پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
جمعه 8 اردیبهشت 1391 6:30 PM
5 : حكمت و فلسفه بهار 1387; 4(1 (پياپي 13)):79-103. |
|
امر تراژيك، شاخصه فلسفي تراژدي |
|
محمدي بارچاني عليرضا* |
|
* دانشگاه اصفهان |
|
از نظر ارسطو اجزاي كيفي تراژدي شامل ميتوس (پيرنگ)، سيرت، گفتار (بيان)، انديشه، منظر نمايش و آواز است.
او سه جزء ميتوسِ هر تراژدي را دگرگوني (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعه دردانگيز/ فاجعه (catastrophe) برمي شمارد كه سبب هلاك يا رنج قهرمان تراژدي مي شود. ارسطو در نگرش منتقدانه خود به تراژدي در پي يافتن شاخصه هاي فلسفي آن است. مطالعه تراژدي هاي يونان بوستان به ما نشان خواهد داد «امر تراژيك»، «حس تراژيك زندگي» يا «عنصر تراژيك» حاكم بر جهان تراژدي، قهرمانان تراژيك را در سيطره خود قرار داده است. در اين راستا با ارايه نظرات ميشل وييني، كليفورد ليچ، ماكس شلر، جفري برتون، آرتور شوپنهاور، گئورگ لوكاچ، لوسين گلدمن، والتر كاوفمن، هاينتس كيندرمن، و ورنر يگر درصدد تبيين امر تراژيك به عنوان مهم ترين شاخصه فلسفي تراژدي برخواهيم آمد و آنگاه با توجه به نظرات جورج اشتاينر، گيلبرت موري، ورنر يگر، جرالد الس، و كليفورد ليچ وجوه تراژيك در تراژدي هاي آيسخولوس را نشان خواهيم داد و درخواهيم يافت امر تراژيك به عنوان هسته و جوهره اصلي تراژدي از سوي آيسخولوس راهي است براي رسيدن قهرمان تراژيك به شناخت تراژيك، يعني «رنج بردن براي آموختن». و با «تحليل فلسفي امر تراژيك» نشان خواهيم داد كه تراژدي نويسان به تراژدي به عنوان فرمي نمايشي در زمينه اي دراماتيك مي نگريسته اند، يعني زمينه اي كه اركسترا (صحنه نمايش) را همچون جهان تلقي مي كند، جهان نمايش. همچنين تلاش خواهيم كرد تا آشكار سازيم تراژدي نويس، افزون بر جنبه دراماتيك، از منظر فلسفي هم به تراژدي نگريسته است و «امر تراژيك» در نگرش فلسفي، به محدوديت، فرجام ناگوار، زجر و رنج قهرمان تراژيك و دستيابي اش به فقدان و شناختي رنج آور معنا مي شود، لذا دو انگاره تراژيك بودن جزئي جهان و تراژيك بودن كل جهان را در پايان بررسي و تحليل خواهيم كرد.
|
|
كليد واژه: تراژدي، امر تراژيك، شناخت تراژيك، ارسطو، آيسخولوس |
|
![](http://sid.ir/fa/image/PDF.gif) |
نسخه قابل چاپ
|