پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
دوشنبه 11 اردیبهشت 1391 1:34 AM
بيانات امام خمينى در مورد چهارم آبان ولادت ناميمون شاه
بسم الله الرحمن الرحيم
امروز كه چهارم آبان بود، در ايران اينطورى كه حتى راديوى خود ايران اطلاع داد بسيارى از شهرها را ذكر كرد كه تظاهرات و ناراحتىها بوده و از قرارى كه نقل شد مردم در قم و در - شمال - شمال تهران و در بعضى جاهاى ديگر لباس سياه پوشيده بودند، علمهاى سياه در بعضى جاهاى ديگر حمل مىكردهاند.
ولادت پر بركت رسول اكرم مبداء شكست پايههاى ظلم و شرك
ولادتها مختلف است، يك تولدى است كه مبداء خيرات است، مبداء بركات است، مبداء كوبيدن ظالم است، مبداء خاموش شدن آن بتكدهها و آتشكدههاست مثل ولادت رسول اكرم (ص) كه گفته شده است كه آتشكده پارس خاموش شد و گنگره هاى طاق كسرى ريخته شد (حالا ريخته شدن و خاموش شدنش را تاريخ گفته است) لكن مطلب اين است كه دو قوه بوده است آنوقت كه يكى قوه حكومت جائر بوده است و يكى هم قواى روحانى آتشپرست و آمدن رسول اكرم (ص) تولد ايشان مبداء شكست اين دو قوه است. يكى طاق كسرى كه كنگرههايش، كنگرههاى ظالمانه ريخت. اينكه مىگويند (انوشيروان عادل) اين از اساطير است. يك مرد ظالم سفاكى بوده است منتهى شايد پيش سلاطين ديگر وقتى گذاشتند، به او گفتند عادل! والا كجايش انوشيروان عادل بوده است تولد رسول اكرم (ص) - اين پايهها يعنى - مبداء ريختن پايههاى ظلم و خاموش شدن آتش هاى دو گانهپرستى و شرك و آتشپرستى شد. آن دو قوهاى كه در آنوقت بوده است با آمدن ايشان هر دو مبداء شكست اين دو اصل يعنى توحيد و عدل در عالم واسطه رسول اكرم (ص) بسط پيدا كرد و انشاءالله كند و نبوت اصلا آمده است، نبى اصلش مبعوث است براى اينكه قدرتمندهائى كه به مردم ظلم مىكنند پايههاى ظلم آنها را بشكند و اين كنگرههاى ظلم كه با زحمت اين بيچارهها، به خون دل اين بيچارهها، به استثمار گرفتن اين مردم ضعيف اين پايههاى قصر بالا رفته و كنگرههايش، كنگرهئى بوده است كه بوده است، آمدن پيغمبر اكرم (ص) براى شكستن اين كنگرهها و فروريختن اين پايههاى ظلم بوده است، و از آن طرف چون بسط توحيد است، اين جاهائى كه مبداء ستايش غير خدا بود و آتش پرستى بوده است، آنها را منهدم كرده است و آتشها را خاموش كرده است.
ثمره ناميمون تولد شاه، تحكيم و گسترش پايههاى ظلم و شرك
و بعضى از تولدها هم مبداء عكس اين مطالب است مثل تولد چهارم آبان. البته من از رسول اكرم (ص) عذر مىخواهم كه ذكر تولد ايشان را مىكنم و ذكر تولد اين شقى را لكن مقابله نور و ظلمت است، مقابله انسان و لا انسان است. اين تولد ناميمون كه منتهى شد به اينكه شما مىبينيد، هر دوى اين قضيهها را كه رسول اكرم (ص) تشريف آوردند و منهدم كردند آثار شرك را و ظلم را، اين هر دو قضيه در تولد اين آدم به عكس شد يعنى منتهى شد به اينكه هم ترويج از آتشپرستى و آتشپرستها شد و هم پايههاى ظلم مستحكم شد. خصوصاً در ايران، در ايران ما از آن طرف اين آتشپرستهاى اطراف يزد و اين حدود تقويت شدند به طورى كه همين گبرهاى آمريكا به شاه كاغذ نوشتند (به حسب آن چيزى كه در روزنامه بود) و از ايشان تشكر كردند و نوشتند كه: تاكنون كسى پيدا نشده است كه به اندازه شما از مذهب ما تجليل كند و پشتيبانى كند. خدا خواست كه ملت ما زود بيدار شد، ولو دير بود ولى باز زود بيدار شد كه نگذاشت دنبال كند اين آدم اين مقاصدى را كه داشت و گبرهاى آمريكا و ثروتمندان آنها به ايشان خواستند تحميل كنند، يا خودش هم موافق بود والا بيشتر از اين مسائل بود در باب و مطالب خيلى دقيقتر و بيشتر بود.
بالاترين خيانت شاه، تقويت آتشكدهها و تعويض تاريخ اسلام
ابتداى كار اين بود كه بعض آتشكدهها را تقويت كرد و تاريخ اسلام را عوض كرد به تاريخ گبرها و خدا داند كه اين خيانت كه اين به اسلام كرد و اين اهانت كه به پيغمبر اكرم (ص) كرد، اين خيلى جنايتش بالاتر از اين كشتارهائى است كه كرده است. اين كشتارها را موازنه اگر بكنيم با اين يك كارى كه تغيير تاريخ رسمى اسلام را، نشانه توحيد را، نشانه انسانيت را اين تبديل كرد به اين تاريخ آتشپرستها، گبرها، از همه خيانتهائى كه به ما كرده است اين بالاتر است. اين حيثيت اسلام را مىخواست از بين ببرد، اين علامت اسلام را مىخواست از بين ببرد. قضيه نفتهاى ما را فرستاده و برده و داده به آنها، اينها امور مادى است، البته خيانت است و خيانت به يك ملت است كه ذخائر را به اجانب بدهد لكن قضيه تغيير تاريخ يك اهانت به حيثيت اسلام است و اين آدم اين كار را كرد و اگر اين مشتى كه ملت در دهن اين زد كه ملزم شد به اينكه تاريخ را دوباره برگرداند از آن طرف، تاريخ اسلام كند و تاريخ گبرها را كنار بگذارد، اگر اين كار نشده بود، دنباله داشت اين مسائل. اينها مىخواستند كه اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پيغمبراكرم (ص)، به همان زمان سلاطين گبر متعدى آدمكش قهار و آنطور رفتار كنند و بساط هم همان معنا باشد، پان ايرانيسم ايران بايد همان شؤون ايرانيتش را، حفظ بكنيد، حساب بكنيد، شؤون ايرانيت!!) شما همه چيزهايتان شاهان باستان بوده است؟!. شما ببينيد اينها چه كردند با مردم. يك دسته هم آن مغان و امثال ذالك بودند، ببينيد اينها چه جور رفتار مىكردند با مردم ايران.
رفتار حاكمان صدر اسلام با مسلمين واغيار
از آن طرف وقتى كه پيغمبر اكرم (ص) آمد و ملت خودش را دعوت به توحيد كرد، چهجور رفتارى كرد با مردم، حتى با ذمىها، حتى با آنهائى كه خلاف مذهب بودند چطور رفتار مىكرد. حضرت امير سلام الله عليه مىفرمايد كه: شنيدم كه يك لشكرى آمدند (ظاهراً لشكر معاويه بودهاست) آمدند در كجا و يك خلخال از پاى يك ذميه ربودند، چه كردند. يك خلخال از پاى يك زن يهودى يا نصرانى خلخال را ربودند و نقل است كه ايشان فرمودند: اگر انسان بميرد براى اين، چيزى نيست. يك چنين انسانى، ما يك چنين حاكمى مىخواهيم. ما دنبال يك چنين رژيمى مىگرديم كه حاكم آن، سلطانش - وقتى كه - (من جسارت مىكنم كه حضرت امير(ع) را بگويم سلطان) حاكمش، امامش، آن كه سلطهاش بر مملكتها از حجاز گرفته تا ايران، تا مصر، تا كجا بوده است، نسبت به رعيت، آن هم آن كسى كه خارج از مذهبش بوده اينطور عواطف داشته است و خودش وقتى همان روزى كه با او بيعت كردند به سلطنت به اصطلاح و به امامت و خلافت، همان روز، بعد از اين كه اين كار را كردند، آن كلنگش را برداشت رفت سراغ كارش كه كار مىكرد، خودش با دست خودش. آن وقت مىكرد براى چى؟ آن قنات را وقتى كه در آورد، يك كسى گفت كه مثلاً مبارك است، چه است. فرمود كه: مبارك براى ورثه است. بعد گفت بياوريد. وقف كرد آن جا را براى مستمندان. ما يك همچو حاكمى، طالب يك همچنين حاكمى هستيم كه وقتى كه محاسبه حساب بيتالمال را نشسته است و مىكند، يك چراغ (آن چراغهاى آن وقت نفتى بوده است يا چه بوده يا پيه بوده است، هر چه بوده است) روشن بود و حضرت داشت حساب كرد بيتالمال را، يك كسى آمد آن جا با حضرت خواست بنشيند صحبت ديگرى بكند، حضرت آن چراغ را خاموش كرد فرمود كه: تا حالا من حساب بيتالمال را مىكردم اين چراغ مال بيتالمال است از مال بيتالمال براى خودش صرف مىكردم، حالا مىخواهى با من صحبت كنى و صحبت ديگرى است ربطى به بيتالمال ندارد، خوب چراغش را چرا ما روشن كنيم؟
البته كسى قدرت ندارد مثل حضرت امير (ع) عمل كند، هيچ كس در عالم نمىتواند اين طور، لكن ما يك حاكمى مىخواهيم كه دزد نباشد. ما اين قدر حالا راضى شدهايم كه لااقل اين قدر دزدى نكنند، اين قدر مال اين ملت را چپاول نكنند، اين قدر ظلم به اين ملت نكند.
شاه مقصر تمام جنايات و گرفتارىها است، نه خرابكاران و دهقانان
عرض كردم در ولادت آن آقا (حضرت رسول سلام الله عليه) آتشكدهها خاموش شد، يا كنايه از اين كه اين مبداء خاموش كردن آتشكدههاى ظلم است و ايشان (شاه) مىخواست آن را روشن كند، در اطراف يزد تاييد كرده است از قرارى كه گفتهاند بعض آتشكدهها را، تاريخ را هم تغيير داد و بنا داشت كه اين كارها را يكى بعد از ديگرى بكند كه ملت به داد ما رسيد و پايههاى كنگرههاى قصر كسرى فرو ريخت (كنايه از اين كه ظلم بايد بريزد). ايشان را مىبينيد كه با اين ملت چه كرد، چه ظلمها
به اين ملت كرد و دارد مىكند؟ حالائى كه اين نفسهاى آخر هست و حركات مذبوحانه است حالا تازه يك فكرهائى به كلهاش افتاده است، به اسم كولىها در كرمان و از قرارى كه مىگويند به اسم بيابانگردها، يك دستهاى آوردهاند (حالا از آنها هم اگر يك چيزى به آنها داده باشند و آوردند، نمىدانم) اما نظير مدرسه فيضيه و آن سال كه ديگر ما حاضر بوديم و در قم بوديم كه اين سازمان امنيتىها را و اين كماندوها را به اسم دهقان ريختند در مدرسه فيضيه و قرآن آتش زدند، عمامهها آتش زدند، اشخاصى از پشت بام انداختند پائين و از بين بردند. به وسيله كماندوها به اسم اين كه دهقانها هستند، دهقانها ديگر آخوند نمىخواهند!! اينها ديگر قرآن نمىخواهند!! آخوند نمىخواهند!! دهقان اين جور است! دهقان، هر وقت هم از او بپرسى، هم قرآن را مىخواهد و هم اسلام. عاشق اسلام است دهقانهاى ما اين كماندوها و يا اينهائى هستند كه شما تربيت كرديد براى اينكه اسلام را بكوبيد!؟ آنوقت اينكار را كرديد كه ديگر ما بوديم و حاضر وقعه بوديم، حتى منزل ما هم آمدند منتهى من با يك ضربه مقابل نگذاشتم كه آن كارهائى كه مىخواهند، بكنند.اجتماع بود آنجا اوايل اين قضايا بود و اجتماع بود و بعضى صحبت مىخواستند بكنند و خود من هم شايد صحبت كردم يا مىخواستم بكنم، به من گفتند كه، ديدم خودم هم كه يك صلواتهاى بىمورد فرستاده شد، من به يكى از رفقا گفتم كه: (برو بگو اگر در اين جا يك شلوغى بكنيد، من مىروم در صحن حضرت معصومه (ع)، آنجا مىروم منبر و حرفهايم را آن جا مىزنم.) اينها مامور نبودند يك همچنين كارى كه همچو عكسالعملى دارد بكنند، نمى دانستند كه بايد چه بكنند، ترك كردند و همان روز در مدرسه فيضيه ريختند و همان بساط را درست كردند و - عرض مىكنم كه - همان جنايات را همان عصرش در مدرسه فيضيه آن جنايات را كردند. آن روز به صورت دهقان آن بساط و آن رسواگرىها را كردند، حالا شروع كردند به اين كه كولىها چيز كردهاند، در آن جا به اسم كولىها و در جاهاى ديگر هم باز همان مسأله كه:
مردم، دهقانها، رعيتها اين كار را مىكنند. خودشان ريختند در شهر عرض مىكنم كه همدان را آن طور با وضع فجيع به مردم حمله كردند و زنجان هم همين طور نقل مىكنند. در قم هم دو سه روز است كه تشنجات است و تيراندازى است و آدمكشى است. در تهران هم بعضى جاهايش تشنجات بوده است و راديو هم همين امروز كه آوردند پيش من و يك مقدارش را گوش كردم در خيلى جاها اسم برده كه تشنجات است و - اينها - روز چهارم آبان و روز تولد ايشان، اين جشن مردم است سياهپوشى است بله اينها هم گويند (يكى دوجا را اسم بردند) مراغه، ظاهراً مثل اينكه مراغه بوده، كجا بود، آنجاها چه كردند،يك مشتى هم حرف مىزنند. حالا كى چه كرده من نمىدانم كه تا چه اندازه راست مىگويند و اشخاص كى بودند اما از آن طرف خودشان بسيارى از شهرها را اسم بردند و آنى كه آنها مىگويند، آن نيست، تنها آنها نيست بعد بايد اطلاع به شما برسد. در ولادت رسول اكرم (ص) اين دو قضيه مهم مبداءش بوده است: خاموش كردن جهات شركى و آتشپرستى و فرو ريختن كنگره ظلم در تولد ايشان هم مبداء برافروخته شدن اساس آتشپرستى (اگر مهلت به او مىدادند) كه نمونهاش تغيير تاريخ بود و بر پا كردن كنگرههاى ظلم همه جانبه كه ازآن ظلمها
اين آتش سوزىهاست خوب! يك دسته مردم بيچاره كه رفتند توى سينما، البته سينماى ايران جاى، رفتن نيست، اين يك - چيزى است كه - مصيبتى است كه بر ايران وارد است كه جوانهاى ما را اين سينماها ضايع مىكند، خراب كند لكن يك عده مردمى كه رفتند در آنجا، اينها چه كرده بودند كه لايق اين بودند كه بايد در آن را شهربانى بيايد ببندد و اگر بخواهند مردم باز كنند، اجازه بازكردن ندهند؟ موارد معلومىاست كه با نقشه مواد آتشسوزى را گذاشته بودند آتش بزنند، يك مردم بيچاره را در آن جا بسوزانند و خاكستر كنند. تمام مقصد اين بود كه بگويند: اينها را كه خرابكارها كنند. خوب خرابكارى هم حدى دارد كه خرابكارى بكنيد و گردن خرابكار بگذاريد. يك همچنين مردمى هستند اينها. ايرانىها مبتلا به يك همچو رژيمى هستند. حالا هم كه در كرمان آن فضاحت را در آوردند در مسجد ريختند مردم را يك دستهاى خفهشان كردند به وسيله گازها و چيزها، يك دستهاى را كشتند. بچه و زن و مرد و بزرگ را، مسجد را همه چيزش را آتش زدند، معبد مسلمانها را، بعد هم ريختند توى بازار و بازار را آتش زدند و غارت كردند. حالا تازه مىگويند كه بناست بفرستيم تحقيق كنند چه كسى چنين كارى را كرده است! كى را بفرستند كه تحقيق كند؟ همان كه فرستادند تحقيق كرد در آبادان چه كسى چنين كارى كرده؟! آن ظالمى كه اين كار را كرده است، اعليحضرت خواهند او را مجازات كنند؟ آن آقا خودت هستى. مبداء همه ظلمها، مبداء گرفتارى مردم خود ايشان هستند.
اگر ملت ايران همت نكند و زود كلك اين را نكند خيلى كارها اين مىخواهد بكند. بايد به داد ملت رسيد. بايد هر كس در هر جا هست كمك كند به اين ملت والا اين مرد اساس همه چيز را خواهد برد. حالا بعد از اين كه در كرمان آن فضاحتها را كردند و به اسم نمىدانم كولى وكذا (كولىتر از خودشان هيچ كس نيست) به اسم اين حرفها، حالا تازه بله، فرستادهاند براى اين كه تحقيق كنند،ببينند كه چه كسى همچنين كارى راكرده و كى همچنين ظلمى كرده آقا ديگر ملت باورش نمى آيد اين حرفهاى شما را. همان اولى كه در آبادان اين كارها شد خود مردم آبادان ريختند بيرون فهميدند كه آنها خودشان كردهاند براى اين كه شواهد بود اگر كسى و اگر يك آدم شلوغكارى مىخواست اين كار را بكند با اين نظم آتشسوزى را با اين نظم درست كند و مواد آتشزا را با اين نظم درست بكند و بعد هم در اين جا را ببندد و اجازه ندهد كه كسى بيرون بيايد نمىتوانست از آن جا مردم صدايشان در آمد حالا هم هر وقت طرح بشود، مردم خودشان مىگويند، در قبرستان هم كه رفتند آن همه تظاهر كردند بر خلاف. حالا هم قضيه كرمان همينطور است قضيه همدان همينطور است، قضيه زنجان همين طور است حالا ايشان تازه به فكر اين افتاده است كه با اين صورت مردم را بكوبد. همه مردم مىدانند كه همه ظلمها با دستور اوست. ممكن نيست كه يك شهربانى آتش به مردم روشن كند الا با اذن ايشان. مگر جرات مىكنند كه آدم بكشند اينها اگر اذن اين نباشد؟ اگر امر اين، امر اكيد اين نباشد؟
در 15 خرداد خود ايشان فرمانده بود، فرمانده قوا از قرارى كه نقل مىكنند بود. همه اين جاها فرماندهاش خود اين آقا است. اين مبداء ولادتى است كه مردم ايران گرفتارش هستند و انشاءالله خداوند رفع كند اين اساس ظلم را، بيرق را بخواباند انشاءالله و انشاءالله نزديك است، نزديك است.
اين طور دست و پا زدن، دست و پا زدن آن حيوانى است كه سرش را بريدهاند و حالا مىخواهد دست و پا بزند.
اداى تكليف، با تبليغات دامنهدار عليه اجانب
لكن همه ما مكلف هستيم، همه ما تكليف داريم در اينجا كه هر يك از شمائى كه مىتواند مطلب مسائل ايران را برساند به روزنامههاى اين جا، به مجلات اين جا، به رفقاى مدرسهاىشان، به دانشگاههاى اين جا برسانيد مطالب ايران را، بگوئيد به مردم. الان تبليغات اينها، آن تبليغات دامنهدارشان، الان هم باز شايد پيش يك اشخاصى مبهم باشد قضيه كه چيست. آيا همانطورى است كه آمريكا مىگويد كه اينها را چون به آنها آزادى دادهاند! آزادى تند دادهاند! و زياد دادهاند! اينها از آزادى صدايشان درآمده! تخمه كردهاند ملت ايران از آزادى كه به او داده است؟ زياديش آمده آزادى كه فريادش درآمده؟! خوب منطق آقاى كارتر اين است. در روزنامهها بود كه ايشان گفتند كه يك دموكراسى تندى، يك آزادى تندى داده است و همين منشأ شد (در روزنامه كيهان بود يا اطلاعات) كه مردم با آن مخالفت مىكنند! اين طور است؟ اين آزادى داده به مردم؟! چون آزادى داده، باز فرياد كنند يا آزادى، يا آزادى؟! چون مستقل هست و تمدن بزرگ هست
طرح خطر كمونيست، حربهاى براى ايجاد رعب و وحشت در اذهان ملت
همين امروز هم اين مرد مىگفت كه ايران مىبينيد چه آزادىهائى دارد! داريد همه شما مىبينيد ما چه آزادىاى دادهايم به اين ملت! همين امروز داشت صحبت مىكرد، در چهارم آبان. من تعجب مىكنم، خدا مىداند تعجب دارد كه اينها چه جور آدميند... و ثانياً يك رعبى در مردم مسلمان پيدا بشود كه به قول شاه اگر من نباشم كمونيست است، دنيا اصلاً به هم مىخورد. اگر ايشان نباشداصلاً ايرانى در كار نيست!! پس ايران يعنى محمد رضا.اگر ايشان نباشد، ديگر ايران در كار نيست! ايشان هم مىگويند كه (خوب ما ايرانى مىخواهيم تا در آن زندگى كنيم، تا در آن اختلافات كنيم و چه كنيم، خوب ايرانى نمىماند ديگر) اين جوانهائى كه يك همچنين شعارهائى (كه شعارهاى صحيح نيست) مىدهند، اينها دارند كمك مىكنند به اين دستگاه. از يك جهت كمك كه مردم ايران كه ديگر از اين حرفها نمىترسند لكن خوب به خيال خودشان كه يك دستهاى از مردم بترسند كه مبادا اگر شاه برود اين كمونيستها بيايند. از يك طرف خود همين اختلاف بين خود جوانها و دو دستگى بين جوانها كمك بر اين دستگاه است، بنابراين شمائى كه مىخواهيد اين آقا را به خيال خودتان سرنگون كنيد، پايههاى ظلمش را مستحكم مىكنيد، من متأسفم كه اينها اينطور بدون اينكه ملتفت باشند چه مىكنند دارند كمك مىكنند، آنهائى كه شما را دعوت مىكنند به اين شعارها، آنها وابسته به خود دستگاه هستند. الان تودهاىهائى كه اسمى بودند و رسمى بودند، در دستگاه ايشان نوكرند اين كمونيستها روسايشان بچهها و جوانهاى ما بازى خوردهاند اگر چنانچه يك همچنين كارى بكنند. اينها باز نور اسلام در شان هست منتهى بازى خوردهاند، اينها رها كنند اين جنايتكارها را. آنهائى كه دعوتشان مىكنند به اينها،
آنها مىخواهند حفظ كنند شاه را و شما ملتفت نيستيد. چه در داخل اين مسائل باشد و چه در خارج تبليغات براى حفظ اين آدم است با تشبث به هر چيز. تشبث به هر چيز كه مىتوانند مىكنند كه اين آدم باقى بماند تشبث به - نمىدانم - اين مسائل يكى از چيزهائى است كه اينها مىكنند. بيدار بشويد اين جوانهاى ما توجه كنند به مسائل روز مسائل روز مسائل صحيح دقيق است و خود هزار و پانصد نفر (اگر راست باشد هزار و پانصد نفر دانشجو دليل بر شكست كمونيست است در ايران براى اينكه هزار و پانصد نفر در مقابل سى ميليون جمعيت كه همه علم را بلند كردهاند، مىگويند قرآن مىخواهيم، اين دليل بر اين است كه اينها شكست خوردهاند در ايران، نه اينكه اگر ايشان برود كمونيست در كار مىآيد، اگر ايشان بروند كمونيست يك دانه هم پيدا نخواهد شد براى اينكه اگر ما فرض كرديم يكهزار و پانصد نفر، پنجهزار نفر باشند، همين جوانهاى قم مىخورند اينها را، لازم نيست تهران هم دخالت بكند، همين جوانهاى قم ما مىخورند اينها را. كمونيست چه غلطى مىتواند بكند، بازيتان داده اند، اينها حرف است. مىخواهند از شما يك چيزى بگيرند كه براى شاه مفيد باشد. شما را استثمار كردهاند الان، استحمار كردهاند شما را. به اين حرفها گوش ندهيد.
امروز اختلاف انتحار مسلمين است
همه با هم همصدا بشويد، همه با مسلمانها همصدا. اگر اين صداى توحيد را با هم بلند كنيد، اين تمام شود كارش. اختلاف نيندازيد كه هر كس از يك گوشهاى بگيرد. امروز اختلاف، انتحار مسلمين است. بايد همه با هم باشيد. همه يك صدا همه با يك صدا و آن يك صدا اين است: مرگ بر اين شاه و بر اين سلطنت، مرگ بر آنهائى كهاين را پشتيبانى مىكنند مثل كارتر و امثال اينها. اين شعار ماست و ملت پيش مىبرد. نترسيد از اين حرفها و هياهوها، مگر يك ملتى كه پا شده است يك حرف حقى را مىزند شود تحميلش كرد ديگر؟ ديديم حكومتهاى نظامى نتوانست هيچكارى بكند، مگر قم حاكم نظامى نيست الان؟ سه چهار روز است در قم شعارها هست، دعواها هست مگر تهران نيست؟ تهران هم همين طور.
در برابر قيام و خون مردم تبليغ كنيد
من از خداى تبارك و تعالى سلامت برادرهائى كه در داخل هستند و در خارج هستند و همه براى اسلام فداكارى مىكنند مىخواهم. خداوند همه شما را موفق كند. خدا همه شما را سلامت بدارد. همه بايد جديت كنيد كه اين ملتى كه الان بپا خاسته و خون دارد مىدهد، جديت كنيد، همراهى كنيد تا اينكه انشاءالله پيش ببرند اينها و همراهى شما در خارج تبليغات است الان آنها مواجه با كماندوها و كولىها (به اصطلاح خودشان كه همان كماندوها هستند) هستند و خونشان را دارند مىدهند، شما در اينجا هستيد و بايد هر طورى كه مىتوانيد با تبليغات به آنها كمك بكنيد.
و السلام