پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
جمعه 1 اردیبهشت 1391 5:45 PM
4 : پژوهش زبان هاي خارجي تابستان 1387; -(45):47-64. |
ادبيات و فلسفه وجودي (اگزيستانسياليسم) |
خطاط نسرين دخت,امن خاني عيسي |
ارتباط ميان فلسفه و ادبيات به روزگاران بسيار دور و حداقل به زمان افلاتون فيلسوفي كه همپاي شهرت فلسفي اش اديب توانايي نيز بود، باز مي گردد؛ شوپنهاور، راسل، برگسون و... از ديگر فيلسوفاني بودند كه آثارشان، به گواهي منتقدان، با بهترين آثار ادبي پهلو مي زد. چنين به نظر مي رسد كه اين انديشمندان براي بيان عقايد فلسفي خود ناگزير از به كارگيري زباني روشن بوده اند اما درباره فيلسوفان وجودي و ارتباط آنان با ادبيات و ژانرهاي ادبي، بايد به گونه اي ديگر انديشيد. در اين مقاله ابتدا كوشيده شده است تا با برجسته ساختن مواردي چون رويكرد پديدار شناسانه اين فيلسوفان، تغزلي و عاطفي بودن انديشه آنان و تلقي شان از انسان چون «هستي- در- جهان» به علل درهم تنيدگي اين انديشه فلسفي با ادبيات اشاره شود و در ادامه نيز نشان داده شود كه چگونه اعتقاد به تقدم وجود بر ماهيت انساني و نقش تعيين كننده وضعيت هاي انساني در شكل گيري ماهيت انسان سبب پيوند اين انديشه با ژانرهايي چون رمان، داستان كوتاه و نمايش نامه گرديده است و باور به توانايي شعر در آشكار ساختن هستي، عامل آشتي دهنده شعر با فلسفه وجودي است. |
كليد واژه: |
![]() |
نسخه قابل چاپ |