پاسخ به:خاطره نویسی سالروز تاسیس سایت راسخون
پنج شنبه 24 فروردین 1391 4:47 PM
ما برای 22 بهمن تو مسجدمون «مسجد علی قلی آقا» نمایشگاه و یادواره شهدای محل «محله علی قلی آقا» داشتیم که بر اساس مسئولیتم در مسجد (روابط عمومی) باید به دنبال کمک های سازمانی می رفتم
اون روز که ظاهرا پنج شنبه بود و من هم تعطیل بودم از صبح علی طلوع رفتم دنبال جمع و جور کردن یه سری مرسولات فرهنگی یا کمک های مالی
نمی دونستم چی باید بگیرم چون هر سازمانی بسته به کار خودش و سرفصل هایی که دارن به این جور کار ها کمک می کنن ؛ اونم تازه اگه بکنن
الحاصل ، بی سی تا نامه چاپ کرده بودم هر کدومش هم برا یه سازمان جداگونه ای متن همه نامه ها هم یکی بود که شب قبلش دادم به مسئول کانون تا همشون را امضا کرد چند تا سفید نام هم داخلش بود تا اگه احیانا یادم رفته بود اسم یه جایی را بنویسم عجله ای با خودکار اسم سازمان را بنویسم داخلش و برم اونجا . البته یکی از سازمان های مورد نظر «سایت فرهنگی اطلاع رسانی راسخون» بود که نامه اش از قبل آماده شده بود .
خلاصه کاری به این کارا ندارم از صبح که راه افتادم توی خیابونا اکثر اداره های مورد نظر را زیر پا گذاشتم ؛ هیچ چی گیرم نیومد به جز یه سری پک کارتی در مورد امام خمینی (همون هایی که چندین کارت توی یک جعبه هستن و در مورد یه چیزی توضیح می دن) و برچسب که کفاف برادرانی که برای نمایشگاه زحمت می کشیدن را هم نمی داد ؛ حسابی حالم گرفته شده بود
آخرین جایی هم که در نظر گرفته بودم که برم «سایت فرهنگی اطلاع رسانی راسخون» بود .
وقتی رسیدم اونجا اذان می گفتن ، آقا جلدی وضو گرفتیم و ایستادیم نماز جماعت بعد از نماز هم همگی یک صفحه از قرآن کریم را تلاوت کردیم و پیشنماز هم آقای سجادی (مدیر عامل) بودن این صفحه از قرآن را برامون تفسیر کردن .
بعد از نماز من نامه را بردم برای جناب آقای سجادی (مدیر عامل) که ایشان پس از مذاکراتی با هم کارانشان موافقت نمودند .
ایشان دستور فرمودند که یک پک 500 تایی از پوسترهای تولیدی این مؤسسه را به اینجانب تحویل بدهند که این کار توسط آقای خواجه (یکی از مسئولان اتاق روابط عمومی) صورت گرفت .(روی این پوستر ها با خط زیبایی نوشته شده بود «السلام علی الشهید الشهدا» و معلوم بودن که پوستر های گرونی بودن چون یکی از بچه های ما توی زمینه چاپ وارد بود و برای ما روند چاپ گران قیمت اون را توضیح داد.)
اون موقع بود که وقتی از مؤسسه اومدم بیرون بلافاصله زنگ زدم مسجد و خبر دادم 500 تا پوستر دریافت کردم .
واقعا جای خوشحال فراوان بود ؛ چون ما نه تنها به تمام خانواده های شهدای محل یکی از این پوستر ها را اهدا کردیم بلکه به تمام افرادی که برای برپایی نمایشگاه هم زحمت می کشیدن یکی یه دونه اهدا کردیم .
البته باید بگم که بعد از اون بازم همکاری داشتیم و اون این بود که مؤسسه نرم افزار های تولیدی خودش رو با تخیفیف قابل توجهی به انضمام سه دستگه رایانه «جهت استفاده در نمایشگاه» در اختیار ما گذاشت و ما تونستیم مقدار زیادی از اون ها را به فروش برسونیم .
در پایان باید تشکر فراوان کنم از تمام دست اندر کاران این مجموعه عظیم مخصوصا جناب آقای سجادی (مدیر عامل) زیرا نه تنها ما را در حد اعلی یاری رساندند بلکه با کمترین کاغذ بازی های اداری این کمک های خیر خواهانه را برای ما فراهم آوردند به طوری که فقط با یک مراجعه ، ارتباط تعاملی ما با این مؤسسه فراهم آمد ولی در دیگر سازمان ها و اداره ها بدون استثنا دست کم چندین بار برای برقرای ارتباط تعاملی مراجعه نمودیم و حتی بعضی با کاغذ بازی های فراوان به وعده های خود عمل نکردند .
*** اجرکم عند الله ***
*** الهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه ***