سخنرانی پادشاه (به انگلیسی: The King’s Speech) نام یک فیلم درام تاریخی محصول ۲۰۱۰ بریتانیا به کارگردانی تام هوپر بر پایه فیلمنامه دیوید سایدلر است. این فیلم برنده جایزه برگزیده تماشاگران در جشنواره فیلم تورنتو ۲۰۱۰ شده است. این فیلم در سال ۲۰۱۱ در هشتاد و سومین دوره مراسم اسکار برنده جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین فیلمنامه اوریژینال شد.
این فیلم درباره بخشی از زندگی جورج ششم، پادشاه بریتانیا و پدر الیزابت دوم ملکه فعلی این کشور، است که دچار لکنت زبان بود. نقش پادشاه را در این فیلم کالین فرث و نقش پزشک او را جفری راش بازی کردهاند.
داستان فیلم
داستان از هنگامی آغاز می شود که آلبرت (کالین فرث)، دوک یورک و فرزند کوچکتر پادشاه جورج پنجم (مایکل گامبون)، در نمایشگاه امپراتوری ۱۹۲۵ در ورزشگاه ومبلی صحبت میکند. هنگام سخنرانی توقف و لکنت در سخنرانی او به وضوح برای هزاران نفر از شنوندگان و مخاطبان آشکار میشود.
جرج پنجم، پدر آلبرت و پادشاه بریتانیا در طول جنگ جهانی اول، اولین پادشاه بریتانیایی است که با استفاده از رادیو برای مردمش صحبت میکند. جرج پنجم به زودی در بستر بیماری گرفتار میآید و سرانجام از دنیا می رود. به این ترتیب برادر بزرگ آلبرت، دیوید، گای پیرس، با عنوان پادشاه ادوارد هشتم به عنوان پادشاه بریتانیا معرفی میگردد با این حال او نشانی از مسئولیتپذیری به عنوان پادشاه از خود بروز نمیدهد.
در عین حال آلبرت به دنبال درمان ناتوانی خود در سخنرانی است. درمان های مرسوم دلسرد کنندهاند تا اینکه بانو الیزابت، همسر آلبرت (هلنا بونهام کارتر) با گفتاردرمانگری استرالیایی با روش های نوین که در لندن ساکن است به نام لیونل لوگ (جفری راش) آشنا میشود و خود را با نام خانم جانسون معرفی میکند. لیونل ابتدا از پذیرش آلبرت امتناع میکند ولی با اطلاع یافتن از هویت آلبرت و الیزابت مسئولیت درمان وی را بر عهده میگیرد. ولی کار به سادگی پیش نمیرود و آلبرت در مقابل درمانگر بویژه در مقابل کنجکاویهای لیونل به خاطر کنکاش در زندگی خصوصیاش از خود مقاومت نشان میدهد. در عین حال لیونل هم فردی سختکوش است با اجرای یک سری از قوانین خاص خود سعی در ریشهیابی و درمان ناتوانی دارد.
کنکاشهای لیونل سرانجام وی را به ریشه ناتوانی آلبرت میرساند. وی در مییابد که بدرفتاری توسط پرستار دوران کودکی و استهزاء توسط برادرش دیوید دلایل بروز این ناهنجاری در آلبرت هستند. لیونل با بکار بستن روشهای مختلفی سعی در بهبودی آلبرت (که لیونل او را برتی صدا میزند) دارد. در حین درمان این دو تبدیل به دوستانی نزدیک میشوند و آلبرت برخی اوقات برای صحبت عادی و مشورت نیز پیش لیونل میرود. پادشاه ادوارد به قصد ازدواج با زنی که قبلا دوبار ازدواج کرده بوده، والس سیمپسون، مجبور به استعفا از مقام پادشاهی میشود و به این ترتیب آلبرت میبایست جایگزین وی شود.
همزمان با این اتفاقات نخست وزیر بریتانیا، استنلی بالدوین، به خاطر ازدواج پادشاه ابتدا تهدید به استعفا کرده و سپس تهدید خود را عملی میکند. نویل چمبرلین نخست وزیر میشود، البته او تنها یکبار در فیلم ظاهر می شود، برعکس وینستون چرچیل که نقش پر رنگتری در فیلم ایفا میکند. پس از کناره گیری پادشاه ادوارد هشتم در سال ۱۹۳۶ از تاج و تخت بخاطر ازدواج با سیمپسون، آلبرت با عنوان جرج ششم پادشاه بریتانیا و همسرش الیزابت ملکهٔ بریتانیا میشود. پس از تهاجم آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹، چمبرلین به آلمان اعلام جنگ میدهد و پادشاه جدید باید برای مردم صحبت کند. با کمک لیونل وی این سخنرانی رادیویی را به صورت فوقالعاده و بدون لکنت انجام میدهد و مورد تشویق تهیهکننده رادیو، حاضرین و مردمی که جلوی کاخ باکینگهام جمع شدهاند میگردد.
نقد و بررسی برایان اوروندورف
فیلم «سخنرانی پادشاه» بسیار مرا تکان داد. داستان رفاقت دو مرد. باید نگریست. باید فیلم را دید و گفت عجب! عجب تلاش و رفاقتی میان دو مرد در این عصر سیاه مرگ عاطفه و ارتباط انسانی. عصری که در قضاوت غلط انسان ها توسط خود انسان ها اسیر شده است. به نظر من، در این فیلم هوشمندی و آسیب پذیری به تصویر کشیده می شود.
جورج ششم (کالین فرث) که برتی هم صدایش می کنند و در آستانه پادشاهی انگلستان است، دارای مشکل فن بیان و لکنت است و از این عارضه سخت رنج می برد. طبیعی ست که این برای یک پادشاه که باید در پیشگاه ملت سخن بگوید، به هیچ وجه صورت خوشی ندارد. لذا، جورج با یاری همسر خود یعنی الیزابت (هلن بونهام کارتر) تحت بهترین درمان ها قرار می گیرد اما نهایتا ره به جایی نمی برد که نمی برد. در لحظه ای که جورج احساس ناامیدی تمام می کند، پای لیونل لاگ (جفری راش که در واقع هم بازیگر بی نظیریست و هم متخصص گفتاردرمانی) به داستان باز می شود. الیزابت، وی را نزد برتی یا همان جورج ششم می برد. لیونل، مردی را می بیند که غرق در افسردگی و احساس عجز است.
لیونل، برتی را در مسیر رفاقت قرار می دهد و با وی بنای دوستی برادرانه می گذارد. تمرین ها و تلاش ها برای رفع عارضه برتی آغاز شده و ادامه می یابد. ورق جایی برمیگردد که موضوع برادر عیاش برتی یعنی ادوارد (گای پیرس) مطرح می شود. لذا برتی از جای برمی خیزد تا نقش مهمی را در خانواده به عهده بگیرد. تام هوپر (کارگردان) و دیوید سیدلر (فیلمنامه نویس)، تکه ای از تاریخ را کنده و به زیباترین شکل نمایش داده اند. یعنی دغدغه و چگونگی برخورد با مردم را با کمروئی و عدم اعتماد بنفس شخصی جورج ششم درآمیخته اند تا این شاهکار را شاهد باشیم. این فیلم، در مورد زندگی هنری ششم است اما فراتر از آن به هزارتوی انسانی به نام برتی –جدای از پادشاه بودنش- سفر کرده و لکنت و به طبع آن عدم اعتماد بنفس وی در مقابل نورافکن رسانه ها را به مخاطب نشان می دهد و به ما می گوید که برتی خود را نفرین شده می داند. براستی، هوپر پرتره بسیار شاخص و بکری را از این شخصیت ارائه داده است.
در شب تاریک این خجالت و سرافکندگی و نفرین، نوری درخشان چون لیونل برای برتی از راه می رسد. لیونل، انسانی مستقل و آزاده است که به هیچ وجه تحت یوق عنوان پادشاهی قرار نمی گیرد، اما احترام مقام برتی را حفظ کرده و جایگاه وی و اهمیت آن را به او نشان می دهد و به او می گوید که کیست و چرا باید علاج یابد. به او قدرت کلام را می فهماند؛ چگونگی تسخیر مخاطب را می شناساند؛ از او میخواهد که بدون خستگی تمرین های روزانه خود بر روی دیافراگمش را انجام دهد؛ و جلسات پرسش و پاسخ و بحث آزاد روزانه برای او می گذارد. لیونل، نه تنها در پی رفع اشکال عارضه کلامی برتی است، بلکه می خواهد اعتماد بنفس وی را هم به او بشناساند. روانشناسی است که کنار بیمار خود می نشیند و از او می خواهد که برایش از ناامیدی ها و کمبودهای درونی اش حرف بزند. یکی از شیرین ترین و بکرترین صحنه های فیلم مربوط می شود به صحنه رویارویی دو مرد که در آن، هر دو، احساس عدم راحتی توام با خوشبینی نسبت به اعتماد به یکدیگر را دارند و این تناقض لحظه ای ملموس و لطیف و جذاب یعنی توانایی و ریزبینی استادانه سیدلر در نوشتن فیلمنامه.
هوپر سعی کرده تا با اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم و خونریزی ذاتی آن، از شخصیت گرایی در داستان گریخته و با زیرکی تمام، به مخاطب این سوزن و جوالدوز را بزند که یک وقت کاملا درگیر شخصیت اصلی داستان و غرق در نوازش عاطفی نشوی تا حدی که از واقعیت اطراف دور بمانی؛ چرا که همه زندگی این نیست و در کنار روایت احساسی مردی غمگین و ضعیف که روند رو به رشدی را طی میکند، ما با جهانی پر از واقعیت تلخ دارای کشمکش و خون، فراتر از دربار وی روبرو هستیم.
اما از هر چه بگذریم، سخن بازیگری در این فیلم خوش است. حقیقتا و براستی بازیگری در این فیلم، فوق العاده است. کالین فرث و جفری راش شاهکاری را برای خود رقم زده اند. خیلی هنر می خواهد که در فضای نظم خشک و دسیپلین دربار انگلیس که فیلم آن را از این دو بازیگر طلب می کند، اینگونه راحت، ملموس، برادرانه، مهربان، فداکارانه و قدرتمند همدیگر را در بازی ساپورت و حمایت کنند. لیونل اینگونه فداکارانه در جایگاه یک گفتاردرمانگر، سعی در تقویت وقار و منش مربوط به جایگاه برتی در وی با توسل بر گفتار قدرتمند دارد و در روند این تلاش صمیمی به حقیقتی بسیار زیبا می رسد. لیونل، پی می برد که برتی آسیب پذیر، خارج از فضای کاخ، چه روح سازگاری برای یک «رفیق و برادر خوب بودن» می تواند داشته باشد. برتی ساده، برتی انسان، برتی معمولی، برتی آزاد از وسواس ها، خشکی ها و دسیپلین دربار. گره محکم و عاطفی یک انسان نیازمند و ضعیف در لباس یک پادشاه پرجلال با یک انسان قدرتمند و توانا در لباس یک معلم ساده را هیچ نفر سومی ولو در خانواده سلطنتی نمی تواند از هم باز کند. عاطفه ها، فراتر از دربارها و کاخ های نمادین و ظاهری پادشاهان حرکت می کنند و در بستر قلب های نیازمند آدمیان گرفتار عصر تاریک کنونی، نقش می بندند. عاطفه را فرمولی و معادله ای و خطی نیست.
جایزهها و نامزدیها
فیلم مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است. فیلم سخنرانی پادشاه با ۷ نامزدی در رشتههای مختلف از جمله بهترین فیلم درام سال، بهترین بازیگر مرد برای کالین فرث، بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای هلنا بونهام کارتر و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای جفری راش در صدر فهرست نامزدهای جوایز گلدن گلوب ۲۰۱۱ قرار گرفت.
نامزدیهای گلدن گلوب
بهترین فیلم درام
بهترین کارگردان – تام هوپر
بهترین بازیگر مرد درام – کالین فرث
بهترین بازیگر مرد مکمل – جفری راش
بهترین بازیگر زن مکمل – هلنا بونهام کارتر
بهترین فیلمنامه – دیوید سایدلر
بهترین موسیقی – الکساندر دپلا
اسکار
همچنین این فیلم نامزد ۱۲ جایزه اسکار ۲۰۱۱ بود:
بهترین فیلم (برنده)
بهترین کارگردانی (برنده)
بهترین بازیگر مرد نقش اول (کالین فرث) (برنده)
بهترین بازیگر مرد نقش مکمل (جفری راش)
بهترین بازیگر زن نقش اول (هلنا بونهام کارتر)
بهترین فیلمنامه اوریژینال (برنده)
بهترین موسیقی
بهترین صدا
بهترین طراحی لباس
بهترین فیلم برداری
بهترین کارگردانی هنری
بهترین ویرایش