پاسخ به:بانک مقالات حقوق
پنج شنبه 14 اردیبهشت 1391 10:58 PM
3 : فصلنامه حقوق- مجله دانشكده حقوق و علوم سياسي تابستان 1384; -(68):65-88. |
مكتب نئوكلاسيك نوين و احياي رويكرد سزادهي |
داوودي گرمارودي هما* |
* دانشگاه تهران |
تفکر کلاسيک، قديمي ترين آموزه در حوزه انديشه هاي جزايي به حساب مي آيد. اين تفکر که مبتني بر فرض آزادي اراده انسان و مسووليت اخلاقي او بود، رويکردي فلسفي و اخلاقي تلقي مي شد. امروز پس از گذشت حدود دو و نيم قرن که از انتشار کتاب بکاريا مي گذرد، شاهد رونق دوباره افکار و انديشه کلاسکي در حوزه کشورهاي غربي به ويژه آمريکاي شمالي هستيم. اين مکتب جديد که خود را نئوکلاسيک نوين يا نئوکلاسيسيسم باز انديشده مي نامد، پس از يک دوره طولاني بي اعتنايي حقوق جزايي به فلسفه و مفاهيم اخلاقي، تلاش مي کند تا با تکيه بر مفاهيم اخلاقي و فلسفي به مساله بزهکاري پاسخ دهد. در ديدگاه مکتب نئوکلاسيک نوين سزادهي، مناسب ترين و بهترين مبناي توجيه کننده مجازات است که با نفي اهداف اصلاحي مجازات و قبول مجازات هاي استحقاقي، سياست سخت گيري نسبت به جرم را اعمال مي نمايد. در اين مقاله تلاش شده است تا پس از معرفي کوتاه نئوکلاسيسيسم نوين و اشاره به بعضي مباني نظري و اصول راهبردي در سياست گذاري هاي مورد قبول اين مکتب، گرايش جديدتري که در متن «عدالت استحقاقي» تحت عنوان «محدودسازي سزادهي» پديد آمده است مورد مطالعه قرار گرفته و از آنجا که وجود مشترکات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، عمده کشورهاي غربي را به هم پيوند مي دهد، امکان توسعه جغرافيايي اين ايده جديد در حوزه کشورهاي غربي را بررسي نموده و همچنين در نگاهي تطبيقي، بعضي مشترکات نئوکلاسيسيم نوين و حقوق اسلام را بررسي نماييم. |
كليد واژه: |
نسخه قابل چاپ |