0

جزوات و مقالات فلسفی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:جزوات و مقالات فلسفی
سه شنبه 5 اردیبهشت 1391  10:33 AM

 6 : پژوهشنامه فلسفه دين (نامه حكمت) بهار و تابستان 1384; 3(5):145-172.
 
انساني شدن علم و دين در فلسفه كانت
 
قرباني قدرت اله*
 
* پژوهشكده امام خميني (ره) و انقلاب اسلامي
 
 

کانت يکي از تاثيرگذارترين فيلسوفان غرب در دوره مدرنيته بر انديشه فلسفي و نيز بر مساله علم و دين بوده است، اهميت اين مساله از آنجاست که تاريخ فلسفه مدرن را مي توان به دو دوره ماقبل و مابعد کانت تقسيم کرد؛ زيرا بر اثر فلسفه کانت بود که نگرش جديد انسان به هستي، که از دکارت شروع شده بود و به کمال نهايي خود رسيد تا آنجا که بعد از کانت، فلسفه و مابعدالطبيعه به مسير جديدي قدم گذاشتند که در اين رهگذر علم و دين معنا و هويت جديدي را به خود گرفتند.
موضوعات انديشه فلسفي کانت را از جهتي مي توان انسان، خدا و جهان و از جهتي ديگر علم، مابعدالطبيعه، اخلاق، دين و هنر دانست. در هر حال، کانت در آثار اساسي خود چون «نقد عقل محض»، «نقد عقل عملي و دين در محدوده عقل تنها»، انسان و تواناييهاي او را محور اساسي پژوهش فلسفي خود قرار مي دهد و اين انسان داراي تواناييهاي شناسايي، اخلاقي، ديني، هنري و غيره است که معرفت، اخلاق و دين براي ما در اين پژوهش داراي اهميت خاص است.
کانت محور هستي را انسان قرار مي دهد؛ زيرا او تقسيم عالم، فهم حقيقت، اخلاق، علم و دين را تنها در پرتو تواناييها و اراده و تکليف انسان داراي معنا و اعتبار مي داند که اين همان علم و دين انسان مدار يا انساني شدن علم و دين است. ضمن اينکه جهان واقعي اين انسان نيز، همان جهان پديداري و تجربي است؛ يعني واقعيت دين و علم بيشتر در همين دنياي تجربي و تنها در حد و توانايي فهم و اراده انسان داراي اعتبار و ارزش است. در نتيجه، براي انسان هيچ واقعيتي فراتر از دنياي مادي و خواستها و تواناييهاي او وجود ندارد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها