0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:03 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 136

تاريخ: 24/4/58

بيانات امام خمينى در جمع اساتيد و علماى اصفهان‏

جدا كردن دو قدرت روحانى و دانشگاهى از مأموريت‏هاى رژيم‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من اين چند روز كه شنيدم و خواندم كه دانشگاهى‏هاى اصفهان با علماى اصفهان مجتمع شده‏اند، بسيار از همه متشكرم و اميدوارم كه ادامه پيدا كند اين وحدت. اين اختلافى كه بين دانشگاه، روحانى، مع‏الاسف در زمان رژيم بود يك چيز من باب اتفاق نبود، يك مطلب حساب شده بود كه هم روحانى از او بى‏خبر بود و هم دانشگاهى.

به دانشگاه كه مى‏رفتند، دستگاهى كه بايد مأمورند كه اين دو را از هم جدا كنند، راجع به روحانيين مطالبى مى‏گفتند كه مع لاسف جوان‏هاى ما باورشان آمد. پيش روحانيون هم كه مى‏رفتند مطالبى از دانشگاه‏گفتند كه آنها هم باور مى‏كردند و هر دو قشر غالباً غافل از اين بودند كه دارند آنها را به كجا مى‏كشند. هر دو قشر توجه نداشتند كه آنها قصد اين ندارند كه يك دانشگاه خوبى درست بشود و يا يك روحانى خوبى، آنها دنبال اين بودند كه اين دو قدرتى كه قدرت متفكر ملت هست و ممكن است كه ملت‏ها را اينها بيدار بكنند، اينها را از هم جدا بكنند، نه فقط جدا، طورى بكنند كه مقابل هم بايستند، صف آرائى بكنند. آنها به اينها مطالبى بگويند، آنها به اينها، اينها سرگرم خودشان باشند و غافل از مسائل اصلى كه بر ملت و مملكت مى‏گذرد چنانچه حالا هم، كه من اين را بايد تكرار كنم و اين را گفتم كه ما از اين تكرار هيچ اشكالى نمى‏بينيم براى اينكه يك مريضى اگر چنانچه سرش درد بكند پيش صد تا طبيب كه برود مى‏گويد سرم، نبايد بگويد كه چون تكرار مى‏شود و يك دفعه بگويد سرم، يك دفعه بگويد پايم، يك دفعه بگويد دلم كه مبادا تكرار بشود.

درج مطالب تحريك آميز، توطئه‏اى براى انحراف از مسائل اساسى‏

ما الان حكم يك مريضى را داريم كه بايد آن مرض خودمان را افشا كنيم، بگوئيم، هر دسته‏اى كه آمدند همان مرض كه هست بايد بگوئيم. براى شما، براى ديگران هر چه كه هست، هر واقعى كه هست ما بايد بگوئيم. دردى كه بالفعل ما دچارش هستيم بايد بگوئيم. آن دردى كه دچارش هستيم الان اين است كه در اين حالى كه قانون اساسى دارد، طرح شده است و مى‏خواهد تصويب بشود تا مراحل نهائى‏اش، در اين حال من مى‏بينم كه قشرهاى مختلفى مى‏آيند و يك مسائل ديگرى طرح مى‏كنند و

صحيفه نور ج 8 صفحه 137

گاهى هم يك مسائلى كه دنبال او ممكن است كه برخوردها باشد و در روزنامه‏ها و مجلات هم بعضى مطالب را مى‏نويسند كه اين مطالب محرك است، تحريك‏آميز است. و اين روى يك (آنطور كه به نظر آدم مى‏رسد) نقشه و حسابى است، يك توطئه‏اى است كه الان ماها را يا متوجه كنند به يك مسائلى غير از مسائل اصلى كه ما داريم، يا منحرفمان كنند به طورى كه تا آخر منحرف بشويم از مسائل، يا به جان هم بيندازند، دعوامان بيندازند كه آن هم اسباب انحراف است و آنها نگذارند كه ما اين مراحلى كه الان داريم: يكى بررسى در قانون اساسى، يكى انتخاب خبرگان، دنبالش مجلس شوراى ملى، دنبالش يا همراه او رئيس جمهور كه اينها اساس يك مملكت است كه بايد اين اساس درست بشود، بعد كه اين اساس درست شد روى او و مسائل ديگر بايد حل بشود.

ايجاد استقلال و جمهورى اسلامى از اهداف ماو ملت‏

و ما الان آنى كه گرفتارش هستيم اين اساس است و الان بالفعل هم آنكه گرفتارش هستيم، قضيه بررسى قانون اساسى است. شماها دانشگاهى هستيد و اهل نظر، مطالعه كنيد قانون اساسى را، هر نظرى داريد بنويسيد و به مجلس سناى تهران بفرستيد تا آنها بعد كه خبرگان آمدند تا رسيدگى بكنند و دنبالش آنوقت كه اعلام مى‏شد كه انتخاب بكنيد خبرگان را، شما ببينيد كه چه اشخاصى بايد انتخاب بشوند، اشخاص مطلع از اسلام. ما اسلام را خواهيم درست بكنيم، ما نمى‏خواهيم يك مطلب اروپائى درست كنيم تا برويم سراغ كارشناس‏هاى اروپا، نمى‏خواهيم يك مسأله حقوق اروپائى و غربى درست كنيم تا برويم سراغ حقوقدان اروپائى فهم، ما مى خواهيم يك مسائل اسلامى. همه اين ملت فرياد زدند كه ما جمهورى اسلامى مى‏خواهيم، اين فرياد ملت بود. آنهايى كه مخالف با اين بودند، آنوقت نفس‏شان هم در نمى‏آمد آنها رفته بودند، يا خارج از اين مملكت بودند و هيچ كاره، يا داخل در مملكت بودند و آن كنار نشسته بودند و تماشا مى‏كردند و شايد به شهيدهاى ما هم مى‏خنديدند. اينها اهل اين نيستند كه اسلام را بدانند چى هست تا اينكه قوانين را وقتى نگاه مى‏كنند ببينند به اسلام مربوط هست يا نه. شمابايد اشخاص را تعيين كنيد كه علاقه‏مند به اسلام باشند. اينطور نباشد كه فرض كنيد يك جايش كه راجع به اسلام است يك قلمى رويش بكشند و آن هم كنارش بگذارند. علاقه‏مند باشند به اينكه اسلام بايد در اين مملكت، در اين كشور تحقق پيدا كند. از اينور و از آنور هم نرفته باشند كه بخواهند منافع غرب را يا منافع شرق را تأمين بكنند، مستقل در نظر باشند، مستقل در روحيه و فكر باشند، امين باشند، شناخته شده باشند. يك آدم مجهول را هر چه هم به شما بگويند خيلى آدم خوبى است، تا خودتان نشناسيدش اين را تعيين نكنيد. اشخاصى كه مى‏شناسيد كه مسلمانند، مطلع بر اسلامند و گرايش نداشتند در عمرشان به اين طرف و آن طرف، گرايش‏شان، گرايش اسلامى بود، مشى‏شان، مشى اسلامى بود، مطلع هستند از اوضاع كشورشان، يك همچو اشخاصى را بايد تعيين بكنيد كه انشاءالله اين قانون اساسى را آنها مطالعه كنند و بر طبق آنكه مصلحت ملت ما هست.

صحيفه نور ج 8 صفحه 138

اسلام تا ابد زنده است‏

اين را شما بدانيد، همه بايد بدانيد كه آنچه مصلحت ماست كه از زير بار خارجى‏ها و افكار خارجى‏ها و اعمال خارجى‏ها اين ايران را بيرون بكند و يك مملكت عدل به تمام معنا آزاد، آزادى صحيح، نه آزادى غربى، و عرض كنم كه اقتصادش صحيح باشد، همه چيزش صحيح باشد، آنكه بتواند يك همچو كارى بكند اسلام است، اسلامى است كه خدا قوانينش را وحى فرموده و بهتر ميداند كه براى اينها تا ابد چى لازم است. خيال نشود كه اسلام سابقاً شده است پياده بشود، حالا نه، ديگر نمى‏شود يا بعدش نمى‏شود. اينها انحراف است بى‏توجهى است، نفهمى است، بايد شما اشخاصى كه صد در صد معتقد باشند كه اسلام كهنه نيست،الان تا ابد زنده است.

اين نهضت شما ثابت كرد به اينكه اسلام الان متحرك است و كوبنده است. الان هم ظلم را دستگاه ظلم را اسلام مى‏كند. اگر شما پيوند به اسلام نداشته بوديد و اشخاصى بوديد كه هر كس براى مقصد خودش يك حرفى‏زد، حالا هم باز زير همان بارها بوديم و محمدرضا هم اينجا باز سلطنت مى‏كرد و فرياد مى‏كرد تمدن بزرگ و ما را به آتش مى‏كشيد.

اين وحدت كلمه شما و همه توجه‏تان به اسلام، جوانها توجه‏شان به اسلام كه الان هم آيند مى‏گويند شما دعا كنيد ما شهيد بشويم و من مى‏گويم دعا كنم كه شما ثواب شهيد داشته باشيد ديگر ما حالا انشاءالله مى‏دانى پيدا نمى‏كنيم تا شهادتى باشد ما حالا ديگر دزدها را و كلاهبردارها را داريم چه مى‏كنيم در هر صورت يك همچو روحيه‏اى كه متحول شده بود از آن ترس به اين شجاعت، از آن فرار به اين هجوم، يك همچو روحيه‏اى شما را پيروز كرد و اين روحيه، روحيه‏اى بود كه اسلام به ما داده يعنى مردم حالا متحول شده‏اند به همان اشخاصى كه در صدر اسلام، سى هزارتاشان يك روم و يك ايران را به هم كوبيد و عرض كنم كه فتح كرد. آنها هم براى همين بود كه اسلام را سعادت مى‏دانستند، چه زنده باشند چه نباشند، شهادت را براى خودشان زندگى ابدى دانستند. اين روحيه در جوانهاى ما، من مى‏بينم كه پيدا شده است و جدا مى‏آيند و از من تقاضا مى‏كنند كه من دعا كنم شهيد بشوند. اين اسباب اين شد كه ما پيروز شديم.

الان كه وظيفه فعلى ما اين است كه همه مسائلى كه بعدها بايد درست بشود، همه گرفتارى‏هائى كه بعدها بايد درست بشود، همه را كنار بگذاريم و همه متوجه به اين باشيم كه اين قانون اساسى كه بناست تصويب بشود، چى هست، اشكالاتش چى هست، اشكالات را بگوئيد، كى بايد اين را بررسى بكند و چه اشخاصى بايد بررسى بكنند، همان اشخاص را تعيين بكنيد.

انشاءالله خداوند همه شما را حفظ كند وهمه مسائل بعد از تحقق يك دولت غير انتفاعى، يك دولت مستقر و مستمر، بعد از او و يك قانون اساسى و يك مجلس شورائى كه ملى باشد، نه فرمايشى، انشاءالله همه اين مسائل حل مى‏شود و به دست خود ملت همه اينها واقع مى‏شود. خداوند همه شما را حفط كند و موفق.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها