0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  12:08 PM

 

صحيفه نور جلد 1 صفحه 267

تاريخ: 19/10/56

بيانات امام خمينى پس از فاجعه كشتار نوزدهم دى

از چه كسانى بايد تشكر كرد؟ به چه كسانى بايد تسليت گفت؟

بسم الله الرحمن الرحمن الرحيم

من متحيرم كه اين فاجعه را، اين فاجعه بزرگ را به كى بايد تسليت بگويم؟ آيا به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام و به حضرت حجت سلام الله عليه تسليت بگويم يا به امت اسلام، به مسلمين، به مظلومين در تمام اقطار عالم تسليت بگويم، يا به ملت مظلوم ايران تسليت بگويم، يا به اهالى محترم قم داغديده تسليت بدهم، يا به پدر و مادرهاى مصيبت ديده تسليت بدهم، يا به حوزه‏هاى علم و علماى اعلام تسليت بگويم؟ به كى بايد تسليت گفت و از كى بايد تشكر كرد در اين قضايا كه براى اسلام پيش مى آيد و اين ملت بيدار ايران در مقابل اين مصيبت‏ها استقامت مى كند، كشته ميدهد، هتك مى‏شود. بى جهت و بدون هيچ مجوزى مردم را به مسلسل بستند و تاكنون آنچه به ما اطلاع دادند گر چه مختلف است لكن بعضى از خبرگزارى‏ها هفتاد و بعضى صد و غالبا كه به ما تذكر داده‏اند صد تا دويست و پنجاه نفر و از بعضى تلگرافاتى كه از اروپا آمده است يا از امريكا، عدد را سيصد نوشتند و باز هم معلوم نيست. عدد مجروحين الان معلوم نيست بعد احصائيه لابد پيدا مى كند اگر بتواند، اگر مثل 15 خرداد به درياچه حوض سلطان مردم را نريخته باشند، اگر بتوانند آمار پيدا كنند. گفته شد، تاييد هم شد كه اشخاصى رفتند كه خون خودشان را بدهند به اين اشخاصى كه محتاج به خون بودند در مريضخانه‏ها و آنها را گرفته‏اند و آنهايى كه خون به آنها نرسيده بعضى مرده‏اند و كشته‏ها را ندادند به صاحبانش، اگر يكى هم اصرار كرده، مى گويد پانصدتومان گرفتند براى اينكه كشتند او را، اينها را بايد ما از كى تشكر كنيم؟ به كى تسليت بگوئيم؟

ايستادگى‏ها نتيجه خواهد داد

ملت ايران را بايد ما از آنها تشكر كنيم، ملت بيدارى است، ملت هوشيار و مقاومى است در مقابل ظلم. در عين حالى كه اينهمه ظلم مى‏بيند، اينهمه كشته ميدهد، در عين حال مقاومت مى كند، ايستادگى مى‏كند و اين ايستادگى به نتيجه خواهد رسيد. هيچ اشكالى نيست كه بعد از اينكه ملت‏ها بيدار شدند و بعد از اينكه حتى زن‏ها قيام كردند بر ضد دولت و بر ضد اين جباران، يك همچنين ملتى پيروز مى شود ان شاءالله.

صحيفه نور جلد 1 صفحه 268

گرفتن اسلحه از افراد نالايق، از اهداف انبياء

من شنيده‏ام كه در زمان رضاخان، مرحوم مدرس به رضاخان پدر اين خان گفته بوده است كه من شنيدم كه شيخ الرئيس گفته من از گاو مى‏ترسم براى اينكه اسلحه دارد و عقل ندارد. اين حرف اگر از شيخ الرئيس هم مثلا ثابت نباشد يك حرفى است حكيمانه كه اسلحه وقتى در دست اشخاص غير صالح افتاد و ناشايسته، چه مفاسدى دارد. از اول بشر مبتلاى به همين مشكل بوده كه اسلحه در دست اشخاص ناصالح بوده است. از اولى كه بشر تمدن پيدا كرد به خيال خودش، اسلحه‏ها در دست ناصالح‏ها بوده و همه مشكلات بشر همين معناست. تا خلع سلاح نشوند اين اسلحه‏دارهاى ناشايسته، كار بشر سرانجام پيدا نمى‏كند. انبيا هم آمدند كه اين اسلحه دارهاى بى صلاحيت بى عقل را خلع سلاح كنند و نتوانستند، آنها قلدر بودند. در هر عصرى هم اشخاص لايق كه خواستند اين اسلحه را از نالايق‏ها بگيرند و خود در دست بگيرند موفق نشدند و اين اسلحه در دست نالايق‏ها و بى عقل‏ها و غير صالح‏ها بود. همه اين مشكلاتى كه شما ملاحظه مى كنيد همين معناست. از اولى كه بشر در دنيا آمده است و باب تنازع بين صالح و غير صالح پيدا شده است، در همه اين دوره‏ها اسلحه‏ها دست غير صالح‏ها بوده (مگر بسيار كم بسيار نادر ) و با اين اسلحه‏ها چه جنايت‏ها كه واقع شده است. حالا ما به آن تاريخ‏هاى خيلى دور نمى رويم، اين جنگ هايى كه اخيرا" يعنى در اين صد سال در دنيا اتفاق افتاده است، جنگ اول جهانى، جنگ دوم جهانى،اين جنگ هايى كه در ويتنام در اين آخر اتفاق افتاده، اين كشتارهايى كه از مردم شد براى اين بود كه اسلحه‏ها در دست غير صالح ها بود، ناشايسته‏ها اسلحه‏ها را به دست داشتند.

جنايات پنجاه سال سلطنت غير قانونى پهلوى‏

اين خونريزى هايى كه در اين 50 سالى كه ما ياد داريم و چه تلخى‏ها در ذائقه ما هست از اين 50 سال و كمى از شما يا هيچ يك از شما تمام اين قضايايى كه در اين 50 سال سلطنت غيرقانونى اين روسياه‏ها منعقد شده است، ما كه سنمان به كهولت رسيده است شاهد اين سياه بختى‏هاى مردم و اين جنايات و اين كشتارهائى كه اين قداره‏دارهاى غير صالح‏انجام دادندبوديم ازاول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت در اراك بوديم، اين به حسب چيزهايى كه در راديوهاى آنوقت در بعد از اينكه اين جنگ دوم شروع شد، در راديوهاى آنوقت اين مطلب را گفتند، مردم مى دانستند تا يك حدودى لكن درست نه،تبليغات سوءنمى گذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را، آن آدم سياه‏رو را، رضاخان را از ايران بيرون كردند در راديوهاى دهلى گفتند كه ما اين را آورديم سركار وچون خيانت كرد حالا برديمش . رضاخان را از اول انگليسى‏هاى جنايتكار، انگليسى‏هاى غير صالح كه اسلحه در دستشان بود،رضاخان را اسلحه‏دار كردند واين آدم ناشايسته‏بى اصل را بااسلحه‏آوردند و مسلط كردند برمردم وچه‏جناياتى،چه‏جناياتى دراين مدتى كه آن مرد سياه‏رو روى كار بود، نمى شود تشريح كرد، نمى توانيم تلخى‏هاى آن روزها را براى شما تشريح كنيم . اينها به طور اطمينان در

صحيفه نور جلد 1 صفحه 269

تواريخ محفوظ است و ان شاءالله با انقراض اين دودمان سياه رو تاريخ‏ها بيرون مى آيد و نوشته‏ها بيرون مى آيد و ان شاءالله شماها ببينيد و اگر ماها و شماها نديديم نسلهاى بعد خواهند ديد، اگر بتوانند تشريح كنند آن جناياتى كه آن مرد كرد، چه خون‏ريخت، چقدر از علما را اسير كرد، چقدربه اسم اتحاد شكل به اين ملت بيچاره فشارآوردند و چقدر مظلوم‏ها را كتك زدند و چقدر علما را هتك كردند و چقدر عمامه‏ها را از سر اهل علم برداشتند اين مرد بى صلاحيت وقتى كه تركيه رفت، آن جا ديد كه آتاتورك يك همچون كارها و همچون غلط هايى كرده است، از همانجا از قرارى كه آن وقت مى گفتند تلگراف كرده است به عمال خودش كه مردم را متحد الشكل كنيد. آن وقت منتهى به عذر اين كه اين زارعين از باب اين كه در آفتاب مى خواهند بروند كار بكنند، كلاه لبه دار داشته باشند تا اين كه توى آفتاب اذيت نشوند لكن مطلب معلوم بود كه اينها نيست. وقتى هم كه از سفر آمد كه ديگر فشارها شروع شد.

يك رشته فشارهاى زياد دنبال همين اتحاد شكل بود و جنايات. چقدر علما را در اين قضايا اذيت كردند، تبعيد كردند، بعضى را كشتند و بهانه دومى كه باز به تقليد از آتاتورك بى‏صلاحيت، آتاتورك مسلح غير صالح باز انجام داد قضيه كشف حجاب با آن فضاحت بوده. خدا مى‏داند كه به اين ملت ايران چه گذشت در اين كشف حجاب، حجاب انسانيت را پاره كردند اينها. خدا مى‏داند كه چه مخدراتى را اينها هتك كردند و چه اشخاصى را هتك كردند. علما را وادار كردند با سرنيزه كه با زنهايشان در مجالس جشن يك همچو جشنى، كه با خون دل مردم با گريه تمام مى‏شد. شركت كنند. مردم ديگر هم به همين ترتيب، دسته دسته را دعوت مى‏كردند و الزام مى‏كردند كه با زن هايتان بايد جشن بگيريد. آزادى زن اين بود كه الزام مى‏كردند، اجبار مى‏كردند با سرنيزه و پليس، مردم محترم رابازرگان‏هاى محترم را، علما را اصناف را به اسم اينكه خودشان جشن گرفتند. در بعضى از جشن‏ها (به اصطلاح خودشان) آن قدر گريه كردند مردم كه اينها از آن جشن شايد اگر حيايى داشتند پشيمان مى‏شدند. يك رشته هم اين بود كه خدا مى‏داند كه چى كردند.

يك رشته هم جلوگيرى از منابر و جلوگيرى از روضه خوانى و خطابه به هر عنوان. در تمام ايران شايد گاهى اتفاق افتاد كه عاشورا يك مجلس نباشد. بعضى از اشخاصى كه يك قدرى مثلا جرأت داشتند، نصف شب، آخر شب سحر مجلس داشتند كه اول اذان مثلا تمام بشود. همه ايران را از اين فيض و از اينكه حتى ذكر مصيبتى بشود، ذكر حديثى بشود محروم كردند. اين جز اين است كه اسلحه در دست بى‏عقل بود؟ افاضل بايد اسلحه‏دار باشند. اگر اسلحه در دست ناصالح باشد، آنوقت اين مفاسد از آن پيدا مى شود و آن جناياتى و كشتار عامى كه در مسجد گوهرشاد واقع شد، دنبال آن علماى خراسان را گرفتند آوردند، به تهران حبس كردند، علماى بزرگ را حبس كردند و بعضى‏شان را هم محاكمه كردند و بعضى‏شان را هم كشتند. براى اينكه اسلحه در دست بى‏عقل بود. علماى اصفهان، علماى آذربايجان، اينها به مجرد اينكه كلمه‏اى گفتند، يك نهضتى كردند، اينها را گرفتند و تبعيد كردند و بردند به جاهايى. علماى آذربايجان مدت‏ها ظاهرا در سنقر بودند مرحوم حاج ميرزا صادق آقا رحمة الله

صحيفه نور جلد 1 صفحه 270

تا آخر هم نرفت به تبريز. يك رشته هم در زمان آن مرد خبيث اين رشته‏ها بود كه چه كردند وقابل ذكر نيست يعنى من كه حافظه ندارم، كسى هم كه حافظه داشته باشد با يك مجلس و دو مجلس نمى‏شود اين مصايب را ذكر كرد.

تمام كشتارها و جنايات به امر شاه است.

در زمان شماها هم كه مبتلاى به اين شاهزاده بى‏عقل شده‏ايد گمان نكنيد كه يك تفنگ انداخته بشود در ايران طرف يك آدم بدون اذن شاه، هيچ همچو گمانى نكنيد كه رئيس نظميه قم، رئيس سازمان قم، پليس قم يك چنين جرأتى داشته باشد كه تفنگ بزند و مردم‏كشى كند. گمان اين مطلب را هيچ عاقلى نبايد ببرد. تمام اينها گزارش داده مى‏شود كه وضع اينطور است و تصريحا خود اين خبيث بايد دستور بدهد كه بزنيد. 15 خرداد را خود اين خبيث از قرارى كه گفتند در طياره، در هليكوپتر چرخ مى‏زد و فرمان مى‏داده، فرمان مى‏داده كه به لشكرهاى خارجه دنيا، لشكرهايى كه هجوم آوردند به ايران، به آنها حمله كنند!! اين بيعرضه كه در مقابل سلاطين يا در مقابل رئيس جمهورها خصوصا رئيس جمهور آمريكائى بالفعل اينقدر خاضعند و اينقدر چاپلوسند و خودشان را وابسته و پيوسته به‏اينها مى‏دانند، همين بيعرضه‏ها - بيعرضگى‏شان - وقتى كه وارد مى‏شوند در جمعيت خودشان چون مسلط هستند اينها را اذيت مى‏كنند. آنجا دستبوسى مى‏كنند و چاپلوسى، وقتى كه مى‏رسند به مملكت خودشان شروع مى‏كنند به كارهاى هرزگى. من قبلا، كه مى‏گفتند آزادى‏هايى داده‏اند، همين جا اين مطلب را به آقايان عرض كردم كه اگراين آدم نوكرى خودش را تحكيم كند با اين كارتر خبيث - اين - اين دفعه يك سيلى به صورت مردم بزند كه بالاتر از هميشه باشد.لكن ما نمى‏دانستيم به‏اين زودى همچو دنبال اين كه، دنبال اين معنا كه با كارتر حسابش را تمام كرد و نوكريش را تثبيت كرد بهانه درست كند كه ضرب شست نشان بدهد. بهانه درست كردند در قم و الا قم آنطورى كه همه نقل مى‏كنند، آن طورى كه اشخاص نقل مى‏كنند، غير مطبوعات خودشان آنهايى كه بودن در آن جا، باآرامش مردم مى‏آمدند و مى‏خواستند عرض حالشان را به علما بكنند، يكى از بين آنها (از خودشان وادار مى‏كردند آنها) يك سنگى زده يك جايى را شكسته، هجوم كردند و تيراندازى كردند. 15 خرداد هم همين بود، 15 خرداد هم مردم البته خودشان براى فرض كنيد كه مصالحى قيام كرده بودند لكن شلوغ‏كارى نبود در كار.

اينها يك دسته‏اى خودشان در تهران چيز كردند، كتابخانه‏اى را آتش زدند و جايى را، دكانى را غارت كردند و بهانه درست كردند، با بهانه مردم را به مسلسل بستند، بهانه درست كردند. اين جنايت اخير هم كه با بهانه واقع شد و الا مردم كه نمى‏خواستند جنگ بكنند. كسى كه اسلحه ندارد با يك گاو اسلحه‏دار نمى‏تواند جنگ بكند، جنگى در كار نبوده است .

همه به من راى دادند! همه با من موافقند!

لكن ايشان بايد بفهماند كه من ديگر، آن آدمى كه قبلا بود، نرفته ملاقات نكرده بود، نيستم، من

صحيفه نور جلد 1 صفحه 271

ملاقات كردم، من كارم را درست كردم. من تحكيم كردم نوكرى را، ديگر شما حق نداريد كه خيال كنيد كه من نخير ديگر وابسته نيستم، من وابسته‏ام، من مى‏كشم. اين اشتلم‏ها و الدرم‏ها براى همين معناست كه مى‏خواهد به مردم ضرب شست نشان بدهد كه مبادا يك وقتى يك چيزى، يك كسى خيال بكند، لكن بدخوانده بود، نمى‏دانست كه با اين كشتار چه فضاحتى به سرش در مى‏آيد. آدمى كه مى‏گويد يك ملت همه بامن موافقند، همه راى دادند به اينكه مثلا اين انقلاب سفيد خونين، همه رأى به من دادند، مردم سرتاسر ايران بر ضد ايشان قيام كرده‏اند، از قم و تهران شروع شد و رفت تا خراسان و آذربايجان و از آن طرف تا كرمان و از آن طرف تا اهواز و - عرض مى‏كنم كه - آبادان، سرتاسر ايران قيام كردند بر ضد ايشان. اين اشخاصى كه ايشان ادعا مى‏كرد كه همه با من موافقند، ما همه هستيم، ما را مى‏خواهند، ملت من را مى‏خواهد، اگر يك روز اين سرنيزه امريكا از سر اين برداشته بشود، در خود دربار پوست اين آدم را مى‏كنند، خود دربار. يك روز، يك همچون تجربه‏اى آقاى كارتر بكند، رها كند اين ملت ضعيف را، رها كند اين مردم را. اين سازمانهايى كه گوش ما مى‏رسد سازمان مثلا چه وكذا همه‏اش بازى است،امنيتى در كار نيست كه سازمان امنيت اين جا باشد يا امنيت عمومى باشد اينها همه براى بازى دادن مردم است .

كمونيستى مخدر جامعه است.

مى‏خواهند مردم را نظير كمونيستى تخدير كنند، كمونيستى يك مخدرى است براى مردم، نه اين است كه يك چيزى، يك حل عقده‏اى مى‏كند، مگر مى‏شود كسى كه خودش آدم نيست براى آدم‏ها كار بكند. مگر مى‏شود كه يك مسلح غير صالح براى مردم ضعيف كار بكند؟ من خودم شاهد اين قضيه بودم كه وقتى كه در همين جنگ عمومى كه بنا بود سران لشكرها، سران دول در ايران با هم ملاقات بكنند، استالين آنوقت رئيس شوروى بود، اين استالينى كه حالا هم عكس هايش را مى‏اندازند و چه ميكنند، گرچه اخيرا ديگر آبرويى ندارد لكن ايشان رئيس شوروى بود، آن دو تاى ديگرى كه يكى از آن آمريكا بود و يكى ديگر از انگلستان بود، اينها با امر عادى آمدند و رفتند (آنطور كه نقل مى‏كردند آنوقت ) به سفارتخانه‏هاى خودشان و بنا بود در تهران يك جلسه‏اى داشته باشند لكن استالين كه همه به او برادر مى‏گفتند و همه مى‏گفتند ما همه با هم مثل هم هستيم و براى مردم دلسوزى مى‏كرد و قارداش به او مى‏گفتند، ايشان، مى‏گفتند حتى گاوى كه از آن شير مى‏خواهد بخورد آورده‏اند همراهش كه مبادا از گاوهاى ايران شير بخورد، گاو را با طياره‏اى كه حامل خودش بوده، حامل يك گاو هم بوده، هم گاو اسلحه‏دار بى‏عقل و هم خودش اسلحه‏دار بى‏عقل، بلكه خدا مى‏داند كه او بدتر از آن رفيقش (گاو) بود، خدا مى‏داند كه اينطور بود. ايشان كه اين آدم با حتى گاو شيرده آمد و وارد شد و اين را ديگر خودم با چشمم ديدم كه در بين راه خراسان از شاهرود يا يك قدر جلوتر اين ديگر منطقه آنها بود، منطقه شوروى بود، ايران را به چند منطقه قسمت كرده بودند، آن منطقه شوروى بود، من خودم ديدم كه ما در اتوبوس مى‏رفتيم براى زيارت،اين سربازهاى آنها مى‏آمدند گدايى مى‏كردند

صحيفه نور جلد1 صفحه 272

جلوى اتومبيل و يك دانه سيگار وقتى كه به يكى مى‏دادند آن قدر خوشحال مى‏شد كه دستش راپشتش مى‏گذاشت و شروع مى‏كرد به سوت زدن كمونيستى براى اين است كه مردم را بازى بدهند. مگر مى‏شود كسى به مبادى غيبى اعتقاد نداشته باشد و در فكر مردم باشد و در فكر اصلاحات؟ بازى است همه‏اش. همه اين اسلحه‏دارها گاهى با كتك و گاهى با تبليغات و گاهى با كتك و تبليغات توأم با هم كار خود را از پيش مى‏برند. الان هم مى‏بينيد كه زده‏اند مردم را كشته‏اند، اينهمه جنايت وارد كردند.حالا تبليغات را ببينيد چه مى‏كند، تبليغات دست خودشان است، همه گناه‏ها را گردن مردم مى‏اندازند و (كشته‏ها هم 6 تا بودند كه چندتاش زير پاى مردم رفته، يك بچه 13 ساله، يك چيزى از طرف آنها جنايتى واقع نشده) اينها تبليغات دست خودشان است، از آن طرف اينطور تبليغات مى‏كنند،از آن طرف اين طور كشتار مى‏كنند. تمام اين مفاسد براى اسلحه‏دار بودن غير صلحاست، صلحا بايد اسلحه داشته باشند.

اگر عدالت بين زمامداران باشد اين مفاسد پيش نمى‏آيد.

اسلام خدايش عادل است، پيغمبرش هم عادل است و معصوم، امامش هم عادل و معصوم است، قاضى‏اش هم معتبر است كه عادل باشد، فقهيش هم معتبر است كه عادل باشد، شاهد طلاقش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جماعتش هم معتبر است كه عادل باشد، امام جمعه‏اش هم بايد عادل باشد، از ذات مقدس كبريا گرفته تا آن آخر زمامدار بايد عادل باشد ولات آن هم بايد عادل باشند، اين ولاتى كه در اسلام مى‏فرستادند، والى‏هايى كه مى‏فرستادند به اين طرف و آن طرف امام جماعت آنها هم بوده‏اند، بايد عادل باشد، اگر عادل نباشد، اگر عدالت در بين زمامداران نباشد، اين مفاسدى است كه داريد مى‏بينيد، اسلحه دست اشخاص غير صالح، اسلحه دست اشخاص ناصالح اشخاص بى‏انصاف، بيعدالت. اينها از اين طرف آدمكشى مى‏كنند، از آن طرف (عدالت اجتماعى، عدالت اجتماعى) از آن طرف فشار مى‏آورند به زنها كه بايد بى‏حجاب بشويد، از آن طرف (آزادى نسوان، آزادى نسوان) اينها مضحكه است، آزادى نيست. از آن طرف (اصلاحات، اصلاحات ارضى چه) از آن طرف بازار براى امريكا درست مى‏كنند. تمام‏اصلاحات ارضى ما اين شد كه ما يك گوشه‏اى از مملكت‏مان براى تمام مملكت‏مان آذوقه داشت باقيش بايد مى‏رفت بيرون و پول مى‏گرفتند، حالا به هر چه دست مى‏زنى مى‏گويند از خارج بايد بيايد آنوقت هم افتخار مى‏كنند به اين كه ما آنيم كه گندم از خارج آورديم، جو از خارج آورديم، پرتقال از خارج آورديم، تخم مرغ از خارج آورديم . گريه دارد اين و حيا در كار نيست . اصلاحاتشان هم يك همچنين اصلاحاتى است كه همه آن مفسده است‏

تنها معممين ساختگى شاه با او موافقند.

آنوقت مى‏گويند كه همه علما موافق با اصلاحاتى است كه ما كرديم و با انقلاب سفيد در تمام ايران اگر يك عالم تو پيدا كردى كه موافق با انقلاب خونين تو باشد حق دارى بگويى همه علما، اين معممى كه خودت درست كردى را بگذار كنار، اين كه عالم نيست. معممى كه خودت عمامه سرش گذاشتى و مى‏رقصانيش هر

صحيفه نور جلد 1 صفحه 273

جورى دلت مى‏خواهد، خوب البته در هر جا يك همچو چيزى يكى دو تا هم هست اما تو در ائمه جماعت تهران يك امام جماعت پيدا كن كه موافق با تو باشد، كه بگويد من موافقم، در تمام ائمه جماعت ولايات يك امام جماعت پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم، در قم تو يك ملا پيدا كن كه بگويد من با تو موافقم. حيا در كار نيست. همه مفسده‏ها را انجام مى‏دهند، همه كارهاى خلاف را انجام مى‏دهند و بعد براى اينكه مردم را بازى بدهند مى‏گويند (كه بامن، همه علما موافقند، يكى هم كه اهل اينجا نيست مخالف است).

اسلحه قلم

اسلحه دست بى اصل و دست غير صالح است، همه اسلحه‏ها را ملاحظه كنيد، يك نظر عمومى بكنيد، قلم خودش يكى از اسلحه‏هاست، اين قلم بايد دست اشخاص صالح و دست افاضل باشد، وقتى كه قلم دست اراذل افتاد، مفسده زياد خواهد شد. الان قلم دست اراذل است در يك محيطهايى و در يك جنبه‏هايى و اين اراذل هر چه آن رذل انجام مى‏دهد، به يك صورت زيبايى با يك قلم شيوايى اينها خوب بزك كرده نشان مى‏دهند. اين جنايتى است كه از قلم به اين ملت مى‏خورد. مفسده‏هايى كه آنها مى‏كنند، جناياتى كه آنها مى‏كنند، خونريزى‏هايى كه آنها مى كنند، اين اهل قلم غيرصالح كه اين حربه در دستش است، اين با قلمفرسايى خودش و مى‏نشينند توى خانه‏اش و قلمفرسايى مى‏كند و همه چيزها را وارونه نشان مى‏دهد، هر مطلبى شده باشد عكسش مى‏كند. اين هم يك رشته است كه قلم بايد دست اشخاص صالح باشد.

فرهنگ، مبدأ همه بدبختى‏ها و خوشبختى‏هاست.

فرهنگ مبدأ همه خوشبختى و بدبختى‏هاى ملت است. اگر فرهنگ ناصالح شد اين جوان‏هايى كه تربيت مى‏شوند به اين تربيت‏هاى فرهنگ ناصالح، اينها در آتيه فساد ايجاد مى‏كنند. فرهنگ استعمارى، جوان استعمارى تحويل مملكت مى‏دهد. فرهنگى كه با نقشه ديگران درست مى‏شود و اجانب براى ما نقشه‏كشى مى‏كنند و با صورت فرهنگ مى‏خواهند تحويل جامعه ما بدهند، اين فرهنگ، فرهنگ استعمارى و انگلى است و اين فرهنگ از همه چيزها حتى از اين اسلحه اين قلدرها بدتر است. اين قلدرها اسلحه‏شان بعد از چند وقت مى‏شكند و حالا هم شكسته اما وقتى فرهنگ فاسد شد جوان‏هاى ما كه زير بناى تأسيس همه چيز هستند، از دست ما مى‏روند و انگل بار مى‏آيند، غربزده بار مى‏آيند، اينها را از همان اول، همان كلاس‏هاى اول توى ذهنهايشان هى مطالبى مى‏كنند تا برسند به آن بالا. اگر فرهنگ، فرهنگ صحيح باشد جوان‏هاى ما صحيح بار مى‏آيند. اگرفرهنگ، فرهنگ حق باشد، فرهنگ الهى باشد، فرهنگى باشد كه براى منفعت اهل ملت، براى منفعت مسلمين باشد، اين افرادى كه مى‏بينيد كه الان سر كار هستند،اينها ازآن بيرون نمى‏آمد. فرهنگ ما يك فرهنگ استعمارى است، فرهنگ ما در دست صلحا نيست، صالح اداره‏اش نمى‏كند.

صحيفه نور جلد 1 صفحه 274

دانشگاه استقلالى و استعمارى

اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيح استقلالى بود، مستقل بود و اشخاصى كه در آن جا (اگر صالحى هم در آنجا باشد) مى‏توانستند كه كارى را كه مى‏خواهند و صلاح است انجام بدهند، روزگار مملكت ما به اينجا نمى‏رسيد و به بدتراز اين براى نسل آتيه شايد خداى نخواسته بشود. دانشگاه ما را اشخاصى قبضه كردند كه اينها خودشان انگل هستند و خودشان استعمارى هستند و خودشان نوكرمآب هستند و تمام اينها سرچشمه‏اش همان يك نفر آدم است حالا مگر در دانشگاه اگر يك معلمى، يك استادى بخواهد يك چيزى بگويد قدرت دارد، مگر سازمان امنيت به امر اعليحضرت مى‏گذارد كه يك چنين حرفى بشود.اگر دانشگاه ما يك دانشگاه صحيحى بود،اين جوان‏هاى ما كه در دانشگاه مى‏خواهند يك حرف حقى رابزنند،با پليس خفه‏شان نمى‏كردند. دختر را مى‏زنند، پسر را مى‏زنند، جوان را مى‏زنند، حبس مى‏كنند، چه مى‏كنند، اين براى اين است كه دانشگاه ما استقلالى ندارد. دانشگاه ما نداريم، دانشگاهى كه يك نفر آدم بر آن حكومت كند،اين دانشگاه نمى‏شود، محيط علم بايد محيط آزاد باشد.

مجلس ملى و مصونيت مستشاران نظامى!!

اگر مجلس ما يك مجلس صالحى بود و اين ابزار دست صلحا بود، اين قوانين را مى‏گذاشتند بگذرد؟ مصونيت مستشارهاى امريكايى كه ذلت ايران و ننگ ايران است و بود، اينها مى‏گذاشتند تصويب بشود؟ مجلس ما نداريم،يك عده اشخاص را مأمور هستند، هم مأمور سازمان امنيت اسمش را گذاشته‏اند مجلس اينها مأمور هستند همه‏شان، اگر اينها آزاد بودند و اگر مجلس، مجلس ملى بود و مال مردم بود كه نمى‏گذاشتند اينهمه اسلحه بخرند، نفت ما را بدهند و آهن بخرند، آهنى كه نمى توانند به كار بيندازند، خودشان هم متحيرند بايد مستشار آمريكايى و متخصص آمريكايى بيايد نشان بدهد و به اينها هم نشان نمى‏دهند، آنها يك جانورهايى هستند كه به اين حرف‏ها تسليم نمى‏شوند، و آنها آمدند اينجابا حقوق‏هاى گزاف، حقوق‏هاى گزاف كه مااطلاع نداريم و تصورش هم نمى‏كنيم كه اينها هر يكيشان ماهى چقدر مى‏گيرند، همين قدر عددشان را مى گويند زيادند مستشارها و تعدادشان چند صد نفر و يا چند هزار نفر من الان نمى‏دانم و آن وقت (60 هزار نفر ظاهرا گفتند) با چقدر حقوق، هر يك چقدر حقوق از اين ملت مى‏گيرد، از جيب اين فقرا و بيچاره‏ها در مى‏آورند و به جيب اين گردن‏كلفت‏ها مى‏ريزند و آنوقت اينها مگر به نظامى ما تعليم نظامى مى‏دهند؟اينها مى‏خواهند اين نظامى‏ها را همين طورى نگه دارند كه هر طورى دلشان مى‏خواهد عمل بكنند.

شاه، سرمنشاء تمام مفاسد.

اگر ما يك ارتش انگلى نداشتيم و يك ارتش مستقلى داشتيم اجازه نمى داد كه مستشارها بيايند همه چيزها در تحت دستور آنها باشد و اينها صاحب‏منصب‏هايشان جز آلت هيچ چيز نباشند براى اين كه

صحيفه نور جلد 1 صفحه 275

ارتش ما هم يك ارتشى نيست، همه‏اش در تحت نظر يك آدم است. يك آدم فاسد همه چيز را فاسد كرده است. يك بز فاسد كچل، مى‏گويند يك گله را كچل مى‏كند. اين فساد، همه فسادها، منتهى ايران از باب اختناقى كه هست نمى‏توانند دست بگذارند روى آن كه همه مفسده‏ها زير سراوست، مى‏گويند مأمورين، مأمورين، آقا مأمورين از كى امر دارند كه بكشند مردم را؟ از كى امر دارند كه بريزند توى مدرسه حجتيه و طلبه ها را بكشند؟ از كى امر دارند كه بكشند مردم را؟ از كى امر دارند كه در چهارراه‏ها مسلسل را بكشند و مردم را بكشند؟ مگر كسى مى‏تواند امر بدهد الا خود آن مردك؟ از خود اوست همه اين مفاسد. مگر مجلس حق دارد كه يك كلمه اى بگويد بدون اذن اين مردك؟ مگر ارتش حق دارد يك كلمه بگويد بودن اذن اين؟ مگر قضات ما آزادند؟ مگر استقلال قضايى ما داريم؟ قضات ما هم حربه قضا دستشان است و صلاحيت هم ندارند. اشكال اين است كه چرا رفتى قاضى شدى، مى گويى نمى‏توانم حكم حق بكنم، خوب غلط كردى رفتى قاضى شدى رها كن الان اداره مملكت ما هر گوشه‏اش را دست بگذاريد اسلحه دست غير صالح‏هاست و سر همه امور هم برمى گردد به دربار و بر مى گردد به اين شخص، اين را بايد از بين برد.

ملت ديگر بيدار شده است.

من نمى‏دانم كه اين ارتش چرا خواب است، آخر چرا اينقدر ذلت مى كشد چند روز بيشتر نگذشته بود از رفتن كارتر زهرمارى اين بساط را درست كرد، حالا هم اولش است اگر مجال به او بدهند اولش است اگر تنبه پيدا نكرده باشند كه چند نفر را كشتند و يك هياهويى پيدا شد كه موجش در همه دنيا رفت و همه عالم فهميدند و راديو صدايش را به خارج و همه جا برپا كرد. راديوى خودشان هم هر چه دلشان مى‏خواهد بگويند، مگر مردم ديگر بازى مى‏خورند از اين حرفها، ملت بيدار شده آقا، مردم بيدار شدند، اگر مردم بيدار نبودند كه بازارها را اينطور نمى بستند. روز جمعه، روز پنجشنبه از قرارى كه هم نقل شده است و هم مقامات اطلاعات رسمى اطلاع داده‏اند بازار تهران اعتراضا تعطيل شده. مسأله تعطيل بازار تهران يك امر عادى نيست، يك امر خلاف عادت است، هيچ كس نمى‏تواند اين كار را بكند، اين احساسات و بيدارى ملت است كه اين كار راانجام داده. اين آقا كه مى‏گفت كه (همه با من موافق هستند) اين بازار تهران، آن هم بازار اهواز، آن هم اصفهان آن هم شيراز، اين كيفيت زندگى ماست.

اتحاد و تفاهم ملت، بركننده ريشه هاى استعمار ما.

اميدواريم كه همه طبقات، چه طبقات علما و مجتهدين و چه طبقات محصلين علوم دينيه و چه بازارى ها، بازرگان و چه لشكرى‏ها و كشورى‏ها كه همه خون دل مى‏خورند از دست اين خبيث ما اميدواريم كه تمام اينها دست اتحاد به هم بدهند، احزاب سياسى ما مستقلا كار نكنند، همه با هم روابط داشته باشند، همانطورى كه اخيرا در اين قضيه اخير هم اظهار تنفر كردند و هم بعضى احزاب سياسى اظهار تنفر كردند

صحيفه نور جلد 1 صفحه 276

و هم علماو هم اهل بازار و هم دانشگاهى‏ها و همه داخلى‏ها و هم خارجى‏ها براى ما تلگراف كردند واظهار تنفر خودشان را از دستگاه كردند، از امريكا، از اروپا و آنها بعضى شان نوشتند سيصدنفر در اين قضيه از بين رفته‏اند، من اميدوارم كه همه جبهه‏ها،همه جبهه‏ها با هم همدست بشوند واگر ملت به همه ابعادش همدست بشود، اين اسلحه از دست اين ناصالح‏ها خلع مى‏شود و شاخ اين گاو شكسته مى‏شود. تشتت نكنند، اسباب تشتت فراهم نكنند، با بهانه‏هاى جزئى و بچگانه با هم جنگ نكنند، با هم در نيفتند. اين چيزها را آنها درست مى‏كنند و بين مردم درست مى‏كنند تا مردم را به هم مشغول كنند و استفاده كنند. بيدار بشوند مردم كه شده‏اند ان شاء الله و با هم بشوند، مجتمع باشند، تمامشان با هم دست به هم بدهند و ان شاء الله به حول و قوه خدا با دست هم دادن شما به هم و تفاهم همه جبهه‏ها با هم به زودى قطع مى شود اين ريشه، به زودى ان شاء الله قطع مى‏شود ان شاء الله. و من از خداى متعال سلامت همه را خواهانم و من تشكر خودم را به همه طبقات، به همه از اينكه علماى اسلام را تنها نگذاشتند و همه جبهه‏خصوصا علماى اعلام، خصوصا بازارى‏هاى بزرگوار، من تشكر از همه آنها مى‏كنم و از همه آنها استدعا دارم كه هم دعا به اسلام بكنند و هم جبهه‏هاى خودشان را محكم كنند و واحد كنند و كلمه واحده باشد و آن كلمه واحده قطع ايادى ظلمه و ايادى اجانب باشد بلكه اين مملكت يك سر و سامانى پيدا بكند و دست اجانب از آن كوتاه بشود، منافعى كه خود مملكت ما دارد صرف ضعفا و صرف مصالح خود اهل مملكت بشود و همه چيزش درست بشود و اين نمى‏شود الا اينكه خلع بكنند اين سلاح را از آنها و اميد است ان شاء الله خلع بشود اين سلاح‏ها.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته‏


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
taghvimi
دسترسی سریع به انجمن ها