين است كه دشمن ما را روسياه كرد در دنيا، اين مى‏خواست كه براى خودش يك حيثيتى پيدا بكند و اينكه دشمن اسلام بود و قبل از اين هم كه هجوم كند به ايران، با عراق آنطور معامله كرد و با علماى عراق آنطور معاملات كرد و با ملت عراق آنطور و با دستجات براى عاشورا آنطور و با زائرين كربلا كه براى اربعين مى‏رفتند آنطور جنايتكارانه عمل كرد، اين در دنيا رسوا شد و حالا هم هر چه مى‏خواهد سالوسى كند و نماز بخواند و اظهار اسلاميت بكند و امثال ذلك، ديگر فايده ندارد، اين ديگر نمى‏تواند با سالوسى خودش را جا بيندازد، نمى‏توانست لكن شايد بعضى‏ها آنهائى كه خارج بودند از عراق باورشان مى‏آمد كه اين يك آدمى است كه مى‏خواهد خدمتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 159

بكند و كذا و اين حرف‏ها، حالا معلوم شد كه نه، همه فهميدند كه اين آدم اينطورى است، وضعش اينطورى است و معلوم شد كه يك آدمى است كه براى عرب مى‏خواهد كار بكند، اين خوزستان عرب‏ها را غالباً كشتند. اگر ايشان با عرب موافق است، چطور عرب كشى مى‏كند؟ براى اين هم نبوده است كه چند كيلومتر از مملكت ايران را او ادعا دارد چقدر ضرر كرده در اين، ملت عراق بيچاره چقدر ضرر كرد در اين جنگ و ملت اسلام چقدر ضرر برد، ضرر جانى، ضرر مالى، ضرر حيثيتى او برد. يكى از مسائلى كه باز مرتب شد بر اين، اينكه شياطين فهميدند قدرت اسلام در ايران چيست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاى ما كه خداوند همه را حفظ كند، آنطور نيست كه آنها خيال مى‏كردند. خليجى‏ها هم فهميدند كه نه، مسائل آنطورها نيست و اگر خداى نخواسته يك وقت شيطنت كنند، ممكن است عكس العمل داشته باشد، ديگران هم فهميدند كه نه، قدرت اسلام بيش از اين مسائل است كه اينها خيال مى‏كنند، قدرت اسلام است كه يك مملكت را يكپارچه بر ضد آنها به راه مى‏اندازند، بسيج مى‏كند، اين قدرت اسلام است. اين هم يكى از بركاتى بود كه از اين جنگ تحميلى براى آنها ننگ بار آورد و براى ملت ما سلحشورى و قدرتمندى و بيدارى اين جنگى كه حالا به ما تحميل شده است براى ما البته يك ضررهايى هم داشته است و برادرهاى ما در آنجا و اشخاصى كه در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و در دزفول و اينها تلف شدند، خساراتى برايشان بار آمده و عده‏اى از زن و بچه‏هايشان هم كه سرپرست‏هاى خودشان را از دست مثلاً دادند، آنها هم كوچ كردند براى بلاد ديگر. بايد آقايان به مردم سفارش كنند كه اينها برادر ما هستند، اينها در راه اسلام و جنگ در اسلام اينطور آواره شدند، اينها را بايد مثل خودتان و مثل اولاد خودتان بدانيد، اگر بچه‏هاى بى‏سرپرستى هستند و مى‏توانيد سرپرستى يكى از اينها را براى خودش نگه دارد و حفظ كند، حفظ كند. دولت بايد اينها را با يك ترتيبى، مرتبى، منظمى، محترمانه براى اينها جا تهيه كند براى اينها غذا تهيه كند، اينها آواره شدند. نبايد فكر اين باشيم كه ما خودمان هر چه مى‏خواهيم داشته باشيم، ديگران هيچى نخير، بايد كمك كنند به اينها، ثروتمندها كمك كنند به اينها برادرهاى مؤمن، خواهرها به اينها كمك كنند و اينهائى كه در جنگ آسيب ديده‏اند اينقدر نگذارند مصيبت بيشتر برايشان بشود و آنها را مثل مهمان عزيز مهماندارى كنند و دولت هم بايد جاهايى را براى اينها معين كند و آنها را حفاظت كند.

