0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:21 AM

 

صحيفه نور ج 10 صفحه 123

تاريخ: 12/8/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى كميته‏ها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى استان خراسان

هراس منحرفين از تحقق اسلام

بسم الله الرحمن الرحيم‏

عتبه بوسى مولا على ابن موسى (ع) از آرزوهاى من است. كراراً هم از خراسان اظهار لطف كردند آقايان و دعوت كردند و من اگر فرصتى پيدا بكنم، آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خودم خراسان، لكن شما مى‏دانيد كه الان من گرفتارى‏هائى دارم و در يك اجتماعات بزرگى هم براى من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم، از اين جهت عجالتاً، موقتاً معذور هستم و اميدوارم كه دعا بفرمائيد من موفق بشوم به يك همچو توفيق بزرگ.

اسلام يك خار بزرگى شده است در چشم اشخاصى كه از اول نمى‏توانستند اسلام را ببينند، منتها قبل از انقلاب از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلم‏ها و قدم‏ها و گفتارها به اسلام خيلى توجه نداشت، حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد و رژيم جمهورى اسلامى شد، اينهائى كه اسلام مثل استخوانى در گلوى آنهاست در صدد برآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتى كه مى‏بينيد با شماها دارند، با كميته‏ها دارند، با دادگاه‏هاى انقلاب دارند، با روحانيون دارند و با پاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است. آنهائى كه نمى‏توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مى بينند كه اسلام پيش آمده است و انشاءالله با مختواى خودش تحقق پيدا مى‏كند، آنها را خوف بر داشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طرد خواهند شد. از اين جهت با تمام قوائى كه دارند، با اسماء مختلف، با اسم اسلام، با اسم خدمتگزارى به مردم، با اسم فدائى خلق، با اسم‏هاى مختلف، اينها به ميدان آمدند، يعنى به ميدان خدا آمده‏اند و اينها نمى‏فهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براى ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به نتيجه كه خواهد مى‏رسد، و اگر همه اينها مخالفت بكنند مخالفت شان به جائى نمى‏رسد، لكن مشكلاتى ايجاد مى‏كند. اگر در كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود و توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، دولت و ملت، آنجا را آباد كنند لكن آنها كه نمى‏خواهند اين آرامش پيدا بشود و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمى‏خواهند، در آنجا به يك طورى فتنه‏گرى مى‏كنند و در هر مركزى با يك اسمى. همان‏ها باز اسلام را نمى‏خواهند، بعضى‏شان هم اگر اسلام را بخواهند يك اسلام وارونه مى‏خواهند. آن اسلامى كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامى كه به وحى الهى آمده‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 124

است، وحى را هم در آن تصرف مى‏كنند و به صورت ديگر در مى‏آورند.

اشاعه ماديت، هدف شوم منحرفين در برداشت مغرضانه از اسلام

من كراراً اين مطلب را در نجف هم گفتم و اينجا هم گاهى گفته‏ام كه ما در يك مدتى گرفتار بوديم به يك قشر از مردم و به قشرى از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند لكن تمام مسائل را برمى گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند و حتى اگر روايتى يا آيه‏اى در جهاد مى‏آمد آنها همان جهاد نفس را مى‏گفتند هست و اسلام را با يك صورت ديگرى غير از آن صورت واقعى كه جامع است، جامع همه اطراف است نظر مى‏كردند. من گفتم ما يك مدت‏هائى مبتلاى به آنها بوديم كه البته مردم صالحى بودند لكن اسلام را با يك صورت مى‏ديدند، يك بعد اسلام را نظر مى‏كردند. و يك مدتى اخيراً ما مبتلا شديم به يك عده‏اى كه اينها عكس آنها هستند، تمام معنويات را اينها به ماديات برمى گردانند. مى‏گويند مسلميم، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامى است و نه بعثت‏شان بعثت اسلامى است و نه نبوت‏شان نبوت اسلامى است و نه امامت‏شان و نه معادشان، همه‏اش بر خلاف اسلام است، نه اينكه تازه، يعنى ده سال، پانزده سال است پيدا شده‏اند. در وقتى كه اوائل شايد حوزه علميه قم بود، بعضى از همين سنخ آدم‏ها كه معمم بودند يك روزى آمدند بعضى‏شان پيش من و گفتند كه اينطور فهميدم كه معاد همين عالم است، جزا هم همين عالم است. اين آدم‏ها بودند، از سابق هم بودند، حالا زياد شدند. من نجف كه بودم يك آدمى آمد از طرف يك گروهى و بيشتر از بيست روز، بعضى‏ها مى‏گويند بيست و چهار روز آنجا ماند، هر روز هم آمد پيش من، من يك ساعت يا بيشتر به او مهلت دادم كه صحبت كرد، تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج‏البلاغه، تمام صحبتش، من سوءظن به او پيدا كردم و يادم آمد قصه‏اى كه مرحوم سيد عبدالمجيد همدانى داشته است كه نقل مى‏كنند كه يك نفر يهودى آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود، بعد از يك چند وقتى ايشان ديده بود ايشان خيلى مسلمان شده خواسته بودش، گفته بود تو من را مى‏شناسى؟ گفت بله شما از علمائيد. مى‏دانيد كه من مثلاً اولاد پيغمبر هستم؟ مى‏دانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ (اينهمه چه، چه) حالا هم عالم هستم در اين جمعيت؟ بله همه اينها را مى‏دانم. خودت را هم مى‏شناسى؟ بله، يهودى زاده‏ام. همه پدرهايت يهودى بودند خودت هم يهودى و تازه مسلمان شدى، من يك معمائى پيشم هست و او اين است كه چطور تو از من بيشتر مسلمان شدى، چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آنى است كه ما هستيم. شنيدم كه بعد رفته و ديگر ايشان را نديده بود. معلوم شد حيله‏اى بوده براى يك كارهائى. از اين حيله‏ها هست. من ديدم كه اين خيلى مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج‏البلاغه و فلان و در خلال حرف‏هايش ديدم كه روى اعوجاج دارد مسائل را، حرف‏هائى را مى‏زند. من هيچ حرف با او نزدم، جوابش را ندادم، فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمى است، فقط يك كلمه‏اى كه او گفت كه ما مى‏خواهيم قيام مسلحانه بكنيم، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست، براى اينكه نيروى خودتان را از بين مى‏بريد و كارى ازتان نمى‏آيد. يك دسته‏اى از اينها كه حالا شما

صحيفه نور ج 10 صفحه 125

مى بينيد كه اظهار اسلام مى كنند، از شما هم بيشتر دارند اظهار اسلام مى‏كنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامى است كه پيغمبر اكرم فرموده است، يك چيز ديگرى، وارونه‏اش مى‏خواهند بكنند به يك صورت ديگرى، در ارتش همه چيزش را مى‏خواهند وارونه كنند. در بين اين افراد خيلى از اينها هستند كه بسيار اسم اسلام را مى‏برند و بسيار هم دلسوزى براى اسلام مى‏كنند، اما اگر دلسوزى بكنند، براى آن اسلام خودشان، نه براى اسلام ما. بعضى ديگر هم هستند كه اصلاً نه، اعتقادى به اسلام هم ندارند چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادى نداشتند ولى حالا صد در صد اسلامى شدند و انقلابى. حالا شما توانيد يك كسى را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابى نيستم . همه هم مى‏گويند ما از اول بوديم. الان همه اينهائى كه مى‏آيند، مى‏گويند ما حبس‏ها رفتيم، چه كرديم، مخالفت‏ها كرديم در زمان طاغوت. حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم طاغوت شده است در صورتى كه در دلشان اين نيست. اينها الان از اسلام مى‏ترسند، سخت هم مى‏ترسند، در صورتى كه اسلام براى همه خوب است، لكن اينها وحشت‏شان زد، البته براى خيانتكار، اسلام هم خوب نيست، هيچ دين توحيدى براى اسلام خوب نيست، اسلام مخالف با خيانت‏هاست، مخالف با اين است كه اين جوان‏هاى ما را به تباهى بكشند به اسم اسلام يا به اسم ترقى و تعالى و اين مملكت ما را به آنطور كه ديديد كشيدند، به اسم تمدن بزرگ. اينها هم كه مى‏گويند اسلام، نظير تمدن بزرگ آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمى‏توانند اصلاحش كنند. اينها هم با اسم اسلام مى‏خواهند بكلى اسلام را كنار بگذارند و يك چيز مادى جاى او بگذارند كه همه چيزش مادى باشد. به اسم اسلام، ترويج ماديت را مى‏كنند بعضى‏شان. ما بايد يك اسلامى كه براى همه خوب است، اين اسلامى كه هم معنويات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است، مادياتش هم سالم ترين ماديات، بيايند در همين با ما، همراه با مسلمان‏ها، همراه با جوان‏ها، همراه با اين روحانيون عزيزى كه همه چيزشان را الان گذاشتند براى همين كار اين آقائى نيست كه مى‏بينند. يك وقتى است كه بايد رفت، وظيفه است.

لزوم بقاى كميته‏ها و دادگاه‏هاى انقلاب جهت حفظ نظام كشور

اين كميته‏ها بايد باشد. غلط مى‏كند كسى كه مى‏گويد كميته نه. كميته‏ها اگر نباشند، پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاه‏ها اگر نباشند، كى مى‏تواند اين مملكت را اداره كند؟ كى اداره كرد اين مملكت را آن روزى كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوان‏هائى كه براى خدا قيام كرده بودند و اين مردم متعهدى كه براى خدا قيام كرده بودند، اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگى‏ها را. اگر نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچى نبود. حق ندارد كسى نسبت به اينها يك تعدى بكند و يك فرمانفرمائى. اين كميته‏ها بايد باشند، اين پاسدارها بايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگسترى غلط مى‏كند كه به اينها حرفى‏زند. دادگسترى روى موازين خودش برود، آن هم موازين غلطى كه بايد اصلاح بشود. اين بعضى از اين‏

صحيفه نور ج 10 صفحه 126

روساى دادگسترى از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروند سراغ كار خودشان، نبايد بنشينند و حكمفرمائى كنند و به دادگاه‏هاى ما يا به سپاه پاسداران ما يا به اهل علم ما كه در كميته‏ها هستند حرفى بزنند. غلط مى‏كنند اينها، اينهائى كه بايد بروند گم بشوند از اين مملكت، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارند حرف مى‏زنند. همين طور اشخاص ديگرى كه در استان‏ها هستند، در جاهاى ديگر هستند، اينها نمى‏توانند و نبايد يك وقتى اهانت كنند راجع به مسلمان‏ها، راجع به اين اهل علمى كه مشغول براى خدمت به اين خلق هستند، براى پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براى كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براى دادگاه‏ها كه مشغول خدمت هستند. اگر اينها نباشند، كه تو نمى‏توانى هى حرف مفت بزنى. اينها اصلاً كارى كردند كه مجال دادند به شما كه مى‏توانيد حرف بزنيد و هر چه دلتان هم مى خواهد بگوئيد.

قدرتمند باشيد، شما خراسانى‏ها قدرتمند هم هستيد الحمدلله و قدرتمند باشيد. شما يك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامى و آن بقعه مطهر على ابن موسى (ع) است كه كسى كه يك همچو پناهگاهى دارد اين قدرتمند است. كميته‏ها قدرتمند باشند، دادگاه‏ها قدرتمند باشند، علمائى كه در آنجا در كميته‏ها هستند قدرتمند باشند، اعتنا نكنند به اين حرف‏هاى مفتى كه بعضى‏ها كه مخالف با اين انقلاب هستتند و اسلام در چشم‏شان مثل خارى فرو رفته است، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همانطورى كه تا اينجا آمديد و همه چيز را رفتند آنها، تمام شد، اين ريشه‏هاى گنديده هم زير خاك گندند، اگر يك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچى‏شان مى‏كنند تمام مى‏شود. انشاءالله خداوند شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوى همه هستم و شما احتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند كه خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر. رهبرى مطرح نيست، خدمتگزارى مطرح است. اسلام ما را موظف كرده كه خدمت كنيم، خدمتگزارى مطرح است. ما همه با هم، همه مجتمعاً با هم دست به دست هم، از پاسدارهاى عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميته‏ها، تا اهل همه، ما همه ملت با هم. يك مملكتى است مال همه، يك مملكتى مال همه است، همه موظفيم اين مملكت را خودمان اداره بكنيم. حال ديگر مال خودمان، منافع مملكت ما را ديگر امريكا نمى‏تواند ببرد، منافع مال خودتان است، مملكت هم مال خودتان، خودمان بايد زحمت بكشيم و كشت بكنيم و منافعش مال خود ملت ما باشد. انشاءالله خداوند تاييدتان كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها