کالبدشکافی تأثیر تورم و نرخ ارز بر تجارت خارجی/دیپلماسی قوی لازمه صادرات
یک شنبه 7 اسفند 1390 11:02 AM
خبرگزاری فارس: یک کارشناس مسائل اقتصادی با تشریح تأثیر نرخ تورم و ارز بر تراز تجاری و تجارت خارجی گفت: کشوری که دارای تورم بالا است از نظر قیمتی توان رقابت خود را در بازارهای بینالمللی از دست میدهد.
هوشنگ شجری در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی باشگاه خبری فارس «توانا»، در خصوص دلایل سهم پایین تولیدات غیرنفتی در صادرات اظهار داشت: معمولا دو مانع برای صادرات وجود دارد یکی عوامل قیمتی و دیگری دلایل غیرقیمتی است که در مورد عوامل قیمتی دو متغیر تورم و پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز مانع رشد صادرات میشوند.
*تورم عامل تشویق واردات و مانع صادرات
وی در خصوص تأثیر تورم بیان داشت: کشوری که اقتصاد آن دچار تورم بالا میشود از نظر قیمتی توان رقابتی خود را در بازار بینالمللی از دست میدهد لذا اقتصاد تورمی بزرگترین لطمه را در مورد صادرات میبیند و بر عکس آن در خصوص واردات اتفاق میافتد، اقتصاد بینالمللی با ثبات است و قیمتهای داخلی بالاتر از آن است لذا سود با واردات بوده و این امر باعث میشود تمایل به واردات زیاد شود.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه همان اندازه که تورم به صادرات ضربه میزند واردات را تشویق میکند، تصریح کرد: موارد ذکر شده باعث شده که در طی هفت سال واردات در کالا (به جز خدمات) از 22 میلیارد دلار به حدود 70 میلیارد دلار برسد.
* نرخ ارز واقعی مرهمی برای جبران رقابت پذیری قیمتهای داخلی
شجری راجع به تاثیر نرخ ارز نیز گفت: نرخ ارز یک متغیر چند جانبه است یکی از این وظایف و جنبهها این است که تغییرات ارز به خصوص در مواقع تورمی میتواند قیمتهای داخلی را در بازارهای جهانی قابل رقابت کند به عنوان مثال اگر تورم 20 درصدی داشته باشیم یعنی مواد اولیه 20 درصد گرانتر میشود که بالا بردن نرخ ارز در همین حدود میتواند منجر به ارزان شدن کالاهای داخلی به میزان 20 درصد شود.
وی در ادامه تشریح کرد: یعنی نرخ ارز متغییری است که قیمتهای غیررقابتی را به قیمتهای رقابتی تبدیل میکند و این در حالی است که اجازه دهیم نرخ ارز متناسب با تورم تغییر کند.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: اگر نرخ ارز مصنوعی پایین نگه داشته شود، اتفاقی که در سالهای اخیر افتاد، و نتوانیم آن را مدیریت کنیم به این معنا است که نرخ ارز نمیتواند وظیفه یکسانسازی قیمتهای داخلی و خارجی را انجام دهد لذا از نظر قیمتی ترجیحات خود را از دست میدهیم.
* نرخ ارز اگر توانا تثبیت تورم را داشت تاکنون این کار را میکرد
شجری با اشاره به تغییرات نرخ ارز در دهه گذشته، عنوان کرد: در این دهه یک تورم انباشته بالای 100 درصدی داشتهایم در حالی که نرخ ارز موثر صادراتی، نه نرخ ارز بازار آزاد، که شامل همان نرخ دولتی به اضافه برخی مزایای دولتی برای صادرکننده مانند جوایز صادراتی میشود در 10 سال گذشته حدود 20 درصد افزایش قیمت داشته است و لذا طبیعتا قیمتها توان رقابتی را از دست میدهند.
وی در ادامه افزود: در واقع با این شرایط هر چه وارد کنندهها در خصوص ورود کالا ترجیحات قیمتی به دست میآورند صادرکنندگان این ترجیحات را از دست میدهند. این شرایط باعث میشود که به صدور مواد اولیه و نفت اکتفا شود البته به جز در کالاهایی که ارزش تاریخی دارند مانند برخی از انواع فرش که در آنها قیمت مهم نیست بلکه خریدار این فرش را به لحاظ تاریخی خریداری میکند و بدینگونه صادرات به چند کالا محدود میشود.
این کارشناس اقتصادی با بیان تاثیر تورم و پایین نگه داشتن نرخ ارز با ذخایر نه مکانیسم بازار، گفت: ممکن است عنوان شود که برای کنترل تورم جهت رشد صادرات نرخ ارز باید تثبیت شود، این مسئله با یک درصد پایین مصداق پیدا میکند که برای هر 5 درصد تغییرات نرخ ارز فقط یک درصد تغییرات تورمی داریم و به عبارت دیگر از طریق نرخ ارز نمیتوان ثبات ایجاد کرد چنانچه در سالهای گذشته نرخ ارز موثر ثابت بوده و یا متناسب با تورم رشد نکرده اما تورم وجود داشته است و اگر نرخ ارز توانایی این را داشت که تورم را تثبیت کند تاکنون این کار را میکرد.
* افزایش مخارج دولت به معنای افزایش فشار درآمد نفت بر تورم
وی معتقد است: برای تثبیت نرخ تورم باید متوجه متغییرهای دیگری مانند بودجه دولت بود. بودجه دولت، کسری بودجه و نحوه تامین مالی بودجه که بیشتر با نفت است، بیشتر از تغییر نرخ ارز تورمزا است، نمیتوان با ارز ثابت، افزایش بودجه دولت و وابستگی بیشتر به درآمد نفت ثبات اقتصادی را به وجود آورد.
این کارشناس اقتصادی با اعتقاد به اینکه درآمد نفت و وابستگی بودجه به آن تورمزاست، گفت: افزایش قابل توجه حجم مخارج دولت در واقع به معنای وابستگی بیشتر به نفت و افزایش فشار درآمد نفت در تورم است. اکنون سیاستهایی که در چارچوب بانک مرکزی یا دولت انجام و بیان میشود که افزایش نرخ ارز تورمزاست، موجه نیست زیرا متغیرهای بیشتر تورمزا آزاد و متغیرهای کمتر تورمزا را به قیمت آشفتگیهای اخیر کنترل میکنیم.
وی در ادامه افزود: به نظر میرسد که نیاز به یک تغییر اساسی در نگاه به متغیرهای اقتصادی وجود دارد تا تاثیر متغیرها به درستی اندازهگیری و براساس این اندازهگیری، تصمیمگیری شود نه براساس تصورات.
* لازمه صادرات دیپلماسی قوی بینالمللی است
شجری در خصوص عوامل غیر قیمتی که متاثر از کیفیت کالا است، اظهار داشت: برای رقابت در دنیای کنونی و افزایش کیفیت نیاز به رشد تکنولوژی داریم، و برای این رشد کشور باید ارتباط بسیار قوی در سطح بینالمللی داشته باشد.
وی در ادامه یادآور شد: شوروی در زمان سوسیالیستها حصاری به دور خود کشیده بود و بعد از شکستن حصار مشخص شد که تفاوت سطح تکنولوژی بین دنیای غرب و شوروی بسیار زیاد است که این نماهنگی و سطح تکنولوژی در عدم موفقیت شوری تاثیر گذاشت.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: برای تکنولوژی باید با دنیا یک ارتباط بسیار قوی داشت و از طریقی این تکنولوژی وارد شده، رشد کند و بومی شود که بدین صورت نه تنها مصرف کننده بلکه تولید کننده تکنولوژی شویم و این در حالی است که بتوان کالاهای نوظهور و جدید را با اندیشهها و ابداعات خور بوجود آورده و در سطح بینالمللی بفروشیم.
وی در ادامه بیان داشت: به عنوان نمونه تکنولوژی تلفن همراه از 5 سال گذشته بسیار تغییر کرده و اگر ایران در مسیر این تغییر تکنولوژی قرار نگیرد نمیتواند هیچگاه صادر کننده تلفن همراه باشد. این تکنولوژی باید وارد کشور شده و در دانشگاهها بر روی آن کار شود تا بتوان به طور فعال توانایی تغییر را پیدا کرد به گونهای که وارد بازار جهانی تلفن همراه شویم.
* صنایع داخلی در کوران تغییرات تکنولوژی قرار نگرفته است
شجری در پاسخ به این سوال فارس که قرار نیست همه چیز را صادر کنیم، شاید الان برای ورود به بازارهای جهانی موبایل دیر باشد اما میتوان با صنایعی که سالهاست تولید کرده، تجربه داشته و در آن مزیت داریم خیلی سریعتر وارد باراز بینالمللی شد، گفت: در این صورت در چارچوب یکسری کالاهای اولیه باقی میمانیم و این مسئله در مورد موارد غیرصنعتی صدق میکند.
فارس: لزوماً مزیت در کالاهای فاقد تکنولوژی نیست، به عنوان نمونه صنعت خودرو سالهاست فعالیت میکند، صادرات نیز داشته اما به سطح مورد انتظار نرسیده است.
شجری: بله بدینگونه نیز هست اما فاصله تکنولوژی زیادی دارد در واقع در کوران تغییرات تکنولوژی قرار نگرفته ضمن اینکه تغییرات تکنولوژی نیز نیاز به ارتباط قوی با دنیای صنعتی و سرمایهگذاری عظیم علمی بر روی موسسات تحقیقاتی دارد لذا بین ایجاد این ارتباط و جهتگیری صادراتی فاصله زیادی است.
* رشد تکنولوژی به معنای رشد تمام جوانب تولید است
وی در ادامه افزود: سیاستهای جهتگیری صادراتی یعنی رشد و توسعه از بخش صادرات شروع شود و این به معنای ایجاد توانمندی برای رقابت در بازارهای مالی جهان است که نیازمند یک سری عوامل از جمله دخالت دادن بخش خصوصی، سرمایهگذاری عظیم و عدم سهلانگاری در جهتگیری صادراتی است , نمونه آن ژاپن، کره جنوبی و بعضی از کشورهای آسیاسی شرقی است.
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: کشوری مانند مالزی در چارچوب کالاهایی که در آنها مزیت داشت نماند و اکنون این مزیت را برای کالاهای صنعتی ایجاد کرده است.
شجری در خصوص این نکته که در صنعتی مانند نساجی که سابقه چند صدساله داشته، و از نظر ماشینآلات با تکنولوژی دنیا قابل مقایسه است، چرا رشد نکردهایم، گفت: اگر ارتباط کامل و دقیقی با رشد صنعتی جهان نداشته باشیم در صنایعی که مزیت نیز داریم توان رقابتی را از دست خواهیم داد.
وی عنوان کرد: باید در نظر داشت که رشد تکنولوژی فقط به تکنولوژی ماشینآلات اطلاق نمیشود بلکه به عنوان نمونه در نساجی طراحی نیز مهم است در واقع استفاده از طرحهای نوین دنیا نیز جزء رشد تکنولوژی محسوب میشود.
*رشد ارمغان تکنولوژی همگام با دانش مدیریت است
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: رشد تکنولوژی ناشی از دو سری عوامل رشد تکنولوژی درونی و رشد تکنولوژی بیرونی است. به عنوان نمونه، ماشینآلات همان دستگاههای قدیمی است اما سیستم مدیریتی و تولیدی را در داخل سازمان به گونهای تغییر مییابد که میزان محصول افزایش مییابد در واقع این افزایش از سازمان مدیریت تاثیر میگیرد
وی در ادامه افزود: یک نوع دیگر با بهکارگیری ماشینآلات جدیدتر بوجود میاید که رشد از بیرون است البته ممکن است بهترین نوع ماشینآلات وراد شود اما در یک بنگاه بیش از نیمی از این دستگاهها بلا استفاده باشند و بهرهوری لازم را نداشته باشند زیرا نحوه چیدمان نیروی انسانی، سازمانبندی و در واقع دانش مدیریت در تولید وجود نداشته و لذا ماشینآلات کاربرد لازم را ندارند و این بدین معناست که در رشد تکنولوژی علاوه بر ماشینآلات تخصصگرایی نیز مهم است.
*بپذیریم که فردی به جز مدیر نمیتواند کار مدیریت را انجام دهد
این کارشناس اقتصادی با اشاره به اینکه دانش مدیریت در کشورهای در حال توسعه بیشتر به صورت غریزی است، بیان داشت: مدیریت غریزی بدون بهره بردن از دانش مدیریت هیچگاه جواب نمیدهد و اکنون به نظر میرسد نه تنها در بنگاهها بلکه در بیمه و بانکداری نیز این مشکل وجود داشته و متکی به مدیریت پدرسالارانه شدهایم. باید مانند علم پزشکی بپذیریم که فردی به جز مدیر نمیتواند کار مدیریت را انجام دهد.
وی با بیان مطالب فوق تصریح کرد: اکنون در مدیریت صنعتی که انتظار داریم بازار جهانی را تسخیر کند چند درصد از دانش مدیریت برخوردارند یا اصل تخصص مورد توجه قرار گرفته است؟ حتی در برخی موارد تجربه و سابقه کاری مرتبطی ندارند که در این شرایط عوامل غیر قیمتی موثر در صادرات نیز دچار مشکل میشوند.
* رشد صنعت را فدای سود آنی نکنیم
شجری در خصوص سرمایهگذاری در بخش توجیهپذیر تولید، اظهار داشت: معمولا دو دیدگاه کوتاه و بلندمدت وجود دارد اگر دید کوتاهمدت وجود داشته باشد بحث سرمایهگذاری توجیهپذیر مطرح میشود وسپس به سمت سودهای آنی سوق پیدا میکند در صورتی که اگر دید بلندمدت باشد توجیهپذیری عوض میشود زیرا بسیاری از پروژهها که در کوتاهمدت توجیهپذیر نیستند در بلندمدت صرفه اقتصادی دارند.
وی در واکنش به این نکته که منظور از توجیهپذیری صرفا به معنای سرمایه گذاری کوتاهمدت نیست، عنوان کرد: به طور معمول بازاریابی در بازارهای جهانی که ما را در شناخت بازارهایی که میخواهیم ورود پیدا کنیم مسلط میکند، دید را کوتاهمدت و محدود میکند.
شجری گفت: برای تولید صادراتگرا نیاز به انسان هایی داریم که علاوه بر اینکه تولید و سازمان را میشناسند میدانند که برای ورود به بازارهای جهانی در بلندمدت باید از بازاریاب تخصصی استفاده کنند و حتی جزئیاتی مانند نقش رنگ در بازارهای جهانی را میشناسند و مجموعه سنتهای کشورهای مختلف را میدانند لذا تصمیمگیریهای درست را برای بلندمدت انجام میدهند و این کشور را به سمت سرمایهگذاری بسیار عظیم راهنمایی میکند در غیر این صورت باید به دور اهداف کوتاهمدت بدون هیچ نتیجهای بچرخیم.
این کارشناس در خصوص بازاریابی در بازارهای جهانی، اظهار داشت: بازار جهانی فضای تنفسی بخش خصوصی است و هیچگاه دولت به تنهایی نمیتواند در آنجا موفق باشد دولت فقط میتواند نقش حمایتگر را بازی کند اما یک تولید کننده اگر بازارهای جهانی را شناسایی نکند، پس از چند سال ورشکست میشود. در واقع حیات و ممات تولید کننده در شناسایی بازارهای بینالمللی است و در غیر اینصورت به سرعت از بازار خارج میشوند.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه دولت فقط میتواند مانند دولت ژاپن عمل کند، تصریح کرد: دولت ژاپن هیچگاه بازاریابی نکرد بلکه در بودجه خود از مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی کمک و حمایت میکند تا فقط برای پروژههای بازاریابی فعالیت میکنند لذا در ایران نیز نیازی به بازاریابی مستقیم و یا شناسایی بازار توسط دولت نیست اما باید مراکز فعال در این زمینهها را از نظر مالی تقویت کند و حتی خود تولید کنندهها نیز کمک مالی و فنی شوند تا این کار را انجام دهند، این کار را کسی دیگر نمیتواند انجام دهد.
وی در ادامه تصریح کرد: اگر مدیران تولید اینقدر از نظر مالی ضعیف هستند که نمیتوانند چنین پولهایی را خرج کنند دولت میتواند کمک کند در ضمن اگر به عنوان مثال از هر 10 موسسه سه تا به نتیجه نرسند آن هفت موسسه باقی مانده که به نتیجه میرسد برای کشور کافی است و در واقع پول میدهند که افراد فکر کنند، در این مراکز تحقیقاتشان را پیش برده و بر روی تجربیات سایر کشورها تحقیق کنند اما وظیفه نهایی بر عهده خود تولید کننده است که اگر نتواند وارد بازارهای جهانی شود و یا اگر چتر حمایتی دولت از سر آن برداشته شود نابود میشود.
* مالیات بر صدور مواد اولیه را اصلاح کنیم
این کارشناس اقتصادی تصریح کرد: در بسیاری از کشورها این سیاست وجود دارد که روی صادرات مواد اولیه مالیات سنگین میبندند و این سیاست اجرا و موفق شده است در واقع تولید کننده میداند که با صدور مواد اولیه باید مالیات زیادی بپردازد که از سودش کم میشود در حالی که با ایجاد ارزش افزوده در این مواد معاف از مالیات است که این معافیت مالیاتی گرایش برای ایجاد ارزش افزوده را فزونی میکند هر چند ممکن است این سیاست در کوتاهمدت مشکلاتی بوجود بیاورد اما در بلند مدت مفید است.
انتهای پیام/ح