با مسائل و مشكلات كشور از راه اسلامى برخورد كنيد

يكى هم اينكه بايد دولت ما، ملت ما توجه به اين معنا داشته باشد كه در يك مملكتى كه جنگ در آن هست ممكن است كه يك چيزهائى هم كمبود توى آن باشد، در ايران الحمدلله كم است اين اما اينطور نباشد كه خودشان كمك كنند، مردمى كمك كنند بر اينكه كمبودى حاصل بشود، هجوم كنند مثلاً به خريد يك چيزى و نگهدارى بخواهند بكنند، گمان نكنند كه با اين جنگى كه آنجا واقع شده است، ايران در مضيقه واقع مى‏شود، نه، ايران در مضيقه واقع نمى‏شود. شما توجه كنيد كه مسائل را از راه اسلامى با آن برخورد كنيد، از راه انسانى با آن برخورد كنيد، اگر مسائل را از راه اسلامى‏اش ما با

صحيفه نور ج 13 صفحه 160

آن برخورد كنيم، نمى‏رسد به اينكه ما بخواهيم يك چيزى را احتكار كنيم يا مثلاً گرانفروشى كنيم يا زياد در رفتار خلاف انسانى بكنيم. وقتى يك جنگى پيش آمد بايد مردم بيشتر به فكر اين باشند كه ايران را آرام نگه دارند، الحمدلله آرام هم هست. اينهائى كه جمع بشوند در يك جايى براى خريد يك چيزى كه نمى‏دانم حالا هم هست يانه، كه مى‏شدند قبلاً اينها يك اشخاصى هستند مفسده جو و مى‏خواهند تضعيف كنند روحيه شما را. ما هيچ واقعه‏اى برايمان واقع نشده يك دسته‏اى آمدند در يك گوشه مملكت ما خرابكارى مى‏كنند، از اين دزدها در ايران هميشه بوده، اين دزدها خيلى بوده، زمان‏هاى سابق زياد بود كه يك شهرى را شلوغ مى‏كردند، يك جايى را مى‏بريدند، يك، از بين مى‏بردند. نبايد با اينكه يك شلوغكارى در يك جايى شده است كه الان هم انشاء الله از بين مى‏رود.

هشدارى بر لزوم شكست حصر آبادان توسط قواى مسلحه‏

و من منتظرم كه اين حصر آبادان از بين برود و هشيار مى‏دهم به پاسداران، قواى انتظامى و فرماندهان قواى انتظامى كه بايد اين حصر شكسته بشود، مسامحه نشود در آن، حتماً بايد شكسته بشود و فكر اين نباشند كه ما اگر اينها هم آمدند، بيرونشان مى‏كنيم، اگر اينها آمدند خسارات بر ما وارد مى‏كنند، نگذارند اينها بيايند در آبادان وارد بشوند، از خرمشهر اينها را بيرون بكنند، حال تهاجمى بگيرند.

