پاسخ به:مقالات علوم سیاسی
جمعه 15 اردیبهشت 1391 7:10 PM
6 : فصلنامه سياست- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي بهار 1383; -(63):143-168. |
تناقض نماي نظري ناسيوناليسم |
مرديها سيدمرتضي* |
* دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه علامه طباطبايي |
ايده ملت- دولت مبناي فعلي نظم بين الملل است و ارائه جايگزين براي آن دور از ذهن مي نمايد؛ اما اين منافاتي با ماهيت قراردادي و تصادفي حدود ملت- دولت ها ندارد. آنچه به عنوان مباني اشتراک اعضاي يک ملت و افتراق آن با ملل ديگر به شمار مي رود، همچون زبان، فرهنگ، تاريخ مشترک ... بيشتر محصول فرايند ملت سازي است. به همين دليل، ناسيوناليسم، اگر چيزي بيش از يک سازه فرهنگي- سياسي باشد، محتاج مباني عيني تري است که به دشواري قابل اثبات است. به اين معنا که اگر ناسيوناليسم به مباني واقعي مشترک ميان افراد متکي باشد، لازمه آن پذيرش ناسيوناليسم قومي هم هست که هم عرض تجزيه طلبي است و در تنافي با ملت- دولت قرار مي گيرد. براي پرهيز از اين مشکل، معمولا، کارکردهاي ناسيوناليسم ملي، از قبيل نظم، امنيت و توسعه، مورد تاکيد قرار مي گيرد، که دفاع مستدلي است، مادامي که تغييرات سياسي، اقتصادي و فرهنگي در جهان، ناسيوناليسم را به کژکارکرد در موارد مذکور مبتلا نکند در غير اين صورت، با همان منطقي که عبور از قبيله گرائي به ناسيوناليسم صورت گرفت، عبور از ناسيوناليسم به جهاني شدن و نظم واحد هم ممکن است. مقاله حاضر تلاش مي کند تحليلي از تناقض نماي فوق ارائه کند. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |