پاسخ به:دانلود مقالات اقتصادی 6
شنبه 9 اردیبهشت 1391 6:48 PM
8 : دانش و توسعه 1385; -(18):179-195. |
رابطه ميان رشد اقتصادي و تجارت در بخش صنعت (مواد نساجي و پوشاك) |
رحيمي بروجردي عليرضا* |
* دانشكده اقتصاد، دانشگاه تهران |
ادبيات كاربردي در بررسي الگوي تاثير سياستهاي تجاري بر رشد اقتصادي، اساسا سعي بر اين دارند كه عليت ارتباط ميان عوامل ايجاد كننده تجارت و رشد را تفسير نمايند. هدف تحليلهاي تجربي، بررسي انتقادهاي موجود در مورد ارتباط تجارت و رشد و بررسي شكافهاي تئوريكي با توجه اساسي به محدوديتهاي تئوريهاي موجود است. مرور ادبيات كاربردي نشان مي دهند كه يك تحليل واقعي از رشد اقتصادي مي بايست در برگيرنده تمام تعيين كننده هاي رشد اقتصادي، از جمله كارآيي كل عوامل توليدي (TFP)، ذخيره سرمايه و انواع سرمايه گذاريها باشد. ارزيابي ارتباط ميان رشد اقتصادي و تجارت، بدون لحاظ نمودن اثرات سرمايه گذاري روي درجه باز بودن تجاري (به عنوان مهمترين عامل و فاكتور كلان) در تحت تاثير قرار دادن رشد، امري غير ممكن مي باشد. منظور ما از تجارت، درجه باز بودن بخش كالايي اقتصاد بين الملل در صنايع موردنظر بوده، كه ساختار و اهميت آن در تعيين رشد ارزش افزوده هر بخش مدنظر است. الگوي آزمون فرضيه فوق به شرح زير تبيين مي گردد: «رابطه اي مثبت ميان رشد ارزش افزوده و رشد نسبت شكاف تجارت در ميان بخشهاي مختلف صنعتي، موجود مي باشد.» در اين رابطه تحليل توام مقطعي و سري زماني از رابطه تجارت و رشد در دو صنعت مواد نساجي، پوشاك و صنعت كفش و كلاه طي دوره 1379-1367، مورد بررسي قرار خواهد گرفت. نتايج تجربي در صنعت مواد نساجي و پوشاك نشان مي دهند كه رشد قدر مطلق نسبت شكاف تجاري، عامل كاهنده براي رشد ارزش افزوده محسوب مي شود. همين نتايج براي صنعت كفش و كلاه تاييد مي گردد. بنابراين رابطه مثبت ميان رشد ارزش افزوده و رشد نسبت شكاف تجارت در دو صنعت ياد شده در ايران مشاهده نمي گردد. |
كليد واژه: رشد اقتصادي و تجارت، صنعت مواد نساجي و پوشاك، صنعت كفش و كلاه، درجه باز بودن تجاري، نسبت شكاف تجارت، ارزش افزوده صنعت، تحليل تورم مقطعي و سري زماني |
نسخه قابل چاپ |