0

مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:مجموعه سخنراني هاي امام خميني (ره)
یک شنبه 10 اردیبهشت 1391  12:04 PM

صحيفه نور جلد 1 صفحه 102

تاريخ 4/8/1343

بيانات امام خمينى در مورد طرح اسارت بار احياى كاپيتولاسيون‏

پايمالى استقلال و عظمت ايران با احياى كاپيتولاسيون.

بسم الله الرحمن الرحيم

انالله و انااليه راجعون. من تاثرات قلبى خودم را نمى‏توانم اظهار كنم، قلب من در فشار است، اين چند روزى كه مسائل اخير ايران‏راشنيده‏ام‏خوابم‏كم‏شده(گريه‏حضار)ناراحت هستم، قلبم در فشار است، باتاثرات قلبى روز شمارى مى‏كنم كه چه وقت مرگ پيش بيايد. (گريه شديد حضار) ايران ديگر عيد (گريه حضار) ندارد عيد ايران را عزا كرده اند، (گريه حضار) عزا كردند و چراغانى كردند، عزا كردند و دستجمعى رقصيدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند و باز هم چراغانى كردند، پايكوبى كردند.اگر من به جاى اينها بودم اين چراغانى‏ها را منع مى‏كردم، مى‏گفتم بيرق سياه بالاى سربازارها بزنند، بالاى سرخانه‏ها بزنند، چادر سياه بالا ببرند. عزت ما پايكوب شد، عظمت ايران از بين رفت، عظمت ارتش ايران را پايكوب كردند.

قانونى در مجلس بردند در آن قانون اولا" ما را ملحق كردند به پيمان وين و ثانياً الحاق كردند به پيمان وين ! كه تمام مستشاران نظامى آمريكا با خانواده‏هايشان، با كارمندهاى فنى‏شان، با كارمندان ادارى شان، با خدمه شان، با هر كس كه بستگى به آنها دارد، اينها از هر جنايتى كه در ايران بكنند مصون هستند، اگر يك خادم امريكايى، اگر يك آشپز امريكايى مرجع تقليد شما را در وسط بازار ترور كند، زير پا منكوب كند، پليس ايران حق ندارد جلوى او را بگيرد! دادگاه‏هاى ايران حق ندارند محاكمه كنند! باز پرسى كنند! بايد برود امريكا!آنجا در امريكا ارباب‏ها تكليف را معين كنند! دولت سابق اين تصويب را كرده بود و به كسى نگفت . دولت حاضر اين تصويب نامه را در چند روز پيش از اين برد به مجلس و در چند وقت پيش از اين به سنا بردند و با يك قيام و قعود مطلب را تمام كردند و باز نفسشان در نيامد . در اين چند روز اين تصويب نامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبت هائى كردندمخالفت هائى شد، بعضى از وكلا هم مخالفت هائى كردند، صحبت هائى كردند لكن مطلب را گذراندند، با كمال وقاحت گذراندند، دولت با كمال وقاحت از اين امر ننگين طرفدارى كرد. ملت ايران را از سگ‏هاى امريكا پست تر كردند،اگر چنانچه كسى سگ امريكائى را زير بگيرد باز خواست از او مى‏كنند، اگر شاه ايران يك سگ امريكائى را زير بگيرد باز خواست مى‏كنند و اگر چنانچه يك آشپز امريكائى شاه ايران را زير بگيرد، مرجع ايران را زير بگيرد،بزرگتر مقام را زير بگيرد هيچ كس‏

صحيفه نور جلد 1 صفحه 103

حق تعرض ندارد، چرا؟ براى اينكه مى‏خواستند وام بگيرند از امريكا، امريكا گفت اين كار بايد بشود (لابد اينجور است) بعد از سه چهار روز وام 200 ميليونى، 200 ميليون دلارى تقاضا كردند، دولت تصويب كرد كه در ظرف پنج سال مبلغ مزبور به دولت ايران بدهند و در عرض 10 سال 300 ميليون بگيرند، مى‏فهميد يعنى چه؟ دويست ميليون دلار، هر دلارى 8 تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ايران براى نظام و در عرض 10 سال سيصد ميليون، آنطور كه حساب كردند 300 ميليون دلار از ايران بگيرند يعنى 100 ميليون دلار يعنى 800 ميليون تومان از ايران در ازاى اين وام نفع بگيرند. معذلك ايران خودش را فروخت براى اين دلارها، ايران استقلال ما را فروخت، ما را جزء دول مستعمره حساب كرد، ملت مسلم ايران را پست‏تر از وحشى‏ها در دنيا معرفى كرد، در ازاى وام 200 ميليون كه 300 ميليون دلار پس بدهند. ما با اين مصيبت چه بكنيم؟ روحانيون با اين مطالب چه بكنند؟ به كجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملكتى برسانند؟

كاپيتولاسيون مخالف راى ملت است

سايرممالك خيال مى‏كنند كه ملت ايران است، اين ملت ايران است كه اينقدر خودش را پست كرده است، نمى‏دانند اين دولت ايران است، اين مجلس ايران است،اين مجلس است كه هيچ ارتباطى به ملت ندارد ،اين مجلس، سرنيزه است و اين مجلس چه ارتباطى به ملت ايران دارد، ملت ايران به اينها راى ندادند، علماى طراز اول، مراجع، بسياريشان تحريم كردند انتخابات را، ملت تبعيت كرد از اينها راى نداد لكن زور سرنيزه اينها را آورد در اين كرسى نشاند.

نفوذ روحانى مضر به حال دشمنان ملت است نه خود ملت.

در يكى از كتاب‏هاى تاريخى كه امسال به طبع رسيده است و به بچه‏هاى ما تعليم مى‏شود،اين است كه بعد از اينكه يك مسائل دروغى را نوشته است، آخرش نوشته است كه معلوم شد كه قطع نفوذ روحانيت، قطع نفوذ روحانيون در رفاه حال اين ملت مفيد است! رفاه حال ملت به اين است كه روحانيون را از بين ببرند! همين طور است، اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد اين ملت اسير انگليس يك وقت باشد، اسير امريكا يك وقت باشد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه اسرائيل قبضه كند اقتصاد ايران را، نمى‏گذارد كه كالاهاى اسرائيل در ايران بدون گمرك فروخته بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه اينها سرخود يك همچنين قرضه بزرگى را به گردن ملت بگذارند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد اين هرج و مرجى كه در بيت‏المال هست، بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه هر دولتى هر كارى مى‏خواهد انجام بدهد ولو صد در صد برضد ملت باشد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه مجلس به اين صورت مبتذل در آيد. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه مجلس با سرنيزه درست بشود تا اين فضاحت از آن پيدا بشود. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه دختر و پسر با هم در آغوش هم كشتى بگيرند چنانكه در شيراز شده است. اگر نفوذ روحانيون باشد

صحيفه نور جلد 1 صفحه 104

نمى‏گذارد كه دخترهاى معصوم مردم زير دست جوان‏ها در مدارس باشند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد كه زن‏ها را در مدرسه مردها ببرند، مردها را در مدرسه زن ببرند و فساد راه بيندازند. اگر نفوذ روحانيون باشد توى دهن اين دولت مى‏زنند، توى دهن اين مجلس مى‏زنند، وكلا را از مجلس بيرون مى‏كنند. اگر نفوذ روحانيون باشد تحميل نمى‏تواند بشود يك عده از وكلا بر سرنوشت يك مملكتى كه حكومت كنند. اگر نفوذ روحانيون باشد نمى‏گذارد يك دست نشانده امريكائى اين غلطها را بكند، بيرونش مى‏كنند از ايران. نفوذ ايرانى، نفوذ روحانى مضر به حال ملت است؟ نخير مضر به حال شماست، مضر به حال شما خائن‏هاست نه مضر به حال ملت. شما ديديد با نفوذ روحانى نمى‏توانيد هر كارى را انجام دهيد، هر غلطى را بكنيد، مى‏خواهيد نفوذ روحانى را از بين ببريد. شما گمان كرديد كه با صحنه سازى‏ها مى‏توانيد كه بين روحانيون اختلاف بيندازيد؟ نمى‏توانيد،اين خواب را بايد به در مرگ براى شما حاصل شود، نمى‏توانيد همچو كارى انجام دهيد، روحانيون با هم هستند. من به تمام روحانيون تعظيم مى‏كنم، دست تمام روحانيون را مى‏بوسم، آن روز اگر دست مراجع رامى‏بوسيدم، امروز دست طلاب را هم مى‏بوسم (گريه حضار) من امروز دست بقال را هم مى‏بوسم (گريه شديد حضار).

اعلام خطر به كليه اقشار ملت

آقا من اعلام خطر مى‏كنم، اى ارتش ايران ! من اعلام خطر مى‏كنم اى سياسيون ايران! من اعلام خطر مى‏كنم، اى بازرگانان! من اعلام خطر مى‏كنم، اى علماى ايران! اى مراجع اسلام! من اعلام خطر مى‏كنم، اى فضلا! اى طلاب ! اى مراجع! اى آقايان! اى نجف! اى قم! اى مشهد! اى تهران! اى شيراز! من اعلام خطر مى‏كنم، خطردار است، معلوم مى‏شود زير پرده چيزهايى است و ما نمى‏دانيم، در مجلس گفتند نگذاريد پرده‏ها بالا برود، معلوم مى‏شود براى ما خواب‏ها ديده‏اند. از اين بدتر چه خواهند كرد؟ دانم از اسارت بدتر چه؟ از ذلت بدتر چه؟ چه مى‏خواهند با ما بكنند؟ چه خيالى دارند اينها؟ اين قرضه دلار چه به سر اين ملت مى‏آورد؟ اين ملت فقير ده سال 100 ميليون دلار، 800 ميليون تومان نفع پول به آمريكا بدهد؟! در عين حال ما را بفروشيد براى يك همچو كارى؟!

نظاميان امريكائى، مستشاران نظامى امريكايى به شما چه نفعى دارند؟ آقا اگر اين مملكت اشغال امريكاست پس چرا اينقدر عربده مى‏كشيد، پس چرا اينقدر دم از ترقى مى‏زنيد؟ اگر اين مستشاران نوكر شما هستند پس چرااز ارباب‏ها بالاترشان مى‏كنيد؟ پس چرا از شاه بالاترشان مى كنيد؟ اگر نوكرند مثل ساير نوكرها با آنها عمل كنيد، اگر كارمند شما هستند مثل ساير ملل كه با كارمندانشان عمل مى‏كنند شما هم عمل كنيد. اگر مملكت ما اشغال آمريكائيست پس بگوئيد، پس ما را برداريد بريزيد بيرون از اين مملكت. چه مى‏خواهند با ما بكنند؟ اين دولت چه مى‏گويد به ما؟ اين مجلس چه كرد با ما؟ اين مجلس غير قانونى اين مجلس محرم، اين مجلسى كه به فتواى و به حكم مراجع تقليد تحريم شده است، اين مجلسى كه يك وكيلش از ملت نيست، اين مجلسى كه به ادعا مى گويد ما، ما، هى

صحيفه نورجلد 1 صفحه 105

ما از انقلاب سفيد آمده‏ايم. آقا كو اين انقلاب سفيد؟ ! پدر مردم را در آوردند. آقا من مطلعم، خدا مى‏داند كه من رنج مى‏برم، من مطلعم از اين دهات، من مطلعم از اين شهرستان‏هاى دور افتاده، از اين قم بدبخت، من مطلعم از گرسنگى خوردن مردم، از وضع زراعت مردم.

سكوت در مقابل ابرقدرت‏ها از معاصى كبيره است.

آقا فكرى بكنيد براى اين مملكت، فكرى بكنيد براى اين ملت. هى قرض روى قرض بياوريد؟! هى نوكر بشويد!! البته دلار نوكرى هم هست، دلارها را شما مى‏خواهيد استفاده كنيد نوكريش راما بكنيم. اگر ما زير اتومبيل رفتيم كسى حق ندارد به امريكائى‏ها بگويد بالاى چشمت ابروست لكن شماها استفاده‏اش را بكنيد، مطلب اين طور است. نبايد گفت اينها را؟ آن آقايانى كه مى‏گويند كه بايد خفه شد، اين جا هم بايد خفه شد؟ اين جا هم خفه بشويم؟ ما را بفروشند و خفه بشويم؟ قرآن ما را بفروشند و خفه بشويم والله گناهكار است كسى كه داد نزند، والله مرتكب كبيره است كسى كه فرياد نكند (گريه شديد حضار).

به داد اسلام برسيد.

اى سران اسلام به داد اسلام برسيد، اى علماى نجف به داد اسلام برسيد، اى علماى قم به داد اسلام برسيد، رفت اسلام. (گريه شديد حاضرين در مجلس) اى ملل اسلام! اى سران ملل اسلام! اى روساى جمهور ملل اسلامى! اى سلاطين ملل اسلامى! اى شاه به داد خودت برس، به داد همه ما برسيد. ما زير چكمه امريكا برويم چون ملت ضعيفى هستيم؟! چون دلار نداريم؟! امريكا از انگليس بدتر، انگليس از آمريكا بدتر، شوروى از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پليدتر.

امروز دولت آمريكا منفورترين دولت در نظر ماست.

اما امروز سر و كار ما با اين خبيث‏هاست، با امريكاست. رئيس جمهور امريكا بداند، بداند اين معنا را كه منفورترين افراد دنياست پيش ملت ما، امروز منفورترين افراد بشر است پيش ملت ما، يك همچنين ظلمى به دولت اسلامى كرده است، امروز قرآن با او خصم است، ملت ايران با او خصم است. دولت امريكا بداند اين مطلب را، ضايع كردند او را در ايران، خراب كردند او را در ايران.

ما را به آمريكا فروختند.

براى مستشارها مصونيت مى‏گيريد؟ بيچاره وكلا داد زدند آقا از اين دوست‏هاى ما بخواهيد به ما اين قدر تحميل نكنند، ما را نفروشيد، ما را به صورت مستعمره در نياوريد، كى گوش داد به اينها. از پيمان وين يك ماده را اصلاً ذكر نكرده‏اند، ماده 32 ذكر نشده است، من نمى دانم آن ماده چه است، من كه نمى‏دانم رئيس مجلس هم نمى‏داند، وكلا هم‏نمى دانند،نمى دانند كه قبول كردند طرح را، طرح را

صحيفه نور جلد 1 صفحه 106

قبول كردند، طرح را امضا كردند، تصويب كردند اما عده‏اى اقرار كردند كه ما اصلا نمى‏دانيم چيست. (آنها هم لابد امضاء نكرده باشند) آن عده ديگر بدتر از آنها بودند، يك عده جهالند اينها.

رجال سياسى ما، صاحب منصب‏هاى بزرگ ما، رجال سياسى ما، يكى بعد از ديگرى را كنار مى‏گذارند، الان در مملكت ما به دست رجال سياسى كه وطنخواه باشند چيزى نيست، در دست آنها چيزى نيست،ارتش هم بداند يكى‏تان را بعد از ديگرى كنار مى‏گذارند، ديگر براى شما آبرو گذاشتند؟ براى نظام شما آبرو گذاشتند كه يك سرباز امريكائى بر يك ارتشبد ما مقدم است؟ يك آشپز امريكائى بر يك ارتشبد ما مقدم شد در ايران؟ ديگر براى شما آبرو باقى ماند؟ اگر من بودم استعفا مى‏كردم، اگر من نظامى بودم استعفا مى‏كردم، من اين ننگ را قبول نمى‏كردم، اگر من وكيل مجلس بودم استعفا مى‏كردم.

قطع نفوذ روحانى قطع يد رسول الله است.

بايد نفوذ ايرانى‏ها قطع بشود! بايد مصونيت براى آشپزهاى امريكائى، براى مكانيك‏هاى امريكائى براى ادارى امريكائى، ادارى و فنى، مامورين، كارمندان ادراى، كارمندان فنى براى خانواده‏هايشان مصونيت باشد لكن آقاى قاضى در حبس باشند! آقاى اسلامى را با دستبند ببرند اين ور و آن ور!اين خدمتگزارهاى اسلام، علماى اسلام در حبس بايد باشند، وعاظ اسلام در حبس باشند، طرفداران اسلام بايد در بندرعباس حبس باشند براى اين كه اينها طرفدار روحانيت هستند، خودشان يا روحانى‏اند يا طرفدار روحانى. اين را در تاريخ ايران دست مردم دادند اينها، سند دست دادند كه معلوم شد رفاه حال اين ملت به اين است كه قطع نفوذ روحانيين بشود! يعنى چه؟ رفاه حال ملت در اين است كه قطع يد رسول الله... از اين ملت بشود؟! روحانيون خودشان چيزى نيستند كه، روحانيون هر چه دارند از رسول الله است، بايد قطع يد رسول الله از اين ملت بشود! اينها اين را مى‏خواهند، اين را مى‏خواهند تا اسرائيل با دل راحت هر كارى اين جا بكند، تا آمريكا با دل راحت هر كارى مى‏خواهد بكند.

تمام گرفتارى‏هاى ما از امريكا است.

آقا تمام گرفتارى ما از اين آمريكاست، تمام گرفتارى ما از اين اسرائيل است. اسرائيل هم از امريكاست، اين وكلا هم از امريكا هستند، اين وزرا هم از امريكا هستند، همه تعيين آنهاست، اگر نيستند چرانمى ايستند در مقابل داد بزنند؟

روحانيت سدى در مقابل مطامع استعمارگران.

من الان حافظه‏ام درست نيست، نمى توانم بفهم مطلب را خوب، الان در حال انقلاب هستم، در يك مجلس از مجالس سابق كه مرحوم

مدرس، مرحوم آسيد حسن مدرس در آن مجلس بود،

صحيفه نور جلد 1 صفحه 106

اولتيماتومى از دولت روس آمد به ايران كه اگر فلان قضيه را انجام ندهيد (كه من حالا هيچى از آن را يادم نيست) ما از فلان جا كه قزوين ظاهرا بوده است مى‏آئيم به تهران و تهران را مى‏گيريم و دولت ايران هم فشار آورد به مجلس كه بايد اين را تصويب كند. يكى از مورخين، مورخين آمريكائى مى‏نويسد كه يك روحانى با دست لرزان آمد پشت تريبون ايستاد و گفت آقايان اگر بناست ما از بين برويم چرا با دست خودمان برويم، رد كرد، مجلس به واسطه مخالفت او جرات پيدا كرد و رد كرد و هيچ غلطى هم نكردند، روحانى اين است، يك روحانى توى مجلس بود نگذاشت آن قلدر شوروى را، روسيه سابق را، پيشنهاد اولتيماتومش را يك روحانى ضعيف، يك مشت استخوان رد كرد. امروز هم بايد روحانى نباشد، براى همين قطع يد روحانى بايد بكنند تا به آمال و آرزوى خودشان برسند، من چه بگويم؟

بر ملت است كه فرياد بزند چرا ما را فروختيد.

اين قدر انباشته است مطالب،اين قدر مفاسد در اين مملكت زياد است كه من با اين حالم، با اين سينه‏ام، با اين وضعم نمى‏توانم عرضه بكنم، نمى‏توانم مطالب را به آن مقدارى كه مى‏دانم به عرض شما برسانم لكن شما موظفيد به رفقايتان بگوئيد، آقايان موظفند ملت را آگاه كنند، علماء موظفند ملت را آگاه كنند، ملت موظف است كه در اين امر صدا در بياورد، با آرامش عرض برساند، به مجلس اعتراض كند، به دولت اعتراض كند كه چرا يك همچنين كارى كرديد؟ چرا ما را فروختيد؟ مگر ما بنده شما هستيم؟

دولت و مجلس غيرقانونى و خائن به اسلام و ملتند.

شما كه وكيل ما نيستيد، وكيل هم بوديد، اگر خيانت كرديد به مملكت خود به خود از وكالت بيرون مى‏رويد، اين خيانت به مملكت است. خدايا اينها خيانت كردند به مملكت ما. خدايا دولت به مملكت ما خيانت كرد، به اسلام خيانت كرد، به قرآن خيانت كرد. وكلاى مجلسين خيانت كردند، آنهايى كه موافقت كردند با اين امر، وكلاى مجلس سنا خيانت كردند، اين پيرمردها، وكلاى مجلس شورا آنهائى كه راى دادند خيانت كردند به اين مملكت، آنها وكيل نيستند، دنيا بداند اينها وكيل ايران نيستند اگر هم بودند من عزلشان كردم، از وكالت معزولند، تمام تصويب نامه‏هائى كه تا حالا نوشته‏اند، تمامش غلط است. از اول مشروطه تا حالا بر حسب نص قانون، به حسب نص قانون، قانون را اگر قبول دارند به حسب نص، به حسب نص قانون، بر حسب اصل دوم متمم قانون اساسى تا مجتهدين نظارت نكنند در مجلس، قانون هيچى نيست، كدام مجتهد نظارت مى‏كند الان؟ اگر پنج تا ملا تو اين مجلس بود، اگر يك ملا تو اين مجلس بود تو دهن اينها مى‏زد، نمى‏گذاشت اين كار بشود. من به آنان كه به ظاهر مخالفت كردند،اين حرف دارم به آنها، چرا آقا خاك تو سرتان نريختيد؟ چرا پانشديد يقه آن مردك را بگيرى؟ همين من مخالفم و سر جاى خود بنشينيد و آن همه تملق بگوئيد؟! مخالفت اين است؟

صحيفه نور جلد 1 صفحه 108

بايد هياهو كنيد، بايد بريزيد وسط مجلس، به هم بايد بپريد كه نگذرد اين مطلب، به صرف اينكه من مخالفم درست مى‏شود؟! ديديد كه مى‏گذرد، پس نگذاريد يك همچون مجلسى وجود پيدا كند، از مجلس بيرونشان كنيد. ما اين قانونى را كه در مجلس واقع شد، قانون نمى‏دانيم. ما اين مجلس را مجلس نمى دانيم، ما اين دولت را دولت نمى‏دانيم، اينها خائنند به مملكت ايران، خائنند.

خداوندا امور مسلمين را اصلاح كن. خداوندا ديانت مقدسه اسلام را عظمت به آن عنايت فرما. خدايا اشخاصى كه خيانت مى‏كنند به اين آب و ملك، خيانت مى‏كنند به اسلام، خيانت مى‏كنند به قرآن، آنها را نابود كن.

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
taghvimi
دسترسی سریع به انجمن ها