پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:09 AM
بيانات امام خمينى در جمع اعضاى مجتمع آموزشى طيبه پيراسته لنگرود
جدائى دين از سياست، توطئه ابر قدرتها
بسم الله الرحمن الرحيم
قبلا تشكر مىكنم از خانمها كه از راه دور آمدند و براى تسليت، من هم به آنها تسليت عرض مىكنم. آنچه كه در اين نهضت مطرح است اين است كه ما وضعيت نهضت را بفهميم و مقصد از جمهورى اسلامى را آگاهانه تعقيب كنيم تاكنون رژيم طاغوتى تمام احكام اسلام را در همه كشور و در كادرهاى آموزشى و غير آموزشى، در وزارتخانهها و ادارات، در ارتش و در ساير جاها بر خلاف اسلام سير داده بود. دستور اصلاً اين بود كه نگذارند اسلام در ايران به معنائى كه دارد تحقق پيدا بكند، براى اينكه خارجىهائى كه مىخواستند از ما استفاده ببرند و بىزحمت هم استفاده ببرند، اينها تبليغاتشان و طرحشان اين بود كه اسلام را نگذارند ظهور پيدا بكند، آن مقدارى كه كارى به استفادههاى آنها ندارد، آن مقدار را مضايقه نداشتند لكن آن بعدهاى ديگرى كه با استفاده آنها مخالف بود، آنها را اصلاً مىخواستند نگذارند تحقق پيدا بكند. اينها كوشش داشتند به اينكه اين معنا را به باور همه بياورند كه دين از سياست جداست. ديانت يك احكامى است كه بروند نمازى بخوانند و چند تا از اين مسائلى كه هيچ ربطى به اين چيزهائى كه آنها مىخواهند نداشته باشد، بگويند و برگردند مشغول كارشان بشوند. آنها مشغول چپاولگرى باشند و مشغول ظلم و جور و قشرهائى كه دينى هستند، اينها مشغول به اعمال ديانتى خودشان باشند، كارى نداشته باشند كه چه مىگذرد بر اين مملكت، كار نداشته باشند كه خارجىها چه به سر اين مملكت آورند. برنامه دولتها در زمان طاغوت اين بود و دامن زده بودند بر اينكه نگذارند روحانيون در سياست دخالت بكنند و شايد بسيارى از خود روحانيون هم باورشان آمده بود كه نبايد در امور سياسى دخالت كنند، و بسيارى از جوانهاى ما هم باورشان بكنند آمده بود كه نبايد اينها در امور سياسى دخالت بكند، حتى از قرارى كه گفتند يكى از همين افراد فاسد وابسته، در همين چند روز، در يك جائى به اين صورت گفته بود كه مىخواهيم قد است روحانيون محفوظ باشد، اينها دخالت در امور مملكتى نكنند تا قداستشان محفوظ باشد. اين يك شيوهاى است كه غربىها به كار بردند و وابستگان آنها هم از آنها تقليد كردند به اسم اينكه قداست اينها محفوظ باشد، يعنى اينها همان بروند توى مسجدها و دعا بخوانند تا قداستشان محفوظ باشد و كارى به مملكت و كارى به دولت و كارى به مجلس و كارى به ديگر قشرهايى كه بايد باشد نداشته باشند، اينها را بگذارند براى
چپاولگرها و دعا و ذكر خودشان را بگويند و كارى نداشته باشند. اين يك برنامهاى است كه ريخته شده است و ريخته شده بوده است در سالهاى طولانى، و در زمان اين پدر و پسر دامن زياد زده شده است، اين حرف آنهاست.
اسلام دينى است عبادى كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش
حرف ما اين است كه نه روحانى تنها، همه قشرها بايد در سياست دخالت بكنند. سياست يك ارثى نيست كه مال دولت باشد يا مال مجلس باشد يا مال افراد خاصى باشد، سياست معنايش همين وضع آن چيزهايى كه در يك كشورى مىگذرد از حيث اداره آن كشور، همه اهالى اين كشور در اين معنا حق دارند. خانمها حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليفشان اين است، روحانيون هم حق دارند در سياست دخالت بكنند، تكليف آنهاست. دين اسلام يك دين سياسى است كه همه چيزش سياست است حتى عبادتش. شما ملاحظه كنيد همين نماز جمعهاى كه در زمان طاغوت نمىشد درست بجا بياورند، گاهى آهسته در داخل يك مسجدى نماز را مىخواندند، در صورتى كه وضع نماز جمعه اين نبود، وضع نماز جمعه اين است كه حالا انجام مىگيرد و انجام گرفت چند هفته و معالاسف آقاى طالقانى فوت شدند و بحمدالله به جاى ايشان يك فرد بسيار ارزندهاى است، ملاى متعهدى است، ايشان هم حبسها ديده است، زجرها كشيده است و پخته شده است در اين امور. نماز جمعه يك اجتماع سياسى در عين حالى كه عبادت است. در خطبه نماز جمعه بايد مسائل سياسى روز طرح بشود، گرفتارىهاى مسلمان طرح بشود، در نماز جماعت هم اينطور است. نماز جماعت، اجتماع مردم در يك محلى، اين براى اين است كه اينها مطلع بشوند از حال مملكت خودشان، مطلع بشوند از حال برادرهاى خودشان، گرفتارىهاشان را اطلاع پيدا بكنند و رفع بكنند. اجتماع در مكه، آن اجتماع عظيم در جاهاى مختلف، هى اجتماع، اجتماع در منا، اجتماع درعرفات، اجتماع در مشعر، اجتماع در مكه، اجتماع در مدينه، اجتماع، اجتماع از همه قشرهاى ممالك اسلامى، همه مسلمين، كسانى كه استطاعت دارند و مشرف مىشوند، اينها همه يك امور سياسى است، هر كدام به مقدار شعاع خودش يك جا، يك شهر است، يك ده است، جماعاتى كه در اين شهر و ده است، مجمع سياسى است به اندازه خودش.
در صدر اسلام مسجد مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بود
مع الاسف ما استفاده نتوانستيم بكنيم از اين اجتماعاتمان، نه از آن اجتماعات بزرگمان و نه از اين اجتماعات كوچكمان، اين براى اين بود كه تبليغات اسباب اين شده بود كه مسجدىها را در آن مسجد محصور كرده بود. مسجد مركز تبليغ است. در صدر اسلام از همين مسجدها جيش ها، ارتشها راه مىافتاده، مركز تبليغ احكام سياسى اسلامى بوده مسجد، هر وقت يك گرفتارى پيدا مىشد صدا مىكردند كه الصلوه بالجماعه اجتماع مىكردند، اين گرفتارى را طرح كردند، صحبتها را
مىكردند. مسجد مركز اجتماع سياسى است و از اين يك قدرى وسعتش زيادتر، مىشود نماز جمعه. در هر هفته همه مجتمع بشوند در يك جائى، به حسب اختلافات، اين شهر كوچكى است به اندازه وسعت خودش، يك شهر بزرگى است مثل تهران به اين ترتيبى كه هست، اين يك اجتماع بزرگتر در هر هفته، آن اجتماع كوچكها در هر روز چند دفعه، اين يك اجتماع بزرگ در هر هفته يك دفعه، با خطبهها و با روشنگرىها كه بايد خطيب يك آدم روشن روشنگر باشد و مردم را به وظائف سياسى خودشان، به وظائف اجتماعى، به وظائف فرهنگى خودشان آشنا بكند. اجتماعات در هر سال يك دفعه يا براى دو تا عيد، دو اجتماع بزرگ، باز و يك اجتماع همگانى براى همه مسلمين، اشخاصى كه مىتوانند به مكه بروند، كسانى كه مستطيع هستند، به طور الزام كه بايد در اين مجتمع شركت كنند و مجتمع هم يك مجتمع سياسى است كه بايد اشخاصى كه از اطراف مىروند، از ممالك مختلف مىروند، مسائل را با هم طرح بكنند، مسائل مسلمين را طرح بكنند. و معالاسف با اينكه اسلام اين اجتماعات را به رايگان تحت اختيار قرار داده، شما ملاحظه كنيد اگر امير حجاز بخواهد يك پانصد نفر آدم در حجاز در غير مورد حج دعوت كند، چقدر خرج دارد، چقدر تشريفات دارد، چقدر زحمت دارد تا پانصد نفر جمع بشوند آنجا، خداى تبارك و تعالى بدون اينكه براى اشخاص مثل دولتها زحمت زيادى داشته باشد، مردم را خودشان را وادار كرده كه مجتمع بشوند آن هم چندين ميليون جمعيت، ميليون جمعيت مجتمع بشوند، به رايگان اين را تحت اختيار ما قرار داده و ما هم بدون استفاده از دست مىدهيم. اين براى اين است كه از آن طرف تبليغات بسيار دامنهدار خارجىها وداخلىهاى وابسته به خارجىها دامن زده به اينكه ديانت كارى به سياست ندارد، آنها را براى خودشان، سياست را وا داريد به امپراطور، و ديانت هم مال پاپ و افرا دپاپ. در اينجا هم سياست را وا داريد براى محمدرضا پهلوى ،شما پهلوى، شما هم برويد مسأله بگوئيد و هر كارى هم آنها مىكنند كارى نداشته باشيد، قداست خودتان را حفظ كنيد. اين يك مساله است كه با كمال توطئه و شيطنت در همين چند روز در يك محلى طرح شد كه نمىخواهم اسمش راببرم،اينها گرفتارى است كه ما داشتيم و من اميدوارم كه در اين نهضت، يكى از آثار بزرگ اين نهضت اين تحولى است كه حاصل شده است براى همهتان، براى خانمها، براى برادرها، براى خواهرها حاصل شده است و آن احساس وظيفه است كه ما همه وظيفه داريم در مملكتمان، وظيفه آموزش داريم، آموزش چيزهائى كه به دردشان مىخورد در دين و در دنيا. اسلام يك چيزى نيست كه براى يك طرف قضيه فكر كرده باشد، اسلام همه اطراف قضايا را در آن حكم دارد، تمام قضاياى مربوط به دنيا، مربوط به سياست، مربوط به اجتماع ، مربوط به اقتصاد، تمام قضاياى مربوط به آن طرف قضيه كه اهل دنيا از آن بىاطلاعند. اديان توحيدى آمدهاند براى اينكه هر دو طرف قضيه را نگاه بكنند و طرح بدهند، نسبت به هر دو طرف قضيه آنها حكم دارند، طرح دارند، اينطور نيست كه يا اين طرف را و از آن طرف غافل باشند، يا آن طرف را و از اين طرف غافل باشند، نه، آن طرف هم نظر دارند، اين طرف هم نظر دارند و خصوصا اسلام كه از همه اديان بيشتر در اين معنا پافشارى دارد، كه همه احكامش يك احكام مخلوط به سياست است، دست به گردن از احكام
سياست، نمازش مخلوط به سياست است، حجش مخلوط به سياست است، زكاتش سياست است، اداره مملكت است، خمسش براى اداره مملكت است، ديگر حدود تعزيرات و اينهائى كه قصاص، اين احكامى هست كه تمامش را گذاشتند كنار و يك عده احكامى كه از غرب آمده است اينجا، در اين زمانهاى طولانى به آن عمل كردهاند. من اميدوارم كه اين تحولى كه حاصل شده است از براى همه، يعنى هم خانمها و خواهرهاى محترم ما و هم برادرهاى محترم ما احساس وظيفه كردند، اين احساس وظيفه بود كه همهتان را آورد در خيابانها و با فرياد، دشمن خودتان را بيرون كرديد. اين دخالت در سياست مستقيم شما بود، همانى بود كه آنها مىگفتند شما چكار داريد، همانى بود كهخواستند اين خواهرها را بكشند به يك كارهائى كه نه اينكه بى تفاوتشان كنند، فاسدش بكنند و اسباب اين بشوند كه ديگران را هم به فساد بكشند. مقصد اين بود اينكه طرح مىكردند كه بله، ما آزاد زنان و آزاد مردان، ما آزاد كرديم، مثلاً پانزده ميليون زن را آزاد كرديم، آن آزادى كه آنها مىخواستند چه بود؟ مردها آزاد بودند تا زنها آزاد باشند؟ يا آزاد مردان و آزاد زنان در چى؟ شما آزاد بوديد در چى؟ ما آزاد بوديم در چه؟ مردها آزاد بودند؟ بله، در يك چيزهائى آزاد بودند و آنها هم دامن مىزدند در اينكه يك مراكز فسادى درست بكنند. آن زنها كه سنخ خودشان هست با آن جوانها كه هم سنخ هستند، در آن مراكز فاسد آزاد بودند بروند هر كارى دلشان مىخواهد در اين كنار درياها كه شماها دانيد كه چه خبر بود، همان جا آزاد بودند، آزاد زن و آزاد مرد اين طورى بود، والا يكى از مطبوعات ما در آن زمان آزاد بود كه يك كلمه بگويند؟! يكى از شما آزاد بوديد كه يك صحبت بكنيد؟! اينكه آزاد نبوديد. آنى كه آنها مىخواستند آزاد باشند، همانى بود كه فساد بود و فسادآور بود، رنج بود و رنجآور بود، زحمت بود و زحمتآور بود. باد داد اين قشر جوان ما را در اين چند سال و از بين برد اين قشر را و امسال الحمدلله در اين چند سال اخير يك تحول بزرگى حاصل شد و شما خواهرها و برادرها همه فهميديد كه بايد خودتان مملكت خودتان را اداره بكنيد، خودتان آن قشرهاى فاسد را بيرون كنيد و بيرون كرديد و خود شما مشغول آموزش باشيد و مشغول پرورش دخترها و پسرها باشيد و مشغول هستيد و البته شغل، بسيار شغل شريف، ولى مسؤوليتش هم زياد است يعنى مسووليد كه اين بچهها را تربيت بكنيد، اين دختر بچهها تربيت، تربيت اسلامى، تربيت انسانى، روحهاى آنها آنها را متحول كنيد به يك روح انسانى و اسلامى تا براى مملكتتان مفيد باشد، در مقابل اينكه آنها بنا داشتند اين جوانهاى ما را فاسد كنند تا اينكه بىتفاوت بشوند راجع به مسائل خودشان و هر قضيهاى و هر بلائى سرشان بيايد. اين جوان هروئينى ديگر نمىتواند فكر بكند به اينكه سر اين مملكت چه آمده است. آن جوانى كه عادت كرده هر روز برود سينماهاى آن ترتيبى و نمىدانم كذا، اين ديگر نمىتواند فكر كند كه مملكتش چه دارد مىشود. آنها هم مىخواستند همين طورى بشود و من اميدوارم كه با اين نهضتى كه ارواح شما هم نهضت كرده است، اجساد شما هم نهضت كردند و همه توجه به اسلام و توجه به قرآن كريم، انشاءالله اين مملكت به زودى اصلاًح بشود. و بدانيد اين مطلب را كه تاكنون انقلابى به خوبى انقلاب ايران نبوده است. انقلابهائى كه در عالم واقع شده است، ميليونها جمعيت كشته شدهاند و ميليون خانه از
بين رفته است. همين انقلاب اكتبرى كه در شوروى واقع شده است، مىگويند الان شصت و چند سال از عمر اين گذشته، باز به جا نيامده، باز نتوانسته درست اداره كند، باز آزاد نيستند مردم، از باب اينكه نتوانستند درست اداره كنند، لكن اين انقلاب پنج ماهه ما و طفل پنج، شش ماهه ما، اين الحمدلله بسيارى از امور را درست كرده و در صدد است درست بكند، براى اينكه انقلاب اسلامى، فرق ما بين انقلاب اسلامى و غير اسلامى همين است كه انقلاب وقتى اسلامى شد، تودههاى مردم همراه باآن هستند و وقتى كه تودههاى مردم بايك شيئى همراه شوند زود پيش مىرود و كم فساد است، فسادش كم است، البته هست، نمىگويم كه الان صد در صد نيست، هر انقلابى يك همچو چيزهائى را دارد، يك همچو لوازمى دارد لكن هيچ انقلابى مثل انقلاب ايران ما،به اين خوبى و به اين كم زحمتى و به اين سرعت نگذشته است. و من اميدوارم كه خداوند همه شما را سلامت، عزت، عظمت عنايت كند و همه ما خدمتگزار باشيم به اين مملكت و اسلام كه همه امور ما را انشاءالله اصلاًح كند.
والسلام عليكم ورحمه الله وبركاته