پاسخ به:بانک مقالات الهیات و معارف اسلامی
چهارشنبه 30 فروردین 1391 11:34 PM
7 : آينه معرفت تابستان 1389; 8(23):165-184. |
مباني انسان شناسي پست مدرنيسم و دلالت هاي تربيتي آن |
جاويدي كلاته جعفرآبادي طاهره,عالي مرضيه |
بررسي مباني انسان شناسي برخي از فلاسفه پست مدرن و اهداف تربيتي مترتب بر آن، موضوع هاي اصلي مقاله حاضر را تشکيل مي دهد که در اين خصوص، ابتدا مفروضات انسان شناسي برخي از نمايندگان اصلي اين مکتب مانند مارتين هايدگر، فردريش نيچه، ميشل فوکو، ريچارد رورتي و ژان فرانسوا ليوتار در باره چيستي انسان، چگونگي مسووليت انسان، انسان زميني يا انسان مابعدالطبيعي، انسان محصول گفتمان، طبيعت تاريخي انسان و انسان و نيروهاي اجتماعي و سياسي بررسي شده است و در پايان ضمن اشاره به اين مطلب که بيشتر فلاسفه مورد نظر، نيل به انسان برتر را غايت اساسي نظام تربيتي مي دانند، که هدفي زميني و فاقد رويکردهاي معنوي به انسان و هدف زندگي اوست. از طرفي ديگر، اين هدف نمي تواند به عنوان هدف يک نظام تربيتي در نظر گرفته شود، بلکه صرفا اين هدف به طور فردي قابل دستيابي است، زيرا عملا هيچ برنامه ريز يا مربي در يک نظام تربيتي قادر به فرا رفتن از گفتمان زمانه و ارائه آنها به دانش آموزان نيست و اين وظيفه صرفا نوعي فعاليت خودجوش از سوي فرد است. در مجموع مي توان عدم توجه به اهداف معنوي زندگي انسان وجود تناقض ميان اهداف و لوازم تربيتي وجود ابهام و نسبي گرايي در بيان اهداف تربيتي و عدم پذيرش ديگري به عنوان هدايتگر جريان تربيت را به عنوان مهم ترين انتقادهاي وارده بر ديدگاه هاي فلاسفه پست مدرن درباره اهداف تعليم و تربيت برشمرد. |
كليد واژه: مباني انسان شناسي، پست مدرن، ابرانسان و اهداف تربيتي |
نسخه قابل چاپ |