0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:35 AM

 

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 120

تاريخ: 21/8/57

بيانات امام خمينى پيرامون ابعاد سياسى - عبادى اسلام

آخرين دسيسه‏هاى حكومت نظامى‏

اعوذ بالله من الشطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

من از اينكه آقايان به واسطه تنگى جا در زحمت هستند معذرت مى‏خواهم. انشاءالله خداوند همه‏تان را حفظ كند. امروز روز عيد بود و در ايران خواستند نماز عيد را انجام بدهند لكن در خيلى جاها مانع شدند از اين كه اين مراسم مذهبى بجا بيايد. در قم با گاز اشك آور مردم را متفرق كردند كه نماز نخوانند، در بعضى جاها هم ريختند و خيلى وحشيگرى كردند. بالاخره اين تير آخرى است كه شاه در تركش داشت و با كمال وحشيگرى در تمام ايران با مردم معامله كردند و بنا دارند معامله كنند. حكومت نظامى، نخست وزير نظامى و بى‏خبر از خداى تبارك و تعالى لكن فايده ندارد، اين دست و پا زدن‏ها فايده ندارد. شاه ديگر در بين ملت پايگاهى ندارد. سلطنت رضا شاه كه از اول هم قانونى نبود حالا ديگر اگر قانونى هم بود، يك سلطنت ياغيگرى است و مردم با فرياد در همه جا خط بطلان كشيدند بر اين سلطنت. الان ياغى است شاه و با ياغيگرى دارد يغما مى‏كند، هم بيت المال را و قتل عام مى‏كند مردم را.

اسلام ديانتى عبادى - سياسى است

اين مواقفى كه در اسلام هست مثل عيد فطر، عيد اضحى (قربان) و حج، مواقف حج، نماز جمعه و جماعات كه در شب و روز انجام مى‏گيرد، اين مواقف جنبه‏هاى عبادى دارد و جنبه‏هاى سياسى اجتماعى هم دارد يعنى جنبه عباديش در جنبه سياسيش، اينها مدغمند، منضم به همند. ديانت اسلام يك ديانت عبادى تنها نيست و فقط وظيفه بين عبد و خداى تبارك و تعالى، وظيفه روحانى تنها نيست و همين طور يك مذهب و ديانت سياسى تنها نيست، عبادى است و سياسى، سياستش در عبادات مدغم است و عبادتش در سياسات مدغم است يعنى همان جنبه عبادى يك جنبه سياسى دارد، همين اجتماع در اعياد براى نماز، اين عبادت است لكن آن اجتماع خودش جنبه سياست دارد. مسلمان‏ها بايد از اين اجتماعاتى كه هست، از اين اجتماعات استفاده‏هاى زياد بكنند مثلاً مسجدها در صدر اسلام به اين صورتى كه بعدش به توسط اشخاص منحرف به اين صورت‏هاى مبتذل در آمد، در صدر اسلام اينطور

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 121

نبوده است، مسجدها محلى بوده است كه از همان مسجد ارتش راه مى‏افتاد براى جنگ با كفار و با قلدرها، از همان توى مسجد. آنجا خطبه خوانده مى‏شد، دعوت مى‏شدند مردم به اينكه فلان مثلاً آدم متعدى در فلان جا قيام كرده بر ضد مسلمين يا مال مردم را چپاول مى‏كند، قلدرى مى‏كند، انحرافات دارد و از همان مسجد راه مى‏افتادند و مى‏رفتند طرف دشمن، از همان جا قراردادها حاصل مى‏شد.

مسائل مطروحه در نماز جمعه

در خطبه نماز جمعه مقدرات مملكت بايد بيان بشود، مسائل سياسى كه در مملكت جريان بايد پيدا كند، مسائل اجتماعى كه در مملكت بايد جريان پيدا كند، گرفتارى‏هاى مسلمان‏ها، اختلافات مسلمان‏ها در آن خطبه‏ها بايد طرح بشود ورفع بشود. جنايات امثال محمدرضا خان بايد در اين خطبه‏هاى جمعه گفته بشود و انتقاد بشود. راه‏هايى كه ممكن است با آن راه‏ها اين جانى‏ها را از بين برد، در نماز جمعه بايد گفته بشود. نماز جمعه عبادت است لكن عبادتى كه مدغم در سياست است، سياست، در عبادت مدغم است.

اختلاط در مذهب مسيحيت

مثل مذهب مسيح يعنى اين مذهبى كه حالا در دست مسيحى‏ها هست و من گمان ندارم كه مسيح عليه السلام مذهبش اين بوده است كه اينها الان مى‏گويند كه هيچ كارى نداشته باشند به زندگى مردم و هيچ كارى به وضع سياسى نداشته باشند و همين بروند يك زنگى بزنند و دنبال آن زنگ هم يك عبادت مختصرى بكنند و تمام بشود برود تا آخر، نيست. من گمان نكنم كه در دنيا همچو مذهبى، مذهب مسيحى باشد. منحرف شده است اين مذاهب، مذهب يهود و همين طور مذهب نصارى انحرافات پيدا كرده است، دست در اين وارد شده است.

قرآن كتابى جامع الاطراف است

مذهب اسلام كه سندش قرآن است و محفوظ است، حتى يك كلمه تغيير نكرده است. اينطور است كه قرآن مشتمل بر همه چيز است يعنى يك كتاب آدم سازى است، همين طور كه آدم همه چيز است، معنويت دارد، ماديت دارد، ظاهر دارد، باطن دارد. قرآن كريم هم كه آمده است اين انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را مى‏سازد يعنى كليه احتياجاتى كه انسان دارد، چه احتياجاتى كه شخص دارد و چيزهايى كه مربوط به شخص است، روابط بين شخص و خالق تبارك و تعالى و مسائل توحيد، مسائل صفات حق تعالى، مسائل قيامت، اينها هست، مسائل سياسى و اجتماعى و قضيه جنگ با كفار و اينها. قرآن پر است از اين آياتى كه اين آيات مردم را وادار كرده است و پيغمبر را مامور كرده است كه جنگ كنند با كسانى كه متعدى هستند، با ظالم‏ها جنگ بكنند، يك كتابى است كه تحرك آورده است يعنى عربى كه در آنوقت در زمانى كه وارد شد قرآن كريم، يك مردم متفرق و يك مردمى بودند

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 122

كه با خودشان همان هى ور مى‏رفتند، در بين خودشان يك جنگ و جدالى بود و هيچ فكر امور سياسى نبودند و همان بين خودشان مثل يك طوايف وحشى بودند در قبل از يك نيم قرن، قبل از يك نيم قرن در حدود سى سال اين امپراطورى‏ها را همين عده عرب كمى كه ابتدا دور رسول اكرم بودند و اينها را ساخت پيغمبر اكرم، در يك مدت كمى دو تا امپراطورى كه آنوقت تقريباً تمام دنيا زير بيرق اين امپراطورى‏ها بوده، يكى امپراطورى ايران بود و يكى هم روم بود، هر دو را آنها فتح كردند. همچو تحركى در اينها آورد كه از جزيره العرب راه افتادند آمدند ايران را گرفتند و رفتند روم را گرفتند و رفتند تا اروپا همه جا را تسخير كردند.

هدف از جهاد در اسلام

و تسخيرها تسخيرى نبود كه مثلاً فرض كنيد مثل ناپلئون باشد كه بخواهد يك مملكتى را بگيرد، تسخيرهاى اسلامى براى اين بود كه مردم را بسازد، مردم را موحد كند، مردم را عادل كند، مردم را روشن كند به مسائل. اينطور بوده است، نه اين است كه مى‏خواستند كشور گشائى كنند، نه مسائل كشور گشائى نبوده، مسائل اين بوده است كه مى‏خواستند مردم را روبراه كنند يعنى وحشى‏ها را متمدن كنند، يعنى كسانى كه همديگر را مى‏خوردند. قرآن كريم در نيم قرن، اين جمعيتى كه - هم را - هميشه جنگ مى‏كردند و يكديگر را مى‏خوردند، به يك صورت عادلانه در آورد كه با هم آنطور رفتار مى‏كردند كه ممالك متمدنه رفتار مى‏كردند و بالاتر از اين.

اسلام مكتب انسان ساز است

در هر صورت اسلام مثل مذاهب ديگر يعنى مذاهبى كه حالا ظاهرش به ما رسيده است، آنطور نيست. همه چيزهاى انسان را مى‏سازد، هم انسان را از حيث عقل مى‏سازد، هم انسان را از حيث اخلاق و تهذيب اخلاق مى‏سازد، هم انسان را از حيث ظاهر و آداب ظاهرى مى‏سازد، هم در همه امورى كه انسان به آن احتياج دارد، اسلام دخالت دارد. مثل حكومت‏ها نيست كه فقط در امور مثلاً اجتماعيشان، سياسيشان دخالت داشته باشند اما كارى به اين نداشته باشند كه خودش توى خانه چه مى‏كند، به اينها ربطى ندارد هر كس توى خانه خودش هر كارى مى‏كند، حكومت‏ها به او كارى ندارند، اگر در خانه خودش هم قمار بازى بكند حكومت چكار دارد، اگر بله بيايد خلاف مثلاً نظم بجا بياورد آنوقت حكومت‏ها مى‏آيند سراغش. اسلام، همان در منزل خودتان كه خلوت هستيد آنجا با شما كار دارد، در توى عائله‏تان كه چند نفر هستيد باز كار دارد به شما، مى‏آئيد توى همسايه‏تان، با شما نسبت به همسايه‏هايتان كار دارد، با همشهرى‏تان باز كار دارد، با هم مذهبى‏هاى‏تان كار دارد با خلاف مذهبى‏هاى‏تان هم همه، همه اينها را آداب دارد يعنى اسلام اينطور نيست كه مثل حكومت اسلامى فقط حكومت باشد، اسلام يك صورتش حكومت است، يك ورقش باب حكومت است و باب سياسات است، يك طرف ديگرش باب ساختن اين انسان است از حيث معنويات كه به خودش كار دارد، تو بايد

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 123

در اعتقادات چه باشى، در اخلاق چه باشى، در آداب عملى چه باشى، بايد چه باشد اينطور چيزها، اسلام كار دارد به همه، اينها را ساير دول و اجتماعات كارى به اينها ندارند. يعنى هيچ دولتى نمى‏آيد به شما بگويد كه شما توى خانه‏تان وقتى كه هستيد فلان كار را نبايد بكنيد، به آن كار ندارد، هر كس توى خانه‏اش هر كارى بكند اما اسلام توى خانه، تنهائى شما باشيد با شما كار دارد يعنى مى‏گويد بايد چه جور باشى، اخلاقت چه جور باشد، ادراكات عقلى‏ات چه جور باشد، اعمالت، خودت با بچه‏ات بايد چه جور آدابى داشته باشى، بچه با پدرش چه جور باشد، پدر با فرزندش چه باشد، بچه با مادرش چه جور باشد، مادر با فرزندش چطور باشد، برادر با برادرش چطور باشد، همه اين عائله با هم چطور باشند. اين عائله با عائله ديگر چطور باشد، تمام اينها را آداب دارد اسلام برايش، نظر دارد به آنها.

اسلام دينى الهى و جهانگير است

راجع به اجتماع هم نظر دارد، مسائلى دارد كه مربوط به همه بشر است، هيچ مملكتى دون مملكتى نيست، اسلام اينطور نيست كه يك مملكت داشته باشد به اسم ايران مثلاً يا به اسم عراق يا به اسم كذا، اينجورها نيست، تمام عالم تحت نظرش هست يعنى نظر اسلام به اين بوده است كه بشر بسازد، تمام بشر را، هيچ قوم و خويشى با يك قطبى، دون قطبى ندارد، با شرق يا غرب، با شمال و جنوب، با جائى هيچ قوم و خويشى ندارد، يك دين الهى است همانطورى كه خداى تبارك و تعالى خداى همه است، نه خداى شرقى‏ها و مسلمان‏ها يا غربى‏ها يا مسيحى‏ها يا يهودى‏ها، اينطور نيست، خداى همه است و نسبت به همه رازق است و عرض مى‏كنم خالق است و اينها، اسلام هم يك دينى است مال همه، يعنى آمده است كه همه بشر را به اين صورتى كه مى‏خواهد در آورد، به يك صورت عادلانه در آورد، به صورتى كه يك بشر به بشر ديگر يك قطره، به قدر يك سر سوزن تعدى نكند، يك بشر با بچه خودش تعدى نكند، با زن خودش تعدى نكند، يك زن با شوهر خودش تعدى نكند، دو تا برادر با هم تعدى نكنند، اينها با رفقاى ديگرشان تعدى نكنند، مى‏خواهد يك انسان عادل به تمام معنا كه انسان باشد، هم عقليتش عقليت انسان باشد، هم نفسيتش نفسيت انسان باشد، هم ظاهرش ظاهر انسان و مودب به آداب انسانى باشد، مى‏خواهد اين مطلب را اجرا بكند.

اجتماعات اسلامى مظهر همبستگى و اخوت است

يك شعبه از اسلام هم عبارت از حكومتش هست كه همين حكومت هم در همين آداب شرعيه مسائل حكومتى هم هست مثلاً در حج، اين مواقفى كه در حج هست و مردم را دعوت كرده است ذات مقدس حق تعالى كه بروند به حج و آنجا مواقف دارد. مسلمين نتوانستند آنطورى كه حج بايد استفاده ازش بشود، استفاده كنند. اين يك مجمع عمومى است از همه طوائف مسلمين، يك دعوتى است از تمام طوائف كه هر جورى هستند، در شرق اقصى هستند يا در غرب ابعد هستند، هر جائى مى‏خواهند باشند، شمال، جنوب، هر جا، در هر مملكتى كه هستند دعوت شده‏اند مردم، آن هم ناس دعوت شده‏اند،

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 124

نه اينكه فقط مسلمين، همه بايد مسلم بشوند و همه بايد بروند يعنى كسانى كه مستطيع هستند، اشخاص مستطيع كه بتوانند خودشان را به مكه برسانند. اينها را دعوت كرده كه بروند در آنجا هر سال يك دفعه. يك مجمع عمومى مى‏خواسته است تشكيل بدهد در آنجا، در مجمع عمومى اگر مسلمين قدر بدانند حل مسايلى كه، مشكلاتى كه از براى طوائف مسلمين است در آنجا بايد بشود مثلاً اگر مسلمين ايران بروند در آنجا و مسائلشان را براى مردم ديگر بگويند بر مسلمين ديگر لازم است كه در اين مسائل و مشكلات با اينها همراهى بكنند و همه اينهائى كه آمدند به حج وقتى فهميدند كه مثلاً ايران چه مى‏خواهد، چه مى‏كند، دولت ايران به مردم چه مى‏كند، همه اينها وقتى كه مى‏روند به بلاد خودشان تبليغ كنند كه چه و همين طور اگر آنها هم يك چيزى ديدند از حكومت خودشان يا از مردم خودشان ديدند و اينجا آمدند و به آنها عرضه داشتند اينها هم مكلفند كه از آنها همراهى بكنند. اينطور است اسلام كه اجتماعاتش اجتماعات سياسى است در عين حالى كه عبادت است. نماز جماعت را انسان خيال مى‏كند خوب يك عبادتى است كه با هم جمع مى‏شوند يك نمازى را مى‏خوانند لكن در اين جماعت‏ها مسائل سياسى بايد طرح بشود يعنى آن كسى كه هفته‏اى يك دفعه در منبر مى‏رود و نماز جمعه مى‏خواند و منبر مى‏رود و خطبه مى‏خواند بايد مسائل سياسى مسلمين را در آنجا طرح بكند و بگويد و آن چيزهائى كه، مثلاً اشتباهاتى كه از دولت‏ها واقع مى‏شود، در آنجا طرح بشود و مردم را هدايت كند به، هم زندگيشان و هم مبداشان و هم معادشان و هم چيزهائى كه در زندگى لازم دارند.

جنايات رژيم شاه و وظايف مردم

و در هر صورت حالا كه مملكت ايران جورى شده است كه از عبادات مردم هم حالا با سرنيزه جلو مى‏گيرند، امروز نگذاشتند كه در قم اين فريضه الهى بجا بيايد، در جاهاى ديگر هم همين طور - اشتباه اينها - حالا تمام اخبار به ما نرسيده است لكن خيلى، در بسيارى از جاها كشتار بوده است و مردم را با سرنيزه جواب داده‏اند و جواب اشخاصى كه مى‏گويند كه آقا مخازن ما را نده به ديگران، جواب اشخاصى كه مى‏گويند ما آزادى مى‏خواهيم اينقدر اختناق پنجاه ساله ما را خفه كرد، جواب اشخاصى كه مى‏گويند كه ما استقلال مى‏خواهيم، تو همه مملكت ما را به ديگران دادى، جوابش حالا اين است كه نخست وزير نظامى و وزراى نظامى و حكومت نظامى و با نظام مى‏خواهد خودش را نگه دارد. از آن طرف چماق به دست‏ها را مى‏ريزد به جان مردم، از آن طرف حكومت نظامى را درست مى‏كند. از اين طرف مى‏گويد بايد نظم باشد، از آن طرف خودش شلوغكارى، دستور مى‏دهد كه چماق به دستها را بريزند توى شهر و شهرها را آتش بزنند و چه بكنند. اين وضع مملكت ما و اين وضع حكومت شاه و اين وضع زندگى آخر نكبت‏بار اين مرد خبيث است و بر همه ماها هست كه به اين مسلمين كه در ايران هستند كمك بكنيم لااقل كمك تبليغاتى بكنيم كه به اشخاصى كه در اينجا ملاقات مى‏كنيد يا مثلاًاين اروپائى‏ها را كه ملاقات مى‏كنيد به اينها بفهمانيد كه مساله اين است، اينطور نيست كه مردم ايران يك مردم عرض مى‏كنم كه وحشى هستند و اينها مى‏خواهند تاديبشان كنند و نمى‏شود، چنانچه شاه

صحيفه نور، جلد سوم، صفحه 125

اينطور معرفى مى‏كند شما را. شما به مردم بگوئيد كه مردم ايران يك مردمى هستند كه مى‏خواهند از دست اين ظلم نجات پيدا بكنند، مى‏خواهند آزاد بشوند، مى‏خواهند مستقل بشوند، مى‏خواهند زندگى انسانى بكنند و اين مرد نمى‏گذارد اين كار را بكنند.

خداوند انشاءالله همه‏تان را حفظ كند، موفق باشيد انشاءالله.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

 


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها