0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391  1:34 AM

 

صحيفه نور ج 2 صفحه 214

تاريخ 4 / 8 / 57

بيانات امام خمينى در مورد چهارم آبان ولادت ناميمون شاه

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز كه چهارم آبان بود، در ايران اينطورى كه حتى راديوى خود ايران اطلاع داد بسيارى از شهرها را ذكر كرد كه تظاهرات و ناراحتى‏ها بوده و از قرارى كه نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضى جاهاى ديگر لباس سياه پوشيده بودند، علم‏هاى سياه در بعضى جاهاى ديگر حمل مى‏كرده‏اند.

ولادت پر بركت رسول اكرم مبداء شكست پايه‏هاى ظلم و شرك‏

ولادت‏ها مختلف است، يك تولدى است كه مبداء خيرات است، مبداء بركات است، مبداء كوبيدن ظالم است، مبداء خاموش شدن آن بتكده‏ها و آتشكده‏هاست مثل ولادت رسول اكرم (ص) كه گفته شده است كه آتشكده پارس خاموش شد و گنگره هاى طاق كسرى ريخته شد (حالا ريخته شدن و خاموش شدنش را تاريخ گفته است) لكن مطلب اين است كه دو قوه بوده است آنوقت كه يكى قوه حكومت جائر بوده است و يكى هم قواى روحانى آتش‏پرست و آمدن رسول اكرم (ص) تولد ايشان مبداء شكست اين دو قوه است. يكى طاق كسرى كه كنگره‏هايش، كنگره‏هاى ظالمانه ريخت. اينكه مى‏گويند (انوشيروان عادل) اين از اساطير است. يك مرد ظالم سفاكى بوده است منتهى شايد پيش سلاطين ديگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! والا كجايش انوشيروان عادل بوده است تولد رسول اكرم (ص) - اين پايه‏ها يعنى - مبداء ريختن پايه‏هاى ظلم و خاموش شدن آتش هاى دو گانه‏پرستى و شرك و آتش‏پرستى شد. آن دو قوه‏اى كه در آنوقت بوده است با آمدن ايشان هر دو مبداء شكست اين دو اصل يعنى توحيد و عدل در عالم واسطه رسول اكرم (ص) بسط پيدا كرد و انشاءالله كند و نبوت اصلا آمده است، نبى اصلش مبعوث است براى اينكه قدرتمندهائى كه به مردم ظلم مى‏كنند پايه‏هاى ظلم آنها را بشكند و اين كنگره‏هاى ظلم كه با زحمت اين بيچاره‏ها، به خون دل اين بيچاره‏ها، به استثمار گرفتن اين مردم ضعيف اين پايه‏هاى قصر بالا رفته و كنگره‏هايش، كنگره‏ئى بوده است كه بوده است، آمدن پيغمبر اكرم (ص) براى شكستن اين كنگره‏ها و فروريختن اين پايه‏هاى ظلم بوده است، و از آن طرف چون بسط توحيد است، اين جاهائى كه مبداء ستايش غير خدا بود و آتش پرستى بوده است، آنها را منهدم كرده است و آتش‏ها را خاموش كرده است.

صحيفه نور ج 2 صفحه 215

ثمره ناميمون تولد شاه، تحكيم و گسترش پايه‏هاى ظلم و شرك

و بعضى از تولدها هم مبداء عكس اين مطالب است مثل تولد چهارم آبان. البته من از رسول اكرم (ص) عذر مى‏خواهم كه ذكر تولد ايشان را مى‏كنم و ذكر تولد اين شقى را لكن مقابله نور و ظلمت است، مقابله انسان و لا انسان است. اين تولد ناميمون كه منتهى شد به اينكه شما مى‏بينيد، هر دوى اين قضيه‏ها را كه رسول اكرم (ص) تشريف آوردند و منهدم كردند آثار شرك را و ظلم را، اين هر دو قضيه در تولد اين آدم به عكس شد يعنى منتهى شد به اينكه هم ترويج از آتش‏پرستى و آتش‏پرست‏ها شد و هم پايه‏هاى ظلم مستحكم شد. خصوصاً در ايران، در ايران ما از آن طرف اين آتش‏پرست‏هاى اطراف يزد و اين حدود تقويت شدند به طورى كه همين گبرهاى آمريكا به شاه كاغذ نوشتند (به حسب آن چيزى كه در روزنامه بود) و از ايشان تشكر كردند و نوشتند كه: تاكنون كسى پيدا نشده است كه به اندازه شما از مذهب ما تجليل كند و پشتيبانى كند. خدا خواست كه ملت ما زود بيدار شد، ولو دير بود ولى باز زود بيدار شد كه نگذاشت دنبال كند اين آدم اين مقاصدى را كه داشت و گبرهاى آمريكا و ثروتمندان آنها به ايشان خواستند تحميل كنند، يا خودش هم موافق بود والا بيشتر از اين مسائل بود در باب و مطالب خيلى دقيق‏تر و بيشتر بود.

بالاترين خيانت شاه، تقويت آتشكده‏ها و تعويض تاريخ اسلام

ابتداى كار اين بود كه بعض آتشكده‏ها را تقويت كرد و تاريخ اسلام را عوض كرد به تاريخ گبرها و خدا داند كه اين خيانت كه اين به اسلام كرد و اين اهانت كه به پيغمبر اكرم (ص) كرد، اين خيلى جنايتش بالاتر از اين كشتارهائى است كه كرده است. اين كشتارها را موازنه اگر بكنيم با اين يك كارى كه تغيير تاريخ رسمى اسلام را، نشانه توحيد را، نشانه انسانيت را اين تبديل كرد به اين تاريخ آتش‏پرست‏ها، گبرها، از همه خيانت‏هائى كه به ما كرده است اين بالاتر است. اين حيثيت اسلام را مى‏خواست از بين ببرد، اين علامت اسلام را مى‏خواست از بين ببرد. قضيه نفت‏هاى ما را فرستاده و برده و داده به آنها، اينها امور مادى است، البته خيانت است و خيانت به يك ملت است كه ذخائر را به اجانب بدهد لكن قضيه تغيير تاريخ يك اهانت به حيثيت اسلام است و اين آدم اين كار را كرد و اگر اين مشتى كه ملت در دهن اين زد كه ملزم شد به اينكه تاريخ را دوباره برگرداند از آن طرف، تاريخ اسلام كند و تاريخ گبرها را كنار بگذارد، اگر اين كار نشده بود، دنباله داشت اين مسائل. اينها مى‏خواستند كه اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پيغمبراكرم (ص)، به همان زمان سلاطين گبر متعدى آدمكش قهار و آنطور رفتار كنند و بساط هم همان معنا باشد، پان ايرانيسم ايران بايد همان شؤون ايرانيتش را، حفظ بكنيد، حساب بكنيد، شؤون ايرانيت!!) شما همه چيزهايتان شاهان باستان بوده است؟!. شما ببينيد اينها چه كردند با مردم. يك دسته هم آن مغان و امثال ذالك بودند، ببينيد اينها چه جور رفتار مى‏كردند با مردم ايران.

صحيفه نور ج 2 صفحه 216

رفتار حاكمان صدر اسلام با مسلمين واغيار

از آن طرف وقتى كه پيغمبر اكرم (ص) آمد و ملت خودش را دعوت به توحيد كرد، چه‏جور رفتارى كرد با مردم، حتى با ذمى‏ها، حتى با آنهائى كه خلاف مذهب بودند چطور رفتار مى‏كرد. حضرت امير سلام الله عليه مى‏فرمايد كه: شنيدم كه يك لشكرى آمدند (ظاهراً لشكر معاويه بوده‏است) آمدند در كجا و يك خلخال از پاى يك ذميه ربودند، چه كردند. يك خلخال از پاى يك زن يهودى يا نصرانى خلخال را ربودند و نقل است كه ايشان فرمودند: اگر انسان بميرد براى اين، چيزى نيست. يك چنين انسانى، ما يك چنين حاكمى مى‏خواهيم. ما دنبال يك چنين رژيمى مى‏گرديم كه حاكم آن، سلطانش - وقتى كه - (من جسارت مى‏كنم كه حضرت امير(ع) را بگويم سلطان) حاكمش، امامش، آن كه سلطه‏اش بر مملكت‏ها از حجاز گرفته تا ايران، تا مصر، تا كجا بوده است، نسبت به رعيت، آن هم آن كسى كه خارج از مذهبش بوده اينطور عواطف داشته است و خودش وقتى همان روزى كه با او بيعت كردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اين كه اين كار را كردند، آن كلنگش را برداشت رفت سراغ كارش كه كار مى‏كرد، خودش با دست خودش. آن وقت مى‏كرد براى چى؟ آن قنات را وقتى كه در آورد، يك كسى گفت كه مثلاً مبارك است، چه است. فرمود كه: مبارك براى ورثه است. بعد گفت بياوريد. وقف كرد آن جا را براى مستمندان. ما يك همچو حاكمى، طالب يك همچنين حاكمى هستيم كه وقتى كه محاسبه حساب بيت‏المال را نشسته است و مى‏كند، يك چراغ (آن چراغ‏هاى آن وقت نفتى بوده است يا چه بوده يا پيه بوده است، هر چه بوده است) روشن بود و حضرت داشت حساب كرد بيت‏المال را، يك كسى آمد آن جا با حضرت خواست بنشيند صحبت ديگرى بكند، حضرت آن چراغ را خاموش كرد فرمود كه: تا حالا من حساب بيت‏المال را مى‏كردم اين چراغ مال بيت‏المال است از مال بيت‏المال براى خودش صرف مى‏كردم، حالا مى‏خواهى با من صحبت كنى و صحبت ديگرى است ربطى به بيت‏المال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن كنيم؟

البته كسى قدرت ندارد مثل حضرت امير (ع) عمل كند، هيچ كس در عالم نمى‏تواند اين طور، لكن ما يك حاكمى مى‏خواهيم كه دزد نباشد. ما اين قدر حالا راضى شده‏ايم كه لااقل اين قدر دزدى نكنند، اين قدر مال اين ملت را چپاول نكنند، اين قدر ظلم به اين ملت نكند.

شاه مقصر تمام جنايات و گرفتارى‏ها است، نه خرابكاران و دهقانان‏

عرض كردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام الله عليه) آتشكده‏ها خاموش شد، يا كنايه از اين كه اين مبداء خاموش كردن آتشكده‏هاى ظلم است و ايشان (شاه) مى‏خواست آن را روشن كند، در اطراف يزد تاييد كرده است از قرارى كه گفته‏اند بعض آتشكده‏ها را، تاريخ را هم تغيير داد و بنا داشت كه اين كارها را يكى بعد از ديگرى بكند كه ملت به داد ما رسيد و پايه‏هاى كنگره‏هاى قصر كسرى فرو ريخت (كنايه از اين كه ظلم بايد بريزد). ايشان را مى‏بينيد كه با اين ملت چه كرد، چه ظلم‏ها

صحيفه نور ج 2 صفحه 217

به اين ملت كرد و دارد مى‏كند؟ حالائى كه اين نفس‏هاى آخر هست و حركات مذبوحانه است حالا تازه يك فكرهائى به كله‏اش افتاده است، به اسم كولى‏ها در كرمان و از قرارى كه مى‏گويند به اسم بيابانگردها، يك دسته‏اى آورده‏اند (حالا از آنها هم اگر يك چيزى به آنها داده باشند و آوردند، نمى‏دانم) اما نظير مدرسه فيضيه و آن سال كه ديگر ما حاضر بوديم و در قم بوديم كه اين سازمان امنيتى‏ها را و اين كماندوها را به اسم دهقان ريختند در مدرسه فيضيه و قرآن آتش زدند، عمامه‏ها آتش زدند، اشخاصى از پشت بام انداختند پائين و از بين بردند. به وسيله كماندوها به اسم اين كه دهقان‏ها هستند، دهقان‏ها ديگر آخوند نمى‏خواهند!! اينها ديگر قرآن نمى‏خواهند!! آخوند نمى‏خواهند!! دهقان اين جور است! دهقان، هر وقت هم از او بپرسى، هم قرآن را مى‏خواهد و هم اسلام. عاشق اسلام است دهقان‏هاى ما اين كماندوها و يا اينهائى هستند كه شما تربيت كرديد براى اينكه اسلام را بكوبيد!؟ آنوقت اينكار را كرديد كه ديگر ما بوديم و حاضر وقعه بوديم، حتى منزل ما هم آمدند منتهى من با يك ضربه مقابل نگذاشتم كه آن كارهائى كه مى‏خواهند، بكنند.اجتماع بود آنجا اوايل اين قضايا بود و اجتماع بود و بعضى صحبت مى‏خواستند بكنند و خود من هم شايد صحبت كردم يا مى‏خواستم بكنم، به من گفتند كه، ديدم خودم هم كه يك صلوات‏هاى بى‏مورد فرستاده شد، من به يكى از رفقا گفتم كه: (برو بگو اگر در اين جا يك شلوغى بكنيد، من مى‏روم در صحن حضرت معصومه (ع)، آنجا مى‏روم منبر و حرف‏هايم را آن جا مى‏زنم.) اينها مامور نبودند يك همچنين كارى كه همچو عكس‏العملى دارد بكنند، نمى دانستند كه بايد چه بكنند، ترك كردند و همان روز در مدرسه فيضيه ريختند و همان بساط را درست كردند و - عرض مى‏كنم كه - همان جنايات را همان عصرش در مدرسه فيضيه آن جنايات را كردند. آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگرى‏ها را كردند، حالا شروع كردند به اين كه كولى‏ها چيز كرده‏اند، در آن جا به اسم كولى‏ها و در جاهاى ديگر هم باز همان مسأله كه:

مردم، دهقان‏ها، رعيت‏ها اين كار را مى‏كنند. خودشان ريختند در شهر عرض مى‏كنم كه همدان را آن طور با وضع فجيع به مردم حمله كردند و زنجان هم همين طور نقل مى‏كنند. در قم هم دو سه روز است كه تشنجات است و تيراندازى است و آدمكشى است. در تهران هم بعضى جاهايش تشنجات بوده است و راديو هم همين امروز كه آوردند پيش من و يك مقدارش را گوش كردم در خيلى جاها اسم برده كه تشنجات است و - اينها - روز چهارم آبان و روز تولد ايشان، اين جشن مردم است سياهپوشى است بله اينها هم گويند (يكى دوجا را اسم بردند) مراغه، ظاهراً مثل اينكه مراغه بوده، كجا بود، آنجاها چه كردند،يك مشتى هم حرف مى‏زنند. حالا كى چه كرده من نمى‏دانم كه تا چه اندازه راست مى‏گويند و اشخاص كى بودند اما از آن طرف خودشان بسيارى از شهرها را اسم بردند و آنى كه آنها مى‏گويند، آن نيست، تنها آنها نيست بعد بايد اطلاع به شما برسد. در ولادت رسول اكرم (ص) اين دو قضيه مهم مبداءش بوده است: خاموش كردن جهات شركى و آتش‏پرستى و فرو ريختن كنگره ظلم در تولد ايشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتش‏پرستى (اگر مهلت به او مى‏دادند) كه نمونه‏اش تغيير تاريخ بود و بر پا كردن كنگره‏هاى ظلم همه جانبه كه ازآن ظلم‏ها

صحيفه نور ج 2 صفحه 218

اين آتش سوزى‏هاست خوب! يك دسته مردم بيچاره كه رفتند توى سينما، البته سينماى ايران جاى، رفتن نيست، اين يك - چيزى است كه - مصيبتى است كه بر ايران وارد است كه جوان‏هاى ما را اين سينماها ضايع مى‏كند، خراب كند لكن يك عده مردمى كه رفتند در آنجا، اينها چه كرده بودند كه لايق اين بودند كه بايد در آن را شهربانى بيايد ببندد و اگر بخواهند مردم باز كنند، اجازه بازكردن ندهند؟ موارد معلومى‏است كه با نقشه مواد آتش‏سوزى را گذاشته بودند آتش بزنند، يك مردم بيچاره را در آن جا بسوزانند و خاكستر كنند. تمام مقصد اين بود كه بگويند: اينها را كه خرابكارها كنند. خوب خرابكارى هم حدى دارد كه خرابكارى بكنيد و گردن خرابكار بگذاريد. يك همچنين مردمى هستند اينها. ايرانى‏ها مبتلا به يك همچو رژيمى هستند. حالا هم كه در كرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ريختند مردم را يك دسته‏اى خفه‏شان كردند به وسيله گازها و چيزها، يك دسته‏اى را كشتند. بچه و زن و مرد و بزرگ را، مسجد را همه چيزش را آتش زدند، معبد مسلمان‏ها را، بعد هم ريختند توى بازار و بازار را آتش زدند و غارت كردند. حالا تازه مى‏گويند كه بناست بفرستيم تحقيق كنند چه كسى چنين كارى را كرده است! كى را بفرستند كه تحقيق كند؟ همان كه فرستادند تحقيق كرد در آبادان چه كسى چنين كارى كرده؟! آن ظالمى كه اين كار را كرده است، اعليحضرت خواهند او را مجازات كنند؟ آن آقا خودت هستى. مبداء همه ظلم‏ها، مبداء گرفتارى مردم خود ايشان هستند.

اگر ملت ايران همت نكند و زود كلك اين را نكند خيلى كارها اين مى‏خواهد بكند. بايد به داد ملت رسيد. بايد هر كس در هر جا هست كمك كند به اين ملت والا اين مرد اساس همه چيز را خواهد برد. حالا بعد از اين كه در كرمان آن فضاحت‏ها را كردند و به اسم نمى‏دانم كولى وكذا (كولى‏تر از خودشان هيچ كس نيست) به اسم اين حرف‏ها، حالا تازه بله، فرستاده‏اند براى اين كه تحقيق كنند،ببينند كه چه كسى همچنين كارى راكرده و كى همچنين ظلمى كرده آقا ديگر ملت باورش نمى آيد اين حرف‏هاى شما را. همان اولى كه در آبادان اين كارها شد خود مردم آبادان ريختند بيرون فهميدند كه آنها خودشان كرده‏اند براى اين كه شواهد بود اگر كسى و اگر يك آدم شلوغكارى مى‏خواست اين كار را بكند با اين نظم آتش‏سوزى را با اين نظم درست كند و مواد آتش‏زا را با اين نظم درست بكند و بعد هم در اين جا را ببندد و اجازه ندهد كه كسى بيرون بيايد نمى‏توانست از آن جا مردم صدايشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود، مردم خودشان مى‏گويند، در قبرستان هم كه رفتند آن همه تظاهر كردند بر خلاف. حالا هم قضيه كرمان همين‏طور است قضيه همدان همين‏طور است، قضيه زنجان همين طور است حالا ايشان تازه به فكر اين افتاده است كه با اين صورت مردم را بكوبد. همه مردم مى‏دانند كه همه ظلم‏ها با دستور اوست. ممكن نيست كه يك شهربانى آتش به مردم روشن كند الا با اذن ايشان. مگر جرات مى‏كنند كه آدم بكشند اينها اگر اذن اين نباشد؟ اگر امر اين، امر اكيد اين نباشد؟

در 15 خرداد خود ايشان فرمانده بود، فرمانده قوا از قرارى كه نقل مى‏كنند بود. همه اين جاها فرمانده‏اش خود اين آقا است. اين مبداء ولادتى است كه مردم ايران گرفتارش هستند و انشاءالله خداوند رفع كند اين اساس ظلم را، بيرق را بخواباند انشاءالله و انشاءالله نزديك است، نزديك است.

صحيفه نور ج 2 صفحه 219

اين طور دست و پا زدن، دست و پا زدن آن حيوانى است كه سرش را بريده‏اند و حالا مى‏خواهد دست و پا بزند.

اداى تكليف، با تبليغات دامنه‏دار عليه اجانب

لكن همه ما مكلف هستيم، همه ما تكليف داريم در اينجا كه هر يك از شمائى كه مى‏تواند مطلب مسائل ايران را برساند به روزنامه‏هاى اين جا، به مجلات اين جا، به رفقاى مدرسه‏اى‏شان، به دانشگاه‏هاى اين جا برسانيد مطالب ايران را، بگوئيد به مردم. الان تبليغات اينها، آن تبليغات دامنه‏دارشان، الان هم باز شايد پيش يك اشخاصى مبهم باشد قضيه كه چيست. آيا همانطورى است كه آمريكا مى‏گويد كه اينها را چون به آنها آزادى داده‏اند! آزادى تند داده‏اند! و زياد داده‏اند! اينها از آزادى صدايشان درآمده! تخمه كرده‏اند ملت ايران از آزادى كه به او داده است؟ زياديش آمده آزادى كه فريادش درآمده؟! خوب منطق آقاى كارتر اين است. در روزنامه‏ها بود كه ايشان گفتند كه يك دموكراسى تندى، يك آزادى تندى داده است و همين منشأ شد (در روزنامه كيهان بود يا اطلاعات) كه مردم با آن مخالفت مى‏كنند! اين طور است؟ اين آزادى داده به مردم؟! چون آزادى داده، باز فرياد كنند يا آزادى، يا آزادى؟! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست

طرح خطر كمونيست، حربه‏اى براى ايجاد رعب و وحشت در اذهان ملت

همين امروز هم اين مرد مى‏گفت كه ايران مى‏بينيد چه آزادى‏هائى دارد! داريد همه شما مى‏بينيد ما چه آزادى‏اى داده‏ايم به اين ملت! همين امروز داشت صحبت مى‏كرد، در چهارم آبان. من تعجب مى‏كنم، خدا مى‏داند تعجب دارد كه اينها چه جور آدميند... و ثانياً يك رعبى در مردم مسلمان پيدا بشود كه به قول شاه اگر من نباشم كمونيست است، دنيا اصلاً به هم مى‏خورد. اگر ايشان نباشداصلاً ايرانى در كار نيست!! پس ايران يعنى محمد رضا.اگر ايشان نباشد، ديگر ايران در كار نيست! ايشان هم مى‏گويند كه (خوب ما ايرانى مى‏خواهيم تا در آن زندگى كنيم، تا در آن اختلافات كنيم و چه كنيم، خوب ايرانى نمى‏ماند ديگر) اين جوان‏هائى كه يك همچنين شعارهائى (كه شعارهاى صحيح نيست) مى‏دهند، اينها دارند كمك مى‏كنند به اين دستگاه. از يك جهت كمك كه مردم ايران كه ديگر از اين حرف‏ها نمى‏ترسند لكن خوب به خيال خودشان كه يك دسته‏اى از مردم بترسند كه مبادا اگر شاه برود اين كمونيست‏ها بيايند. از يك طرف خود همين اختلاف بين خود جوان‏ها و دو دستگى بين جوان‏ها كمك بر اين دستگاه است، بنابراين شمائى كه مى‏خواهيد اين آقا را به خيال خودتان سرنگون كنيد، پايه‏هاى ظلمش را مستحكم مى‏كنيد، من متأسفم كه اينها اينطور بدون اينكه ملتفت باشند چه مى‏كنند دارند كمك مى‏كنند، آنهائى كه شما را دعوت مى‏كنند به اين شعارها، آنها وابسته به خود دستگاه هستند. الان توده‏اى‏هائى كه اسمى بودند و رسمى بودند، در دستگاه ايشان نوكرند اين كمونيست‏ها روسايشان بچه‏ها و جوان‏هاى ما بازى خورده‏اند اگر چنانچه يك همچنين كارى بكنند. اينها باز نور اسلام در شان هست منتهى بازى خورده‏اند، اينها رها كنند اين جنايتكارها را. آنهائى كه دعوتشان مى‏كنند به اينها،

صحيفه نور ج 2 صفحه 220

آنها مى‏خواهند حفظ كنند شاه را و شما ملتفت نيستيد. چه در داخل اين مسائل باشد و چه در خارج تبليغات براى حفظ اين آدم است با تشبث به هر چيز. تشبث به هر چيز كه مى‏توانند مى‏كنند كه اين آدم باقى بماند تشبث به - نمى‏دانم - اين مسائل يكى از چيزهائى است كه اينها مى‏كنند. بيدار بشويد اين جوان‏هاى ما توجه كنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحيح دقيق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دليل بر شكست كمونيست است در ايران براى اينكه هزار و پانصد نفر در مقابل سى ميليون جمعيت كه همه علم را بلند كرده‏اند، مى‏گويند قرآن مى‏خواهيم، اين دليل بر اين است كه اينها شكست خورده‏اند در ايران، نه اينكه اگر ايشان برود كمونيست در كار مى‏آيد، اگر ايشان بروند كمونيست يك دانه هم پيدا نخواهد شد براى اينكه اگر ما فرض كرديم يكهزار و پانصد نفر، پنجهزار نفر باشند، همين جوان‏هاى قم مى‏خورند اينها را، لازم نيست تهران هم دخالت بكند، همين جوان‏هاى قم ما مى‏خورند اينها را. كمونيست چه غلطى مى‏تواند بكند، بازيتان داده اند، اينها حرف است. مى‏خواهند از شما يك چيزى بگيرند كه براى شاه مفيد باشد. شما را استثمار كرده‏اند الان، استحمار كرده‏اند شما را. به اين حرف‏ها گوش ندهيد.

امروز اختلاف انتحار مسلمين است

همه با هم همصدا بشويد، همه با مسلمان‏ها همصدا. اگر اين صداى توحيد را با هم بلند كنيد، اين تمام شود كارش. اختلاف نيندازيد كه هر كس از يك گوشه‏اى بگيرد. امروز اختلاف، انتحار مسلمين است. بايد همه با هم باشيد. همه يك صدا همه با يك صدا و آن يك صدا اين است: مرگ بر اين شاه و بر اين سلطنت، مرگ بر آنهائى كه‏اين را پشتيبانى مى‏كنند مثل كارتر و امثال اينها. اين شعار ماست و ملت پيش مى‏برد. نترسيد از اين حرف‏ها و هياهوها، مگر يك ملتى كه پا شده است يك حرف حقى را مى‏زند شود تحميلش كرد ديگر؟ ديديم حكومت‏هاى نظامى نتوانست هيچ‏كارى بكند، مگر قم حاكم نظامى نيست الان؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست، دعواها هست مگر تهران نيست؟ تهران هم همين طور.

در برابر قيام و خون مردم تبليغ كنيد

من از خداى تبارك و تعالى سلامت برادرهائى كه در داخل هستند و در خارج هستند و همه براى اسلام فداكارى مى‏كنند مى‏خواهم. خداوند همه شما را موفق كند. خدا همه شما را سلامت بدارد. همه بايد جديت كنيد كه اين ملتى كه الان بپا خاسته و خون دارد مى‏دهد، جديت كنيد، همراهى كنيد تا اينكه انشاءالله پيش ببرند اينها و همراهى شما در خارج تبليغات است الان آنها مواجه با كماندوها و كولى‏ها (به اصطلاح خودشان كه همان كماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند مى‏دهند، شما در اينجا هستيد و بايد هر طورى كه مى‏توانيد با تبليغات به آنها كمك بكنيد.

و السلام‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها