پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
جمعه 22 اردیبهشت 1391 9:16 PM
6 : مطالعات عرفاني بهار و تابستان 1387; -(7):147-162. |
معرفت شناسي احساس در منظومه عرفاني بهاء ولد و مولوي |
زرواني مجتبي,غروي نيستاني سيدماجد |
احساسات انساني براي بسياري منظومه هاي معرفتي، نقشي مناقشه برانگيز داشته و امري مساله ساز بوده است. در اين ميان، هر چند سنت هاي عرفاني، غالبا چنين احساساتي را جدي گرفته و حتي بنيان هاي معرفت را بر «دلايل دل» استوار ساخته اند، در عين حال، كمتر به گونه اي منقح، ساز و كار حصول معرفت از طريق احساسات انساني در اين هندسه هاي عرفاني مورد بحث واقع شده است. اين مقاله بر آن است تا اني سازوكار را در منظومه عرفاني بهاء ولد و مولوي، واكاوي نمايد. نگارندگان با تمركز بر واژگاني چون «مزه» و «بو» در ادب اين دو عارف، و نيز استخراج مولفه هايي چون «آمادگي دروني» و «نظر دوستي به هستي» در انديشه ايشان، مي كوشند تا در پرتو صراحت لهجه كم نظير بهاء ولد، ابهامات موجود در انديشه مولانا در باب تاثرات دروني را شفاف تر سازند. به اين منظور، با ارايه شواهد فراوان از معارف و مثنوي نشان داده شده كه عواطف از منظر اين دو عارف، منبعي موثق براي كسب بصيرت است و خصلتي معرفت شناختي دارد؛ و بالطبع در اين معنا در مقابل تعقل قرار ندارد. همچنين حيثيت معرفتي احساسات و تاثرات دروني در انديشه اين دو عارف باعث شده كه ايشان تاكيدي بر خصلت متمايز و منحصر به فرد تجربه ديني ننمايند و براي حصول معرفت، منعزل شدن از حواس انساني را طلب نكنند. اين امر در انديشه بهاء ولد صراحت دارد و نگارندگان كوشيده اند آن را در منظومه معرفتي مولانا، بازيابي و بازخواني نمايند. |
كليد واژه: احساسات انساني، آمادگي، نظر، بهاء ولد، مولوي، عرفان اسلامي |
![]() |
نسخه قابل چاپ |