پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 10:47 PM
4 : نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني (تبريز) زمستان 1383; 47(193 (ويژه نامه ادبيات)):69-94. |
جمال الدين محمد عبدالرزاق اصفهاني، شاعري در كشاكش بوده ها و بايدها |
مشتاق مهر رحمان* |
* گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تربيت معلم آذربايجان |
قرن ششم، گويي عصر شاعران متلون و متزلزل و بي بهره از پشتوانه هاي قابل اتکاي اجتماعي، اقتصادي و فکري و عقيدتي است. اين شاعران نه مثل برخي از اسلاف خود – مانند رودکي و عنصري – از صله ها و حاتم بخشي هاي بي پايان ممد وحانشان برخوردارند و نه مثل بعضي از اخلاف کريم طبع و بلند نظر خود – همانند عطار و مولانا – به دور از محيط دربار، در پي کشف و تجربه آفاق و قلمروهاي ناشناخته انساني، هنري و سخنوري اند. جمال الدين عبدالرزاق اصفهاني، يکي از نمونه هاي بارز شاعران اين دوره است. او هم دل در گرو معتقدات ديني و ارزشهاي اخلاقي دارد و هم در اثر ناگزيري يا فزون طلبي، عملا آنها را ناديده مي گيرد. هم مدح و غزل مي سرايد و هم خود را به سبب سرودن آن ملالت مي کند. هم از حکمت و معرفت نشان دارد و هم آثار تزلزل و تلون در وجنات سروده هايش هويداست و اين همه، چنان نيست که بتوان آن را به تنوع طلبي و عادت گريزي ذاتي شعر و هنر نسبت داد و دامان شاعر را از اتهام آلودن گوهر هنر به هوسها ونيازهاي حقير، مبرا دانست؛ اما در عين حال نبايد فراموش کرد که شعر اين دسته از شاعران، بيش از آنکه سند تغير احوال و بي ثباتي شخصيت آنان باشد، آينه بي غبار روزگاراني است که در آن مسندنشينان ناسزاوار حکم مي رانند و جريان شعر و هنر را بر بستر هوسها و اميال خام خود به هر سو مي کشانند. |
كليد واژه: |
![]() |
نسخه قابل چاپ |