0

پرسش و پاسخ های اعتقادی

 
hamed_yurdum
hamed_yurdum
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 35378
محل سکونت : آذربایجان غربی-سولدوز

پاسخ به:پرسش و پاسخ های اعتقادی
چهارشنبه 2 فروردین 1391  3:16 AM

امکان رجعت جسمانی

پرسش:
رجعت جسمانی چگونه ممکن است ؟
پایگاه حوزه6790-1، 6790-1
پاسخ:

«رجعت»از عقاید معروف و قطعی شیعه است و تفسیرش در یک عبارت کوتاه چنین است: بعد از ظهور حضرت مهدی علیه السلام و در آستانه رستاخیز، گروهی از«مومنان خالص»و«کفار و طاغیان»بسیار شرور به این جهان باز می گردند، گروه اول مدارجی از کمال را طی می کنند، و گروه دوم کیفرهای شدیدی می بینند.[1]

برای روشن شدن«مسئله رجعت»چند نکته را متذکر می شویم:

   1ـنکته اول در مورد دلیل این مسئله است؛ عمده دلیل مسئله رجعت روایات متعدد و متواتری است که از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل شده است. احادیث صریحی که شماره آن به حدود دویست حدیث می رسد که چهل و چند نفر از راویان و ثقات و علمای اعلام در بیش از پنجاه کتاب آورده اند.[2]

علاوه اینکه آیاتی از قرآن با توجه به قرائن و شواهد پیرامون آن به مسئله رجعت دارد، برای اطلاع بیشتر به تفسیر آیه 83 سوره نمل مراجعه فرمائید، آنجا که خداوند می فرماید:«به خاطر بیاور روزی را که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب می کردند محشور می کنیم و آنها را نگه می داریم تا به یکدیگر ملحق شوند».

 2ـنکته دوم: از نظر عقلی، زنده شدن گروهی از مردگان در این دنیا از محالات نیست، خداوندی که قدرت دارد همه انسانها را در قیامت دوباره زنده کند، زنده نمودن عده ای در دنیا برای او کاری سهل و آسان است.

بهر حال کسانیکه ایمان به خداوند و قدرت او دارند، برای پذیرش مساله رجعت و قیامت مشکلی ندارند.

نکته سوم: در قرآن مجید وقوع رجعت (بطور اجمال) در پنج مورد از امت های پیشین آمده است.

الف- در آیه 259 سوره بقره، داستان پیامبری (عزیر) که خداوند او را یکصد سال میراند و سپس زنده نمود:«أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی‏ عُرُوشِها قالَ أَنّی یُحْیی هذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْمًا فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلی‏ کُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ قَدیر»ٌ[3].

 

ب- در آیه 243 سوره بقره، عده ای که خداوند فرمان مرگ به آنها داد و سپس آنها را زنده کرد:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَشْکُرُون»[4].

 

ج- در آیه 55 و 56 سوره بقره درباره بنی اسرائیل که عده ای از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند پس خداوند آنها را به زندگی باز گرداند تا شکر نعمت او را بجا آورند: وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی‏ لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی نَرَی اللّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُون، ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ.[5]

د- در آیه 110 سوره مائده ضمن برشمردن معجزات حضرت عیسی می فرماید:«تو مردگان را به فرمان من زنده می کردی.»: إِذْ قالَ اللّهُ یا عیسَی ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتی عَلَیْکَ وَ عَلی‏ والِدَتِکَ إِذْ أَیَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْراةَ وَ اْلإِنْجیلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنی فَتَنْفُخُ فیها فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنی وَ تُبْرِئُ اْلأَکْمَهَ وَ اْلأَبْرَصَ بِإِذْنی وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتی‏ بِإِذْنی وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنی إِسْرائیلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبین.[6]ٌ

هـ - آیه 73 سوره بقره در مورد کشته ی بنی اسرائیل می فرماید: فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللّهُ الْمَوْتی‏ وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون[7].

علاوه اینکه داستان اصحاب کهف و داستان مرغ های چهار گانهحضرتابراهیم(ع)چیزی شبیه به رجعت بوده است.[8]

 4ـنکته چهارم: در مورد فلسفه رجعت است.

با توجه به آنچه از روایات اسلامی استفاده می شود، این موضوع (رجعت) جنبه همگانی ندارد بلکه اختصاص به مومنان صالح العملی دارد که در یک مرحله عالی از ایمان قرار دارند، هم چنین کفار و طاغیان ستمگری که در مرحله منحطی از کفر و ظلم قرار دارند. چنانکه امام صادق (ع) می فرماید:«رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت می کنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.»[9]

چنین به نظر می رسد که بازگشت مجدد این دو گروه به زندگی دنیا به منظور تکمیل یک حلقه تکاملی گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است.

و به تعبیر دیگر گروهی از مومنان خالص که در مسیر تکامل معنوی با موانع و عوائقی در زندگی خود روبرو شده اند و تکامل آنها ناکام مانده است، حکمت الهی ایجاب می کند که سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت مجدد به این جهان ادامه دهند، شاهد و ناظر حکومت جهانی حق و عدالت باشند و در بنای این حکومت شرکت جویند، چرا که شرکت در تشکیل چنین حکومتی از بزرگترین افتخارات است.

و بعکس گروهی از منافقان و جباران سرسخت،علاوه بر کیفر خاص خود در رستاخیز باید مجازاتهایی در این جهان نظیر آنچه اقوام سرکش مانند فرعونیان و عاد و ثمود و قوم لوط دیدند ببینند و تنها راه آن رجعت است.[10]

این احتمال نیز وجود دارد که بازگشت این دو گروه در آن مقطع خاص تاریخ بشر به عنوان دو درس بزرگ و دو نشانه مهم از عظمت خدا و مساله رستاخیز برای انسانها باشد، تا با مشاهده آن به اوج تکامل معنوی و ایمان برسند و از هیچ نظر کمبودی نداشته باشند[11].

بخصوص در مورد رجعت امامان معصوم علیهم السلام که مسیر تکاملی را طی نمودند و اینگونه به نظر می رسد که فلسفه رجعت آنها، به اوج تکامل معنوی رساندن انسانها و اتمام حجت الهی بر مردم آن زمان و ارائه ی نشانه ای از عظمت خداوند و آماده سازی زمینه برای حادثه بزرگ رستاخیز باشد. در هر صورت خداوند،عالـِم به فلسفه ها و حکمتهاست و این امور احتمالاتی است که به ذهن خطور می کند.



[1]-   تفسیر نمونه، ج 15، ص 555.

[2]- بحار الانوار، ج 53، ص 122.

[3]- یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‏کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‏قدر درنگ کردی؟» گفت: « یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: « نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‏گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‏ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها(ی مرکب سواری خود) نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‏دهیم، و گوشت بر آن می‏پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‏دانم خدا بر هر کاری توانا است«.

 

[4]- آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‏های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ ( و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‏کند؛ ولی بیشتر مردم، شکر(او را) بجا نمی‏آورند.

 

[5]-و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد؛ مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت؛ در حالی که تماشا می‏کردید.

 سپس شما را پس از مرگتان، حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) بجا آورید.

 و ابر را بر شما سایبان قرار دادیم؛ و »من« ]> شیره مخصوص و لذیذ درختان [ و »سلوی« ]> مرغان مخصوص شبیه کبوتر[ را بر شما فرستادیم؛ )و گفتیم:( »از نعمتهای پاکیزه‏ای که به شما روزی داده‏ایم بخورید!« )ولی شما کفران کردید!( آنها به ما ستم نکردند؛ بلکه به خود ستم می‏نمودند.

 

[6]-)به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با« روح القدس »تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن می‏گفتی؛ و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده می‏ساختی، و در آن می‏دمیدی، و به فرمان من، پرنده‏ای می‏شد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا می‏دادی؛ و مردگان را )نیز( به فرمان من زنده می‏کردی؛ و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست

[7]- سپس گفتیم: « قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! ( تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این‏گونه مردگان را زنده می‏کند؛ و آیات خود را به شما نشان می‏دهد؛ شاید اندیشه کنید

[8]- تفسیر نمونه، ج 15، ص 556 تا ص 558 .

 [9]-  بحار الانوار، ج 53، ص 39.

[10] - تفسیر نمونه، ج 15، ص 559 .

[11]- تفسیر نمونه، ج 15، ص 559 .

مطالب مرتبط


پل ارتباطی :  daniz_0443@yahoo.com

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها