پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
جمعه 8 اردیبهشت 1391 6:25 PM
2 : حكمت و فلسفه بهار 1388; 5(1 (پياپي 17)):31-47. |
مباني معرفت شناسي حکمت اشراق سهروردي |
نوربخش سيما سادات* |
* موسسه آموزش عالي غيرانتفاعي صدرالمتالهين |
بررسي نظام معرفت شناسي شهاب الدين سهروردي (549-587ق) به عنوان موسس دومين حوزه انديشه فلسفي در تاريخ فلسفه اسلامي، اهميت ويژهاي دارد. معرفت شناسي او با بررسي تعارض هاي منطقي در نظام فلسفي مشاء صورت ميگيرد. نظريه سهروردي در باب علم شامل دو جزء است: نخست، جزء سنت زدايي است که سهروردي در آن، به نظريه هاي مختلف علم، مخصوصا علم به واسطه تعريف، ادراک حسي، مفاهيم اولي يا مقدم بر تجربه انتقاد مي کند. او ابتدا ساختار «تعريف» ارسطويي را نقد كرده که اين نقد، نخستين تلاش مهم براي نشان دادن تعارض ساختار ارسطويي و گام نخست در تدوين حكمت اشراق است. سهروردي محدوديت ها و نارسايي تعريف را در رسيدن به يقين نشان داده است. به نظر او نظريه هاي مطرح شده درباره علم، اگرچه ما را به جنبه اي از حقيقت رهنمون کرده و کاملا نامعتبر نيستند، اما هيچ يک منتهي به يقين نشده و از امکان وقوع علم سخن نگفته اند. سهروردي نه تنها مي کوشد ضابطه صوري متفاوت حاکم بر تعريف را نسبت به مشائيان ابداع کند، بلکه تلقي او از تعريف، جزء اساسي نظريه اشراقي وي از ساختار عقلاني علم است. اين اختلاف اساسي مبين ديدگاه کاملا متفاوت اصول منطقي و معرفت شناسانه در فلسفه است که بر اساس آن جزء دوم نظريه سهروردي شکل مي گيرد، به طوري که در حكمت اشراق، برتري از آن شهود و بر مبناي نظريه مشاهده- اشراق است. و بر اساس«علم حضوري» تدوين ميشود. |
كليد واژه: سهروردي، معرفت، معرفت شناسي، تعريف، اشراق، مشاهده،خودآگاهي، علم حضوري |
![]() |
نسخه قابل چاپ |