پاسخ به:سکوی اخبار قرآنی
چهارشنبه 16 فروردین 1391 2:29 AM
فهم صحيح قرآن مستلزم سه تفسير تاريخی، فراتاريخی و فرهنگی است
گروه انديشه: برای فهم درست قرآن نيازمند سهگونه تفسير تاريخی(توجه به بستر، شرايط، نيازها و مقتضيات عصر نزول)، فراتاريخی(استخراج آموزههای كلی از آيات قرآن كه ناظر به همه زمانها و مكانها باشد) و تفسير فرهنگی (انطباق قواعد و اصول استخراج شده از قرآن بر مصاديق جامعه امروز) هستيم.
![]() |
جعفر نكونام، عضو هيئت علمی دانشگاه قم |
جعفر نكونام، عضو هيئت علمی دانشگاه قم و نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» در گفتوگو با خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، در پاسخ به اين سؤال كه آيا قرآن متنی تاريخمند است؟ اظهار كرد: تلقی بنده آن است كه قرآن متنی تاريخمند است كه 1400 پيش خطاب به مردم عصر نزول، نازل شده است. حدود 90 سوره از آن در مكه و خطاب به مشركان مكه نازل شده و حدود 24 سوره در مدينه خطاب به مشركان مكه، اهل كتاب و مسلمانان مدينه نازل شده است.
وی افزود: با اين تلقی ما برای فهم قرآن بايد به به زبان رايج و معهود آن مردم مراجعه كنيم و ببينيم كه مردم آن زمان الفاظ و تعابير خود را در چه معنايی به كار می گرفتند؛ چون خداوند نيز قران را به زبان آنها نازل كرده از الفاظ و تعابير قرآن همان معنايی را اراده كرده كه آنها در زبان خودشان به كار می گرفتند؛ به جهت آنكه خداوند قصد القای مقصود به آنها را داشته و درصدد هدايت آنها بوده است.
تفسير تاريخی قرآن
اين محقق و پژوهشگر با تأكيد بر اينكه برای فهم درست قرآن بايد به تفسير تاريخی قرآن روی آوريم، اضافه كرد: اين سخن بدان معناست كه قرآن را در همان بستر، شرايط، نيازها و مقتضياتی كه 1400 سال پيش در ميان مردمان مكه و مدينه وجود داشته است، فهم كنيم و البته به جهت آنكه شرايط و مقتضيات زمانه متفاوت شده، نيازمند تفسير دومی از قرآن نيز هستيم كه آن همانا تفسيری فراتاريخی است.
تفسير فراتاريخی قرآن
وی در تشريح اين رويكرد فراتاريخی اظهار كرد: اين تفسير فراتاريخی به معنای استخراج آموزههای كلی از آيات قرآن است كه ناظر به همه زمانها و مكانها باشد و طبيعتاً مصاديق و موضوعاتی كه در عصر نزول قرار داشت، پارهای از موضوعات و مصاديق آنها خواهد بود و آنچه در دوره معاصر نيز هست، بعضی از مصاديق و موضوعات آن به شمار میآيد.
فصاحت قرآن يعنی اينكه خداوند همان واژگانی را در قرآن مورد استفاده قرار داده كه در ميان قوم عرب عصر نزول قرآن، مأنوس، رايج بوده و لذا آنان معنای واژگان قرآن را میفهميدند. بلاغت قرآن نيز به اين معناست كه خداوند به اقتضای حال و سطح فهم عرب عصر نزول سخن گفته است |
تفسير فرهنگی قرآن
نويسنده كتاب «درآمدی بر تاريخگذاری قرآن كريم» تصريح كرد: همچنين تفسير سومی نيز لازم است و آن عبارت از تفسير فرهنگی قرآن است؛ به اين معنا كه آن قواعد و اصولی را كه از قرآن استخراج شده بر مصاديق و موضوعات جامعه امروز انطباق بدهيم.
تفاوت تفسير تاريخی قرآن و نقد تاريخی كتاب مقدس
عضو هيئت علمی دانشگاه قم در پاسخ به اين سؤال كه تفاوت تفسير تاريخی قرآن و نقد تاريخی كتاب مقدس در غرب چيست؟ بيان كرد: تفسير تاريخی به معنای فهميدن قرآن در شرايط نزول آن است. همچنان كه گفته شد، حدود 90 سوره در مكه خطاب به مشركان مكه نازل شد و ما اگر بررسی كنيم كه مخاطبان قرآن در آن زمان چه كسانی بوده و چه عقايدی داشتهاند و در طول اين 13 سالی كه پيامبر(ص) در ميان مكيان يا 10 سالی كه در ميان مردم مدينه حضور داشت، چه حوادث، رخدادها و چه گفتمان هايی ميان آنها واقع شده، اين امر به فهم آيات قرآن كمك میكند.
وی ادامه داد: غرض از نقد كتاب مقدس آن بوده كه آن را از يك نگاه بيرونی بنگرند و در مواردی كه نقدی و ايرادی بر آن می بينند و آن را خلاف واقع میپندارند، مشخص كنند؛ نظير اينكه چه آيات تكوينی از كتاب مقدس با علوم مخالفت دارد و كدام يك از آيات تشريعی آن با شرايط امروز و حقوق بشر معارضت دارد.
نكونام افزود: البته رويكردهای مختلفی نسبت به آيات معارض با علوم و دانشهای بشری در غرب وجود داشته است. برخی رويكردها الحادی بوده و منجر به انكار الهيت كتب مقدس میشده و برخی رويكردهای توجيهگرانه و متكلمانه بوده و درصدد به دست دادن يك توجيه معقول از آياتی بوده كه مخالف علوم بشری و عقل دانسته میشده است.
وی با بيان اينكه در تفسير تاريخی در مقام اين نيستيم كه بگوييم كه در قرآن خرافه يا خلاف واقع يا افسانه وجود دارد، اظهار كرد: در اين رويكرد درصدد آن هستيم كه قرآن را آنگونه كه عرب عصر نزول می فهميده، فهم كنيم؛ چراكه مرادات الهی همان بوده است. جهت آن اين است كه خداوند به زبان آنان سخن گفته است و الفاظ و تعابير زبان هم از زمانی به زمان ديگر و از قومی به قوم ديگر تفاوت پيدا می كند؛ بنابراين ما برای كشف مراد الهی ناگزيريم كه به زبان متعارف و شناخته شده عرب عصر نزول آگاهی پيدا كنيم.
«مخاطبمحوری» به جای مؤلفمحوری و مفسرمحوری
نويسنده كتاب «درآمدی بر معناشناسی قرآن» در پاسخ به اين سؤال كه با توجه به اينكه بستر شكلگيری مباحث هرمنوتيك در دنيای غرب و برای فهم متون مقدس آنان بوده است، آيا استفاده از روش آنان برای فهم معنای متن قرآن، حتی رويكرهای هرمنوتيكی مؤلفمحور كه به لحاظ روششناسی فهم اشتراكاتی با انديشمندان اسلامی دارند جايز است؟(با توجه به اين نكته كه قرآن بر خلاف متون ديگر، حتی متون مقدس عهدين، مؤلف به معنای متعارف بشری ندارد)، تصريح كرد: ما درباره قرآن اقتضاء دارد، به جای مؤلفمحوری در تفسير و فهم مراد الهی، به مخاطبمحوری روی بياوريم.
در قرآن تعقيد معنوی نيست؛ يعنی خداوند هر تركيبی (اعم از اسنادی يا غيراسنادی) از همان الفاظ مأنوس و رايج ساخته و در قرآن آورده، قابل فهم عرب عصر نزول بوده است |
وی افزود: مخاطبان قرآن به طور عمده در سورههای مكی مشركان مكه و در دوره مدنی مشركان مكه و مسلمانان و يهوديان مدينه بودند. غرض خداوند نيز از نزول قرآن هدايت آنان بوده است؛ بنابراين بايد بررسی كرد كه آنان قرآن را چگونه می فهميدند. هرچه را كه آنان فهميدند، همان مراد الهی به شمار میرود.
قرآن در اوج فصاحت و بلاغت خوانده شده است
نكونام ادامه داد: پس از آنكه فهميديم كه آنان چه میفهميدند، میتوانيم بگوييم كه خدا همين معنا را اراده كرده است؛ چون طبيعتاً اگر خدا قصد القای مقصود و هدايت آنان را داشته، نمیتوانسته از الفاظ آن مردم، معنايی اراده كند كه آنها نمی فهمند.
وی با بيان اينكه قرآن در اوج فصاحت و بلاغت خوانده شده است، افزود: فصاحت قرآن يعنی اينكه خداوند همان واژگانی را در قرآن مورد استفاده قرار داده كه در ميان قوم عرب عصر نزول قرآن، مأنوس، رايج بوده و لذا آنان معنای واژگان قرآن را میفهميدند. در قرآن الفاظ غريبی چون «تكأكأتم» يا «جحلنجع» كه فهم معنای آنها نيازمند درنگ و جستوجو و تفحص است، به كار نرفته است.
در قرآن تعقيد معنوی نيست
عضو هيئت علمی دانشگاه قم خاطرنشان كرد: همچنين در قرآن تعقيد معنوی نيست؛ يعنی خداوند هر تركيبی (اعم از اسنادی يا غيراسنادی) از همان الفاظ مأنوس و رايج ساخته و در قرآن آورده، قابل فهم عرب عصر نزول بوده است. بلاغت قرآن نيز به اين معناست كه خداوند به اقتضای حال و سطح فهم عرب عصر نزول سخن گفته است.
نكونام تصريح كرد: بنابراين اگر ما ادعا كرديم كه قرآن فصيح و بليغ است، ناگزير بايد بپذيريم كه خداوند از الفاظ مأنوس عرب عصر نزول استفاده كرده و اگر جمله يا تركيبی ساخته، كاملا مأنوس و قابل فهم آن مردم بوده است