0

خاطرات طنز جبهه

 
alibeiki
alibeiki
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1387 
تعداد پست ها : 1003
محل سکونت : تهران

پاسخ به:خاطرات طنز جبهه
یک شنبه 11 مرداد 1388  8:57 AM

آش صدام
 
روزهاي اولي كه خرمشهر آزاد شده بود ، توي كوچه پس‌كوچه ‌هاي شهر براي خودمان مي‌گشتيم و صفا مي‌كرديم . پشت ديوار خانه مخروبه‌اي به عربي نوشته بود : « عاش الصدام » . يك‌دفعه راننده زد روي ترمز و گفت : پس اين مرتيكه آش فروشه ! آن وقت به ما مي‌گويند جاني و خائن و متجاوزه ! »
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها