پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:01 AM
بيانات امام خمينى در جمع روحانيون و پاسداران انقلاب اسلامى اروميه
شكست ظاهرى و شهادت اهل حق به نفع اسلام است
بسم الله الرحمن الرحيم
من بايد با آقايان روحانيون و پاسدارهاى محترم و ساير آقايان محترم كه تشريف دارند، خطرهائى كه حالا به ما متوجه است و اشكالاتى كه در حال حاضر ما داريم و موضعى كه ما در اينوقت داريم فى الجمله عرض كنم و من در مجامع ديگر هم مطلب را چون اهميت دارد گفتهام و باز هم تكرار مىكنم.
موضع ما الان از دو جهت حساستر از اوقات ديگر است. در رژيم سابق و آنوقتى كه همه شما و همه قشرها مشغول مبارزه بودند با رژيم سابق، آنوقت رژيم، رژيم طاغوتى بود و شما هم بر ضد طاغوت قيام كرده بوديد اگر ما در آن روز شكست مىخورديم، كشته مىشديم اشكالى خيلى نداشت براى اينكه يك لشكر اسلامى، يك لشكر الهى با لشكر طاغوتى مقابله كردند و شكست خوردند، يك شكستى كه اولياء خدا هم در مقابل طاغوت گاهى شكست مىخوردند و اين شكست در آن حال به ضرر اسلام تمام نمىشد، به نفع اسلام بود و قدرت اسلام و صحت مكتب ما بيشتر ثابت مىشد. به وجهى نظير مبارزه حضرت سيدالشهدا سلامالله عليه با دولت وقت كه دولت طاغوتى بود. شهادت سيدالشهدا به اسلام هيچ لطمهاى وارد نياورد، اسلام را جلو برد. اگر نبود شهادت ايشان، معاويه و پسرش اسلام را يك يك جور ديگرى در دنيا جلوه داده بودند به اسم خليفه رسول الله، با رفتن در مسجد، اقامه جمعه و امام جمعه بودن، اقامه جماعت و امام جماعت بودن. اسم، اسم خلافت رسول الله و حكومت، حكومت اسلام لكن محتوا بر خلاف. نه حكومت، حكومت اسلامى بود به حسب محتوا و نه حاكم حاكم اسلامى. سيدالشهدا سلامالله عليه اين نقشى كه اينها داشتند براى برگرداندن اسلام به جاهليت و نمايش دادن اسلام را به اينكه اين هم نظير همان چيزهاى سابق است آن را باطل كرد. و اگر هم در اين مبارزهاى كه مىكرديم شكست مىخورديم، كشته مىشديم، اسلام از او ضررى نمىديد بلكه اسلام نفع مىديد براى اينكه يك جبهه مجاهد اسلامى با يك عده طاغوت مبارزه كردند، مبارزهشان هم بين حق و باطل بود منتها باطل قوهاش زياد بود و آنهائى كه اهل حق بودند شهيد شدند، لكن حالا وضع چه جور است؟ آنوقت رژيم، رژيم طاغوتى بود و حكومت وقت حكومت طاغوتى بود و همه دستگاهها دستگاههاى طاغوتى بودند و لكن حالا كه حكومت ما مىگوئيم اسلامى، همهتان رأى داديد به
جمهورى اسلامى و رژيم تغيير كرد از رژيم سلطنتى به حكومت جمهورى اسلامى، الان ما كه معمم هستيم و شما كه پاسدار هستيد و ساير قشرهائى كه در اين مملكت هستند، همه در حكومت اسلامى هستيد، همه ما در جمهورى اسلامى واقعيم، الان رژيم ما جمهورى اسلامى است، آن خطرى كه الان متوجه به ماست خطر كشته شدن نيست، خطر شكست يك جمعيت اسلامى در مقابل طاغوت نيست، آنها اصلاً خطر نيست. آن خطرى كه الان براى ماست اينست كه مكتب ما شكست بخورد، اسلام شكست بخورد. اين خطر بزرگترين خطرى است كه الان متوجه به ماست و آنكه ما را تا اينجا رساند و پيروز كرد اين بود كه با هم قشرها اختلاف نداشتند، همه با هم فرياد مىكردند كه جمهورى اسلامى مىخواهيم، فرقى ما بين شهر و ده نبود، مركز و سرحدات نبود، همه دست به هم دادند و فرياد كردند كه ما جمهورى اسلامى مىخواهيم و اين دو جهت كه يكى وحدت كلمه همه بود، اكثرا با هم بودند و يكى هم مقصد، مقصد اسلامى بود، شما را پيروز كرد. شما الان يك لشكر فاتح هستيد. اما لشكرهاى فاتح در سابق هم غالبا اينطور بوده كه بعد از فتح طورى مىشد كه شكست مىخوردند. امروز من براى يك جمع ديگر كه صحبت كردم هيتلر را مثال زدم كه حركت كرد و نهضت كرد و زد و كشت و فرانسه را فتح كرد و ساير كشورها را فتح كرد و حمله كرد به شوروى، با آن قدرتى كه شوروى داشت، فتح كرد بسيارى از جاها را لكن نتوانست نگه دارد، آن فتح و پيروزى كه كرده است نتوانست نگه دارد. چون نتوانست نگه دارد شكست خورد و منتهى شد به آنجائى كه خودكشى مىگويند كرد. فاتحها هميشه تقريبا اينطورى بودند كه بعد از اينكه فتح مىكردند، يك عواملى پيدا مىشد كه اينها را به شكست منتهى مىكرد.
تخطى از موازين، خطرى براى اسلام و حربهاى به دست دشمنان
من خوف اين را دارم كه شما كه يك لشكر اسلامى، ملت اسلامى فاتح هستيد الان و فتحى هم كرديد كه همه دنيا را به اعجاب آورديد، عواملى پيدا بشود كه شكست بخوريد و شكست هم از ناحيه خودتان باشد، نه از ناحيه دشمن. من خوف اين را دارم كه ما، چه طبقه روحانيون و چه ساير طبقات كه مهمش اينهائى است كه مستقيما اسم اسلامى رويشان هست، دولت اسلامى، وزارتخانههاى اسلامى، كميته اسلامى، پاسداران اسلامى و دادگاههاى اسلامى و اينهائى كه الان به اسم اسلام و لباس اسلامى دارند در حكومت اسلامى پاسداران اسلامى داريم و دادگاه اسلامى و همين طور كميته، اگر در يك همچو موقعى ماها كه ادعا مىكنيم كه ما هم پاسدار هستيم و شماها هم كه پاسدار هستيد، در يك همچو موقعى ما يك كارهائى انجام بدهيم كه آنهائى با ما مخالفاند و دشمناند، آنها مراقب هستند و با كمال مراقبت به كارهاى ما چشم دوختهاند، ما يك كارهائى انجام بدهيم كه اين كارها با محتواى جمهورى اسلامى موافق نباشد. اين شكست مسلم در مقابل كافر نيست، شكست سيدالشهدا در مقابل يزيد نيست، اين شكست اسلام است. ما ادعا كرديم كه جمهورى اسلامى داريم و ادعا كرديم كه حكومت اسلامى تنها حكومت عادلانه است، تنها حكومتى است كه از رئيس جمهورش تا پاسبانش تابع اسلام
است، نه رئيس جمهورش مىخواهد بزرگى بفروشد به پائينترها نه پائينترها مىخواهند مردم را از باب اينكه مثلاً نظامى است، پاسدار است مردم را آزار بدهند، اين چيزى است كه ما ادعايش داريم مىكنيم. جمهورى اسلامى يعنى يك حكومت عادلانه اسلامى چنانچه مملكتى كه اسلامى است و جمهورى در تحت لواى اسلام دارد اداره مىشود، اين مملكت هم بايد اجزائش اسلامى باشد. اگر چنانچه در اين مقطعى كه از زمان ما هستيم و در اينوقتى كه ما ادعاى تبديل طاغوت به اسلام، همچو ادعائى را داريم، اگر چنانچه ما كه معمم هستيم و شما كه پاسدار هستيد بر خلاف آنطورى كه بايد پاسدارهاى اسلامى، روحانيون كه پاسدارند و شماها كه پاسداريد بر خلاف آن اگر يك وقت يك عملى صادر بشود ولو از يك مصداق، يك فرد صادر بشود و ديگران جلويش را نگيرند، آنهائى كه الان متوجهاند كه به ما اشكال كنند، يكى را هزار مىكنند و در بوق تبليغاتى در خارج و در داخل منتها در داخل به يك طرز ديگر و در خارج با صراحت كه: اسلام هم همانست، تغييرى حاصل نيست، اسلام اصلش همين طورى است، اسلام هم مثل رژيم شاهنشاهى است منتها اينها حالا يك اسمى جاى يك اسمى گذاشتهاند. رأى دادهاند فقط به يك چيزى اما محتوا، محتواى ديگرى است. يك چيز ديگرى است. اسلام اينجورى است آنوقت سازمان امنيت مردم را آزار مىكرد، حالا پاسداران اسلامى، آنوقت روساى طاغوتى به مردم تعدى مىكردند حالا روساى جمهورى اسلامى.
آنوقت روحانيون در زمان طاغوت بودند، اگر يك كارى از بعضىشان صادر مىشد مردم مىگفتند كه اينها ساواكى هستند، يكى كار خلاف مىكرد نمىگفتند كه اينها نوكر اسلامند و اين كار را مىكنند مىگفتند اينها جزء ساواكند. امروز اگر از يك روحانى صادر بشود كى مىگويد ساواكى است؟ هيچ كس، كى مىگويد كه الزام دارد به اين كار؟ اگر امروز يك خطائى از يك نفر معمم صادر بشود و سايرين جلويش را نگيرند و اعتراض نكنند، جنگ لازم نيست، اعتراض، گفتن، نهى از منكر. در خارج آنهائى كه دشمن شماها هستند منعكس مىكنند كه جمهورى اسلامى با رژيم شاهنشاهى هيچ فرقى ندارد فقط يك اسمى تغيير كرده و الا واقع همان واقع است، دليلش هم اينست كه اين پاسدارها ببينيد مثل ساواكى عمل مىكنند، اين كميتهها ببينيد مثل مثلاً چه عمل مىكنند، اين دادگاهها را ببينيد مثل همان دادگاههاى طاغوتى است و هكذا و هكذا. آنكه امروز نگرانى دارد، آنكه امروز مصيبت است براى ما اين است كه مكتبمان يعنى اسلاممان در معرض اين است كه دنيا به آن پشت بكنند و با اعمال ما دفنش كنند، فكرى براى اين بايد كرد. تا ما خودمان را اصلاح نكنيم نمىتوانيم بگوئيم كه ما يك اشخاصى هستيم كه براى خدا داريم كار مىكنيم، مىخواهيم اصلاح كنيم مردم را. تا آقا خودشان صالح نباشند نمىتوانند دعوت به صلاح بكنند. كسى كه خودش خداى نخواسته پايش را كج مىگذارد اگر به مردم بگويد پايت را راست بگذار مسخرهاش مىكنند، مىگويند اگر پا راست گذاشتن صحيح بود خودت بگذار. اگر شما كه پاسداريد و مدعى هستيد كه ما براى پاسدارى خدمت مىكنيم به اسلام مىخواهيم خدمت كنيم، اگر خداى نخواسته همانطور كه در رژيم سابق گاهى مىريختند منزل يك كسى و اثاثش را مىبردند، زن و بچهاش را به زحمت مىانداختند، اگر حالا هم از يكى از شما خداى
نخواسته يك همچو چيزى صادر بشود و ديگران جلويش را نگيرند و تربيتش نكنند، نهىاش نكنند، اين حربه را دست دشمن ما مىدهد و مىگويد پاسداران اينجورىاند. نمىگويد آن يك آدم اينجورى است، نمىگويند اين يك روحانى ملبس به اين لباس اينطورى است، مىگويند آخوندها اينطورند و پاسدارها اينطورند. اين خطر را چه جور بايد رفع كرد؟ ما الان مواجهيم با اين.
امر به معروف و نهى از منكر، تكليف همگانى امت است
الان مكلفيم ما، مسووليم همه مان مسووليم، نه مسؤول براى كار خودمان مسؤول كارهاى ديگران هم هستيم كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته همه بايد نسبت به همه رعايت بكنند، همه بايد نسبت به ديگران، مسؤوليت من هم گردن شماست، شما هم گردن من است. اگر من پايم را كج گذاشتم شما مسووليد اگر نگوئيد چرا پايت را كج گذاشتى، همه روحانيون بايد به او هجوم كنند كه چرا بر خلاف موازين؟ ساير مردم هم بايد بكنند و نهى از منكر اختصاص به روحانى ندارد، مال همه است، امت بايد نهى از منكر بكند، امر به معروف بكند. اگر ما ملت كه الان مدعى هستيم كه رژيم ما اسلام است، حكومت، حكومت عدل است و امثال ذالك و به دنيا هم اعلام كرديم و دنيا هم شناخته مملكت ما را به اسم جمهورى اسلامى، ممالك ديگر شناختند اكثرا و الان ما را يك رژيم اسلامى مىدانند، اگر چنانچه ما محتواى اين رژيممان اسلامى نباشد و كارهائى كه مىكنيم منطبق نباشد با قوانين اسلام، سر يك قضاياى جزئيهاى با هم معارضه بكنيم، سر يك قضاياى جزئيهاى با هم دشمنى بكنيم، سر يك قضاياى جزئيه اى براى ديگران كارشكنى بكنيم كه همه اينها مخالف با قواعد اسلام است، اگر يك همچو چيزى بشود و دنيا بگويد كه اسلام هم همين است، همين رژيم است، ديگر همه سر يك كرباس هستيد. اين قضيه اين نيست كه ما در يك جنگى شكست خورديم، سيدالشهدا سلامالله عليه از يزيد شكست خورد همه را كشتند لكن همچو شكستى به رژيم معاويه داد كه تا ابد دفنشان كرد. ما اگر كشته مىشديم در اين نهضت شايد ما هم دفن مىكرديم رژيم را، اما حالا كه ما پيروز شديم و رسيديم به اين مرتبه، اگر اختلافات بين خودمان حالا شروع بشود، اگر نزاعهاى شخصى بين خودمان حالا شروع بشود، اگر سر يك كارهائى جزئى با هم اختلاف بكنيم، اگر خداى نخواسته پاسدارى برود منزل مردم و تعدى بكند، اگر دادگاهى رأى بر خلاف اسلام بدهد، اگر كميتهاى بر خلاف موازين اسلامى عمل بكند، اين ديگر پاى اين حساب نمىشود كه در رژيم طاغوتى دارد اين كارها مىشود. در رژيم اسلامى دارد اين كار مىشود، در حكومت اسلامى دارد اين كار مىشود، اين پاى اسلام حساب مىشود، دشمنهاى ما اين را پاى اسلام حساب مىكنند. يكدفعه مىبينيم كه در همه روزنامههاى خارج صريحا نوشتند به اينكه اينها همان است فرقى ندارد. اينجا هم كه جرات نمىكنند به طور صحيح بنويسند، به طور كنايه مىنويسند. الان خوف از اين دشمنها بيشتر از خوف محمدرضا بود، محمدرضا جنگ بود و نزاع بود و زد و خورد بود و بحمدالله زديد و بيرونش كرديد. حالا كه جنگ نيست، الان جنگ قلم است، الان
جنگ اعصاب است، آن جنگ نيست كه آسان است. الان يك همچو جنگى هست كه در خارج و داخل قلمها را برداشتهاند و مىخواهند بر ضد اسلام چيزى بنويسند، نه برضد من و شما و زيد و بكر، بر ضد اسلام. اينها از اسلام مىترسند، از من و تو نمىترسند اينها از اسلام مىترسند. اسلام بود كه جوانهاى ما را غلبه داد بر توپ و تانك و همه چيزها، بر همه قدرتها ملت ما را غلبه داد. اگر اين پاسبانهاى ما بعد از اين غلبه يك كارى بكنند كه اسباب شكست اسلام بشود، اين مسؤوليت غير مسؤوليت آدمكشى است، غير مسؤوليت گناههاست، اين يك گناهى است كه قابل بخشيدن نيست. اگر ما اسلام را آنطورى كه هست بر خلاف آنطورى كه هست نمايش بدهيم به خارج،عرضه كنيم به خارج، اين شكست اسلام است، نه يك معصيت، قضيه معصيت نيست. اين آنى است كه انبيا سرش كشته شدند، آنى است كه اوليا سرش كشته شدند. دين حق دينى است كه اوليا و انبيا كشته شدند سرش! اگر كسى يكى از انبيا را بكشد، يا اسلام را كارى بكند، اين گناهش بالاتر از او هست. انبيابراى اسلام كشته شدند، اين از نبى كشتن بالاتر است، اين از سيدالشهدا كشتن بدتر است. سيدالشهدا براى اسلام خودش را به كشتن داد، همان اسلامى كه حالا دست ما افتاده و معالاسف بعضى از ما بازى مىكنند با او.
رعايت حدود الهى و پرهيز از اختلاف به منظور حفظ اسلام
بايد اصلاح كنيد خودتان را، مسئوليت زياد است آقا، خيال نكنيد كه مسؤول نيستيم، من مسئول نيستم، او مسئول نيست. من عمامهاى مسئولم، شماى غير عمامهاى هم مسئوليد، بازارى مسئول است، دانشگاهى مسئول است. همه مسئول هستيم، همه مراقب اين باشيم كه اين مكتب محفوظ باشد. دشمنها الان دنبال اين هستند كه مكتب ما را به تباهى بكشند براى اينكه آنى كه از آن مىترسند اين است. دشمنهاى ما از من و شما نمىترسند. از مكتب ما مىترسند. آنها - شكسته خوردهاى - كه خودشان را شكست خورده مىدانند، شكت خورده از من و شما نمىدانند، شكست خورده از ايمان شما مىدانند. آنها فهميدند، لمس كردند كه يك دستهاى با هيچ با قدرت الله اكبر بر آنها غلبه كردند. اينها اين قدرت را مىخواهند از شما بگيرند و شما حفظش كنيد، حفظش كنيد، حفظش به اين است كه من معمم و هر كس كه معمم هست، از حدود الهى يك كلمه، يك قدم برنداريد، شماى پاسدارهاى معظم (كه خداوند حفظتان كند) از حدود پاسدارى اسلام قدمى تجاوز نكنيد. آن طبقه بازارى و آن طبقه ادارى و آن دولت و آن ملت هم، همه در رژيم اسلامى الان واقع هستيم، همه در دولت اسلام الان هستيم، وظيفه دولت اسلامى را از دست ندهيد. اختلافات را در يك امورى كه نبايد هم در آن اختلاف كرد اين اختلافات را كنار بگذاريد همه. اين حزب بازى و نمىدانم گروه گروه كه صد گروه به حسب آنطورى كه در روزنامهها بود، قريب صد گروه، در اين چند هفته صد گروه اظهار وجود كردهاند، يعنى صد گروه كارى دارند مىكنند كه اين انسجامى كه پيدا شد و رمز قدرت شما بود به هم بزنند. صد گروه دشمن داريد شما منتها يك عده مىفهمند و شايد اكثرا توجه ندارند.
اين گروه گروه شدن همين طورى نيست كه خيال بكنيد كه من باب اتفاق اظهار وجود مىكنند،
هر روز در روزنامهها مىخوانيد كه گروه كذا هم اظهار وجود كرد، بسيارشان به اسم اسلام است و خيلىشان هم غير اسلامى، هم آن كه به اسم اسلام است حالا اشتباه دارد مىكند، هم آن كه به اسم غير اسلام است اشتباه مىكند. همه بايد تحت لواى لااله الا الله باشيم، همه يكى باشيم انشاءالله.
توصيه به حسن استفاده از نعمت آزادى
خطر بزرگ است، مسئوليت بزرگ، مسئوليت من و آقايان زيادتر از شماست، مسؤوليت شما هم بزرگ است. از تحت اين مسئوليت بايد صحيح بيرون بيائيم. اصلاً امتحان است، خداوند يك نعمت بزرگى به شما داده است و الان تحت امتحان هستيد. نعمت آزادى بالاترين نعمتى است كه بشر دارد، شما فاقد بوديد اين نعمت را نمىتوانستيد يك كلمه حرف بزنيد، نمىتوانستيد اينجا با هم مجتمع بشويد. امكان داشت براى شما؟ قبلاً امكان داشت كه ماها بنشينيم با هم صحبت كنيم؟ نمىگذاشتند كسى از اين در داخل بشود، اگر يك وقتى قاچاقچى داخل مىشديد وقتى بيرون مىرفتيد توى سازمان امنيت بايد برويد.
خدا به شما نعمت آزادى را داده و شما را در امتحان اين آزادى قرار داده كه ببيند كه شما با اين آزادى چه مىكنيد. آيا اين نعمت خدا را كفران مىكنيد و با آزادى خودتان مردم را رنج مىدهيد يا اين نعمت را تشكر از آن مىكنيد و اين آزادى را حسن استفاده از آن مىكنيد. اين چيزى است كه من خودم را موظف مىدانم در اين زمان هر گروهى كه مىآيند همين مسائل را بگويم، براى اينكه درد اين است. درد اين است كه الان اختلافات زياد، گروه گروهها زياد، آنها دارند باهم مجتمع مىشوند ماها داريم از هم متفرق مىشويم. بايد همه بيدار بشويم، همه توجه بكنيم، همه اصلاح كنيم خودمان را كه خداى نخواسته تخلف نكنيم و همه توجه كنيم به اينكه اگر يكى تخلف كرد جلويش را بگيريم، نه به داد و دعوا، گفتن با ملايمت. اگر يك كسى يك كار خلافى كرد و صد نفر آدم با ملايمت سلام كرد، تعارف كرد، بگويد آن كار خوب نبوده، تأثير مىكند در انسان و نمىتواند تخلف بكند.
خداوند انشاءالله شما پاسدارها رابراى اسلام حفظ كند و شما آذربايجانىها را كه هميشه عزت اسلام بوديد باز هم عزت اسلام قرار بدهد و همه ما را موفق كند به خدمت به اسلام و به مسلمين و به ساير كشورهائى كه مستضعف هستند.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته