پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 2:00 AM
بيانات امام خمينى در جمع مسؤولين و كاركنان مجله خواندنيها
بسم الله الرحمن الرحيم
خدمتى كه مجلهها و روزنامهها و ساير رسانههاى اين مملكت مىتوانند به كشور خودشان و به اسلام بكنند اين است كه وضع اين مجلهها را تغيير بدهند. اين مجلهها در زمان رژيم سابق يك وضعى داشت از حيث مطالب، از حيث عكسها و از اين جهات، اگر شما بخواهيد خدمتى بكنيد به كشور خودتان، خدمتى بكنيد به اسلام، بايد از چيزهائى كه انحراف مىآورد، اينكه در مجلهها اين عكس شهوانى مبتذل و آن مقالات منحرف كننده بود، شما خيال نكنيد كه اين همين طور واقع شده بود، اين هم يك راه حساب شدهاى بود كه جوانهاى ما را به انحراف بكشاند. جوانهاى ما را از طريقهاى مختلف اينها مىخواستند محتوايشان را از آنچه هستند خالى كنند يك چيز ديگرشان كنند. يك وقت از راه مواد مخدره، خوب اين يك راه بود. مواد مخدر الان هم رايج است. يك راه از باب مراكز فساد كه مىدانيد كه چقدر مراكز فساد درست كردند و جوانهاى ما را به آن مراكز كشاندند و از آنى كه بايد يك جوان بشود، كه استفاده از او بشود براى اسلام، استفاده بشود براى كشور خودش، اينها را از آن استفاده انداختند، يك آدم همين جورى بار آوردند. كسانى كه در مراكز فحشا مىروند اينها ديگر نمىتوانند نه فكرشان يك فكر صحيح باشد، نه عملشان يك عمل صحيح و اينها مىخواهند همين معنا را كه جوانهاى ما را كارى با آنها بياورند كه محتواى خودشان را بگيرند به جاى آن يك چيز ديگرى تزريق كنند و يكى از چيزهاى مهم هم از قضيه مطبوعات و سينماها و تئاترها، راديوها، و اينها بود، تمام اينها روى يك نقشه حساب شده براى اين بود كه اين كشور را از آدم خالى كنند، از يك انسانى كه بتواند در مقابل كسانى كه به كشورش مىخواهند خيانت بكنند، به اسلام مىخواهند تجاوز بكنند بتواند در مقابل بايستد. اين بساطى كه اينها درست كردهاند و به آن دامن زدهاند و زيادتر از همه در همين زمانهاى نزديك به ما، در اين پنجاه سال و اين سالهاى اخيرش ديگر بيشتر، براى اين بود كه جوانهاى ما را از صحنه خارج كنند. از صحنه تفكر، از صحنه سياست خارج كنند، به چه خارج كنند؟ اين يك رشته طولانى قضيه مواد مخدراست كه شما خيال مىكنيد كه اين قاچاقچىها همان يك كاسبهائى هستند قاچاقچى بىحساب مسأله، من احتمال مىدهم كه اين هم جزء همان حسابهائى است كه آنها مىكنند. آنهائى كه مىخواهند شما را بچاپند، آنهائى كه نمىخواهند ايران به پاى خودش بايستد (هر كشورى با جوانهايش به پاى خودش مىايستد) از يك راه جوانهاى ما را عادى كردند به
اين مخدرات كه ديگر يك كسى كه عادى به هروئين شد ديگر آدم اسمش را نمىشود گذاشت، يك موجودى است كه آنجا نفس مىكشد، اين نمىتواند مبدأ يك كارى بشود، نمىتواند يك ادارهاى را اداره كند، نمىتواند تفكر بكند در امورى كه مملكتش احتياج به او دارد و همين طور مراكز فحشا كه درست كردند، هر جا مىرفتى يك مركز فحشا بود كه جمع مىشدند در آن اين اشخاصى كه عادى شدند به اين، جوان است، جوان وقتى عادى شد به اين مراكز فحشا همه چيزش مىشود آن فحشا، آن ديگر نمىتواند تفكر كند كه مملكتش دارد چه ميشود، نمىتواند تفكر كند كه كى دارد مملكت را اداره ميكند چه جورى دارد اداره مىكند، كارى به اين كار ندارد. او فقط دنبال اين است كه ببيند كه آن مركز بهتر ارضاء مىكند او را يا آن مركز ديگر. دنبال همين است. يك عده كثيرى از جوانهاى ما را هم كشيدند در اين مراكز. سينماهاى آن زمان هم همين بود حالايش را من نمىدانم، سينماها آن زمان هم همين بود كه كسانى كه عادى شده بودند بروند سينما، اينها ديگر نمىتوانستند فكر كنند، بنشينند فكر كنند كه كشورشان به چه احتياج دارد، كى دارد كلاه سرشان مىگذارد. اصلاً - فكر - همچو فكرى در آنها نمىآيد، چنان خيالى منعكس نمىشود، هر چه در ذهنش مىآيد آن پرده سينما و آن بساطى كه آنجا هست. سينمائى كه بايد معلم اين جوانها باشد، مربى اين جوانها باشد، اصلاح كند اينها را، جورى درستش كردند كه به فساد مىكشاند آنها را.
آنهائى كه، عقلائى كه اينها را درست كردند اگر براى ماها درست كرده باشند روى همان عقل خودشان براى مهار ما براى اين است كه جوانهاى ما را از دستمان بگيرند و اما براى خودشان اگر درست كرده باشند ممكن است كه يك اغراض صحيحى هم داشته باشند لكن مطبوعات، سينما، تلويزيون، راديو، مجلهها، همه اينها براى خدمت به يك كشور است، اينها بايد در خدمت باشند، نه اينكه هر كس پا شود و يك مجلهاى درست كند و هر چه دلش بخواهد در آن باشد و هر عكسى بهتر مشترى داشته باشد توى آن بيندازد. عكس مهيج، عكسهاى مهوع در آن بيندازد كه مشترىهايش زياد بشود آنوقت اسمش مطبوعات است و عرض مىكنم صاحب قلم است و آزادى هم مىخواهد!! بايد ديد تو چه مىكنى، چه خدمتى دارى به اين مملكت مى كنى، با قلمت دارى چه مىكنى؟ با قلمت بچههاى ما را دارى به باد فنا مىدهى يا تربيت مىكنى؟ مطبوعاتى كه در زمان اين پدر و پسر بود حساب شده، نه همين طورى، حساب شده اينها به خدمت خارجىها بودند، به خدمت اجانب بودند، ولو خودش نمىفهميد، ولو خودش هم نمىفهميد لكن با حساب درست كرده بودند اينطور كه اين مجله بايد حتما در آن يك صورتهاى كذايى باشد، يك چيزهائى باشد كه اعوجاج بياورد كه بچهها و جوانهاى ما وقتى عادت كردند به اين مجله ديگر نروند سراغ يك فكر ديگرى، همهاش فكر روى اين نقشهها باشد و روى اين صورتها باشد، روى اين بساط، يا اگر جوانهاى ما رفتند در سينما و عادت كردند به اين، ديگر نروند سراغ يك فكر ديگرى، فكر ديگر را از آنها بگيرند. تا حالا اينجور بوده، حالا از اين به بعد هم مىخواهد اينجور باشد؟ اگر از اين به بعد هم مىخواهد اينجور باشد، ما از جمهورى اسلامى، لفظ جمهورى دستمان آمده باقى همان طاغوت، همان است. اگر بيدار شدند اين
جوانهاى ما، اين نويسندههاى ما، اين گويندههاى ما، اين متفكرين ما، اگر بيدار شدند، حالا بايد همه چيز فرمش تغيير بكند. مجله بايد در خدمت كشور باشد، خدمت به كشور اين است كه تربيت كند، جوان تربيت كند، انسان درست كند، انسان برومند درست كند، انسان متفكر درست كند تا براى مملكت مفيد باشد. مجله بايد وقتى كسى بخواند، ببيند، اگر عكس دارد، عكسى باشد كه تهييج كند براى اينكه مقابله با ديگران بكند. اگر مطلبى دارد، مطلبى باشد كه بسيج كند اين را براى حفظ استقلال خودش، براى حفظ آزادى خودش، براى حفظ مملكت خودش. اگر مجله، اين مجله است، مجله اسلامى است و مجله جمهورى اسلامى. اگر مجله همان مسائل سابق است منتها حالا يك خرده تخفيفش دادهاند لكن باز هست، اگر آن باشد نبايد اسمش را مجله جمهورى اسلامى گذاشت، بايد اسمش را مجله طاغوتى گذاشت كه در آنجائى كه گفته مىشود ما جمهورى اسلام هستيم پياده مىشود و ساير چيزها هم همين طور. ملت ايران، ملت مسلم ايران اسم را نمىخواستند عوض بشود، محتواى همان يا بدتر، مىخواستند كه عوض بشود اين مملكت، يك مملكتى كه همه چيزش از بين رفته بود به هلاكت كشيده بود، به نابودى رفته بود، اين برگردد به حال خودش و مهمش انسانهاست. يك كشور اگر انسانهايش، آدمهايش صحيح باشد، كشور است، اگر آدمهايش آدم صحيح نباشد، كشور نمىتواند صحيح باشد. تمام اين خيانتهائى كه به اين مملكت ما شده براى اينكه ما آدم نداشتيم، اگر ما آدم داشتيم نمى شد اين خيانتها، مملكت ما را از آدم خالى كردند.
ديشب آقاى بازرگان مىگفت خوب ما هر چه مىگرديم پيدا مىكنيم، درست هم مىگويد. براى پنجاه سال كوشش شد كه نگذارند آدم پيدا بشود، پنجاه سال، پنجاه و چند سال كوشش، سابق همين كوششها بود اما زيادش در اين پنجاه و چند سالى كه اين پدر و پسر خيانتكار در اين مملكت بودند و همه قدرتها كمك كردند اينها را نگه داشتند و اينها هم با همه قدرت اين مملكت را تهى كردند و مهمش تهى كردن از نيروى انسانى است. جوانهاى ما، نيروى جوانى ما را از بين بردند با اسمهاى مختلف، با يك اسماء خيلى فريبنده، با يك بساط ما مىخواهيم آزادمردان، آزادزنان، مملكت، حالا ديگر همه آزاد شدند،اين دهقانها ديگر، حالا دهقان است ديگر رعيت نيست اين دهقانهاى بيچاره آمدند توى اين زاغهها، زاغههاى اطراف تهران و اطراف شهرستان از اينكه زراعت از دستشان گرفته شد هيچ چيز هم نداشتند، حالا ديگر دهقان شدند! زاغهنشين شدند بيچارهها. هر جا دست بگذارى خراب كردند و آنكه در يك موقعى از همه خيانت بالاتر است اين است كه نيروى انسانى ما را عقب بزنند و نگذارند درست بشود و آنكه از همه خدمتها بالاتر است اين است كه نيروى انسانى ما را رشد بدهد و اين به عهده مطبوعات است، مجلههاست، راديو تلويزيون است، سينماهاست، تئاترهاست. اينها مىتوانند نيروى انسانى ما را تقويت كنند و تربيت صحيح بكنند و خدمتشان ارزشمند باشد و مىتوانند مثل رژيم سابق باشند كه همه چيز به هم ريخته بود و همه چيز در خدمت استعماربود، آنها خودشان هم نمىدانستند، خيلىها خودشان نمىدانستند نمىدانست كه اين عكسى كه از اين زن لخت مىاندازد چند تا جوان را آشفته مىكند، از بين مىبرد، در هر هفتهاى كه يك مثلاً
مجلهاى در مىآيد كه در آن ده تا عكس كذاست، اين چند نفر از جوانهاى ما را از دست ما مىگيرد. يا خودشان هم متوجه نبودند يا خودشان هم از آنها بودند ما چه مىدانيم. اگر خودتان را متحول كرديد، كشورتان را هم مىتوانيد نجات دهيد، اگر به همان حال باشيد و اسمتان را عوض كرديد، با اسم نمىتواند يك كشورى اداره بشود، با لفظ، با لفظ جمهورى اسلام، با رأى به جمهورى اسلام نمىتواند يك مملكتى اسلامى بشود. مملكت اسلامى محتوايش بايد اسلامى باشد. شما هم كه مجله مىنويسيد مىتوانيد خدمت كنيد، جوانها را برومند كنيد با مقالاتتان، مقالات صحيحتان، دنبال اين باشيد كه از نويسندههاى متعهد اسلامى و انسانى نيرو بگيريد، مقالات صحيح بنويسيد، درد و دوايش را بنويسيد همه چيز را انتقاد كنيد و مىتوانيد باز از آن عكسها و از آن بساط و از آن كار درست كنيد تا جوانها را از دست بدهيد، از بين ببريد.
خدا انشاءالله همه شما را توفيق بدهد كه خدمت بكنيد و همه ما را توفيق بدهد كه خدمت كنيم.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته