پاسخ به:بانک مقالات علوم اجتماعی
سه شنبه 26 اردیبهشت 1391 8:55 AM
10 : نامه علوم اجتماعي پاييز و زمستان 1380; 9(پياپي 18):269-288. |
انتقال مرگ و مير، اختلال در سلامتي و برنامه ريزي بهداشتي |
ميرزايي محمد* |
* دانشكده علوم اجتماعي، دانشگاه تهران |
به جرات مي توان گفت كه تا اواسط قرن هيجدهم ميلادي شاخص اميد زندگي در بدو تولد (شانس متوسط زندگي براي يك نوزاد) در هيچ كشوري به رقمي بالاتر از 35 سال نرسيده بود. در اواسط قرن نوزدهم شاخص اميد زندگي در تعدادي از كشورهاي اروپاي غربي و شمالي به 40 سال رسيده است. اين افزايش بي سابقه در اميد زندگي در مدتي نسبتاً كوتاه را مرحله انتقالي مرگ و مير نام نهاده اند. معمولا در طي مرحله انتقالي علل مرگ و مير از بيماريهاي عفوني و انگلي (برون زا) به بيماريهاي غير عفوني و انگلي (درون زا) تغيير مي يابد. بدين ترتيب مرحله انتقالي مرگ و مير ملازم با انتقال اپيدميولوژيك است. از آنجايي كه تعريف و اندازه گيري مرگ و مير پيچيدگي هاي چنداني ندارد، شاخص هاي مرگ و مير و علل فوت مدتها در ارزيابي وضعيت بهداشت به طور بلامنازع به كار گرفته مي شدند. در چند دهه اخير صاحبنظران شاخص هاي مرگ و مير را كه معرفهاي غير كافي براي ارزيابي وضعيت بهداشتي هستند، مطرح و درباره آن بحث كرده اند و اين نظر كه اتكا به شاخص هاي مرگ و مير به تنهايي نميتواند ارزيابي درستي از وضعيت بهداشتي به طور فزاينده اي مورد توجّه قرار گيرد. |
كليد واژه: اختلال در سلامتي، انتقال مرگ و مير،انتقال اپيدميولوژيك، بهداشت |
نسخه قابل چاپ |