0

باز باران (جایی بهتر از اینجا ندیدم)

 
shahriyar
shahriyar
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 33
محل سکونت : خراسان جنوبی

باز باران (جایی بهتر از اینجا ندیدم)
چهارشنبه 7 مرداد 1388  8:59 PM

باز باران با ترانه

می خورد بر بام خانه

یادم آید كربلا را

دشت پر شور و نوا را

گردش یك روز غمگین
      
گرم و خونین

لرزش طفلان نالان

زیر تیغ و نیزه ها را

*

باز باران با صدای گریه های كودكانه

از فراز گونه های زرد و عطشان

با گهرهای فراوان

می چكد از چشم طفلان پریشان

پشت نخلستان نشسته

رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی

چشم در چشمان هم آرام و سنگین

می چكد آهسته از چشمان سقا

بر لب این رود پیچان
      
باز باران

*

باز باران با ترانه

آید از چشمان مردی خسته جان

هیهات بر لب

از عطش در تاب و در تب

نرم نرمك می چكد این قطره ها روی لب
  
شش ماهه طفلی  
  
رو به پایان

مرد محزون

دست پر خون می فشاند

از گلوی نازك شش ماهه

بر لب های خشك آسمان با چشم گریان
                
باز باران

*

باز هم اینجا عطش

آتش شراره جسمها

افتاده بی سر پاره پاره

می چكد از گوشها باران خون و كودكان بی گوشواره

شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان

وندرین تفتیده دشت و سینه ها برپاست طوفان

دستها آماده شلاق و سیلی

چهره ها از بارش شلاق‌ها گردیده نیلی

دراین صحرای سوزان

می دود طفلی سه ساله  
          
پر زناله

پای خسته

دلشكسته

روبرو بر نیزه ها خورشید تابان

می چكد از نوك سرخ نیزه ها

بر خاك سوزان  
        
باز باران باز باران  

*    

قطره قطره می چكد از چوب محمل

خاك‌های چادر زینب به آرامی شود گل

می رود این كاروان منزل به منزل

می شود از هر طرف این كاروان هم  سنگ باران

آری آری  
  
باز سنگ و باز باران

آری آری      

تا نگیرد شعله ها در دل زبانه

تا نگیرد دامن طفلان محزون را نشانه

تا نبیند كودكی لب تشنه اینجا اشك ساقی

بر فراز خیمه برگونه ها

بر مشك ساقی

كاش می بارید باران.

اللهم عجل ثم عجل ثم عجل لولیک الفرج
شاعر:علی اصغر كوهكن

حزب فقط حزب علی
رهبر فقط سید علی
اللهم الرزقنا شهاده فی الطریق الحسین (ع)
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها