پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:48 AM
بيانات امام خمينى در جمع استادان دانشگاه ابوريحان بيرونى و پرسنل نيروى هوائى
تلاش و تبليغات اجانب به منظور تضعيف روحانيت و وارونه جلوه دادن حقيقت اسلام
بسم الله الرحمن الرحيم
من قبل از هر چيز تشكر مىكنم از آقايان اساتيد و دانشجويان كه تشريف آوردند و مامواجه با هم واقع شديم. مع الاسف در اين دوران گذشته وضع را طورى كرده بودند كه بين ما و دانشگاه و همه دانشگاهها جدائى انداخته بودند و لهذا در اين مدتهاى طولانى ما با اين وجوه كريمه مواجه نشده بوديم و حالا تقريبا اول امراست و من اميدوارم كه تا آخر رابطه بين روحانيت و دانشگاه كه آن هم روحانيت است برقرار باشد.
شما آقايان مىدانيد كه اين اختلافى كه بين جناح در ايران واقع شد و واقع مىشود اگر فرصت داده بود، اينها چيزهائى بوده است كه اجانب با مطالعات خودشان به آنجا رسيده بودند كه بايد جاهائى كه مىتواند انسان تربيت كند آنجاها را بكوبند. آنها بعد از مطالعاتى كه كردند هم در ماديات ما و هم در معنويات ما و هم در انسانها مطالعات زياد كردند و كارشناسهايشان از شايد دويست سال پيش از اين مشغول به اين كارهابودهاند و همه زمينهاى ايران را اينها گرديدهاند و هر چه بوده است در اينجا نقشه برادرى كردند و مطالعات راجع به وضع فرهنگ مملكتهائى كه مىخواهند آنها ازشان بهره بردارند، در وضع دانشگاههاى ما، در وضع دانشگاههاى دينى ما مطالعات زياد اينها كردند و به آنجا رسيدند كه چند چيز مانع از استفاده آنهاست يكى اسلام است. آنها فهميدند كه اگر چنانچه اسلام با آن وضعى كه دارد و با آن تعليمات واقعى كه دارد، اسلام در اين ممالك پياده بشود، براى آنها هيچ حظى و هيچ بهرهاى نخواهد بود و آنها را قطع مى كنند دستشان را و لهذا يك افرادى را چه از داخل و چه از خودشان وادار كردند كه اسلام را وارونه نمايش بدهند. اسلامى كه از اول قيام كرده است بر ضد طاغوت، آنها مىگويند اسلام در خدمت طاغوت است. وقتى كه شما تاريخ را مىبينيد و ملاحظه مىكنيد، از آن اول كه رسول اكرم قيام كردند، با همين مردم فقير، با همين مردم مستضعف ايشان قيام كردند. در مقابل آن قلدرها و آن زورگوها و آن باغدارها و آن مكنت دارها و قافلهدارها كه در آنوقت مظهر طاغوتى بود، اسلام قيام كرد و بعد هم تمام عمر، اسلام و ائمه ما د ر مقابل طاغوت هميشه ايستاده بودند. اين معناكه گفته بشود كه اسلام در خدمت طاغوت است ، اسلام افيون
است، اين چيزى است كه آنها القاء كردند و آنهائى كه دنبالهرو آنها بودند و از خدام آنها بودند، آنها هم تعقيب كردند در ايران. اينها مشغول شدند، آنها هم از خارج مشغول شدند به طورى كه شايد در بين بسيارى از مردم يك همچو چيزهائى در ذهنشان بيايد و حال اينكه كسى كه (سند اسلام قرآن است) قرآن را مطالعه كند و ببيند كه وضع قرآن چه بوده است و كسى كه شارع اسلام را، رسول اكرم را ملاحظه كند و تاريخ او را ببيند و وضع زندگى او را ببيند مىداند كه قرآن در مقاتله با قلدرها آيات زياد دارد و رسول اكرم (ص) سيرهاش اين بود كه از اول مقاتله مىكرد با اين اشخاص كه مىخواستند مردم را استثمار كنند، مىخواستند مردم را استخدام كنند، بر اينها قيام كرد. بنابراين يك رشته تبليغات آنها اين بوده است و شما دانشمندان بايد در كتابها و در مسائلى كه مىنويسيد، اين مسائل را طرح بكنيد و نقاط ضعف را بگوئيد.
يك مسئله ديگر اين بوده است كه روحانيون را كه مىديدند كه اشخاصى موثر هستند و در تاريخ ديده بودند كه در مقابل قدرتها اينها قيام مىكنند، اينها را بشكنند پيش ملت و لهذا گفتند روحانيون دربارى هستند، آنها اصلاً عمال دربار هستند، اينها اشخاصى هستند كه مىخواهند مردم را خواب كنند و ديگران از اين مردم استثمار كنند و حال اينكه كسى كه تاريخ را ديده است مىبيند كه روحانيون هم هميشه در هر عصرى، آن كه قيام كرده بر ضد طاغوت روحانيون بودند. در زمان مشروطه روحانيون قيام كردند، زمان تحريم تنباكو روحانيون قيام كردند، در اين زمان هم كه شما مشاهده مىكنيد كه قشر روحانى قيام كرد و هم خون داد، هم حبس رفت، هم زجر كشيد، هم تبعيد كشيد، همه اين كارها را كشيد، لكن قيام كرد.
اشاعه تعليمات انحرافى در دانشگاهها از اقدامات استعمارى
يكى از مواردى كه اينهاباز ديدند كه اگر چنانچه اينها هم قدرت پيدا كنند، نمىگذارند آنها كارهاى خودشان را بكنند، دانشگاههاى ما بود. اينها دانشگاهها را با هر قدرتى كه داشتند عقب نگه مىداشتند، نمىگذاشتند كه اساتيد ما درست بچههاى ما را تعليم كنند، نمىگذاشتند كه بچهها تعليماتشان درست بشود. اين هم براى اين بود كه مىديدند كه اگر چنانچه دانشگاه بطور صحيح عمل كند، مستقل باشد، بعد كه اين جوانها از دانشگاه بيرون بيايند ضد استعمار بيرون مىآيند. اين هم يكى از چيزهائى بود كه اينها، نقشهاى بود كه اينها كشيده بودند.
كوشش اجانب براى ايجاد اختلاف بين روحانى و دانشگاهى
روى هم رفته براى رسيدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دين قرار دادند، دين را در مقابل دانشگاه قرار دادند، يعنى علما را مقابل دانشگاهىها قرار دادند، دانشگاهىها را مقابل علما. سالهاى طولانى مىگذرد كه روابط ما بين ما و شما نيست و اين براى اين است كه تعليمات آنها از اول اينطور بوده است كه اينجور وضع را موجود كنند كه ما و شما را از هم جدا كنند و
شما آن آيه اول را كه خواندهايد، حالا بخوانيد آن آيه اول را. نماينده حضار: بسم الله الرحمن الرحيم و اذكروا نعمه الله عليكم اذ كنتم...
امام: همين آيه شريفه را شما بايد مد نظر قرار بدهيد كه ما با هم به جنگ تقريبا بايد گفت بوديم در اين مدت و خداوند به ما منت گذاشت كه ما هم با هم برادر شديم. الان بايد حفظ اين برادرى را ما بكنيم، شما به ما نظر سالم داشته باشيد، ما به شما نظر سالم داشته باشيم. همه ما برادر هستيم، همه ما اهل يك دين هستيم، اهل يك كتاب هستيم، اهل يك ملت هستيم.
وحدت و برادرى لازمه سازندگى كشور است
الان شما مىبينيد كه ايران آشفته است، ايران را خراب كردند و رفتند، وضع كشاورزى ما را بكلى از بين بردند، وضع فرهنگ ما را عقب نگه داشتند. وضع ارتش ما اين بود كه ديديد و همه چيزهاى ما الان تقريبا آشفته و بهم ريخته است و بايد همه اقشار ملت از دانشمندان كه در درجه اول هستند واز ساير اقشار همدست و هم قوه با هم براى ساختن يك مملكتى كه بواسطه اين سلطنت پنجاه و چند سال اينها رو به خرابى رفت و هى بوق زدند كه تمدن بزرگ و هى خراب كردند!! الان ما هيچ تقريبا بايد گفت نداريم، ما يك مملكت خراب عرض مىكنم كه برق زده، زلزله زده (هر چه اسمش را مىخواهيد بگذاريد) داريم كه هر جاى آن دست مىگذارند مىبينند خرابى هست و ما الان همه مان با هم موظفيم كه دست به دست هم بدهيم، برادر باشيم با هم و همه با هم بسازيم ايران را.
خرابكارى عمال اجانب تحت پوشش ملى گرائى
شما آقايان كه در دانشگاه هستيد، الان هم يك دستهاى كه اينها هم از اجانبند يعنى از عمال اجانبند، الانى كه ما مىخواهيم يك ايران آزاد مستقل درست بكنيم، اينها نمىتوانند ببينند. يك دستهاى كه الان شلوغ دارند مىكند اينها نمىتوانند ايران را مستقل ببينند، ايران را بايد حتماً يا پيوسته به شوروى ببينند يا پيوسته به امريكا و اينها بيشتر به نظر من مىرسد كه اينها وابسته به امريكا هستند به اسم ديگرى كه نزديك به شوروى است. اينها را شما هدايت كنيد، اگر چنانچه قابل هدايتند، هدايت كنيد و جوانهاى ما را هدايت كنيد كه اين آشوبى كه الان دارد مىشود مقابل انقلاب، يك انقلاب اسلامى كه همه مردم را با هم متحد كرده است، الان يك دسته اى افتادهاند توى كار و اين انقلاب را مىخواهند آلوده بكنند و اينها را معرفى كنيد به شاگردان خودتان، به جوانهاى ما كه اينها براى عمال غير هستند. اينها آمدهاند با يك صورت ملى، عملهاى هستند براى غير و مىخواهند وضع ايران را باز به همان حال اول برگردانند منتها با يك صورت ديگرى. اين وظيفهاى است كه الان براى شماها هست و نگذاريد در دانشگاه اين آلودگىها پيدا بشود و اين تظاهراتى كه، شنيدم ديروز
تظاهراتى بوده است اينها، پيدا بشود. شما بدانيد كه اين تظاهر كنندگان از تتمه همان رژيم فاسد هستند، با اين صورت الان در آمدهاند چنانچه آن آدمى كه نخست وزير بود، از تتمه همان رژيم فاسد بود به صورت ملى و سر قبر مرحوم دكتر مصدق برو و از آن كارها، حالا يك صورت ديگرى پيدا كردهاند بصورت مثلا روشنفكرى و امثال ذلك. شما بايد آقايان همهتان با هم دست به دست هم بدهيد و نگذاريد اين آشوبگران آشوب بكنند در محيط شما وباز شما را ناراحت كنند وباز دستهاى شما را عقب بزنند نگذارند شما مستقلا كار بكنيد. خداوند انشاءالله همه شما را نصرت بدهد و همه ما را به وظيفه خودمان آشنا كند و سلام من بر همه شما.
نماينده استادان: ما مى دانيم كه وقت شما را نبايد بگيريم ولى اتفاقاً در همين جائى كه فرمائيد، يك نقطه نظرهايى ما داريم. همينهائى كه حضرتعالى فرمائيد، صحبت آن كسى است كه شكل مار را كشيد و بعد به مردم گفت كه خوب حالا اين مار است، يا اينكه نوشته. مىآيند عقايد مردم را با يك عينيتهاى مسلمى كه بسيار بهتر از آن را در اسلام گفته اند، به مردم مىگويند منتها به آن طريق و مردم را به آن سمتكشند و الان شديداً دارند فعاليت مىكنند. به نظر بنده الان در تلويزيون و در راديو، اگر كه كسانى از آنها ما بخواهيم اعلام بكنيم، آقايان كمونيستها، آن تئوريسينها يشان، آن دانشمندانشان، آن نخبهترين آنها بيايند، ما توى تلويزيون جلوى مردم مىنشينيم با آنها بحث كنيم.
امام: آنها حاضر به بحث نيستند، آنها همه شلوغ كارى مىكنند.
نماينده: بله حداقل اين است كه مردم قانع مىشوند، اينها الان دارند تحميق كنند و شديداً هم دارند تحميق مىكنند. اين را به عرضتان برسانم كه درست به عرضتان برسانم تو كارخانهها الان هم رفته متاسفانه، جاهاى مختلف، تو دانشگاهها رفتند. خيلى راحت و واضح اعلام مىكنيم، ما توى راديو تلويزيون اعلام مىكنيم ما حاضريم با اينها به بحث بنشينيم مردم خودشان ببينند.
بررسى زندگى سران اسلام و مقايسه با ادعاى كذب سران كمونيست در طرفدارى از تودهها
امام: مردم را بايد آگاه كرد. ما بايد هر طايفهاى را از روساى آن طايفه بشناسيم مثلا وقتى وارد شديم در اسلام ببينيم آن كه اسلام را ايجاد كرد، آن كه اسلام را تقويت كرد، خودش چه كاره بود. مطالعه كنيم در پيغمبر اسلام، در حضرت امير سلام الله عليه، ببينيم اينها خودشان چه كاره بودند، اينها خودشان كه دعوت مىكردند به اينطور مسائل، خودشان هم عامل بودند يا نه. تاريخ نشان ميدهد كه خودشان عامل
بودند و در درجه اعلاء هم عامل بودند. حضرت امير در عين حالى كه ممالك كثيره اى كه الان هست از معمورههاى دنيا تحت سيطرهاش بود، وقتى كه يك يهودى به او ادعا كرد، ادعا به يك سلطان وقت، به يك امير وقت كرد كه ايران و عراق و حجاز و مصر و همه اينها تحت سيطرهاش بود، رفت پيش همان قاضى كه حضرت امير او را قاضى كرده بود، ادعا كرد كه فلان چيز از من است و پيش حضرت امير است، قاضى خواست حضرت امير را، آمد نشست جلو، جلوى قاضى نشست، محاكمه كردند و حكم بر خلاف حضرت امير داد، قبول كرد حضرت امير منتها يهودى مسلم شد به وسيله اين جهت كه ديد وضع اينطورى است. اين يك نمونه از قضيه دمكراسى بودن اسلام. نمونه ديگر راجع به وضع زندگى خود او، خود او همان روزى كه بااو بيعت كردند، بيل خود را برداشت رفت سراغ كارش، تيشهاش را برداشت رفت سراغ (يك قناتى مىكند با دست خودش) كارش، زندگىاش هم از همه افراد رعيتش پائينتر بود، براى اينكه يك آرد جوئى، يك نان جوئى، سرش را مىبست كه اولادش نروند يك چيز، مثلا روغن،، چيزى داخلش بكنند و خوراكش اين بود در صورتى كه امير اين همه بود. از آنطرف مىآئيم سراغ اين آقايانى كه مىگويند كه ما توده هستيم، كمونيست هستيم، مىرويم سراغ سران اينها. در جنگ عمومى من خودم شاهد بودم كه سران سه دولت آمدند، متفقين، سران سه دولت، يك چيزى، مجلسى در ايران داشتند، يك كنفرانسى در ايران داشتند، آمدند ايران. شايد اكثر شما يادتان نباشد ولى خوب من يادم هست اينها، چرچيل يكىشان بود، روزولت يكى شان بود، استالين يكى شان. چرچيل را آنطورى كه نقل كردند چرچيل آمد به فرودگاه و از آنجا با تا كسى آمد و رفت سراغ كارش. آن يكى هم همين طور ساده آمد. اما آقاى استالين گاو هم همراهش آورده بود كه مبادا شير غير اين گاو را بخورد. زندگى اشرافى اى كه او داشت هيچ كس نداشت، در عين حال مىگفتند ما با ساير افراد مثل هم هستيم! وقتى خود من در همان وقتى كه اين با اين وضع آمد كه همه چز برايش مهيا بود و چقدر با تشريفات وارد شد، حتى گاو را آوردند كه مبادا از شير گاو مثلاً ايران بخورد يا گاو غير تربيت شده بخورد، من خودم مىرفتم به مشهد با اتوبوس و از تهران، از آن طرف تا طرفهاى مشهد مال آنها، مال لشكر روسيه بود، اين افرادى كه نظامى بودند مىآمدند براى سيگار گدائى مىكردند، در عين حال تبليغات اينطور بود كه مىگفتند قارداش، به هم مىگفتند قارداش يعنى برادريم ، مثل هم هستيم. بايد به اينها گفت كه شما مىگوئيد كه مثلاً بايد همه يك جور باشند، اسلام را ملاحظه كنيد با آنها، با سران خودتان، سران مسلمين را ملاحظه كنيد با سران خودتان ببينيد وضع اينها چه جورى بوده است، آنهائى كه تاسيس اين امور را كردند خودشان چه وضعى داشتند، آنهائى كه چيز بودند، خودشان چه وضعى داشتند. آن كسى كه اصل ماركسيسم را به جا آورده براى خاطر يك زن اين كار را كرده. شما بايد ملاحظه كنيد، يك خرده به اينها بفهمانيد و ببينيد چه چيزى اينها، چه تئورى اينها دارند كه در اسلام نيست آن و بهتر از آن نيست. چه چيزى آنها مىخواهند كه در اسلام بيشتر از او نيست و بهتر از او نيست.
بكوشيد در شناسائى چهر ه واقعى خرابكاران و آگاهسازى جوانان
اينها يك مردمى هستند كه اينطور نيست كه منطق سرشان باشد، شمابگوئيد بيائيد بنشينيم با هم مباحثه بكنيم. منطق ندارند، اينها حمله مىكنند به اين طرف و آن طرف، منزلهاى مردم را دارند غارت مىكنند. اين براى اين است كه مىخواهند شلوغى به پا كنند. اينها مىخواهند الان وضع را شلوغ كنند و از اين شلوغى استفاده كنند براى اربابها و من احتمال ميدهم كه امريكا باشد، نه شوروى باشد. من احتمال ميدهم چون اينها در دربار هم بودند، همين كسانى كه عرض بكنم طبل كمونيست را زدند، سران بزرگشان توى دربار خدمتگزار بود. بنابراين بايد شما بر فرض حالا آنها دارند شلوغى مىكنند، بايد شما جوانها را آگاه كنيد، جوانهايى كه الان پيش شما هستند برايشان صحبت كنيد، آگاه كنيد، بفهمانيد به ايشان كه احتراز كنند از اين دستهاى كه الان افتادهاند توى ايران و دارند خرابكارى مىكنند و اين خرابكارى حتماً بدانيد كه به نفع ديگران است و اينها از عمال غير هستند منتها به اين صورت در آمدند، مثل اين آقا كه از عمال غير بود و مىخواست باز شاه را برگرداند به اينجا، با صورت مليت و امثال ذلك و انشاءالله خداوند همه را توفيق بدهد، مويد كند و ايران امروز محتاج به وجو د شما هست، محتاج به همه چيز هست. ما همه با هم بايد دست به دست هم بدهيم و اين احتياج را رفع كنيم. انشاءالله خداوند همهتان را حفظ كند.
نماينده حاضرين: اين افتخار براى ما امروز و خودمان و فاميلمان و بستگانمان واقعا فراموش نشدنى است وبراى تمام ملت ايران و ملل مسلمان جهان عيد بزرگى است.
امام: من خدمتگزار همه شماها هستم.
نماينده: بزرگترين درس را به ماها داديد و ما از اين جهت از شما واقعاً تشكر كنيم
امام: خداوند حفظ كند شماها را موفق باشيد و سلامت باشيد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته