پاسخ به:فرماندهان شهید لشگر41ثارالله (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
دوشنبه 21 فروردین 1391 3:29 PM
در سال 1335 در« جوپار» کرمان متولد شد. او دوره ابتدائی را در جوپار و دوره راهنمایی را در کرمان به اتمام رسانید. در سال اول نظری در مهرماه 1354 به علت اقدام بر علیه رژیم منفور پهلوی و نشر پیامهای مذهبی و پخش اعلامیه و نوارهای امام امت و همچنین آتش زدن دو مشروب فروشی و در مرحله آخر که وی با اسلحه بود، دستگیر و به زندان رفت و بعد از یکسال محاکمه ، به اعدام محکوم شد .حکم مجازات او بعداً با یک درجه تخفیف به زندان ابد تقلیل پیدا می کند . تا روز 22 بهمن 1357 که تمام زندانیان سیاسی به دست توانای مردم مسلمان آزاد شدند، درست 40 ماه کامل در زندان حکومت شاهنشاهی به سر برده و در این مدت که در زندان به سر می برد شکنجه های فراوان دیده و آثا ر شکنجه بر بدن او مشاهده می شد . بعد از آزادی از زندان وپیروزی انقلاب اسلامی ، با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت سپاه درآمد و می توان او را از بانیان تشکیل سپاه در کرمان نامید. پس از آن در مأموریتهای مختلف واحد تحقیقات تعاون دادستانی و واحد تدارکات سپاه پاسداران که دلسوزانه و با کوشش فراوان به کار مشغول و مأموریتهای محوله را با صداقت و دقت خاص مخصوص به خود انجام می داد. از بدو شروع جنگ در کردستان جزو اولین داوطلبانی بود که به مهاباد اعزام شد و در مدت 4 ماه با اشرار از خدا بی خبر و مخالف با اسلام و قرآن پیکار شبانه روزی داشت. در مهرماه سال 1359 از مهاباد به کرمان مراجعت و چون جنگ تحمیلی عراق علیه ایران شروع شده بود بعد از مدت کوتاهی به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. از آن تاریخ تا زمان شهادت 4/10/1365 به طور دائم و پیوسته در مأموریت جبهه بود و فقط در ایام مرخصی به دیدار خانواده اش به کرمان می آمد . در تمام حمله ها شرکت فعال داشت.ا و در میدان رزم آرام و قرار نداشت.
پیوسته در جبهه ودر تلاش و پیگیر مستمر بود. زیرا او عاشق جبهه و جهاد در راه خداوند بود و خود را پیرو ولایت فقیه دانسته و حیات بعد از انقلاب خود را مرهون الطاف الهی می دانست. ا و عقیده داشت که با ید از عمرخود در راه خداوند همت شایان نمود. پاسداری بسیار فروتن، خوش برخورد دوست داشتنی، جدی و فعال بود و تنها هدفش خدمت به انقلاب اسلامی ایران و اجرای دستورات رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت ا... العظمی خمینی(ره) بود . چگونه خدمت کردن برایش مفهومی نداشت. در زندگی فردی بسیار باتقوی و قانع بود و بر این محور زندگی می کرد. او از غیبت، بی حجابی، دورویی و پست و مقام و کارهای غیر مذهبی بسیار متنفر بود و همگان را به تقوی و اجرای دستورات خداوند سفارش می کرد. در مدت زمانی که در واحد تعاونی سپاه کار می کرد شبانه روزش را صرف رسیدگی به خانواده های معظم شهدا نموده و پیوسته به خانواده ها رسیدگی و از بچه های شهداء دلجویی می نمود. مجروحی پیدا نمی شد که او با خبر شود و به دیدارش نرود و از او دلجویی نکند به طوریکه او را خادم شهدا و سردار جبهه ها می نامیدند. ثمره زندگی او سه فرزند، دو پسر و یک دختر می باشد که آرزو داشت آنها را چون زینب و حسین وار تربیت و بزرگ کند و این آروز نیز در وصیتنامه او به خوبی آشکار است.ا و سرانجام در روز چهارم آذر ماه 1365 در عملیات کربلای 4 و در منطقه شلمچه به آرزوی همیشگی اش که دیدار خدا بود رسید و در مصاف با دشمن بعثی جانش را هدیه به اسلام کرد و به دیدار دوست شتافت.
منابع زندگینامه: پرونده شهید در بنیاد شهید وامور ایثار گران کرمان ومصاحبه با خانواده ودوستان شهید
abdollah_esrafili@yahoo.com
شاد، پیروز و موفق باشید.