0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:15 AM

 

صحيفه نور ج 9 صفحه 199

تاريخ: 4/7/58

بيانات امام خمينى در جمع اعضاى هيأت فاطميون تهران

رژيم‏هاى سلطنتى گذشته، مانع تحقق اسلام واقعى بودند

بسم الله الرحمن الرحيم‏

تفاوت ما بين رژيم پهلوى با رژيم‏هاى سابق و دولت اموى و عباسى اين بود كه همه اينها در يك معنى مشترك بودند و آن اينكه نمى‏خواستند اسلام آنطورى كه هست تحقق پيدا بكند، هم بنى‏اميه اين مطلب را مى‏خواستند، اسلام را به حسب ظاهر قبول داشتند و در راه او هم كارهائى مى‏كردند و جماعت جمعه همان سلاطين‏شان به جا مى‏آوردند، هم بنى‏اميه، هم بنى عباس، لكن نمى‏خواستند آن اسلامى كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود و اهل بيت آن را مى‏شناختند، نمى‏خواستند اين تحقق پيدا بكند براى اينكه آن اسلام او بود كه خود پيغمبر و اميرالمؤمنين سلام الله عليه رأس آن بودند و زندگى‏شان آن بود.

اينها مى‏ديدند كه اگر اسلام را به آن نحو بخواهند ارائه بدهند، آنطورى كه اهل بيت خواستند ارائه بدهند، نمى‏توانند ديگر كاخ داشته باشند و آن وسائل، و مردم در كوخ‏ها باشند و اينها در آن كاخ‏ها و با عظمت باشند كه بعد از اينكه بعضى‏شان مردند طلاهايشان را با كلنگ شكستند و تقسيم كردند. اسلام يك همچون عنوان سرمايه‏دارى به آن معنا كه هست نمى‏پذيرد، اسلام قواعد دارد، اينها هم نمى‏خواستند اينطور باشد، يعنى طبق قواعد، لكن غير از اين رژيم اخير هم سلاطين كه همه‏شان سر تا پايشان فاسد بوده و گمان ندارم در تمامشان بتوانيد پيدا كنيد كه به اندازه دو نفر، سه نفر پيدا بكنيد كه اينها يك اشخاص صحيحى بودند، آنهائى هم كه معروف به جنت مكان هستند، آنها هم دوزخ مكان بودند، همان‏ها بودند كه پسر خودشان را كور كردند براى اينكه مبادا چه بشود و همان كه معروف به انوشيروان عادل است وقتى ظلم‏هايش را تاريخ مى‏گويد روى تاريخ را سياه كرده. لكن تا قبل از اين رژيم اخير، آن رژيم‏هاى بنى اميه و بنى عباس و رژيم‏هاى سلطنتى غالباً اسلام را به حسب ظاهر پذيرفته و به حسب واقع نمى‏خواستند آنطور باشد، لكن براى خودشان همه را مى‏خواستند، هر چيزى را مى‏خواستند براى خودشان، مى‏خواستند كه مملكت اسلامى را گسترش بدهند براى اينكه نفوذشان زياد بشود، كشور گشائى بكنند كه نفوذخودشان زياد بشود، هر چه مى‏خواستند، مى‏خواستند براى خودشان و دار و دسته خودشان باشد.

صحيفه نور ج 9 صفحه 200

مورد هدف قرار دادن روحانيون از سوى رژيم جهت مخالفت با اسلام بود

لكن اين رژيم فاسد، ما را براى ديگران مى‏خواست. از اول كه رضاخان آمد و من هم يادم هست و از اولش در مسائل بودم تا حالا، اولى كه آمد و ابتدائا با سالوسى رفتار كرد، وقتى كه مستقر شد اول هدف اسلام بود، لكن نمى‏گفت هدف را، آن قرار داد كه اسلام نباشد (البته به تعليم ديگران، تعليم خارج) لكن از روحانيين شروع كرد، از مجالس وعظ و خطابه و روضه جلوگيرى كرد. از اينجا شروع كردند كه بلكه مؤفق بشوند اساس، اساسى كه خارجى‏ها از آن مى‏ترسيدند از بين ببرند، آنها مطالعات دامنه‏دار دارند نسبت به شرق و نسبت به ايران ما مطالعات دامنه‏دار دارند، هم نسبت به ذخائرى كه ايران دارد اينها نقشه بردارى كرده‏اند و مطلعند، بهتر از خود ايرانى‏ها مى‏دانند كجا چه هست و هم مطالعات دامنه‏دارى شايد بيشتر از آن مطالعات نسبت به گروه‏هاى مردم كردند. عشاير را مطالعه كردند كه ببينند اينها چه جور مقاصد دارند، چه جور مى‏شود اينها را به دام انداخت، طوايفى كه در شهرستان‏ها بودند و جز عشاير نبودند اينها را با چه مى‏شود همراه كرد كه همان مقصد مشترك كه اسلام نباشد، اينها را با هم همصدا كرد و بدون اينكه اسمش را بياورند واقعيتش باشد. در زمان رضاخان كه من شاهد مسائل بودم طورى كرده بودند كه شاعرش، نويسنده‏اش، گوينده‏اش، همه بر ضد روحانيت بودند. آن شعرا و گويندگان خودشان بودند نه گويندگان مردم، شاعرش مى‏گفت، كه نمى‏خواهم شعرش را بخوانم، كه تا آخوند و قجر در اين مملكت هست اين ننگ را كشوردارا به كجا خواهد برد، آخوند را ننگ مى‏دانستند، قجر هم كه با او دشمن بودند. يك جلسه‏اى درست كرده بودند اينها، من شنيدم همان وقت‏ها يك مجلس نمايش مى‏دادند فتح اعراب را كه ايران را فتح كرده بود، در آن مجلس نمايش دادند و عرب‏هائى كه مثلاً پا برهنه بودند و با آن وضعى كه بوده نمايش دادند واينكه كاخ‏هاى آن را از آنها گرفته‏اند در آنجا، دستمال‏ها بيرون آمد براى گريه كه اسلام غلبه كرد بر اينها، الان هم كه من و شما اينجا نشسته‏ايم همچو فكرهائى هست كه متاسفند از اينكه اسلام بر مليت غلبه كرده، اسلام را كارى با او ندارند، مخالف با او هستند. الان هم در نويسنده‏هاى ما، در گوينده‏هاى ما و در روشنفكرهاى ما، در غربزده‏هاى ما، اين معنى هست كه اسلام را نمى‏خواهند و آنها كه راست نمى‏گويند مليت را مى‏خواهند، وقتى هم از مليتشان مى‏خواهند اسم ببرند، از همين شاه‏ها اسم مى‏برند، از همين شاه‏هائى كه همه‏شان در تاريخ معلوم است كه چكاره بودند. از اولى كه رضاخان آمد، بعد از اينكه مستقر شد، البته اولش خيلى هم روضه مى‏گرفت، هم روضه مى‏رفت و هم تكيه‏ها، همه را رفت يك مرتبه در يك محرمى گفتند همه تكيه‏ها را رفته بود، بعد كه بازى داد ملت راو ملت ماهم صفاى نفس دارند زود بازى مى‏خورند، بعد كه بازى داد ملت را، آنوقت آن چهره‏اش را نشان داد، تمام روضه‏ها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممين آن كرد كه نمى‏توانست يك نفر معمم ظاهر بشود توى خيابان، بعضى از محترمين معممين كه نمى‏خواهم اسمش را ببرم، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبايش را بريدند به شكل اينكه كت و شلوار بايد باشد و رهايش كردند و معممين را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان مى‏كردند، بعضى از شوفرها هم خوش رقصى مى‏كردند مقصد

صحيفه نور ج 9 صفحه 201

آخوند نبود، مقصد اسلام بود اينها را مى‏ديدند كه تا اينها هستند اسلام را نمى‏شود از بين برد، بايد اينها را از بين برد بعدش اسلام را، اسلام منهاى روحانيت همين تز است، حالا گوينده‏اش ملتفت نيست و يا ملتفت است و مغرض.

مجالس روضه است كه مردم را تهييج مى‏كند كه به همه چيز حاضرند

اين مطلبى كه الان القا كرده‏اند به جوان‏هاى ما كه تا كى گريه و تا كى روضه و اينها، بيائيد تظاهر كنيم، اينها نمى‏فهمند روضه چيست و اين اساس تا حالا سر كى نگه داشته شده است، اين را نمى‏دانند و نمى‏شود هم بهشان بفهمانند.

اينها نمى‏فهمند كه اين روضه و اين گريه آدم ساز است، انسان درست مى‏كند، اين مجالس روضه، اين مجالس عزاى سيدالشهدا و آن تبليغات بر ضد ظلم، اين تبليغ بر ضد طاغوت است، بيان ظلمى كه به مظلوم شده تا آخر بايد باشد. همين در عين حالى كه جوانهايشان كه كشته شدند و برايشان فرياد مى‏زنند و چه مى‏كنند، لكن بازى خوردند و مى‏گويند آن جوان‏ها را از ياد ببريد براى اينكه آنهائى كه به اينها تلقين مى‏كنند اساس را سيدالشهدا مى‏دانند، اساسى كه همه چيز را تا حالا نگه داشته او بوده، پيغمبر (ص) هم فرمود كه انا من حسين يعنى ديانت را او نگه مى‏دارد و اين فداكارى، ديانت اسلام را نگه داشته است و ما بايد نگهش داريم. اين جوان توجه ندارند، البته يك دسته‏اند و تزريق به اينها شده از اشخاص كه مى‏خواهند نباشد. اينها از اساس مى‏خواهند روضه را از بين ببرند كه روضه خوانى است كه عواطف مردم را همچو تهييج مى‏كند كه بر همه چيز حاضرند. وقتى مردم ديدند كه سيدالشهدا جوان‏هايش را آنطور قطعه قطعه كردند و آنطور جوان‏هاى خودش را داد، براى مردم آسان مى‏شود كه جوان بدهند و ما با اين حس شهادت دوستى اين معنى را ملت ما پيش برد و رمز همين معنائى بود كه از كربلا منعكس شد به همه جهاتى كه ما داشتيم، به همه ملت ما، و همه آرزوى شهادت مى‏كردند، همان شهادتى كه سيدش سيدالشهدا بود و اينها نمى‏فهمند كه اينجاست كه نگه داشته است، آنهائى كه مى‏فهمند تزريق مى‏كنند و ديگران را گول مى‏زنند.

آنهائى كه به ضد روحانيت حرف مى‏زنند، قلمفرسائى مى‏كنند و حالا بيشتر براى اينكه مى‏بينند كه اين روحانيت است كه اسلام را نگه داشته و اين اسلام است كه با منافع آنها مخالف است، اين اسلامى است كه طرفدار مستضعفين است، (و نريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين) وعده فرموده و عمل خواهد كرد. اين طبقه‏اى كه آن بالانشين‏ها پست مى‏شمردند، مى‏گفتند طبقه پائين، منطق مستكبرين همين بود كه استكبار و تكبر مى‏فروختند بر جامعه، ملت ما را طبقه پائين حساب مى‏كردند، بالا كى بود؟ آقاى آريامهر و دستجات خودش، آنها بودند و همه شما را و همه ما را و همه ملت را حساب نمى‏آوردند، چيزى نيستند اينها، قضيه استضعاف اين است، نه اينكه خدا مى‏فرمايد ضعفا، ضعفانه مستضعفين يعنى آنهائى كه قدرت دارند، قدرت ايمان دارند و آنها نمى‏فهمند و اينها را مستضعف حساب مى‏كنند، مى‏گويند اينها ضعيفند. آنهائى كه اينها را جزء ضعفا

صحيفه نور ج 9 صفحه 202

مى‏شمارند نه اينكه ضعفا هستند، بعضى‏ها اين كلمه را چون نفهميده‏اند، مستضعف را نفهميده‏اند مى‏گويند كه خوب، چرا ما بايد مستضعف باشيم آنها ما را حساب مى‏كنند مستضعف وضعيف، نه اينكه شما ضعيفيد، شما قوه ايمان داريد، شما آن بوديد كه يك همچو قدرتى را با مشت عقب زديد و به جهنم فرستاديد. قوت ايمان در شماست و حس شهادت خواهى كه جوان‏ها مكرر اين معنا را مى‏خواهند، زن‏ها مكرر مى‏گويند به اينكه فلان جوان، فلان جوان از من رفته دو تا ديگر هست، اين هم مى‏دهم برود.اين حس بود، اين حس شهادت خواهى، فداكارى بود كه يك ملتى كه هيچ نداشت بر طاغوت غلبه پيدا كرد.

همه روز بايد ملت ما مقابل ظلم بايستد

اساس را بايد حفظ بكنيم، اساس، اسلام است و جمهورى اسلامى با محتواى اسلامى، بايد كوشش كنيد تا حفظ شود، اين مجالس و مجامع اسلامى را بايد حفظ كرد، هر دو جهت بايد باشد نه آنطورى كه سابق بود و اصلش كارى به دستگاه ظلم نداشتند آن هم با يك تبليغاتى كه شده بود، نه آنكه ما بيائيم نمازمان را بخوانيم و برويم سراغ كارمان توى خانه‏مان بنشينيم و اهل منبر هم بروند و چهار تا كلمه روضه بخوانند و اگر بشود چهار تا كلمه اخلاق هم بگويند و بروند در خانه‏هاشان بنشينند، بايد در مقابل ظلم، در مقابل ستم بايستند. اين كلمه (كل يوم عاشورا وكل ارض كربلا) يك كلمه بزرگى است كه اشتباهى از او مى‏فهمند، آنها خيال مى‏كنند كه يعنى آنها خيال مى‏كنند كه يعنى هر روز بايد گريه كرد لكن اين محتوايش غير از اين است. كربلا چه كرد، ارض كربلا در روز عاشورا چه نقشى را بازى كرد، همه زمين‏ها بايد اينطور باشند، نقش كربلا اين بود كه سيدالشهدا سلام الله عليه با چند نفر جنگ كرد، عدد معدود آمدند كربلا و ايستادند در مقابل ظلم يزيد و در مقابل دولت جبار، در مقابل امپراطور زمان ايستادند و فداكارى كردند و كشته شدند، ولكن ظلم را قبول نكردند و شكست دادند يزيد را، همه جابايد اينطور باشد، و همه روز هم بايد اينطور باشد، همه روز بايد ملت ما اين معنا را داشته باشد كه امروز روز عاشور است و ما بايد مقابل ظلم بايستيم و همين جا هم كربلاست و بايد نقش كربلا را ما پياده كنيم، انحصار به يك زمين ندارد، انحصار به يك افراد نمى‏شود، قضيه كربلا منحصر به يك جمعيت هفتاد و چند نفرى و يك زمين كربلا نبوده، همه زمين‏ها بايد اين نقش را ايفا كنند و همه روزها، غفلت نكنند ملت‏ها از اينكه بايد هميشه مقابل ظلم بايستند. در بعضى روايات كه من حالا نمى‏دانم صحت و سقمش را، هست كه يكى از چيزهاى مستحب اين است كه مومنين در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهيا، نه اينكه اسلحه را بگذارند كنار و بنشينند منتظر، اسلحه داشته باشند براى اينكه با ظلم مقابله كنند، با جور مقابله كنند. تكليف است، نهى از منكر است، به همه ما تكليف است كه بايد مقابله كنيم با اين دستگاه‏هاى ظالم خصوصاً دستگاه‏هائى كه با اساس مخالفند.

صحيفه نور ج 9 صفحه 203

ما ملت و مليت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم

اگر يك دستگاهى بود كه مثلاً سلاطين سابق كه مى‏خواستند براى خودشان يك چيز مى‏كردند، ولى با اساسش معلوم نبود كه مخالف باشند، اما يك دستگاهى كه با اساس مخالف است، نمى‏خواهد اسلام باشد، نمى‏خواهد مجالس اسلامى باشد، مى‏خواهد هميشه چيزهائى باشد مربوط به غير اسلام ولو ملت باشد، مليت باشد، ما ملت را در سايه تعاليم اسلام قبول داريم و ملت، ملت ايران است و ما براى ملت همه جور فداكارى مى‏كنيم اما در سايه اسلام است نه اينكه همه‏اش مليت و همه‏اش گبريت است، مليت حدودش حدود اسلام است و اسلام هم تاييد مى‏كند او را. مليت اسلام را بايد حفظ كرد، دفاع از ممالك اسلامى جزء واجبات است نه اينكه ما اسلامش را كنار بگذاريم و بنشينيم فرياد مليت بزنيم و پان‏ايرانيسم.

اسلام سياست است و سياست، خدعه و فريب نيست‏

در هر صورت نقشه يك مطالعاتى كه اينها كرده‏اند طولانى و مخازن ما را به دست آوردند كه ما چقدر داريم و تا چه وقت به اينها پس بدهيم و از ما بگيرند و همه ملت‏ها و اقشارى كه ما داريم و همه قطرها را مطالعه كرده‏اند در اين معنا كه ديده‏اند ما اگر بخواهيم اين مخازن را از آنها بگيريم و اين مملكت و اين كشور را از اينكه پايگاه خودمان براى كارهاى نظامى، تا اسلام زنده است نمى‏شود، بايد اسلام را سر بريد حالا اگر مى‏شود توى دامن خود مردم، و اين را كردند و خيلى هم توفيق حاصل كردند. يك روزى بود كه اگر يك ملائى راجع به مطلب سياسى يك كلمه مى‏گفت، مى‏گفتند اين آخوند سياسى شده بيندازش دور، شايد به نماز او هم نمى‏رفتند، اين چه بود؟ اين روى نقشه‏اى بود كه آخوند را از سياست كنار بگذارند، اسلام را كنار بگذارند و سياست هم كنار و عليحده، آنها هم كارهاى خودشان را انجام بدهند و مخازن ما را ببرند و مملكت ما را تحت سلطه قرار بدهند آخوند هم برود توى خانه آخوند هم برود توى خانه‏اش بنشيند و حمد و سوره بخواند، خيلى هم كار بكند، يك چند كلمه مسائل اخلاقى را براى مردم بگويد، اين نقشه‏اى بود كه مى‏خواستند اسلام را كنار بگذارند از سياست، سياست دست آنها و اسلام هم بر كنار.

پاكروان به من گفت در همان روز آخرى كه ديگر از همانجا از حبس به حصر ما را آوردند (حبس دوم) گفت كه سياست دروغ گفتن است، خدعه است، فريب است و كلمه‏اش هم اين بود كه پدر سوختگى است، همين جا مى‏خواست پدر سوختگى كند يعنى مى‏خواست كلاه سر من بگذارد، به من گفت، به اين معنا كه شما مى‏گوئيد ما هيچ وقت همچو سياستى را نخواستيم، خدعه و فريب و از اين چيزها، بعد آمد بيرون و منتشر كرد در روزنامه كه ما تفاهم كرديم و فلان و اينكه دخالت در سياست نكند، من هم بالاى منبر گفتم كه ايشان اين را گفت، من هم اين را گفتم كه بيخود گفته، آنها مى‏خواهند كه ماها با همين خدعه و فريب كه سياست، خدعه است، شما نكند از سياست كنار برويد، سياست خدعه نيست، سياست يك حقيقتى است، سياست يك چيزى است كه مملكت را اداره مى‏كند، خدعه

صحيفه نور ج 9 صفحه 204

و فريب و اينها نيست، اينها همه‏اش خطاست. اسلام سياست است، طبيعت سياست است، خدعه و فريب نيست. اين نماز جمعه يك نماز جمعه سياسى است. يك اجتماعى سياسى است كه مع‏الاسف در سال‏هاى طولانى از دست ما رفته بود و مورد طعن ديگران هم شده بود. اين اجتماع حج از امور بسيار سياسى اسلام است كه تمام طبقات مستطيع كه هر جاى ايران اسلامى هستند، هر جاى ممالك اسلامى هستند جمع بشوند در هر سال در يك محلى، چند تا مجتمع شان بكنند، بنشينند مطالبشان را بگويند، بنشينند رفع اشكالاتشان را بكنند.

يك همچو مجلس‏هائى كه اسلام درست كرد مثل حج، هيچ قدرتى نمى‏تواند درست كند، هيچ قدرتى، همه ممالك اسلامى و سران ممالك اسلامى جمع بشوند كه نيم ميليون جمعيت را يك جائى ببرند، نخواهند مؤفق شد، با خرج‏هاى فلان‏ها، تبليغات فلان. خداى تبارك و تعالى با كلمه ولله على الناس حج البيت با يك كلمه مردم را فرستاده به آنجا، اجتماعات را فراهم كرده است. مع الاسف استفاده كرد، اجتماعات هست استفاده كرد، وقتى هم كاروان‏هاى ما در آنجا رفت همه استفاده‏هايش را آريامهر مى‏كرد، براى اوشان و شوون او را در آنجا مى‏گفتند در صورتى كه اين اجتماعات، اجتماعات سياسى است، اجتماعى است، بايد در اين اجتماعات گويندگان، نويسندگان همه بلاد مسلمين در آنجا مسائل اسلام را، مسائل بلاد مسلمين، گرفتارى كه دارند، مسلمين از دست كى گرفتارى دارند و آن بايد چه بكند، دولتهائى كه با مسلمين چه مى‏كنند با او چه بكند، كوشش كنند در وحدت كلمه، كوشش كنند در اينكه مطلب را همه يكى قرار بدهند، اعتصام (بحبل الله) سرمشق است براى همه، خداى تبارك و تعالى فراهم كرده اسبابش را، و ما مسلمين نمى‏توانيم از آن استفاده كنيم، بيعرضه هستيم، او فراهم كرده همه را، سالى يك دفعه حج، آن كنگره عظيمى كه در دنيا سابقه ندارد لكن مى‏روند آنجا و كار مثبتى انجام نمى‏دهند، از اول هم مى‏روند، فكر اينند كه سوغاتى چقدر بگيرند، فكر آنى كه بايد باشند نيستند، اعمالشان را بجا مى‏آورند، بعدش هم هيچ كلمه اى راجع به گرفتارى‏هاى مسلمين و گرفتارى‏هاى اسلام، اين گرفتارى‏هائى كه همه دول اسلامى الان مبتلا به آن هستند، فكر اين نيستند.

اين نهضت عظيم را كه مورد توجه دنياست حفظ كنيد

و انشاءالله اگر اسلام يك ظهورى پيدا كرد، يك نمايش واقعيتش داد، اميدوارم كه جمع هم درست بشود. بايد اين نهضت را حفظش كنيد. شما با دست خالى يك امپراطورى بزرگ دنيا را شكست داديد. الان به ما مى‏گويند كه اينها ملتفت نيستند كه چه كردند، خارج مى‏فهمد، خارج كه مى‏رويم عظمت اين نهضت و عظمت اين فداكارى ايران در خارج منعكس است، هر كه از خارج مى‏آيد و از هر جا مى‏آيد، همين چند روز هم يك چند نفرى، يك نفرى از بيرون آمده بود، از بنگلادش هم چند نفرى آمده بودند، اينها مى‏گويند كه همه توجهات دنيا الان به ايران است، همه توجهات الان به ايران است، ايران سرمشق همه مسلمين شده است و بايد بشود. انشاءالله اين را حفظش كنيد كه ماها

صحيفه نور ج 9 صفحه 205

هيچ نيستيم، هيچ براى خودتان يك چيزى خيال نكنيد كه هستيد، نه من و نه تو، نه هيچ كس، هيچ نيستيم، هر چه هست خداى تبارك و تعالى است، اوست كه شما را غلبه داد، الله اكبر، شما را غلبه داد و با مشت خالى همه چيز را درهم شكستيد. اين ايمان، اسباب اين معنا شد، اين توجه به خدا اسباب اين شد كه بچه كوچك و پيرمرد هشتاد ساله و زن‏هاى محترمه و مردهاى عزيز همه را به بيرون ريخت و مقابل يك دستگاه ظلم قرار داد. اين اسلام بود، اسلام همه چيز دست اوست و ما هيچ نيستيم، اين را حفظش كنيد، اين اسلام و اين نهضت را با اسلاميتش حفظ كنيد. خداوند انشاءالله شماها را حفظ كند براى نگهدارى اين نهضت و تا اين نهضت هست از هيچ نترسيدو اصلاً ترس در دل خود راه ندهيد. اين حرف‏هائى كه كردستان چه شد و بلوچستان چه، اينها همه حرف است، آنها هم برادر ما هستند و آنها هم برادر هستند و آنها هم مفسدين را بيرون مى‏كنند و هيچ وقت به دلتان راه ندهيد كه مائى كه آن قدرت عظيم را درهم شكستيم حالا از يك حزب مثلاً دموكرات و از چهار تا جوان مثلاً فاسد بترسيم، هيچ اصلاً اين حرفها نيست مملكت شما بحمدالله بيمه شده و خداوند با شماست به شرط اينكه شما هم به وظيفه‏تان عمل كنيد، شما وفاى به عهدتان بكنيد، خداوند هم وفا مى‏كند، شما توجه به اسلام داشته باشيد و آنطورى كه اسلام گفته به او عمل بكنيد، خداوند هم پشتيبان شماست. خداوند انشاءالله به شما صحت و سلامت و عظمت و قدرت عنايت كند و من هم دعاگوى همه‏تان هستم و خدمتگزار همه‏

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها