0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  2:00 AM

 

صحيفه نور ج 8 صفحه 35

تاريخ: 15/4/58

بيانات امام خمينى در جمع صاحبان صنايع و بازاريان تهران‏

موعظه به صاحبان كارخانه‏ها در رعايت حقوق كارگران و پيشگيرى از انفجار عمومى‏

بسم الله الرحمن الرحيم‏

من يك كلمه به طور موعظه با شما صحبت مى‏كنم، يك كلمه هم راجع به اساس قضايا كه شما مى‏گوئيد اينكه بطور موعظه عرض مى‏كنم اين است كه آقايان صاحب كارخانه‏ها بايد وضعشان را يك قدرى از آن رژيم سابق تغيير بدهند براى اينكه در رژيم سابق كه مردم آن را رژيم اسلامى نمى‏دانستند و طاغوتى مى‏دانستند، اگر كارى مى‏شد مى‏گفتند كه در رژيم طاغوتى شده است و اگر يك ناراحتى‏هايى براى كارگرها پيدا مى‏شد يا يك تحريكاتى مى‏شد كه اينها اعتصاب كنند، شورش كنند، آنها با فشار و اگر چنانچه نوبت به روحانيين هم مى‏رسيد با موعظه اما الان با آنوقت فرق دارد. الان همه ما اين ادعا را داريم كه يك مملكت اسلامى است و روى احكام اسلام بايد عمل بشود. اگر خداى نخواسته در يك مملكت اسلامى طورى بشود كه در كارخانه‏ها كارگرها به واسطه اينكه درست به آنها رسيدگى نمى‏شود انفجار حاصل بشود، اين انفجار از محيط يك مملكتى است كه مدعى اسلام است، نه روحانى مى‏تواند اين را خاموش كند و نه كس ديگر. براى اينكه روحانى آنوقت مى‏تواند چيز بكند كه بگويد خوب يك اشخاصى غير اسلامى اين كارها را كرده‏اند اما اگر مملكت اسلامى به اينكه اسلامى است يك طورى بشود كه انفجار در كارگرها حاصل بشود، اين انفجار ديگر قابل كنترل نيست و اين يك خطرى است كه بر همه شماها و بر همه ما هست و ما را تهديد مى كند. از اين جهت بايد صاحبان كارخانه‏ها توجه به اين داشته باشند كه با كارگرها نظير سابق عمل نكنند، با اينها برادر و دوست باشند و تا آن حدودى كه آنها، كارگرها هم چنين نيست كه خيلى بلندپرواز باشند، اينهايك زندگى مى‏خواهند. آقايان كارى بكنند كه يك زندگى براى اينها حاصل بشود و جلوگيرى بشود از يك انفجارى كه قابل كنترل نيست. عرض كردم انفجار، اگر ياس از حكومت اسلامى باشد و انفجار پيدا بشود هيچ چيز نمى‏تواند جلويش را بگيرد به خلاف آنجايى كه انفجار حاصل بشود و پناه به اسلام بخواهند بياورند، آن قابل كنترل است اما اگر يك مملكتى اسلامى شد و باز بساط، همان بساط سابق باشد كه لفظ، لفظ اسلامى است، عمل، عمل طاغوتى باشد و خداى نخواسته انفجار حاصل بشود، با اينهمه تحريكاتى كه مى‏بينيد الان هست، توطئه كه الان هست اگر انفجار بشود،

صحيفه نور ج 8 صفحه 36

انفجار بر ضد اسلام است. يك همچو انفجارى، انفجارى است كه از باطن يك مملكتى كه مدعى اسلامى است پيدا شده و مأيوس از اسلام شده‏اند، مأيوس از برنامه‏هاى اسلام شده‏اند، يك همچو انفجارى را هيچ كس نمى‏تواند جلويش را بگيرد، ديگران هم كه دامن مى‏زنند و همان مسائل را دارند طرح مى‏كنند كه تغييرى نكرده است، يك اسمى تغيير كرده، آنوقت مى‏گفتيم حكومت شاهنشاهى، حالا مى‏گوئيم جمهورى اسلامى، واقع مسائل همان مسائل است، كارگرها همان كارگرها هستند، كارمندها همان كارمندها هستند، مردم همان مردمند، رباخوارها همان رباخوارها هستند، زورگوها همان زورگوها هستند اگر در يك همچو محيطى خداى نخواسته انفجار حاصل بشود، غير از انفجارهاى ديگر است، اين ديگر چيزى براى كسى باقى نخواهد گذاشت و لهذا بايد خود آقايان در فكر اين معنا باشند كه يك همچو چيزى نشود و آن به اين است كه شماها يك قدرى پايين‏تر بيائيد، كارگرها را هم يك قدرى بالاتر ببريد، آنها نمى‏خواهند در عرض شما باشند، آنها يك زندگانى مى‏خواهند، شماها كه الحمدلله دارا هستيد و داراى كارخانه‏ها هستيد و دارأى كارمندان زياد هستيد، يك قدرى براى مصلحت خودتان و براى اينكه خداى ناخواسته يك وقت انفجارى نشود كه همه چيز به باد رود، همه چيز يك كشور به باد برود، شماها هم يك مقدارى خودتان با دست خودتان به اينها يك كمك‏هايى بكنيد، يك كارهائى بكنيد كه آنها ببينند كه در اين وضعى كه حالا شده است به آنها رسيدگى مى‏شود. البته دولت هم رسيدگى مى‏كند ما هم موعظه‏شان مى‏كنيم و رسيدگى مى‏كنيم اما مسأله اين است كه اينها ببينند كه در يك جمهورى اسلامى، اين كارگرها ببينند كه اين اشخاصى كه در رأس هستند و كارفرما آنوقت به آنها مى‏گفتند اينها بنا دارند كه با اينها يك جور ديگرى رفتار كنند، آنچه كه كمونيست‏ها يا اشخاص منحرف تبليغ مى‏كنند، اينجور نيست، بنابراين است كه با اينها يك طرز بهترى رفتار بشود، به زندگى آنها رسيدگى بشود، به احتياجات آنها رسيدگى بشود. اين معنا امروز ديگر عملى نيست كه يك دسته‏اى آن بالاها باشند و همه آن چيزهايى را كه بخواهند، به طور اعلى تحقق پيدا بكند، پارك‏ها و اتومبيل‏ها و بساط، يك دسته هم اين زاغه‏نشين‏ها باشند كه اطراف تهرانند و مى‏بينند آنها را اين نمى‏شود. اين نه منطق اسلامى دارد، نه منطق انصافى دارد، نه صحيح است. و اگر خداى نخواسته اينها صدايشان درآيد ديگر قابل خاموشى نيست، شماها بايد يك فكرى بكنيد براى اينها. شما براى حفظ خودتان، حفظ خانواده‏تان، حفظ ثروتتان، حفظ حيثيت خودتان، خودتان بنشينيد با هم تفاهم بكنيد، دسته‏هاى ديگر هم كه آمدند، از اصفهان يك دسته‏اى آمده بودند و من همين حرف‏هايى كه به نظرم مى‏آيد به آنها گفتم كه بايد يك فكرى خودتان بكنيد كه اين تفاوت طبقاتى به اينطور نباشد، يك تعديلى بشود. اسلام تعديل مى‏خواهد، نه جلو سرمايه را مى‏گيرد و نه مى‏گذارد سرمايه آنطور بشود كه يكى صدها ميليارد دلار داشته باشد و براى سگش هم اتومبيل داشته باشد و شوفر داشته باشد و امثال ذلك و اين يك شب كه برود پيش بچه‏هايش نان نداشته باشد. نمى‏شود اين عملى نيست، نه اسلام با اين موافق است نه هيچ انسانى با اين موافق است، اين با دست شماها نصفش حل مى‏شود، نصفش، اگر نگويم همه‏اش، نصفش با دست شما حل مى‏شود يك قسمت ديگرش هم با دولت است كه براى‏

صحيفه نور ج 8 صفحه 37

اينها خانه درست بكند، بسازد - عرض كنم كه - يك زندگى، همانقدرى كه آن بيچاره‏هامى‏خواهند. شما خيال نكنيد آن كارگرها مى‏گويند ما اتومبيل مى‏خواهيم، ما پارك مى‏خواهيم اين حرف‏ها نيست آنها يك زندگى مى‏خواهند وقتى بروند منزلشان اگر بچه‏اش بگويد من كفش ندارم بتواند كفش بخرد برايش، بشرند آنها، ناراحت مى‏شوند خود شما فكر كنيد، كه خودتان برويد منزل، يك بچه عزيز داشته باشيد از شما يك چيز بخواهد نداشته باشيد، يك وقت ندهيد، نه؟ ناراحتى ندارد؟ يك وقت بخواهيد و نداشته باشيد به او بدهيد. فرضاً از اينكه يك وقت برود منزل و ببينيد كه پدرش برايش نان نياورده، خوب شما فكر اين را بكنيد، اين منطق ديگر درست نمى‏شود كه بگوييد كه ما اختيار داريم و همه اختيارات را داريم و ما بايد چه باشيم و چه باشيم و ديگران هيچ. نمى‏شود اين، اين، من حالا كه عرض مى‏كنم از نظر جهت سياسيش مى‏گويم كه جهت سياسى براى خود كارخانه دارها و براى خود كارفرماها جهت سياسى اقتضاء مى‏كند كه خودشان فكر بكنند و اين مسائل را بين خودشان حل كنند. من به آن اصفهانيها هم كه آمدند گفتم شما خودتان يك چيزى تشكيل بدهيد يك مجلسى تشكيل بدهيد با هم صحبت بكنيد با هم قرار بدهيد كه كمكهايى بكنيد به اينها كه اينها دلخوش بشوند به شما هم كار خوب بكنند برايتان و هم آن انفجارى كه احتمال هست و من ترس از او دارم آن حاصل نشود. اين آن مطلبى است كه عرض كردم كه به طور موعظه مى‏گويم و مسأله اساسى است و سبك نگيريد اين را. شما حالا ممكن است كه خيلى توجه به مسائل نكنيد اما يك وقت از دست بگذرد، وقتش بگذرد و علاج براى هيچ كس ممكن نباشد نه ما بتوانيم مهارش كنيم و نه شما بتوانيد، اين يك فكر مى‏خواهد.

عمل بر خلاف مسير اسلام ممنوع!!

اما آنچه راجع به قضاياست، آنكه مربوط به من است بايد صحبت بكنم البته يك چيزهائيش مربوط به دولت است يكى مربوط به وزارت كار است، يكى مربوط به - عرض كنم كه - ديگر است و آن اين است كه ما اجازه نخواهيم داد كه يك قدم خلاف اسلام بردارند. اسلام مالكيت را به طور مالكيت مشروع تثبيت كرده، اجازه داده و كسانى كه دارأى كارخانه‏اى هستند، صنعتى هستند، آنها اگر چنانچه به غير مشروع نباشد، اينها بايد باشند سر جايشان و طرح دولت هم اين نيست كه صنايع خاص مردم را چه بكنند، دولت هم آن طرحى كه حالا داده‏اند كه من باز درست تمامش را با دقت نگاه نكردم اين است كه گفتند يك دسته‏اى هستند كه اموالشان اموالى بوده است كه چه كرده‏اند و برده‏اند و خورده‏اند واز بين برده‏اند و اموال غير است و كذا، و صاحب كارخانه‏هايى كه آنطور هستند، آنها ملى مى‏شود و اين حق است. يك دسته هم آنها هستند كه بدهكار به دولت هستند، بيشتر از آن اندازه‏اى كه دارند در آنجا. يك دسته اشخاص هستند كه به اندازه‏اى نه، بدهكار نيستند، خودشان شريكند آن شريكشان عبارت از كسى بوده است كه مثلاً صاحب منصب و امثال اينها بوده است، يكى هم شريك خاصى داشته‏اند اينها هم بيايند اينها شركتشان محفوظ است. يك دسته هم هستند كه خودشان‏

صحيفه نور ج 8 صفحه 38

مى توانند اداره كنند خودشان را. پس اين نبوده است كه دولت بخواهد، اينجا مملكت كمونيست نيست كه دولت، حرفى از كمونيست كه نيست، اينجا دولت اسلامى است، آنقدرى كه اسلامى مى‏شناسد مالكيت را، دولت نمى‏تواند تخطى بكند، بخواهد تخطى بكند، بخواهد تخطى بكند كنارش مى‏گذارند، اينطور نيست كه شما خيال بكنيد كه بخواهند هر كس هر كارخانه‏اى دارد بگيرند. چنانچه در زمينها گفته بودند كه خوب زمين‏ها را مى‏خواهند بگيرند، مسأله اين نبود. زمين موات بود، زمين موات آن است كه هيچ كس در آن چيز نكرده آنوقت اين موات را فروخته بودند همين فروش غلط بود زمين موات را نمى‏تواند كسى بفروشد يا يك خطكشى كرده بودند و فروخته بودند، آن هم غلط است، آن موات را مى‏گيرند بلكه ارفاق هم مى‏كنند كه هر كه خودش مى‏تواند برود چه بكند اما زمينى كه كسى احياء كرده و مالك هست، كى مى‏گيرد آن را كى مى‏تواند بگيرد آن را. اين مسائل مطرح نيست، اين مسائل يك مسائل اسلامى است، يك برنامه اسلامى است و تاكنون هم هر چه اينها گفته‏اند و طرح داده‏اند من نديدم يك چيزى باشد كه خلاف اسلام باشد و بخواهند اين را، ولى شايعات زياد است. يك كلمه كه گفته مى‏شود كه اراضى موات گرفته مى‏شود يكدفعه شايع مى‏شود به اينكه مى‏خواهند خانه‏هاى مردم و زمين‏ها را بگيرند از مردم. اما اشخاص غير مسؤول اگر يك حرفى، نطقى بكنند، توى روزنامه يك چيزى بنويسند، اينها ميزان نيست. هر وقت خود دولت صحبت كرد، سخنگوى دولت صحبت كرد آن ميزان است. روزنامه‏ها خيلى چيزها همين طورى مى‏نويسند يا يك اشخاصى كه غير مسؤولند يك حرف‏هايى مى‏زنند اين مربوط به دولت و مربوط به اسلام نيست ما روى خط اسلام بايد عمل كنيم من تا زنده هستم از خط اسلام نمى‏گذارم دولت خارج بشود و من اميدوارم خودمان هم خارج نشويم.

لزوم هميارى دولت وملت در رفع حوائج يكديگر و بازسازى ايران اسلامى‏

و شماها سرگرم كارتان باشيد لكن اين مطلبى را كه به شما گفتم خيلى در نظر داشته باشيد، خيلى توجه داشته باشيد، شما فكر بكنيد اينها فرزندان خودتان هستند شما فكر كنيد كه يك فرزندى داريد برود منزل براى بچه‏اش نان نداشته باشد به شما چه مى‏گذرد. فكر اين را بكنيد يك قدرى افكارتان را بياوريد توى اين جمعيتى كه زير دستتان هست، توى اين جمعيتى كه زاغه‏نشين هستند، توى اين جمعيتى كه هيچى ندارند. البته دولت هم مشغول است لكن بى‏انصاف‏ها اينقدر خرابى كرده‏اند و رفته‏اند كه به اين زودى نمى‏شود اصلاحش كرد. هر جا شما دست بگذاريد خرابى است. هر چه توانستند بانك‏ها را چاپيدند و رفتند، به عنوان قرض. الان اين چيزهايى كه اينها گذاشته‏اند از قبيل عمارات و اينطور چيزهايى كه گذاشته‏اند، همه‏اش را قرض كرده‏اند و برده‏اند كه بايد قرض اينها را بدهند. اينطور نيست كه اين ثروت را ما اكثراً خيال مى‏كرديم خوب، براى اصلاح حال فقرا همين كه اينها گذاشتند كافى است، ما هم اينها را بنياد مستضعفين درست كرديم بعد كه رسيدگى كردند ديدند چه. اينقدرى كه اينها چاپيدند و رفتند و اين اخيراً قرض كردند و همچو كه فهميدند كه امكان دارد كه بروند قرض كردند از همه بانك‏ها با هر طورى كه توانستند چاپيدند و بردند اين بنياد مستضعفين هم‏

صحيفه نور ج 8 صفحه 39

آنقدر سرمايه ديگر ندارد. معلوم شد اينطورها نيست كه ما خيال مى‏كرديم كه كافى است براى ما. ما بايد دستمان را باز پيش ملت دراز كنيم براى اينكه اين مستضعفين و اين بيچاره‏ها و اين زاغه‏نشين‏ها را نجاتشان بدهيم، بايد به ملت رجوع كنيم و ملت اين كارها را بكند. همه‏مان يعنى با هم، همه‏مان روى هم رفته دست به هم بدهيم كه يك وضع متوسطى براى اينها حاصل بشود كه نه بى‏انصافى باشد نسبت به برادرهاى هم نوع شما اينها را برادر خودتان حساب كنيد، كارگرها، كارگردان‏ها را نوكر حساب نكنيد، برادر حساب كنيد، فرزند حساب بكنيد. حوائجشان را ببينيد چه، براى اولادتان حوائجى اگر داشته باشد هر چه بتوانيد بر مى‏آوريد، اينها آنقدرها نمى‏خواهند، آنقدرى كه يك زندگى متوسطى، همچو نباشد كه هر چه را دست بگذارد، نداشته باشد، اين اسباب اين مى‏شود كه خداى نخواسته يك وقت غير آنطورى كه ما فكر مى‏كنيم بشود. خداوند انشاءالله همه شما را حفظ كند و همه‏تان، همه‏تان در فكر اين باشيد كه اين مملكت را راهش بيندازيد. اينكه شما خيال كنيد دولت تنها بتواند، نمى‏تواند. مسأله اين نيست كه دولت بتواند كار بكند. يك قشر از مردم بتوانند، نمى‏توانند. بايد هر كس در هر جا هست مشغول بشود به خدمت تا اينكه بشود اين كار را انجام بدهيم. من كه اينجا نشسته‏ام و يك طلبه هستم به اندازه طلبه‏اى به مردم سفارش كنم و چه بكنم و شما كه صاحب كارخانه هستيد و خداوند به شما عنايت كرده، شما هم به اندازه خودتان كار را انجام بدهيد. كشاورزان هم به اندازه خود، هر كس در آن محيطى كه هست آنجا را درست بكند. انشاءالله بلكه ايران به دست همه درست بشود تا دوباره چپاولگران نيايند همه چيز شما را ببرند. هر چه نتيجه عملتان است چپاولگران به صورتهاى مختلف و به جهات مختلف ببرند. اين بسته به اين است كه خود ما قيام كنيم به امر و گمان نكنيم كه مطلب ديگر تمام است. نخير، مطلب تمام نيست. الان ساختن برتر از سابق است، سابق براى بيرون كردن آنها خيلى معونه نمى‏خواست يعنى جز معونه مشت و فرياد، اما حالا محتاج به عمل است و همه عمل مى‏كنند. و همه براى خدا عمل بكنند. انشاءالله خداوند همه شما را مؤيد كند.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها