پاسخ به:بانک مقالات تاریخ
چهارشنبه 13 اردیبهشت 1391 1:02 PM
5 : علوم انساني الزهرا پاييز 1385; 16(60 (ويژه نامه تاريخ)):109-130. |
نگاهي انتقادي به ايران شناسي آرتور ميلسپو |
خليلي محسن* |
* گروه علوم سياسي، دانشگاه فردوسي مشهد |
آرتور چستر ميلسپوي آمريكايي به دليل ماموريت مستشاري خود در ايران يكي به سال 1301 ه.ش. و ديگري به سال 1321 ه.ش.- و انجام اصلاحات در امور ماليه و دارايي ايران، شهرت و جايگاهي ويژه در تاريخ سياسي معاصر يافته است. ايرانيان به دليل پيشينه تجربي سلطه گري روسيه و انگلستان، هر گاه كه مي توانستند فارغ از تحميل ها و اجبارهاي استعمارگرانه تصميم بگيرند در هنگامه هاي بهره گيري و به كارگيري نيروهاي متخصص ترجيح مي دادند از كشورهايي مستشار استخدام كنند كه آن كشور از يك سو، پيشينه استعمارگرانه و از ديگر سو علقه هاي استثمار گرايانه نسبت به ايران نداشته باشد. بنابراين كشورهايي همچون آمريكا، فرانسه، آلمان، اتريش و ايتاليا هميشه اين بخت و اقبال را مي يافتند كه در كشورهاي افسانه اي مشرق زمين مستشاراني داشته باشند. نگارنده بر اين است با تكيه كامل بر دو كتاب وي- مامويت آمريكايي ها در ايران و آمريكايي ها در ايران- موضوع را از منظري ديگر پي جويي كند. در پيوند نابرابرانه كشورهاي قدرتمند استعمارگر و كشورهاي ضعيف استعمار شونده، كشور قوي به دليل دردآور "نگاه كاركردي" كشور ضعيف را از منظر "نگاه كارپذيري" مي نگرد و ساحت تحليل را مبتني بر پيوند «سوژه» و «ابژه» مي كند. در اين پيوند كنشگر به خود اجازه مي دهد نحوه شناسايي اش را از "ديگري" يا كنش پذير بر معيارهاي خود مبتني كند و جايي براي بازنمودن مستقلانه ديگري نمي گذارد. هنگامي كه از فاعل و موضوع شناسايي سخن به ميان آيد به نظر مي رسد نخستين گام نقد ايران پژوهي غريبان برداشته شده است. |
كليد واژه: آرتور چستر ميلسپو، ايران، امريكا، اصلاحات مالي، ايران شناسي |
![]() |
نسخه قابل چاپ |