پاسخ به:بانک مقالات زبان و ادبیات فارسی
چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 1:19 PM
6 : نامه فرهنگستان بهار 1385; 8(1 (پياپي 29)):88-98. |
|
«ميره» و پيوند آن با جوانمردان و عياران |
|
مختاريان بهار* |
|
|
در باب «بوف و زاغ» در كليله و دمنه، داستاني بدين مضمون آمده است كه درودگري را در سرنديب زني بسيار زيبا بود. آن زن و همسايه وي را الفتي پديد آمد و خويشان درودگر وي را از ماجرا با خبر ساختند. درودگر آزمون گفته آنان را تدبيري انديشيد و وانمود كرد كه عزم سفر دارد و زن را وداع كرد و
چون او برفت زن ميره را بياگاهنيد و ميعاد آمدن قرار داد و درودگر بيگاهي از راه نبهره در خانه رفت. ميره قوم را آنجا ديد ... )كليله و دمنه، ص (218
استاد مجتبي مينوي، در حاشيه كليله و دمنه چاپ خود، از فحواي عبارت معني «معشوق» و «فاسق» را براي ميره استنباط كرده و آورده است:
صريح و واضح است كه به معني معشوق و فاسق است ... در كتب لغت اين معني ذكر نشده است. (همان جا)
هدف اين مقاله كوشش در نشان دادن مطابقت نتايج ريشه شناسي و كاركردهاي اجتماعي اين واژه با آن معنايي است كه استاد مينوي حدس زده اند.
ميره در زمره واژه هاي بسيار كهني است كه با نهادي اجتماعي و سازمان يافته پيوند داشته و در كاركردهاي گوناگون وابسته به اين نهاد در متون از آن نشانه هايي بر جاي مانده است. اين واژه نخست به صورت maryan-ni به مرداني جنگي اطلاق مي شد كه در خدمت پادشاه ميتاني در بين النهرين بوده اند )ويدنگرن 1378، ص (12. اين واژه با لغت هندي كهن m?ryah- و اوستايي mairya- به معني تحت اللفظي «مرد جوان» هم ريشه است.
|
|
كليد واژه: |
|
 |
نسخه قابل چاپ
|