تقويت روحيه قواى مسلحه با تقدير و پشتيبانى ملت‏

و باز توجه داشته باشند به اينكه اينهائى كه از فرماندهان و از پاسداران و از سربازان و از ژاندارمرى و همه اينها در آنجا مشغول هستند، اينها دارند جانفشانى و فداكارى كنند، اينها همچو نيست كه توى خانه‏اى نشسته باشند و راحت باشند، اينها هر كدام كه رفتند در اين جبهه‏ها فداكارى دارند مى‏كنند در هر حال به نظرشان ممكن است كه يك وقت مثلاً يك موشك فلان بيايد و اينها را از بين ببرد، بايد از اينها قدردانى كنند تقويت كنند روحيه اينها را، ملت بايد تقويت كند روحيه اينها را، اينها مشغولند، مشغول بررسى هستند، مشغول برنامه‏ريزى هستند، از يك طرف مسامحه نبايد بشود، از يك طرف هم مشغول به كار هستند اينها، كسانى كه اطلاع نظامى ندارند نبايد دخالت كنند در كار نظامى. اين مثل اين است كه ما بگوئيم كه فلان سرهنگ يك وقت بيايد به ما بخواهد بگويد كه فقه اسلام اينطورى است، همين طورى كه مى‏بينيد بعضى‏ها از قرآن يك آيه‏اى را بردارند مى‏خوانند و دنبال او يك مسائلى را مى‏گويند در صورتى كه از قرآن هيچ اطلاعى ندارند و از اسلام هم هيچ اطلاعى ندارند. مائى كه از نظام اطلاع نداريم و از جنگ اطلاع نداريم نبايد اظهار نظر بكنيم كه خوب است اينجورى بكنند، آخر شما چه مى‏دانيد كه خوب است اينجورى بكنند، من و شما اطلاع از اين نداريم. هى برنامه ندهد كسى كه ندارد يك چيز را، نمى‏فهمد يك چيزى را، تضعيف نكنند روحيه سربازهاى ما را كه با تمام قدرت، همه جناح‏هايشان دارند جانفشانى مى‏كنند و ضربت‏هاى زياد به آنها

صحيفه نور ج 13 صفحه 161

زدند شما كنار نشستيد ومى گوئيد خوب است اينجورى بكنند. آدمى كه كنار گود نشسته خيلى حرف‏ها مى‏تواند بزند، بگذاريد كه آنها روى نقشه‏هائى كه دارند روى طورى كه مى‏توانند عمل بكنند و بحمدالله مى‏توانند وانشاء الله عمل مى‏كنند و ما هم صبر داريم، اينقدرها بى صبرى نكنيد. جنگ صفين هيجده ماه طول كشيد با آن زحمات، هيجده ماه طول كشيد با آنهمه رنج‏هائى كه بردند و با آنهمه تلفاتى كه دادند، ما تازه دو ماه است كه كمتر از دو ماه است الان كه يك همچو چيزى هست شمائى كه با همه ابر قدرت‏ها مى‏گوئيد ما ايستاديم و مقابله مى‏كنيم و مشتتان را گره مى‏كنيد كه ما آمريكا و شوروى و كذا را، شما بايد همچو قدرتمند باشيد كه اگر پشت اين خانه‏هايتان هم خداى نخواسته سرباز اجانب آمد باز هم همان مشت گره كرده برويد و با هم در بيفتيد و جنگ تن به تن بكنيد. شما كه يك همچو كار بزرگى را كرديد و حالا انگور را خورديد نمى‏خواهيد تبش را بكنيد؟ يك همچو كار بزرگى كه اعجاب دنيا را براى شما جلب كرده است، زحمت دارد، حفظ اسلام زحمت دارد. شما براى اسلام از اول قيام كرديد و فرياد زديد ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، آنها هم همه‏شان مخالف با جمهورى اسلامى اند، همه قدرت‏ها مخالف با جمهورى اسلامى‏اند، كسى كه با همه قدرت‏ها در افتاده است و بحمدالله پيش بده تا حالا، حالا نبايد به واسطه اينكه يك چيزى واقع مى‏شود، يك شلوغى در يك جايى واقع مى‏شود اين خيال كند كه نه، به هم خورد وضع. شما در جنگى كه جنگى داخلى كه با محمدرضا و ساواكش داشتيد، چقدر شهيد داديد، از پانزده خرداد به اين ور شايد صد هزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر، چقدر هم معلول داريم. حالا ما همه اين بساطى كه تا حالا واقع شده است اينقدرها نيست خيلى چيز كمى است و آنقدرى كه به آنها ضايعه واقع كرديم، لشكر ما ضايعه واقع كردند، چندين برابر است. محكم باشيد آقا، جوان‏هاى ما محكم بايستيد (يكى از حضار: ما همه سرباز توايم خمينى، گوش به فرمان توايم خمينى) ما همه سرباز خدا هستيم انشاء الله، نه تو سرباز منى، نه من سرباز تو. همه ما با هم قيام كرديم كه اسلام را در اينجا زنده كنيم و انشاء الله به ساير جاها هم صادر كنيم. و ما همه برادر با هم هستيم، دوست با هم هستيم و اميدوارم كه همه ما دوش به دوش هم، هر كس هر مقدار كه مى‏تواند، منى كه يك پيرمرد هستم، صحبت بكنم براى شما، آقاى فلسفى كه پيرمرد قوى انشاء الله ايشان هم براى شما صحبت بكنند، آقايان اهل منبر هم براى مردم صحبت بكنند، اين يك خدمتى است كه از ماها برمى‏آيد، ما انشاء الله انجام بدهيم و اميدوارم كه براى خدا باشد. شما هم هر كدام هر كارى ازتان بر مى‏آيد انجام بدهيد.

دولت و ملت براى خودكفائى كشاورزى و صنعتى كوشش كنند

جهاد كشاورزها اين است كه كشاورزى‏شان را تقويت كنند. امسال شنيدم بعضى‏ها سستى كنند و اين برخلاف مسير اسلام است. شما پارسال با آن گرفتارى‏ها زياد كرديد كشت‏تان را، و امسال الحمدلله آن گرفتارى‏ها كم است و به شما كمك‏هائى هم از طرف دولت مى‏شود و بايد خودتان به فكر باشيد كه اگر ابرقدرت‏ها فردا منع كردند همه كشورها را كه به ما گندم ندهند، خودمان داشته

صحيفه نور ج 13 صفحه 162

باشيم. خوب، كشاورزها بايد به اين فكر باشند و كشاورزى خودشان را تقويت كنند و بيشتر كنند و كارها را جورى كنند كه ما ديگر محتاج نباشيم در خوردنمان هم به مردم. و من اميدوارم كه اشخاصى كه تفكر دارند، مغز صنعتى دارند اينها هم كارها را راه بيندازند و صنعت درست كنند خودشان. شما بدانيد كه اگر خودتان به فكر بيفتيد كه براى خودتان انجام بدهيد، كارهاى خودتان را مى‏توانيد انجام بدهيد، گمان نكنيد كه ما حتماً بايد همه چيزمان را از ديگران بگيريم، نه، شما به فكر اين باشيد كه همه چيزتان را خودتان درست كنيد. اين ژاپن بود كه در سال‏هاى قبل محتاج بود و خودش به فكر افتاد و خودش كارهاى خودش را درست كرد و الان صادر مى‏كند به آمريكا هم. و آن هندوستان بود كه در آن زمان آنقدر احتياج داشت، حالا الان دارد خودش احتياجات خودش را رفع مى‏كند. مغزهاى شما كوچكتر از مغزهاى ديگران نيست شما خودتان به فكر باشيد، توجه كنيد كه كار خودتان را خودتان انجام بدهيد و الان مهم اين است كه كشاورزى بايد چندين برابر سابق باشد، دولت بايد كمك بكند و مردم بايد جديت بكنند و من اميدوارم كه در اين سالى كه مى‏آيد به كوشش شماها، به كوشش جوان‏هاى ما، كشاورزى‏هاى ما، كارهاى كشاورزى ما همچو بشود كه مامحتاج نباشيم به ديگران در خوراكمان و همين طور كارخانه‏ها كارها را انجام بدهند، خودشان راه بيندازند كارخانه را، شما خودتان بايد انجام بدهيد كار خودتان، هى منتظر اين نباشيد كه يكى ديگر بيايد شما را اداره كند، خودتان اداره كنيد خودتان را و من اميدوارم كه همه اين كارها به دست خودتان بشود و هيچ به خودتان خوفى راه ندهيد، ما آن قدرت‏هاى بزرگ را هل داديم و بيرونشان كرديم و كسى نمى‏تواند شما را انشاء الله ديگر هل بدهد از مملكت خودتان.


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها