پاسخ به:مقالات زبان های خارجی
جمعه 1 اردیبهشت 1391 5:34 PM
2 : پژوهش زبان هاي خارجي زمستان 1387; -(50):23-47. |
فلسفه ادب و هنر مدرن و اخلاق پسامدرن |
بهين بهرام* |
* دانشگاه تربيت معلم آذربايجان، ايران |
يورگن هابرماس (1992) اذعان داشته كه «پروژه مدرنيته»، با ريشه هاي آن در دوره «روشنگري» سده هجدهم، به جدايي حوزه هاي علم و اخلاق و هنر از يكديگر و از عالم واقعي انجاميده است. در اين مقاله، اين فرضيه مطرح شده است كه مشخصه بارز «پروژه مدرنيته»، يعني تلاش براي دستيابي به «واقعيت» هاي عالم و بيان آنها در قالب زباني علمي و «واقعيت نما»، به حوزه انديشه و هنر هم راه مي يابد و «واقع گرايي» و استفاده از زباني خاص براي بازنمايي «واقعيت» نضج مي گيرد و همين امر است كه سرانجام به جدايي اين حوزه از دنياي واقعي و مردم در قالب «سخت گيري اخلاقي» مي انجامد. اين فرضيه با مطالعه ابعادي از «مدرنيسم» تاييد و سپس براي ارايه راه حلي «پسامدرن» به آرا امانوئل لويناس و كاربرد آنها در برخورد با ادب و هنر پرداخته مي شود. |
كليد واژه: مدرنيته، مدرنيسم، پسامدرنيسم، سارتر، لويناس، ديگري |
نسخه قابل چاپ |